جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » پرسش های مهم » مروری بر دروغ های مدعیان اصلاحات در فتنه ۸۸

مروری بر دروغ های مدعیان اصلاحات در فتنه ۸۸



اصلاح طلبان که قبل از انتخابات با شعار مبارزه با دروغ پا به عرصع رقابت گذاشته بودند بعد از ناکامی در انتخابات، خود پرچمدار دروغگویی وشایعه پراکنی در سطع جامعه شدند. آنانی که روزی رئیس جمهور منتخب مردم را دروغگو و کذاب خواندند خود در منجلاب دروغ و تهمت دست و پا زدند و با نشر اکاذیب و دروغ هایی بعضا ناشیانه به راحتی آبروی ملت و حیثیت نظام را به بازی گرفتند و ملعبه دستان ناپاک خود نمودند. سران فتنه و رسانه های وابسته به آنان در فضای غبارآلود پس از انتخابات با هر وسیله و ابزاری، خائنانه در هرچه تیره کردن فضا کوشیدند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار ننمودند. در واقع سودای براندازی نظام و نشانه رفتن اصل ولایت فقیه آنها را به آوردگاه انتخابات کشانده بود و تلاش فراوان آنها در بهره گیری از ابزار دروغ و تهمت نشانه ضعف آنان در میدان واقعیت بود. دروغ هایی نظیر علم کردن شهدایی با هویت مجهول و مظلوم نمایی رسانه ای با استفاده از شهدایی زنده (!) یا ادعاهایی بی اساس و التهاب آور در فضای جامعه مانند ادعای مسخره تجاوز به زندانیان هیچگاه از حافظه ملت محو نخواهد گردید، گرچه شاید برخی هنوز توجیهاتی احمقانه برای بعضی از این موارد داشته باشند. در این مقال و مجال برخی از دروغ هایی از این دست را بررسی خواهیم کرد تا بیشتر به ماهیت خبیثانه و رذیلانه و خائنانه جریانی موسوم به اصلاحات که خود بزرگترین نماد دروغ در تاریخ انقلاب هستند پی برده شود.

دروغی بزرگ از حامیان موسوی به نام ترانه موسوی

ترانه موسوی از ان دست پروژه هایی بود که رسانه های مدعیان اصلاحات روی آن مانور زیادی انجام دادند و آن را دستمایه ای برای بی آبرویی نظام در سطح بین الملل قرار دادند و حماقت این جماعت وطن پرست (!) تا بدانجا پیش رفت که سناتور مک کارتر در مجلس سنای امریکا از این رخداد اظهار تاسف نمود. اما ماجرا چه بود؟ فتنه گران ادعا می کردند ترانه موسوی در تجمع غیر قانونی ۷ تیر در نزدیکی مسجد قبا توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر شده وپس از آزار و اذیت جنسی او را به قتل رسانیده اند.  در همین راستاسایت های خبری حامی میرحسین موسوی نوشتند: «ترانه موسوی آخرین بار بنابر گواهی چند بازداشتی دیگر، آخرین بار در مقر پایگاه بسیج در حین بازجویی دیده شده است. نیروی بسیجی پس از آن این دختر را از دیگر بازداشتیان جدا کردند و به او تجاوز جنسی کردند. ترانه موسوی چندین بار و توسط چندین بسیجی به وحشیانه ترین شکل مورد تجاوز قرار گرفت. بر اثر آسیب های وارده به رحم و مهبل بیهوش شد. بسیجیان که دیدند کار به جای باریک کشیده است، بدن نیمه جان او را به بیمارستان امام خمینی کرج بردند به این امید که پارگی رحم و مهبل و مقعد او را به سانحه تصادف رانندگی نسبت دهند. در بیمارستان اما با معاینه پزشک معلوم می شود که علت آسیب های وارده نه سانحه تصادف بلکه تجاوز جنسی بوده است. نیروهای بسیجی که به شدت سراسیمه و نگران شده بودند با مشورت و هماهنگی مقامات بالاتر خود پیکر نیمه جان و بیهوش ترانه را از بیمارستان خارج می کنند و به کلیه پرسنل بیمارستان دستور اکید می دهند در این باره سکوت کنند و با کسی صحبت نکنند(!) پرستاری که نمی خواهد نامش فاش شود اما ترانه موسوی را شناسایی می کند. سرانجام نیروهای بسیجی او را به یکی از بیابان های خلوت اطراف قزوین می برند. در همان حال که بی هوش بوده مجدد به او تجاوز می کنند و سپس بر روی تن نیمه جانش بنزین ریخته و او را به آتش می کشند. تا کلیه آثار و نشانه های تجاوز را از بین ببرند.» البته این بغض و کینه نسبت به بسیج و نهاد های ارزشی سابقه ای طولانی دارد که در حوادثی نظیر کوی دانشگاه و قتل های زنجیره ای در زمان همین به اصطلاح اصلاح طلبان به منصه ظهور رسید سایت نوروز نیز از قول مادر او گفته هایی منتشر کرد و مدعی شد پدر او ناراحتی قلبی دارد و پس از دستگیری ترانه اکنون بستری است. پازل بی آبرویی نظام در بازی دو سر باخت فتنه گران آنجا تکمیل شد و به ایستگاه آخر یعنی هدف مشترک اصلاح طلبان و نیروهای ضد انقلاب خارج نشین رسید که سناتور مک کارتر نماینده جمهوری خواه مجلس سنای آمریکا با قرار دادن عکس ترانه موسوی در کنار خود ماجرای تجاوز و قتل فجیع او را برای سناتورها و خبرنگاران آمریکایی توصیف کرد اتفاقاتی که وقوع آنها در آمریکا امری طبیعی است اما بازتاب های حداقلی آنها در کشور آمریکا سبب می شود اکثریت مردم جهان از رخ دادن آن بی اطلاع باشند. مدعیان وطن پرستی و معترضان به سیاست های خارجی دولت نهم این چنین چوب حراج به حیثیت ملت و کشور خود زدند و هیچگاه نیز از این اعمال اپوزیسیون پسند و دشمن شادکن خود عذرخواهی نکردند. البته گند این قضیه آنجا بالا آمد که ۲۰:۳۰ در گزارشی خبری از واقعیت ماجرا پرده برداشت و اعلام کرد طبق آمارهای موجود با نام ترانه موسوی سه تن در ایران زندگی می کنند که پس از بررسی معلوم شد ترانه موسوی با مشخصات اعلام شده اصلا وجود خارجی ندارد. سردار رادان نیز در این رابطه عنوان کرد:«زمانی که موضوع خانم موسوی، کشته شدن او همچنین تعرض به وی و بعد هم سوزاندن جسد او عنوان شد، ما هم حساس شدیم که این چه اتفاقی بود که همه می دانند، اما پلیس که باید از این اطلاعات باخبر باشد اطلاعی از این موضوع ندارد. در نتیجه پیگیری هایی را انجام دادیم که نتیجه ای در پی نداشت و در ادامه به سایت جمعیت مراجعه کردیم که اسم سه نفر با نام ترانه موسوی به دست آمد.» سردار رادان ادامه داد: «یکی از این افراد، دختر دو ساله ای بود که اساسا با خبر اینها هماهنگ نبود. دو تن دیگر هم مورد تحقیق و پیگیری قرار گرفتند که مشخص شد خانمی که آنها اعلام کرده اند، چندین سال است در خارج از کشور زندگی می کند و با خانواده اش هم مصاحبه شد که موضوع خنده داری بود.»  کروبی نیزکه طبق معمول یکی از مدعیان ای حادثه بود در گفتگو با هیئت سه نفره قوه قضائیه که برای پیگیری مسائل بعد از انتخابات تشکیل شده بود، تاکید کرد: «من ترانه موسوی یا اعضاء خانواده او را ندیده ام و از افراد مرتبط با آقای میرحسین موسوی و اعضای کمیته ای که من و آقای موسوی تشکیل داده ایم شنیده ام و خودم اطمینان ندارم و فقط صرفاً شنیده های این جانب است و در این مورد مستندی ندارم!» اکنون سؤال این است که خانواده او که پیش از افشای این دروغ حاضر در صحنه بودند پس از آن کجا گم و گور شدند؟ حیثیت و آبروی از دست رفته مردم توسط  اصلاح طلبان وطن فروش را چه کسی به آنها بازخواهد گرداند؟

شهدا زنده اند اما نه تا این حد


هر روز اخبار جدیدی در رسانه های اصلاح طلبان در رابطه با خوراک تازه گذارده شده بر سفره فتنه گران توسط دشمنان خارج نشین نظام- سعیده پورآقایی- منتشر می شد. بر طبق گفته های رسانه ها او هنگامی که برای گفتن الله اکبر به پشت بام منزل خویش رفته بود توسط چند نفر به همین جرم دستگیر می شود و آنان بعد از تجاوز و قتل وی برای از بین بردن مدارک تجاوز به عنف در نیمه پایین بدن او اسید ریختند. فتنه گران آن چنان به خود اطمینان داشتند که حتی مهندس موسوی در مجلس ترحیم این شهید مظلوم نیز شرکت کرد تا بر حقیقی بودن آن صحه بگذارد سایت نوروز این حضور را این چنین به تصویر می کشد:«مراسم ختم سعیده پورآقایی روز شنبه ۷ شهریور به صورت محدود در مسجد قلهک برگزار شد و نمایندگانی از جنبش سبز برای همدردی با خانواده داغدیده این شهید مظلوم در مراسم حضور یافتند.» پارلمان نیوز (ارگان فراکسیون اصلاح طلبان مجلس) در راستای وظیفه خطیر مظلوم نمایی نوشت: «همزمان با انتشار خبر کشته شدن فردی با نام سعیده پورآقایی (آمایی) دختر جوانی که عنوان می شود اکنون پیکر او در یکی از قبور گمنام قطعه ۳۰۲ بهشت زهرا دفن شده است، فردی با ارسال یادداشتی برای فراکسیون خط امام(ره) مجلس به روایتی از زندگی و بازداشت سعیده پرداخت.» این سایت خبری در ادامه متنی را با عنوان «دیروز همه گریستند» درج کرد و نوشت: «سعیده دو سال بود که دیگر پدر نداشت. اگرچه آن وقت هم پدرش نمی توانست خیلی پابه پای دخترش تکاپو و هیاهو داشته باشد. جنگ از پدر سعیده جسمی بیمار به یادگار گذاشته بود که فقط “بود” هرچه بود پدرش بود و کوله باری از خاطرات و خطرات جنگ. خاطراتی از ۸ سال دفاع از ناوس ملت ایران و امید از اینکه ناموسش را بعد از او پاس خواهیم داشت.سعیده دو سال پیش پدرش را از دست داد. آثار به جای مانده از سلاح های شیمیایی دیگر توانی برای ماندن در او نگذاشته بود و او باید می رفت و همسر و دختر نوجوانش را که یادگار سالهای جنگ و امام بود به ما می سپرد…ما چه کردیم؟!» این سایت خبری که تصویر اعلامیه سعیده پورآقایی را هم منتشر کرده بود، همچنین افزود:«دیروز مراسم ختم سعیده بود. مراسم ختم که نه! مادرش بود و چند نفر از اعضای خانواده و مهندس میر حسین موسوی و البته فضایی از غم و اندوه و بهت و حیرت. سعیده برای همراهی با جنبش سبز فقط به پشت بام خانه اش می رفت نه برانداز بود و نه مخملی فقط الله اکبر می گفت. تا اینکه شبی آمدند سه زن و دو مرد بودند او را بردند، برای همیشه!» مظلوم نمایی همان به اصطلاح معترضان به نتایج انتخابات تمامی نداشت: «امانتدارش که دلبندش را برده بودند به همه جا متوسل شد تا یادگار همسر شهیدش را باز یابد اما هرچه تلاش می کرد کمتر به نتیجه می رسید، تا اینکه به درگاه یکی از اعضای نزدیک به رییس دولت متوسل شد و او هم راهنماییش کرد تا به پشت سردخانه ای صنعتی رسید. آری سعیده اش را درآغوش گرفت اما چه سیاه و چه سرد. چرا دیگر از آن نشاط و شور نوجوانی اثری نبود؟! دیروز همه گریستند.» زنجیره مظلوم نمایی مدعیان اصلاحات ادامه داشت تا اینکه کمیته سه نفره قوه قضاییه در گزارشی اعلام کرد: چندی بعد گزارش کمیته سه نفره ای که مسول رسیدگی به این دست مسائل بود، منتشر شد. در این گزارش در خصوص سعیده پورآقایی از قول مهدی کروبی آمده بود:«این خانم فرزند شهید است و چند نفر از اعضاء خانواده او شهید شده اند و از طرفداران آقای موسوی بودند که با مادرش شبانه تکبیر می گفتند آمده اند او را در منزل دستگیر کرده اند و سپس او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند و پس از چند روز جنازه او را که بخشی از قسمت پایین بدن او با اسید سوخته بوده مخفیانه به خاک سپرده اند. افراد آقای میرحسین به منزل او رفته اند و شنیده ام آقای میرحسین موسوی در جلسه ختم او شرکت کرده است و من هم قرار بود به منزل آنها بروم که فرصت نشد و فرزندم به سراغ آنها رفت.» گزارش کمیته سه نفره می افزود:«از آقای کروبی سؤال شد آیا آنچه در مورد این چند نفر شنیده اید برای شما اطمینان حاصل شده که این افراد را در درگیری ها و آشوب های بعد از انتخابات دستگیر و مورد ضرب و شتم و احیاناً تجاوز جنسی قرار داده اند؟ آقای کروبی پاسخ داد: نه. من اطمینان ندارم و اینها شنیده های من است ولی چون در انتخابات معترض بودم و ذهنیتی داشتم لذا هر کسی ادعایی داشت به سراغ او می رفتیم و یا آنها را دعوت می کردیم و با آنها صحبت می کردیم.» در این گزارش در خصوص سعیده پورآقایی آمده بود:«۱ – پدر وی شهید نبوده و چند سال پیش فوت کرده واصولاً (س – پ) تنها فرزند خانواده نیست و دختر شهید هم نمی باشد. ۲- مشارالیها با مادرش اختلاف داشته و از سال ۸۶ تاکنون ۶ مورد از منزل فراری شده و هر بار مادرش برای پیدا کردن او به مراکز انتظامی مراجعه داشته است و در مواردی پس از روزهایی به منزل برگشته و در چند مورد هم توسط مأمورین انتظامی با پسر و دختر دیگر دستگیر و زندانی و یا تحویل مادرش شده است.» سعیده پورآقایی نیز پس از پیدا شدن خود به این موضوع اذعان می کند. اما واکنش رسانه های سبز پس از اعلام دروغ بودن این جنایت بسیار قابل توجه بود؛ سران فتنه علاوه بر اینکه از ابتدا هیچگونه اعتراضی نسبت به این شایعه پراکنی ها نداشتند و حتی خود در مراسم ترحیم او نیز شرکت کرده بودند خود را در جایگاه شاکی قرار دادند و با هوچی گری این همه را سناریوی نهادهای امنیتی علیه خود و خود را فریب خورده خواندند.آنها که با استفاده از این خوراک رسانه ای از هیچ کوششی برای سیاه نمایی وضعیت ایران دریغ نکرده بودند با مظلوم نمایی و تبلیغات گوناگون رسانه ای پای خود را از این واقعه بیرون کشیدند تا بسیاری از سؤالات اساسی مردم دغدغه مند از آنها بی پاسخ بماند. بر فرض اگر این ادعای کودکانه درست باشد آنگاه تمام اخبار و اطلاعات این رسانه ها به کلی زیر سؤال می رود همچنانکه پیش از این نیز زیر سؤال رفته بود. رسانه هایی که با نشانه رفتن نظام آن را آماج حملات و شایعات از پایه دروغ خویش نمودند و ماموریت خود یعنی متشنج کردن و ملتهب کردن فضای جامعه از سوی اربابان خارج نشین خود را به نحو احسن به انجام رسانیدند.

ادعای عجیب کروبی


در روز ۱۸ مرداد ۸۸ روزنامه اعتماد ملی نامه ای از کروبی به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آیت الله رفسنجانی منتشر نمود. در این نامه کروبی با توجه به مواردی نظیر تجاوز به زندانیان و ازار و شکنجه های شدید آنان خواستار تشکیل هیاتی برای پیگیری و رسیدگی به این دست از مسائل بود. سه روز پس از انتشار این نامه سراسر کذب رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره نامه مهدی کروبی گفت:«کمیته تحقیق مجلس موضوع آزار جنسی بازداشت‌شدگان را رد کرده است.» وی افزود: «محتوای این نامه تکان‌دهنده بود و فورا در رسانه های خارجی نیز مورد توجه قرار گرفت. به دلیل حسایست موضوع مطرح شده از کمیته حقیقت‌یاب مجلس خواستم که درباره این موضوع تحقیق کند. در بررسی‌های دقیق و جامع انجام شده درباره بازداشت‌شدگان در کهریزک و اوین هیچگونه موردی که مبتنی بر آزار و تجاوز جنسی باشد، مشاهده نشده است. در گزارش کمیته مجلس بیان شده است در صورتی که جناب آقای کروبی شواهد و مستنداتی مبنی بر آزار و تجاوز جنسی در اختیار دارند به رئیس مجلس شورای اسلامی اطلاع دهند تا به طور جدی پیگیری شود.» در حالی که اصولگرایان با جدیت تمام پیگیر مسئله کهریزک و زندان اوین بودند آماج حملات و تهمت های رسانه ای اصلاح طلبان قرار گرفته بودند و این رسانه ها با تهمت به اصولگرایان و نظام تمام تقصیرها را متوجه احمدی نژاد نمودند او را مقصر همه مسائل دانستند. کروبی که از حمایت میرحسین موسوی و فتنه گران بهره می برد اعلام کرد برای مباحث خود مستنداتی در اختیار دارد و این در حالی بود که پسرش حسین کروبی در مصاحبه ای با صدا و سیما  گفت: «اطلاعات و مستندات پدرم براساس تماس‎هایی است که خوانندگان به روزنامه توقیف شده اعتماد ملی می‎زنند!» اما کروبی بر گفته های خود مبنی بر مستند بودن موارد مطروحه اش پافشاری نمود و اذعان کرد اگر حرفش غلط از آب دربیاید خود با شجاعت! بر اشتباه خود اعتراف خواهم کرد.این اظهارات و تهمتهای شنیع علیه نظام واکنش های بسیاری را از جمله آیت الله سید احمد خاتمی و حتی هم طیفان او همچون احزاب دوم خرداد و حزب اعتماد ملی را برانگیخت.چنانکه یوسف سنجیده عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی اظهار داشت:«ما همه گیج شده ایم و نمی دانیم چکار کنیم.».البته احتمالا کروبی نیز هنگام نوشتن این نامه و بیان این تهمت ها همین حالت را داشته است. قوه قضاییه برای بررسی ادعای مطرح شده کمیته ای سه نفره تشکیل داد.این کمیته پس از بررسی های انجام شده اعلام کرد ادعاهای وارده از طرف مهدی کروبی دروغ و کذب بوده و مدارک ارائه شده نیز اکثرا مخدوش و غیرمستدل می باشد و شائبه دستکاری و جعل آنها جدی است. در روز ۲۰ شهریور در حالی که افکار عمومی در انتظار ارائه اسناد و مدارک از جانب کروبی بود وی در نامه‌ ای سرگشاده‌ خطاب به رییس قوه قضاییه نوشت: «من در مسیر تحقیق خود به نتیجه‌ای خلاف نتیجه سابق در خصوص صحت و سقم ادعای یکی از شاکیان رسیدم. از جمله در مورد سعیده پورآقایی که برخی تحقیقات تکمیلی من ناقض گفته‌های پیشین بود.» همچنین او در این نامه خواستار خاتمه دادن «سند آوردن و سند بردن» شده است؛ و این در حالی است که طبق نظر اژه ای یکی از اعضای کمیته سه نفره، او هنوز به همه ی دروغها و اتهامات اعلام شده از سوی خود اعتراف نکرده است و همچنان مدعی موارد مشابهی از تجاوز و شکنجه و قتل است.

۷۲ شهید راه فتنه


پس از شلوغی ها و آشوب های انتخاباتی و درگیری های خیابانی موضوعی که مورد توجه مردم و نظام و همچنین جنبش سبز قرار گرفته بود، تعداد کشته شدگان حوادث پس از انتخابات بوده است. ۱۴ شهریور ۸۸ بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفتگو با فارس گفت: «چند هفته پیش آقایان بهشتی و الویری با حضور در کمیسیون امنیت ملی، لیست ۶۹ نفری از کشته‌شدگان حوادث اخیر را بدون مشخصات دقیق از جمله نام پدر و شماره شناسنامه ارائه کردند که در مقابل از آنان خواستیم به دلیل اینکه این اسامی بدون مشخصات دقیق فاقد ارزش قانونی است، مشخصات دقیق آنان را به ما ارائه کنند. پس از گذشت یک هفته این اقدام از سوی آنان ارائه نشد و پس از پیگیری‌های متعدد دبیر کمیسیون آنان دوباره طی نامه‌ای به کمیته ویژه پیگیری مجلس اسم این افراد را بدون مشخصات اولیه و ضروری ارائه کردند. پس از گذشت یک ماه از حضور این افراد در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و پیگیری‌های متعدد این کمیسیون و کمیته ویژه مجلس هنوز علی‌رغم اینکه سه نفر به لیست ۶۹ نفره آنان افزوده شده است و کشته‌ شدگان را ۷۲ نفر اعلام کرده‌اند اما نام پدر و شماره شناسنامه آنان را که مراجع ذی‌ربط می‌توانند از این طریق نام آنان را پیگیری کنند، هنوز واصل نشده است.»رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس در پایان تاکید کرد: «ادعاهای مطرح شده در این زمینه با توجه به عدم ارائه مشخصات اولیه آنان به شدت زیر سئوال است» برای نخستین بار سایت نوروز، ۷۲ شهید(!) جنبش سبز را در سایت خود مورد اشاره قرار می دهد؛ درحالیکه اسامی افرادی مانند سعیده پورآقایی و فاطمه براتی که در زنده بودن آنها هیچ شکی نیست و همچنین محسن روح الامینی که خانواده او بارها از جریان سبز و فتنه اعلام برائت کرده بودند دیده می شود. نمایندگان مجلس با تشکیل کمیته بررسی حوادث پس از انتخابات پس از بررسی و تحقیق دقیق و مشاهده مستندات و مدارک تعداد کشته ها را ۳۶ نفر یعنی دقیقا نصف آمار ارائه شده از سوی جنبش سبز اعلام می کند که در این میان ۳ نفر مجهول الهویه و ۳ نفر از کشته شدگان مجموعه کهریزک می باشند. البته باید در نظر داشت کشته شدگانی از نیروهای بسیجی و مردم عادی نیز در این بین وجود دارند. همچنین کمیته سه نفره قوه قضاییه مستندات ارائه شده توسط موسوی و کروبی در خصوص کشته شدگان را رد می کند و آن را مردود اعلام می کند. کروبی نیز در نامه ی دوم خود این اشتباه را می پذیرد. نتایج تحقیقات این دو مرجع و تحقیقات دیگری از سوی کمیته ویژه شورای عالی امنیت ملی بی اساس بودن ادعاهای فتنه در رابطه با کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را مشخص می کند.

عاطفه امام


خبر دستگیری عاطفه امام هم به مانند ترانه موسوی و سعیده پورآقایی سروصدای زیادی در رسانه ها به پا کرد و به سوژه ای تازه برای گردانندگان سایتهای اصلاح طلب به منظور ماهیگیری از اب گل آلود و جاروجنجال رسانه ای تبدیل شد. اما ماجرا از این قرار بود که ادعا می شد چند تن با هویت نامعلوم عاطفه امام دختر ۱۸ ساله جواد امام عضو زندانی سازمان مجاهدین را بازداشت کرده اند و چادر از سرش کشیده اند. مادر وی بلافاصله پس از انتشار این خبر به دردل با غمخوار ملت ایران رسانه وابسته به دولت بریتانیا –BBC- پرداخت و در مصاحبه با بی بی سی تاکید کرد که دخترش هنگام بازداشت کاملا سالم بوده و خواست این واقعیت به آگاهی همگان برسد! سریال مظلوم نمایی و سیاه نمایی از وضعیت کشور تمامی نداشت. مادر عاطفه امام اینبار با سایت کلمه به مصاحبه پرداخت. وی در این مصاحبه اظهار داشت دخترش تحت فشار شدیدی است و از او خواسته اند به ارتباط نامشروع با یکسری از افراد سیاسی که اکنون درون زندان هستند اعتراف نماید. با گذشت زمان اما کم کم پرده از این سناریوی دروغین هم برافتاد و با پیدا شدن عاطفه امام که طبق مکالمه تلفنی با مادرش مدعی شده بود پس از تجاوز و شکنجه در مرقد امام رها شده است تحقیقات دستگاه های امنیتی آغاز می گردد و طی این تحقیقات تناقضات فراوانی در خصوص ادعاهای وی کشف می شود که بر ساختگی بودن این جریان موهوم دلالت دارددر نهایت همسر جواد امام خبر دستگیری و بازداشت دختر خود را دروغ اعلام کرد و گفت: دختر بنده در اقدامی ماجراجویانه! و با توجه شرایط خاص روحی و روانی ناشی از دستگیری پدرش که موجب نگرانی خانواده و بنده شده بود،‌ چنین اقدامی را کرد که به همین خاطر از همه عذرخواهی می‌کنم. در واقع تمام این جریانات شوخی احمقانه ای بیش نبود که عملا پس از استفاده تبلیغاتی و رسانه ای فتنه گران و نسبت داده شدن انواع تهمت ها به نظام تنها با یک عذرخواهی ساده پایان می پذیرد. در حقیقت این اصلاح طلبان بودند که از کاهی برای مظلوم نمایی خود کوهی عظیم ساختند و خیانت خود به ملت و کشور را روزبه روز بیشتر آشکار و هویدا می کردند.

شهیدی زنده به نام کارگر نجاتی


احمد کارگرنجاتی یکی از کشته شدگان فتنه سبز و از افرادی است که نام او در لیست ۷۲ کشته سایت نوروز به چشم می خورد؛ دلیل مرگ او ضرب و جرح و مکان دفن او قطعه ۲۱۳ بهشت زهرا اعلام شده بود. اما وی که به گفته خود از جانب یکی از طرفداران جنبش سبز مجروح و در بیمارستان بستری شده بود با انتشار مطلبی به زبان طنزدر وبلاگش اعلام حیات کرد:«چند وقتیه حرف از دفن مخفیانه اجساد میزدن و من باور نمیکردم! اما واقعا این دفن مخفیانه رو به قدری استادانه انجام دادن که حتی خود من هم نفهمیدم کی دفن شدم. اصلا اونقدر کارشون خوب بلد بودن که نفهمیدم کی کشته شدم. عجب دنیائیه این دنیای بعد از مرگ. همه چی عین قبل از مردنه و اصلا هیچی تغییر نکرده. البته هنوز کسی برای سوال و جواب سراغم نیومد یا شاید سوال و جواب هم مخفیانه انجام شده که خودم نفهمیدم.». او حتی در برنامه ۲۰:۳۰ و بعد از آن در جمع دانشجویان دانشگاه تهران به این مسئله اعتراض نمود. البته بعدها طبق معمول گذشته تهمت ها و نسبتهای ناروایی از طرف سایتهای سبز به او وارد آمد که البته به دلیل مشخص شدن دروغگویی این سایتها کمترین مجالی برای انعکاس در جامعه نیافت.

تقلب


بزرگترین دروغ فتنه سال ۸۸ ادعای تقلب در انتخابات و بطلان رای مردم بوده است.ادعاهای آقای مدعی قانون مداری در خصوص تقلب و بررسی آنها از حوصله این متن خارج است، وزارت کشور و شورای نگهبان با بررسی غالب ادعاهای مطرح شده از جانب مهندس موسوی مهر باطلی بر سخنان او زدند و آنها را فاقد دلایل و مدارک اقناع کننده و محکمه پسند دانستند. اما موسوی نه بر آرای شورای حل اختلاف وقعی نهاد و نه بر تصمیم شورای نگهبان مبنی بر بازشماری آرا اعتنایی کرد. در واقع هدف از این ادعا تهمت به نظام و اعلام بی کفایتی شورای نگهبان توسط عناصر خودفروخته ای مانند میرحسین موسوی بود. البته برخی ادعاهای اعلام شده از طرف ایشان و یا همسرشان بسیار کودکانه ، مضحکانه و بعضا خنده آور است. سایت موسوی دو روز قبل از انتخابات چنین نوشت:« احمدی نژاد در تلویزیون گفته است رقیب فهمیده که شکست خورده و … و این نشان از تقلب است.» همسر ایشان خانم دکتر(!) زهرا رهنورد که به انتخاب نشریه فارین پالیسی در زمره متفکران برتر سال ۲۰۰۹ تعیین شده بود پس از کلی تفکر و اندیشیدن عنوان کرد:« آذربایجان و ترک زبان‌ها هیچ وقت فرزند خودشان را نمی‌گذارند که به کسی دیگر رای بدهند. یا لرستان که خود من لر هستم و موسوی هم بارها گفته من داماد لرستان هستم. بنابراین اهالی لرستان موسوی را نمی‌گذارند به آقای احمدی نژاد رای بدهند.».البته تناقضاتی هم در رفتار و عمل آقای موسوی نیز وجود داشت مانند اینکه در نامه به شورای نگهبان خواستار ابطال انتخابات شد اما دو رو پس از آن در جلسه شورای نگهبان حاضر نشد و شرکت نکرد.  در حقیقت این ادعای بزرگ نیز به مانند ادعاهای قبلی نظیر تجاوز، شکنجه، قتل و… سراسر کذب و دروغ بوده و در راستای خواسته های دشمنان زخم خورده از انقلاب و نظام اسلامی و شادی دل اعداء کشورمان توسط مهره های داخلیشان و به معنایی دیگر اصلاح طلبان خائن فریاد کشیده شد.

چاپ شده در نشریه آینه(نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد)

یک نظر

  1. سلام علیکم
    تحلیل جامع و کاملی بود.اقا لطف کنید منبع مجازی این مطلب رو هم بنویسید تا بیشتر استفاده کنیم.