این شعر، سروده آقای مهدی علی محمدی برادر یک شهید است که در اشعار خود به لایههای انتظار، مباحث مربوط به یک فرد منتظر، و بصیرت منتظران میپردازد. وی در شعر خود که در نخستین سالروز حماسه «۹ دی» سروده است، به وقایع روز عاشورا و پاسخ ملت بابصیرت و ولایتمدار به فتنهگران پرداخته است.
هوا آشفته بود و شهر مجنون
زمین سر در گریبان، چشم پر خون
حماسه میخروشید از گلوشان
ز رگها خون غیرت سخت جوشان
که عاشورا کسی رقصیده؟ او کیست؟
چه کس با شاه دین جنگیده؟ کوفیست؟!
از این غم شهر گویا پر ز شیر است
دی از گرمای این دلها چو تیر است
همه عمارگون، آماده، هوشیار
تمام شهر بیدارند، بیدار
کسی حرمت شکن آشوب کرده
شغالی بیشه را مخروب کرده
الا ای فتنه گر، شیطان، حرامی!
میان بیشهی شیران خرامی؟!
شما، ای جمله عالم گوش دارید
کلام آوازهی بر گوش دارید
به ایران، رهبری فرزانه داریم
اشارت او کند جان میسپاریم
الا ای فتنهگر، ما مرد جنگیم
برای رجمت ای ابلیس، سنگیم
چو شمشیر آخته، در دست اوییم!
بمیرید از حسد، سر مست اوییم
ابابیلیم اگر بر فیلهایید
چو ریگی نرم آخر زیر پایید
۹ دی سیل مردم باز جوشید
تمام سینهها آخر خروشید
خس و خاشاک را از شهر راندند
سران فتنه زیر پای ماندند
ولی حرفیست بی پیرایهای دوست
که این حرف از زبان یار حق گوست
“بصیرت ” یاب، بیدارست دشمن
ز حقد و کینه تبدار است دشمن
صف آراییست! اما در غبار است
میان فتنه ره دشوار و تار است
چراغ راه ما را جز ولیّ نیست
کسی رهبر به جز “سید علی ” نیست
جالب بود دستتان درد نکند
چراغ راه ما را جز ولیّ نیست
کسی رهبر به جز “سید علی ” نیست
خیلی زیبا بود
سلام.. تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتون در “حرف تو”
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/3134
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت “حرف تو” به شما:
امام علی(ع):
آنچه را نمیدانی مگو،بلکه همه آنچه را میدانی نیز مگو، که خداوند سبحان اموری را بر اندام تو واجب کرده که به آنها در روز قیامت احتجاج کنند.
حکمت۳۸۲ نهج البلاغه
عالی بود
عالی بود لذت بزدم ممنونم.
عالی بود .ممنون
خیلی جالب بوووووووووووووود.مرسی.
عالی بود
چراغ راه ما را جز ولیّ نیست
کسی رهبر به جز “سید علی ” نیست
محشر بود گاهی آدم باخوندن بعضی شعرها لبریز ازعشق و افتخارمیشه این ازاون شعراس
عالی بود
ما از الست طایفهای سینه خستهایم
ما بچههای مادر پهلو شکستهایم
امروز اگر سینه و زنجیر میزنیم
فردا به عشق فاطمه شمشیر میزنیم
ما را نبی قبیله سلمان خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد
از ما بترس، طایفه ای پر ارادهایم
ما مثل کوه پشت علی ایستادهایم
چو گــفتند از ولایـت دست بردار
به میخ در نوشتم روی دیوار
الهـی تا ظهور دولت یار
گل پیغمـبر مـا را نگهدار
هرگز به غیر جانان ما جان نمی فروشیم
جان می دهیم اما جانان نمی فروشیم
دشمن اگر ببخشد کاخ سفید خود را
یک تار موی رهبر بر آن نمی فروشیم
ما جویای سعادتیم با خامنه ای
روی خط ولایتیم با خامنه ای
به دشمن کور دل بگویید
که ما تا پای شهادتیم با خامنه ای
عشق یعنی یک خمینی سادگی
عشق یعنی با علی دلدادگی
عشق یعنی لا فتی الا علی
عشق یعنی رهبرم سید علی
حضور در صحنه و تلاش برای حفظ نظام وظیفه ی همه است.
آنجا که حسین (ع) در صحنه است٬ اگر در صحنه نباشی٬ هرکجا میخواهی باش٬
چه ایستاده در نماز٬ چه نشسته در شراب٬ هر دو یکیست….
جان خود در ره اولاد علی می بازیم
همچو مالک به عدوّان ِعلی می تازیم
ای که گویی که خلایق ز ِولی خسته شدند
کوری چشم تو بر سیّدعلی می نازیم
سلام خیلی عالی است دست شما درد نکنه
سلام شعر زیبایی بود احسنت رفع بلاها همه به وجود رهبر عزیزمون بستگی داره ایشون هست که این همه سفره نعمت بازه و لا غیر