پنج شنبه , ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » رهبری و انتخابات » بیانات رهبر درباره اشرافی‌گری در دولتهای انقلابی و دموکراتیک جهان

بیانات رهبر درباره اشرافی‌گری در دولتهای انقلابی و دموکراتیک جهان

دموکراسی اشراف

مروری بر اشرافی‌گری در دولتهای انقلابی و دموکراتیک جهان

 حکومتهای کمونیستی، که خودشان اسمش را حکومتهای کارگری گذاشته بودند؛ در رأس این حکومتها، اعیان و اشراف بودند، نه کارگران، و در بالای هرم آن قدرتها، کسانی که قدرترانی و حکمرانی می‌کردند، با همان سلاطین و رؤسای غیرسبک خودشان تفاوتی نداشتند.

۱۰/۱/۱۳۶۹

خطبه‏های نماز جمعه‏ی تهران

 

من به کشورهای انقلابی جنوب آفریقا ـ که پنج، شش کشورند ـ رفته‏ام و با رهبران انقلابی اینها دیدار کرده‏ام و خانه‏ها و قصرها و زندگی و ذهنشان را دیده‏ام و ساعتها با آنها حرف زده‏ام و درست تجربه‏شان کرده‏ام. دیدم همان‏گونه که ما انتظار داریم ـ که بیش از آن، اصلاً نمی‌شود انتظار داشت ـ یک گروه با تفکر چپ، یک کودتای نظامی کرده‏اند و یک حرکت نظامی چریکی یا منظم انجام داده‏اند، بعد هم قدرت را در دست گرفته‏اند و جای قدرتمندانِ قبل از خودشان نشسته‏اند.

قصری که قبلاً حاکم پرتغالی در کشور موزامبیک در آن استقرار داشت و حکومت می‌کرد، همان قصری بود که «سامورا ماشل»، رهبر انقلابی موزامبیک ـ که بعد هم کشته شد ـ در آن‏جا زندگی می‌کرد. او از من هم در همان قصر پذیرایی کرد و من دیدم که وضع با گذشته فرق نکرده است. در آن‏جا فرشی بود که من مشغول نگاه کردن به آن شدم. گفت: این، از آن فرشهایی است که از زمان پرتغالیها مانده است. دیدم نه فقط در همان قصر و در همان زندگی و در همان تشریفات زندگی می‌کردند، بلکه به همان روش هم زندگی می‌کردند! انگارنه‏انگار که اینها یک گروه انقلابی و مردمیند؛ که واقعاً مردمی هم نبودند و اصلاً در آن‏جا از مردم خبری نبود.

ما وقتی می‏خواستیم وارد سالن میهمانی بشویم، دیدیم در کنار درِ بزرگی که این سالن را به سالن پذیرایی وصل می‌کرد، دو نفر ایستاده‏اند؛ درست مثل غلامهای افسانه‏یی در دربار سلاطین که در آن، حاکم پرتغالی هم همان‏طور زندگی می‌کرده است. واقعاً دو نفر غلام سیاه بودند. حالا این دو نفر، سیاه بودند؛ اما دیگر غلام نبودند؛ چون خود حاکم هم از همان گروه بود. این دو نفر مأمور با لباسهای مشخصی، غلامگونه دو طرف در ایستاده بودند و باید طوری عمل می‌کردند که وقتی سلطان ـ یعنی همین رهبر انقلابی ـ با میهمانش که من بودم، در مقابل این در می‏رسیدیم، این دو لتِ در به‏طور برابر و طاقباز، باز شده باشد و اینها در حال تعظیم باشند و همین کار را هم کردند! من لبخند می‏زدم و نگاه می‌کردم؛ بعد هم با او ـ که خودش را مثل همان حاکم پرتغالی، با همان ژستها گرفته بود ـ وارد سالن میهمانی شدیم. همه جا همین‏طور بود.

۷/۳/۱۳۶۹

سخنرانی در دیدار با ائمه‏ی جمعه‏ی سراسر کشور

 

بعضی از رسانه‌های مغرض خارجی اصرار دارند وانمود کنند که پایبندی به اصول انقلاب، به معنای دوری از رفاه عمومی و علاج نکردن مشکلات طبقات ضعیف و مستمند است. این حرف از کسانی صادر می‌شود که دهها سال جوامع خود را در سایه‌ی سنگین تفکر کمونیستی، به راهی بدبختی‌زا سوق داده‌اند. درحالی‌که سران آن کشورها مانند کشورهای سرمایه‌داری، غرق در زندگی اشرافی بودند، طبقات پایین جامعه در انواع سختیهای مادّی و معنوی به سر می‌بردند. در نظام اسلامی، رفع فقر و محرومیت، در شمار هدفهای طراز اول است و پایبندی به اصول انقلاب، بدون مجاهدت در راه نجات مستضعفان و محرومان، سخنی بی‌معنی و ادعایی پوچ است.

۱۰/۳/۱۳۶۹

پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)

 

مبنای سیاست سرمایه‏داری بر این نیست که همه‏ی انسانها بایستی مستغنی باشند و فقیر نباشد. آنها اگر فقیر را غنی می‌کنند، به‏خاطر این است که فقیر باید برایشان کار کند؛ ولی فقیری که برای آنها کار نمی‌کند، می‌گویند بگذار بمیرد! چنانچه سرمایه‏داران و کمپانیها و تراستها نتوانستند آدم ولگرد و بیکار را به کار بگیرند ـ یعنی لازمش نداشتند ـ اگر به آنها بگویند آیا دلتان می‌خواهد به شما یک آمپول بدهیم بزنید و این افراد را از بین ببرید، می‌گویند بله، بدهید بزنیم!

۳۰/۱۱/۱۳۷۰

بیانات در جمع علما و مدرّسان و فضلای حوزه‏ی علمیه‏ی قم، در خجسته سالروز میلاد حضرت مهدی(عج)

 

ملت ما، ملتی بود که از هرزگی و عیّاشیهای فراگیر و مجالس عیش و طرب و این چیزها، بری بود. این کارها مخصوص اشراف و پادشاهان و شاهزاده‏ها و ملکزاده خانمها و امثال اینها بود، که عیّاشی کنند و شب تا صبح بیدار بمانند. اروپاییها، میخانه‏هایشان در طول مدّت شب وروز و دوران سال و همه تاریخ همیشه روبه‏راه بود. این، تاریخ اروپاست. هرکس می‌خواهد، برود بخواند و ببیند. این را خواستند وارد کشور ما بکنند و تا آن‏جا که توانستند، کردند.

۲۱/۵/۱۳۷۱

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار وزیر، معاونین و رؤسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور

 

هدف، زیاد داشتن نیست. هدف، عدل است. بسیاری از کشورها در دنیا وجود دارند که خیلی ثروتمندند. نگاه کنید به کشورهای سرمایه‏داری دنیا! نگاه کنید به بعضی از کشورهایی که سرمایه‏های عظیم الهی در زیر خاکهای آنهاست و حکّامشان بیرون می‏آورند و بی‏محابا می‏فروشند و پولهایش را خرج می‌کنند! اینها ثروتمندند. کشورهای سرمایه‏داری، طبق آنچه که معمول بین اقتصادیّون است، وقتی سرانه کشوری را محاسبه و ملاحظه می‌کنند، خودشان ده برابر کشورهای متوسّط سرانه دارند. معنای این چیست؟ آیا معنایش این است که همه مردمِ آن کشورها از این سرانه برخوردارند؟ ابداً معنایش این نیست! اگر شما در بعضی از کشورهای سرمایه‏داری، جلوه‏های ثروت، از جمله کارخانه‏های عظیم، آپارتمانها و ساختمانهای سربه فلک کشیده را می‏بینید؛ اگر ثروتهای زیاد و پولهای افسانه‏ای را ملاحظه می‌کنید، آیا به این معناست که در این کشورها عدالت وجود دارد؟ خوب؛ معلوم است که از عدالت خبری نیست! در همین کشورها کسانی هستند که از گرسنگی، از بی دارویی و از نبود مسکن، به شدّت در رنجند و بعضی به دلیل همین کمبودها و ناراحتیها، در همان کشورها می‌میرند.

۱۷/۱۰/۱۳۷۱

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السّلام‏

 

در کشورهایی که مثلاً دمکراسی وجود دارد، اگر شما نگاه کنید، می‏بینید غالباً دولتمردان یا از سرمایه‏داران و یا وابسته به سرمایه‏دارانند و مجلسهایشان را غالباً افراد متنفّذ، پولدار، قدرتمند و زور دار پر می‌کنند. در کشورهایی هم که دم از دمکراسی می‌زنند، وضع به همین‏گونه است. در کشورهای معروف و نام آشنای جهان، غالب کسانی که در رأس حکومتها قرار می‌گیرند از خانواده‏ها و قشرهای شناخته شده سیاسی، مالی، نظامی و یا اشخاص وابسته به طبقات دارای زر و زورند.

۱۸/۱۱/۱۳۷۱

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مهمانان خارجی دهه فجر و قشرهای مختلف مردم درروز نیمه شعبان‏

 

زندگی انسان بدون عدالت، همان چیزی است که شما در زشت‏ترین چهره های تاریخ بشر مشاهده می‌کنید. امروز هم در گوشه و کنار دنیا مشاهده می‌شود. همه بدبختیهایی که شما در جوامع مختلف می‏بینید، ناشی از ظلم و بی‏عدالتی است. ممکن است ظاهر امور، این را نشان ندهد؛ اما باطن قضیه، این است. اگر شما می‏بینید در گوشه‏ای از عالم، کودکان از بی‏غذایی جان خود را از دست می‌دهند، ظاهر قضیه این است که به دلیل نیامدن باران، خشکسالی شده است؛ اما باطن قضیه، چیز دیگری است. باطن قضیه، بی‏عدالتی است. اگر عدالت از نسلهای گذشته بر آن جامعه حکمفرما بود و چنانچه عدالت بر محیط زندگی بشر حکمفرما بود، انسان می‏توانست در سایه استقرار عدالت، محیط زندگی خود را طوری بسازد که برای او قابل زیست باشد و فرزند او به آن فلاکت نیفتد و زندگی، این قدر زشت و دردآور نشود. در اثر بی‏عدالتی، انسانیت دچار این بیماریها و دردهاست.

۲۹/۹/۱۳۷۴

بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار کارگزاران، در روز «عید مبعث»

 

بنده به کشوری رفتم که قبلاً مستعمره پرتغالیها بود. آن‏جا ظاهراً هشت، نُه سال از انقلابشان می‏گذشت. رئیس‏جمهور آن کشور هم یکی از شخصیتهای معروف آن منطقه به‏شمار می‏رفت که البته اکنون از دنیا رفته است. یک شب که برای ما مهمانی دادند، من دیدم آن آقا ـ که مردمش در گرسنگی به سر می‏بردند و مغازه‏های پایتختش خالی از جنس بود ـ با آن ملت و کشور و انقلاب، رفتاری مثل رفتار حکّام قبل از خودش داشت؛ همان حکّامی که علیهشان انقلاب کرده بود. رفتار او تداعی‏کننده رفتار همان سردار پرتغالی بود که در آن‏جا حکومت می‌کرده است؛ همان رفتار، همان تبختر و همان حالت کبریایی! برای ما تعجّب‏آور بود. آن روز بنده رئیس جمهور بودم. یک طلبه بودم، زندگی ما هم زندگی طلبگی بود. بالاتر از ما هم امام بزرگوار قرار داشت که زندگی‏اش مظهر صفا و سادگی بود و آن‏طور زندگی می‌کرد. ملت هم با آن عشق و علاقه، امام را واقعاً دوست می‏داشتند و حاضر بودند حتی جانهایشان را در راه او بدهند.

۲۰/۱۱/۱۳۷۴

بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‏های نماز جمعه (۱۹ رمضان ۱۴۱۶)

 

اغلب مکاتب بشری، از جمله مکتب سرمایه‏داری غرب، این طور است. یک طرفش را دیده‏اند. آن طرفی که انسانها را به کار و تلاش و پیشرفت و رشد مادّی و ثروت و علم می‏کشاند، دیده‏اند و درست هم بوده است. اما طرف دیگرش را ندیده‏اند، که در این جامعه‏ای که آسمانخراشها وجود دارد و ثروتها و تجملاّت هست، فقر و بیچارگی افراد زیادی از انسانها هم هست. از گرسنگی مردن هم هست. ظلم هم هست. بدتر از همه، فساد همه‏گیری هست که به داخل خانه همه کسانی که ازاین وضع لذّت می‏برند، نفوذ می‌کند و زندگی را بر آنها تلخ خواهد کرد.

کمونیستها همه چیز را دولتی کردند؛ همه چیز را کوپنی کردند و برای این‏که مردم، مساوی شوند، سرمایه‏های شخصی را به کلّی از آنها گرفتند. بسیار خوب! کسی که ثروتمند بود، ثروتش را از دست داد و همه مساوی ـ یعنی تقریباً فقیر ـ شدند! فرضاً یک جا اغنیا را هم به دم تیغ دادند تا فقرا سودی ببرند. ادّعایشان این بود که در طبقات پایین جامعه، به هر حال، مساواتی به وجود آورند. اما در طبقات بالا، تبعیض و اختلاف طبقاتی‏ای که در کشورهای دیگر بود، این‏جا چند برابر شد! ما کشورهای کمونیستی را دیده بودیم. بنده در زمان مسئولیت دولتی خود، در مسافرتهایی که به کشورهای کمونیستی کردم، وضع فقیر و غنی‏شان را از نزدیک دیدم. در طبقات پایین جامعه، مردم نان برای خوردن نداشتند. اما در رأس حکومتهایشان، چنان جاه و جلال و فرعونیت و امپراتوری‏ای به وجود آمده بود، که شانه به شانه سرمایه‏داری بزرگِ جهانی می‏سایید! انگار نه انگار که به گفته خودشان «سوسیالیست» هستند.

۲۶/۲/۱۳۷۵

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیون و مبلّغان، در آستانه «ماه محرم»

 

مردم در دنیا به‏شدّت تشنه عدالتند. امروز در کشورهایی که دم از دمکراسی می‌زنند، بی‏عدالتی از همه جا بیشتر است. در همین کشورِ امریکا، با این که سالهای متمادی می‏گذرد که رسماً برابری حقوقی سیاه و سفید را روی کاغذ اعلان کرده‏اند، هنوز که هنوز است، میان سیاهان و سفیدان تبعیض حاکم است. در بعضی از کشورهای اروپایی، تبعیض هست. مسأله نژادی هنوز در آن جاها مطرح است. هنوز که هنوز است، قدرتمندان این کشورها – از جمله در امریکا – اگر در داخل ملاحظه کنند که کسی، چیزی و جماعتی، با اقتدار مطلقِ سرمایه‏داری آنها معارضه‏ای دارد، بی‏رحمانه می‏کوبندش.

۱/۱/۱۳۷۶

بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمینی(ره) مشهد مقدّس رضوی‏

 

من یک موقع گفتم که ما وقتی می‌گوییم منتظر امام زمان هستیم، بیشترین خصوصیتی که برای امام زمان ذکر می‌کنیم، این است که «یملأ اللَّه به الارض قسطاً و عدلاً»؛ نمی‌گوییم: «یملأ اللَّه دیناً و صلوهً و صوماً». با این‌که آن هم هست و قسط و عدل در چارچوب دین، بهترین و بیشترین تحقّق را پیدا می‌کند، لیکن معلوم می‌شود که این عدل، یک مصرعِ بلند درخواستهای انسان است و اگر این روشی که الان بعضیها غافلانه دنبال می‌کنند و آن، الگو گرفتن از زندگی غربی است، رواج پیدا کند، روزبه‌روز این حالت بدتر خواهد شد. علاج این است که ما خودمان را از دنباله‌روی فرهنگ غربی در زمینه‌ی مسائل اقتصاد کاملاً خلاص کنیم و نجات ببخشیم. این‌طور نیست که اگر کشوری درآمد سرانه‌اش رقم بالایی است، معنایش این است که این درآمد سرانه به همه می‌رسد. شما الان ببینید در آمارهایی که داده می‌شود، فرضاً می‌گویند در فلان کشور پیشرفته‌ی دنیا – مثلاً امریکا یا کانادا – درجه‌ی حرارت به چهل و دو درجه رسید و فلان قدر آدم کشته شدند. آیا در تهران اتّفاق می‌افتد که در چهل و دو درجه حرارت کسی کشته شود؟ یا مثلاً گفته می‌شود در فلان کشور سرما به پنج درجه، ده درجه زیر صفر رسید و فلان تعداد انسان یخ زدند. اینها چه کسانی هستند که از حرارت زیاد کشته می‌شوند و یا در زمستان یخ می‌زنند؟ آنهایی که در ساختمانهایی نشسته‌اند که با سرما و گرمای آن‌چنانی اداره می‌شود، یخ نمی‌زنند؛ آنها که سرپناه دارند که یخ نمی‌زنند و یا از گرما نمی‌میرند. این معنایش آن است که طبقاتی در آن‌جا وجود دارند که زندگی بر آنها سخت است. برزیل امروز هفتمین یا هشتمین قدرت اقتصادی دنیاست؛ اما در آن‌جا چند میلیون کودک وجود دارد که اینها نه پدر و مادر دارند، نه سرپناه دارند، نه مسکن دارند؛ شبها در کوچه‌ها می‌خوابند، در کوچه‌ها هم پرورش پیدا می‌کنند، در همان کوچه‌ها هم یا کشته می‌شوند و یا می‌میرند! ما نباید دنبال این زندگی برویم. ما نباید دنبال این اقتصاد برویم. شکوفایی اقتصاد معنایش این نیست. شکوفایی اقتصاد این است که به دولت امکان بدهد تا فقر را از میان جامعه بردارد؛ این اقتصاد خوب است. ما بایستی نه فقر یک گروه خاصی را، بلکه فقر عمومی را از بین ببریم. اقتصاد، اقتصاد اسلامی است و همین بایستی تحقّق پیدا کند.

۴/۱۲/۱۳۷۷

بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی

استالین، یک تزار واقعی بود. فقط از خانواده‏ی رُمانف نبود، فرد دیگری بود؛ اما یک تزار و یک پادشاه مطلق بود! من گمان نمی‌کنم هیچ پادشاهی که در قصر «کرملین» حکومت کرده بود، به قدر استالین پادشاهی کرده باشد! چون او هم در همان قصر و با همان تشریفات و همان امکانات و همان زندگی و اینها بود.

استالین، تنها چیزی که از انقلاب حفظ کرد، آن نیم تنه‏یی بود که تا آخر عمرش به شکل یک فرم می‏پوشیدند که تا بالا دکمه می‏خورد! آن را هم به مُجردی که مرد، اعقابش ـ همان چند نفری که بودند ـ کنار گذاشتند و هیچ چیز دیگر نماند؛ تمام شد! از انقلاب، فقط اسمش ماند؛ اگرچه از اول هم که انقلاب شد و سرکار آمده بودند، حکومت کارگری، فقط اسم بود! این هم انقلاب شوروی، بعد از بیست سال.

۱۵/۱۲/۱۳۷۷

بیانات مقام معظم رهبری‏ در دیدار شرکت کنندگان در همایش آسیب‏شناسی انقلاب‏

 

امروز در بسیاری از کشورهای دنیا اسم زمامداران پادشاه نیست، اما در واقع پادشاهند. اسمشان سلطان نیست و ظواهر دمکراسی هم در آن‏جاها جاری است، اما در باطن، همان سلطنت است؛ یعنی رفتار تعندآمیز با مردم و رفتار ذلّت‏آمیز با هر قدرتی که بالاسر آنها باشد! حتی شما می‏بینید که در یک کشور بزرگ و مقتدر، رؤسای سیاسی آنها باز به نوبه خود مقهور و اسیر دست صاحبان کمپانیها، مراکز شبکه‏ای پنهان جهانی، مراکز مافیایی و مراکز صهیونیستی هستند. مجبورند طبق میل دل آنها حرف بزنند و موضعگیری کنند؛ برای این‏که آنها نرنجند. این سلطنت است. وقتی که در رأس، ذلّت و زبونی وجود داشت، در قاعده و بدنه هم ذلّت و زبونی وجود خواهد داشت.

۲۶/۱/۱۳۷۹

بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‏های نماز جمعه تهران‏

 

رژیمهای کمونیست، رژیمهای مستبدی بودند که با شعار حکومت مردمی سرِ کار آمده بودند؛ اما اشرافی هم بودند! با این که دم از ضدّیت با اشرافیگری می‏زدند، اما عملاً حکومتهای اشرافی بودند. از لحاظ استبداد، در نهایت درجه استبداد بودند و حاکمیت مطلق دولت بر اقتصاد، بر فرهنگ، بر سیاست و بر فعالیتهای گوناگون اجتماعی و غیره به چشم می‏خورد! در رژیمهای شرقی، مردم هیچکاره محض بودند. بنده از نزدیک رفته بودم و این کشورها را در اواخر عمرشان دیده بودم. حتی در رأس بعضی از کشورهای عقب افتاده و فقیرشان هم یک رژیم به اصطلاح و به قول خودشان کارگری سرِ کار بود؛ اما همان رفتارهای اشرافیگری و همان کارهای غلطِ دربارهای قدیم را تکرار می‌کردند! نه انتخاباتی در این کشورها بود، نه رأی مردمی در کار بود؛ اما به خودشان دمکراتیک هم می‏گفتند و ادّعای مردمی بودن می‌کردند! مردم هیچکاره محض بودند: از لحاظ اقتصادی، صددرصد وابسته به دولت؛ از لحاظ کارهای فرهنگی، صددرصد وابسته به دولت! معلوم بود که چنین رژیمهایی محکوم به فنا بود.

۲۳/۲/۱۳۷۹

بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‏های نمازجمعه تهران‏

 

نظامهایی هستند که ولو ظاهرشان مردم‏سالارانه و دموکراسی است؛ اما باطنشان متکی به ثروت و به پول و به منافع طبقات خاص است. این نظامها مقابل مردم قرار دارند؛ چه اقرار کنند، چه اقرار نکنند؛ لیکن در نظام اسلامی حکومت عامل مردم است؛ دست مردم است؛ نماینده و خادم و کارگزار مردم است؛ صاحب حق، مردم‏اند.

۷/۴/۱۳۸۳

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان قوه قضائیه و خانواده شهدای هفتم تیر

 

در همه‏ی کشورهایی که حرکت کمونیستی در آن‏جا به شکلی از اشکال – انقلاب یا کودتا – تحقق پیدا کرده بود، «عدالت» محور شعارهای آنها بود؛ اما واقعیت زندگی آنها مطلقاً نشان‏دهنده‏ی عدالت نبود؛ درست ضد عدالت بود. عده‏یی به اسم کارگر سر کار آمدند، که همان طبقه‏ی اشرافی رژیم‏های طاغوتی بودند و هیچ تفاوتی با آنها نداشتند. زندگی سران کشورهای مارکسیستی این‏طور بود. بنده زمان مسئولیت ریاست‏جمهوری وضعیت اقشار پایین بعضی از کشورهای سوسیالیستی را دیده بودم؛ آن چیزی که اسمش عدالت است و آن مفهومی که عدالت دارد، مطلقاً در آن‏جاها وجود نداشت. طبقه‏ی اشراف جدیدی در آن‏جا وجود داشت که با معیارهای حزبی و سیاسی خاص خودشان روی کار آمده بود و از همه‏ی امکانات برخوردار بود؛ مردم هم در فقر و تهیدستی و بدبختی زندگی می‌کردند. این وضعیت حتّی در بعضی از کشورهای درجه‏ی یکشان هم دیده می‏شد. بنابراین، این‏گونه عدالت‏طلبی بی‏دوام خواهد بود و از طریق درستِ خودش منحرف و ریاکارانه و دروغین خواهد بود.

بعضی‏ها می‌گویند عدالت یعنی توزیع فقر. نخیر، کسانی‏که بحث عدالت را می‌کنند، به‏هیچ‏وجه منظورشان توزیع فقر نیست؛ بلکه توزیع عادلانه‏ی امکانات موجود است. آنهایی که می‌گویند عدالت توزیع فقر است، مغزا و روح حرفشان این است که دنبال عدالت نروید؛ دنبال تولید ثروت بروید تا آنچه تقسیم می‌شود، ثروت باشد. دنبال تولید ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت، همان چیزی می‌شود که امروز در کشورهای سرمایه‏داری مشاهده می‌کنیم. در غنی‏ترین کشور عالم ـ یعنی امریکا ـ کسانی هستند که از گرسنگی و از سرما و گرما می‌میرند؛ اینها که شعار نیست؛ واقعیتهایی است که مشاهده می‌کنیم. کسانی هستند که در آرزوی یک آپارتمانِ سه چهار اتاقه سالهای سال تلاش می‌کنند و چون به جایی نمی‏رسند، می‌روند خیانت می‌کنند تا به این امکانات برسند.

۸/۶/۱۳۸۴

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در دیدار رئیس جمهور و هیأت وزیران‏‏

 

پیشرفت و تحولی که در خدمت یک طبقه‏ی خاص ـ طبقه‏ی سرمایه‏دار ـ باشد، که امروز در کشورهای غربی این‏طور است، مورد نظر ما نیست. ثروت این کشورهایی که زیاد است، یعنی درآمد عمومی‏شان زیاد است ـ به تعبیر رایج، درآمد ناخالص ملی ـ چگونه توزیع می‌شود؟ به هر کس چقدر و در مقابل چه مقدار کار، می‏رسد؟ معمولاً اینها را نگفته می‌گذارند. برای کسب معاش، زن و شوهر روز و شب کار کنند و توان نداشته باشند تا بتوانند زندگی خودشان را بگذرانند، اما در مقابل سرمایه‏داران بزرگ ـ راکفلرها و فوردها و آنهایی که حالا جدیداً در این میدان وارد شده‏اند ـ کوههایی از ثروت داشته باشند که نتوانند محاسبه کنند؛ اینها مورد نظر ما نیست. پیشرفتی که در خدمت طبقه‏ی سرمایه‏دارها باشد، پسرفت است. پیشرفتی که با باختن هویت مستقل ملی همراه باشد و انسان خودش را از دست بدهد، پیشرفت نیست.

۱۸/۸/۱۳۸۵

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در دیدار اساتید و دانشجویان‏ دانشگاههای استان سمنان

 

وضع دنیا را نگاه کنید. شما یک حقیقت جدیدی را دارید به دنیا معرفی می‌کنید. نظام دنیا بخصوص بعد از پیدا شدن پدیده‏ی استعمار و بخصوص در این دو قرن اخیر و باز بالخصوص در آن دوره‏ی سلطه‏ی استعمار که منتهی شد به جنگهای بزرگ این قرن، بر اساس سلطه‏پذیری و سلطه‏گری بود. چند کشور، چند تا دولت، به دلیل خاصی، سلطه‏گری می‌کنند و به نظر خودشان باید هم بکنند! بقیه‏ی دولتها و بقیه‏ی ملتها هم باید سلطه‏پذیری داشته باشند؛ باید زیر سلطه باشند و باید این سلطه را بپذیرند. به قول این نویسنده‏ی جامعه‏شناسِ معروف غربی که منتقد سیاستهای غرب و امریکاست، در حقیقت ثروتمندان کشورهای سلطه‏گر، اغنیای کشورهای سلطه‏گرند. سلطه مال آنهاست، مال همه‏ی آن کشورها هم نیست. و ثروتمندان کشورهای سلطه‏پذیر هم باید در خدمت آنها قرار بگیرند؛ و قرار می‌گیرند. درست هم هست؛ تحلیل درستی است.

۳۱/۶/۱۳۸۶

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام‏

 

شما نگاه کنید آثار ادبی قرن نوزدهم فرانسه را که در آخر قرن هیجدهم انقلاب کبیر فرانسه انجام گرفته. در اوائل قرن نوزدهم ناپلئون سر کار آمده، آن‏وقت شما آثار ادبی اواسط قرن یعنی مثلاً ۱۸۳۰، ۱۸۴۰ را که زیاد هم هست؛ هم شعر، هم رمان، نگاه کنید، خواهید دید که آنها بعد از سی سال از پیروزی انقلابشان در چه وضعی بودند؛ یک استبداد مطلق، یک فساد مطلق، یک تبعیض طبقاتی بسیار وحشت‏انگیز آن‏وقت وجود داشته؛ با اینکه آنجا هم شعار عدالت بود، شعار مساوات بود، شعار نفی استبداد بود.

۱۴/۲/۱۳۸۷

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز

 

ما گفتیم پیشرفت و عدالت؛ این خیلی معنادار است. فرض بفرمائید یکی از شاخصهای  مهم، افزایش درآمد ناخالص ملی در کشورهاست. فلان کشور درآمد ناخالص ملی‏اش، مثلاً چندین هزار میلیارد است، فلان کشور یک دهم اوست؛ پس آن کشور اولی پیشرفته است! این منطق، منطق درستی نیست. افزایش درآمد ناخالص ملی ـ یعنی درآمد عمومی یک کشور ـ به تنهائی نمی‌تواند نشانه‏ی پیشرفت باشد؛ باید دید این درآمد چگونه تقسیم می‌شود. اگر درآمد ملی بسیار بالاست، اما توی همین کشور آدمهائی شب توی خیابان می‌خوابند و با گرمای چهل و دو درجه‏ی هوا عده‏ی زیادیشان می‌میرند، این پیشرفت نیست. شما ببینید توی خبرها: در فلان شهر معروف بزرگ غربی ـ مثلاً در آمریکا یا جای دیگر ـ حرارت هوا به چهل و دو درجه رسید و فلان تعداد آدم مردند! چرا با چهل و دو درجه حرارت بمیرند؟ این معنایش این است که اینها سرپناه و جا ندارند. اگر در جامعه‏ای، انسانهائی وجود دارند که بی سرپناه زندگی می‌کنند یا باید چهارده ساعت در روز کار کنند تا نان بخور و نمیر پیدا کنند، درآمد ناخالص ملی ده برابر اینی هم که امروز هست باشد، این پیشرفت نیست. در منطق اسلامی این پیشرفت نیست. بنابراین پسوند عدالت اینقدر اهمیت دارد.

۲۷/۲/۱۳۸۸

بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان‏

 

در مورد مبارزه‌ی با فساد مالی، موضع نظام یک موضع روشنی است. در زمینه‌ی مسائل مربوط به عدالت اجتماعی، موضع نظام یک موضع روشنی است. با فساد باید در هر نقطه‌ای که هست، مبارزه کرد. من می‌خواهم این را عرض بکنم: ما مدعی نیستیم در نظام ما فساد مالی و اقتصادی وجود ندارد؛ چرا، اگر وجود نداشت که بنده آن نامه‌ی هشت ماده‌ای را چند سال قبل خطاب به رؤسای محترم سه قوه نمی‌نوشتم و اینقدر روی آن تأکید نمی‌کردم. چرا، هست؛ اما می‌خواهم این را بگویم: نظام جمهوری اسلامی، همین امروز یکی از سالمترین نظامهای سیاسی و اجتماعی در دنیاست. اینکه ما بیائیم به استناد گزارش فلان مرجع صهیونیستی، نظام را و کشور را متهم کنیم به فساد، این مطلقاً درست نیست. فساد مالی یکی از مسائل مهم در نظام اسلامی است و باید با او جداً مبارزه کرد؛ هم در قوه‌ی مجریه، هم در قوه‌ی قضائیه، هم در قوه‌ی مقننه. همه موظفند با این مسئله مبارزه کنند. اگر مبارزه نشود، مهار نشود، توسعه پیدا خواهد کرد؛ کما اینکه بسیاری از کشورهای دنیا ـ همین کشورهای غربی که اینقدر دم از مبارزه‌ی با فساد مالی و پولشوئی و امثال اینها می‌زنند ـ تا خرخره غرق در فسادند.

۲۹/۳/۱۳۸۸

خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران

یک نظر

  1. Wanted guidance. Will certainly input it to figure. Tom