طبقه اشرافی جدید؟
اشرافیگری در کارگزاران نظام اسلامی
در دنیا پذیرفته شده است که کسانی که در رأس اجتماعات قرار میگیرند، اخلاق فردی خاصی داشته باشند! تکبر ورزیدن، برخوردار بودن از زندگی راحت و مسرفانه، تجملگرایی، خودرأیی و خودخواهی و امثال اینها. چیزهایی است که مردم دنیا قبول کردند که کسانی که در رأس حکومتها قرار میگیرند، این اخلاق را داشته باشند. حتّی در کشورهای انقلابی، انقلابیونی که تا دیروز زیر چادرها زندگی میکردند و در دخمهها مخفی میشدند، به مجرد اینکه به حکومت میرسند، وضع زندگیشان عوض میشود و اخلاق حکومتیشان تغییر میکند و همان وضعیتی را به خود میگیرند که بقیهی سلاطین و رؤسای عالم داشتند! ما از نزدیک چنین چیزی را دیدهایم؛ برای مردم هم مایهی تعجب نیست.
امام ما این باور غلط را عوض کرد و نشان داد که رهبر محبوب و معشوق یک ملت و دیگر مسلمانان عالم، میتواند زندگی زاهدانهیی داشته باشد و به جای کاخهای مجلل، در یک حسینیه از دیدارکنندگان پذیرایی کند و با لباس و زبان و اخلاق انبیا با مردم برخورد کند.
اگر دلهای حکام و زمامداران به نور معرفت و حقیقت روشن شده باشد، تجمل و تشریفات و اسراف و برخورداریهای زیاد و خودرأیی و تکبر و استکبار، جزو لوازم حتمی زمامداری آنها محسوب نمیشود. از معجزات بزرگ آن بزرگوار این بود که هم در زندگی خود و هم در آن دستگاهی که به وجود آورده بود، نور معرفت و حقیقت تجلی یافته بود.
۲۳/۴/۱۳۶۸
خطبههای نمازجمعهی تهران
من با تشریفات نظامی مخالف نیستم؛ ولی با مطلق تشریفات و وجود تشریفات در زندگی شخصی خودم و دیگران، صددرصد مخالفم. در عین حال، در تشریفات رسمی که گاهی شعار است و یک معنا و مفهومی در آن وجود دارد، حایز اهمیت است.
۵/۷/۱۳۶۸
بیانات در مراسم اعطای نشان فتح به فرماندهان سپاه و ارتش در عملیات ظفرمندانهی بیتالمقدس
آقایان! این مردم ـ همانطور که امام مکرر فرمودند ـ ولینعمتهای ما هستند؛ این شوخی نیست. من یکی از مسئولان را در محضری دیدم که برخوردش با مردم قدری متکبرانه بود. من پیغام دادم و گفتم به ایشان بگویید که اگر میخواهد جبران آن برخورد را بکند، باید در همانطور محضری ظاهر بشود و بگوید: ای مردم! من نوکر شمایم. خلاف که نگفته؛ آیا دروغ گفته است؟ یک مسئول کشور چکاره است؟ فلسفهی وجودی ما غیر از خدمت به مردم چیست؟
۲۳/۵/۱۳۷۰
سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران
برادران و خواهران نماینده [مجلس] را به رعایت تقوا، و توکل به خداوند، و توجه به معنویت و اخلاق و عبادت، و بیاعتنایی به تشریفات زاید و تجملات اسرافآمیز، و اجتناب از گروهگرایی، و مقدم داشتن مصالح کشور و مردم بر مصالح شخصی و گروهی، و انقیاد در برابر حق، و پرهیز از توصیههای خصوصی و شخصی، و دوری از صرف نابجای بیتالمال، و دوستی و مهربانی با رقبای دوران انتخابات، و بر حذر بودن از وسوسهی شیطان و اغوای نفس اماره، توصیه میکنم.
۷/۳/۱۳۷۱
پیام به مناسبت افتتاح چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی
خدا را شکر میکنیم که پروردگار عالم، این سنّت و سیره سجیّه پسندیده را در جمهوری اسلامی قرار داد که کسی از مسئولان نخواهد به ثروت تفاخر کند. آن روزها به ثروت تفاخر میکردند، چون یک امتیاز بود؛ ولی امروز ثروت داشتن مسئولان، یک جنبه منفی است. اگر یکی از مسئولان دارای ثروتی باشد، مال و منالی داشته باشد، خانه آن چنانی داشته باشد، وضعیت آن چنانی داشته باشد، این یک امر منفی است.
۱/۱/۱۳۷۶
بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمینی(ره) مشهد مقدّس رضوی
مردم میخواهند این احساس را داشته باشند که مسئولان کشور در سطوح مختلف، نسبت به موجودی کشور، امانتدار و امینند. این را من میخواهم از شما به طور جد بخواهم که مراقب باشید، این امانت و این روحیّه امانتداری نسبت به آنچه که از مردم در اختیار ماست ـ بیت المال و آنچه که مربوط به ثروتهای عمومی کشور است ـ اختلال پیدا نکند. نگذارید دشمن بتواند این طور تبلیغ کند که یک طبقه جدید و یک اَشرافیگری جدید، در حال شکلگیری است. دشمن، از این گونه حرفها میزند. اگر چیزی دیده شد که این حرف دشمن را به نحوی تأیید کرد، این خدمت به دشمن است؛ نباید بگذارید. در زمینه سوء استفاده و امثال آن، آنقدر یاوه و دروغ و خلاف واقع گفتهاند که احصای آن واقعاً آسان نیست. ولی اگر مردم دیدند که در مواردی، چیزهایی تأیید میکند ـ ولو یک مورد ـ ده مورد را باور و قبول میکنند. این را باید توجّه داشته باشید.
۶/۲/۱۳۷۶
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران به مناسبت عید سعید غدیر
به دولتمردان و مسئولان کشور در قوای سه گانه و نیروهای مسلح عرض میکنم قدر خدمتگزاری به این ملت بزرگ و این کشور مبارک را بدانید. خدمت صادقانهی شما خدمت به اسلام و بشریت است. این فرصت کم نظیری است که صالحان و صدیقان در آرزوی آن بودهاند. با همهی توان از این فرصت برای کسب رضای الهی و تقرب به خداوند بهره گیرید و با اخلاص و پارسایی و مجاهدت، در راه رفع مشکلات کشور و ملت، و ساختن ایرانی آباد و پیشرفته، و رفع کامل بیعدالتی و تبعیض، و قطع وابستگی اقتصادی و فرهنگی، و بریدن طمع غارتگران بیگانه و سوءاستفاده کنندگان داخلی، گامهای بلندی را با توکل به خداوند بردارید. مبادا وسوسهی قدرت طلبی یا جمع زخارف مادی شما را از کار بزرگی که بر عهده دارید بازدارد. لحظهی تاریخییی که ما در آن قرار داریم بسی مهمتر و حساستر ازآن است که از ما خدمتگزاران کسی حق داشته باشد آن را با سرگرم شدن به جمع ثروت برای خود یا فرزندان و کسان خود، ضایع کند و لعنت خدا و خلق را متوجه خود سازد.
۲۱/۱۱/۱۳۷۷
پیام به ملت ایران به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی
من دشمن داخلی، یعنی در واقع دشمن درونی را در سه چیز، خلاصه میکنم. اگر ما بتوانیم این سه چیز را علاج کنیم، خیلی از مشکلات، حل خواهد شد. اول هم خود من، نمیخواهم از کس دیگری اسم بیاورم. بنده یکی از کسانی هستم که در جریان امور این مملکت، نقش دارم. یک مقدار از ضعفها هم در من است؛ در طبقات مختلف مسئولین و در خواص است. هرچه پایین بیاییم، نقشها کمرنگتر میشود. این ایرادها در ماهاست؛ باید آنها را برطرف بکنیم. اگر هست، باید برطرف بکنیم؛ اگر نیست که چه بهتر!
یکی از آنها بیایمانی ـ ضعف ایمان ـ است. این آسیب درون است. یکی، سوء عملکرد در همهی زمینههاست؛ از جمله در تبلیغ، که جای صحبت از صدا و سیما هم هست. یکی از آنها دنیا طلبی است؛ یعنی مزهی دنیا را با حرص و ولع، در دهان مزمزه کردن و چرب و شیرین دنیا را قدر دانستن!
هر دستگاهی که مردم را به دنیا طلبی سوق بدهد و آنها را تشویق به بهرهمندی شخصی و التذاذطلبانه از دنیا بکند، بهنظر من کمک به آسیبهای انقلاب و ضربه خوردن به انقلاب میکند.
عزیزان من، یکی از شعارهای ما قبل از پیروزی انقلاب ـ نه شعارهای انقلاب، شعارهای دوستانهی خودمان در مجموعهی رفاقتی و مجموعههایی که با هم بودیم، با هم فکر میکردیم و کار و مبارزه میکردیم ـ «ساده زیستی» بود؛ زندگی ساده و کمتر بهره بردن از جلوههای دنیا! بعد که انقلاب، پیروز شد، سعی کردیم باز هم همین روش، همین شعار و همین مبنا را دنبال کنیم.
امام بزرگوار ما خودش مظهر همین معنا بود؛ آدمی بود که تعیّنات دنیوی، حقیقتاً برایش ارزش نداشت. آدم این را در آن مرد معنوی و بزرگوار میدید که تعیّنات، تعلّقات و تکلّفات دنیوی، اصلاً برای خودش ارزش نداشت! شما که بحمداللَّه روشنفکر و آگاه و فهمیده هستید، احتیاج نمیبینم که اینها را توضیح بدهم. این که دارم میگویم، منظورم بهرهمندی شخصی است؛ معنایش این نیست که کشور، کار آبادانی و عمران نکند و دنیا را آباد نکند. اینها همیشه، تخلیهها و شبههافکنیهای مخالفین اسلام بوده، میگفتند که اسلام با دنیا مخالف است؛ یعنی دنیا را آباد نکنیم!
نه، آن دنیایی که گفته میشود، دنیای شخصی است؛ یعنی خود شما دنبال تکیّف زندگی دنیایی نباشید و زندگی را ساده بگذرانید. معنایش این است. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، شخصاً زاهدانهترین زندگیها را داشت؛ اما در عین حال، مرتب هم کار میکرد، مزرعه را آباد و چاه آب، جاری میکرد، جهاد میکرد و کشور را اداره میکرد، حکومت به آن عظمت را ریاست میکرد، سیاستگذاری و سیاستمداری میکرد.
غرض و مراد ما، دل سپردن به دنیاست که البته مقدار زیادی از مشکلات ما ناشی از این مسأله است! منِ مسئول دولتی و حکومتی، یا من روحانی، باید مواظب باشم ـ بخصوص ما دو صنف، خصوصیتی داریم ـ یک وقت گفتند: «وای به حال آن کسانیکه هر دو هستند؛ هم مسئول حکومتی، هم روحانی» ـ اینها مشکلشان بیشتر و تکلیفشان سنگینتر است! توقع مردم، بجا و بحق از آنها بیشتر است؛ خدای متعال هم آنها را بیشتر مورد سؤال قرار خواهد داد، چون اثر عملشان هم بیشتر است.
ما باید بیشتر مواظب باشیم، دیگران هم باید مواظب باشند، شما هم که دانشجویید، یا استادید، باید مواظب باشید، شما هم که رئیسید، باید مواظب باشید؛ همه باید مواظب باشند که به دام تکلّفات و تعیّنات زندگی نیفتند و در اشرافیگری و اینها غرق نشوند. زینت دنیا را به قدری که خدای متعال قرار داده و مباح است، برای همه کس بخواهند.
البته «المال و البنون زینه الحیوه الدنیا»، هیچ ایرادی ندارد. نه مال ایراد دارد، نه فرزندان ایراد دارد، نه مقام و اینها؛ لیکن غرق شدن در اینها، عمده کردن و هدف قراردادن اینها و خود را در تکیّفات و تعیّنات زندگی، منحصر کردن است که آسیب میزند. چنانچه اینها اصلاح بشود، ما امیدواریم که انشاءاللَّه مشکلی نباشد.
۱۵/۱۲/۱۳۷۷
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکت کنندگان در همایش آسیبشناسی انقلاب
برادران و خواهران! هر جا هستید و در هر مسئولیتی قرار دارید، باید مراقب باشید. یک رفتار شما، یک گفتار شما، یک حرکت شما میتواند تأثیر ماندگار بگذارد؛ میتواند تأثیرهای وسیعی در زندگی مردم بگذارد. سالهاست که بنده درباره زندگی تشریفاتی مکرّر تذکّر میدهم. این دو جنبه دارد: یک جنبه از لحاظ اصل پایبندی به تجمّلات و تشریفات است که این بد و دون شأن انسان والاست؛ یعنی یک وقت انسان به یک چیزِ غیر لازم پایبند میشود که دون شأن انسان است؛ بعلاوه، مسرفانه است؛ تضییع سرمایهها، تضییع اموال و تضییع موجودیها در آن هست. این یک بعد قضیه است که اصل اسراف بد است؛ اصل تجمّل همراه با اسراف و همراه با زیاده روی است و بد است؛ لیکن جنبه دومی دارد که اهمیتش کمتر از جنبه اوّل نیست و آن انعکاس تجمّل شما در زندگی مردم است. بعضیها از این غفلت میکنند. وقتی شما جلوِ چشم مردم، وضع اتاق و دفتر و محیط کار و محیط زندگی را آنچنانی میکنید، این یک درس عملی است و هرکسی این را میبیند، بر او اثر میگذارد. حدّاقل این را باید رعایت کرد. فضا را، فضای تجمّلاتی و تجمّلگرایی و عادت کردن به تجمّل قرار ندهیم؛ چون امروز اگر این روحیه تجمّلگرایی در جامعه ما رواج پیدا کند ـ که متأسفانه تا میزان زیادی هم رواج پیدا کرده است ـ بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی کشور اصلاً حل نخواهد شد. تجمّلگرایی و گرایش به اشرافیگری در زندگی، ضررها و خطرهای زیادی دارد: هیچ وقت عدالت اجتماعی تأمین نخواهد شد؛ هیچوقت روحیه برادری و الفت و انْس و همدلی ـ که برای همه کشورها و همه جوامع، بخصوص جامعه ما، مثل آب و هوا لازم است ـ پیش نخواهد آمد. این همان تأثیر حرف و اقدام و عملکرد من و شما در روحیه مردم است. این اهمیت تقوای ما را اینقدر زیاد میکند.
ما که مسئول هستیم، از حساب الهی، از سختی حساب الهی، از فزعِ یومالحساب غفلت داریم و هرچه مسئولیتمان بیشتر باشد، این خطر سنگینتر است. باید بدانیم که اگر خدای متعال با فضل و رحمت و مغفرت خود با ما عمل نکند، کار ما خیلی سخت است. جزئیّات مخارجی که میکنیم، جزئیّات تصرّفاتی که میکنیم، جزئیّات برخورد و رفتاری که با مخاطبان خود و با مردم میکنیم، هر کدام از اینها پیش خدای متعال حساب دارد.
شما که مسئول هستید و بخشی از بودجه در اختیارتان است، در صرف و خرج بودجه هم باید خیلی دقّت کنید. یکی از مشخّصههای تقوای شما همین است. اینطور نباشد که ما هر اقدامی که میخواهیم بکنیم که مستلزم هزینهای است، به این اکتفا کنیم که این اقدام، اقدام مفیدی است. این کافی نیست. صرف مفید بودن این کار، کافی نیست برای این که ما این هزینه را بکنیم. در شرایط کنونی ما، باید اولویّت داشته باشد. بدون اولویّت، هزینه کردن جایز نیست. بعضیها در محیط کارشان و در دفترشان بعضی کارها را میکنند؛ بعضی سمینارها و بعضی از اجتماعات و دعوتها و مهمانیها و سفرها را برگزار میکنند؛ بلاشک اینها فوایدی هم دارد؛ اما این فایده داشتن کافی نیست. در حالی که درآمدهایمان محدود و نیازهایمان بسیار زیاد است، باید اولویّتها را رعایت کنیم.
۴/۱۰/۱۳۷۸
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران
کسانی که روی مردم اثر میگذارند ـ کسانیکه حرفشان، اقدامشان، عملشان، منششان، نوشتهشان، روی مردم اثر میگذارد ـ چند خطر بزرگ تهدیدشان میکند که باید بسیار مراقب باشند. یکی خطر خسته شدن است، یکی خطر راحتطلبی است، یکی خطر میل به سازش است، یکی خطر چسبیدن به منافع نقد است؛ همان بلایی که بر سر کسانی که انقلاب فلسطین را منحرف کردند، آمد؛ همان خطری که بر سر همه رهبرانی آمد که ملتهای خودشان را از مسیر درست و راهی که شروع کرده بودند، منحرف کردند و بازداشتند. بارهای سنگین بر روی نیروهای اثرگذار روی ذهنهای مردم است. باید ایمان و پارسایی خودشان را تقویت کنند؛ باید اتکای خودشان را به لطف و فضل خدا زیاد کنند؛ باید به دشمن لحظهای خوشبین نباشند؛ دشمن درصدد ضربه زدن است. اگر خواص یک کشور ـ یعنی نیروهایی که با زبانشان، با قلمشان، با رفتارشان، با امضایشان، بر روی مسیر یک ملت اثر میگذارند ـ میل به سازش و راحتطلبی و زندگی مرفه و خوشگذرانی پیدا کنند و از حضور در میدانهای خطر خسته شوند، آن وقت خطر تهدید میکند. لذاست که شما میبینید امیرالمؤمنین علیهالسّلام در دوران خلافت کوتاه خود، بیشترین خطابش، بیشترین ملامتش، بیشترین توصیهاش و بیشترین تذکّرش، به کسانی است که به آنها مسئولیت داده بود تا بخشهای مختلفی را در آن کشور بزرگی که در اختیار آن حضرت بود، اداره کنند. امام بزرگوار ما بارها و بارها به مسئولان کشور، به ما، به شاگردان خودش، به دستپروردگان خودش، تذکّر میداد. مضمون آن تذکّر این بود که مبادا به چرب و شیرین زندگی راحت، خودشان را عادت بدهند و از مجاهدت در راه خدا باز بمانند.
۱۴/۳/۱۳۷۹
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ عزاداران در صحن مطهر امام خمینی(ره)
مسئولان اسلامی نباید در رفتار و عملِ خودشان مسرفانه و متجمّلانه زندگی کنند. بالاتر از آن، نباید طوری زندگی کنند که روش اسرافآمیز و تجمّلآمیز به یک فرهنگ تبدیل شود. این هم نقطه بعدی است که اهمیتش از اوّلی بیشتر است، یا لااقل کمتر نیست. فرض بفرمایید اگر به وسیله یک نفر در سطح عالی و در میان صاحبان مناصب حکومت اسلامی، کیفیّت آرایش محلّ زندگی و محلّ کار، کیفیّت زندگی خانوادگی، چگونگی ازدواج فرزندان، مهریهها و جهیزیهها و از این قبیل، به شکل غیر اسلامی آن ـ به معنای مسرفانه ـ انجام گیرد، این به فرهنگ تبدیل میشود؛ به این معنا که بقیه نگاه میکنند و یاد میگیرند؛ مهریهها بالا میرود، ازدواجها مشکل میشود، زندگی سخت میشود و همین رفتار بتدریج آثارش در طول مدتی کوتاه یا بلند، در متن جامعه منعکس میگردد. بنابراین مهمترین مطلب اصلی امیرالمؤمنین در باب حکومت این است: حاکم نباید حکومت را برای خود وسیله اعاشه و زندگی و کسب درآمد و اندوختن ثروت قرار دهد، بلکه باید آن را یک مسئولیت بداند. باری است بر دوش او؛ باید همه همّت خود را بگذارد که این بار را به منزل برساند.
۲۵/۹/۱۳۷۹
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه تهران
باید به انقلاب عمل کرد؛ باید به قانون اساسی عمل کرد؛ باید به مبانی نظام جمهوری اسلامی وفادار بود و عمل کرد. انقلاب و جمهوری اسلامی عیبی ندارد. بنده و امثال بنده با ضعفها و کمبصیرتی و ترس و جبنِ ذاتی و دلدادگی خود به امور مادّی و عشرت دنیایی میخواهیم انقلاب را تفسیر کنیم. ما ضعفهای خود را به حساب انقلاب میگذاریم؛ در حالی که انقلاب، قوی و کارآمد است و نظام جمهوری اسلامی، همان قلّه بلندی است که میتواند ملت ایران و کشور عزیز ما را از همه گرفتاریهای مادی و معنویاش بیرون بیاورد؛ به شرطی که بنده و امثال بنده به آنچه که نظام جمهوری اسلامی و اسلام عزیز بر دوش ما گذاشته، عمل کنیم و ضعفهای خودمان را به پای نظام جمهوری اسلامی نگذاریم.
۱/۱/۱۳۸۰
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حرم مطهر امام رضا (ع)
ما کجا، رفتار علوی کجا؟ اما بالاخره وظیفه داریم. چارهای نداریم، جز اینکه در این راه حرکت کنیم. ما باید فاصله خود و رفتار علوی را کم کنیم و تا آنجایی که میتوانیم، جدّ و جهد نماییم. یکی از اوّلین قدمها در این راه، همین است. افزون طلبی برای مسئولان ممنوع است. مشی اشرافیگرایانه برای مسئولان کشور، نقطه ضعف به شمار میآید. اگر دیگران این را لازمه رسیدن به مقامات عالیه کشور میدانند، در نظام اسلامی، اینها نه تنها لازمهاش نیست، بلکه نقطه ضعف هم محسوب میشود.
۱۱/۲/۱۳۸۰
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع کثیری از مردم استان گیلان در استادیوم شهید عضدی شهرستان رشت
این پذیرفته نیست که ما جهتی را انتخاب کنیم که نقطه مقابلِ جهت امیرالمؤمنین باشد. او به سمت سختگیری بر خود میرفت، حال هدف مسئول عالی دولتی و حکومتی ما از قبول مسئولیت و مأموریت، عمران و آباد کردن دنیای خود باشد؟ این نمیسازد و ممکن نیست. من در سال گذشته هم در چنین ایامی عرض کردم، پذیرفته نیست که مأمور عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی، مثل بقیه کاسبیها، مسئولیت خود را یک کاسبی حساب کند. مسئولیتهای والا در نظام جمهوری اسلامی، کاسبی و سرمایه نیست که انسان برای اداره دنیای خود به دنبال آن برود. مسئول نظام جمهوری اسلامی حق ندارد به اعیان و اشراف و پولدارها نگاه کند و زندگی خود را با آنها بسنجد؛ حق ندارد خود را با نظایر و اشباه خود در حکومتهای طاغوتی بسنجد. آری؛ در دستگاههای طاغوتی، یک وزیر، یک مدیر کل و یک رئیس، از زندگیهای آنچنانی برخوردارند؛ ما هم امروز بیاییم و خود را با آنها بسنجیم و بگوییم ما هم وزیر و مدیریم!؟ نه؛ در نظام اسلامی اینگونه نیست. در نظام اسلامی، این مأموریت، طعمه نیست؛ یک مسئولیت و یک خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است. امیرالمؤمنین این را تعلیم میدهد.
۱۶/۹/۱۳۸۰
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه ۲۱ رمضان
وظیفه مسئولان خیلی سنگین است. اوّلین قدمی که مسئولان برمیدارند، باید این باشد: خودشان را اسیر هویها و هوسها و شهوترانیها و زیادهخواهیها و آن چیزهایی که بلای جوامع است، نکنند؛ این یک قدمِ اساسی است.
۱۳/۷/۱۳۸۱
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اکرم(ص)
بایستی در بین مسئولین مسابقه خدمتگزاری و خدمترسانی به مردم برقرار باشد. این مسابقه و رقابت درست است. رقابتهای سیاسی و جناحی و رقابت بر سر قدرت و تکالب در امر دنیا و امور دنیوی مردود است. رقابت، مسابقه و مبارزهای درست است که در خدمتگذاری به مردم باشد. قرآن میفرماید: «سابقوا الی مغفره من ربّکم»؛ این مسابقه به سمت مغفرت و رحمت الهی است. «واستبقوا الخیرات» برای کارهای نیک، مسابقه بگذارید.
۱/۱/۱۳۸۲
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع مردم مشهد در حرم مقدس
اولویت دادن به مناطق مستضغفنشین، تأثیرناپذیری از نفوذ ثروتمندان و جاذبهی ثروت، رعایت دقیق قوانین و عدم تخطّی از آن با حیلههای شبهقانونی، رعایت ویژهی محرومان، آلوده نشدن به اسراف و هدر ندادن بیتالمال با تجملّات زائد و سفرها و مراسم غیر لازم، و در یک کلمه رعایت تقوا و تدبیر و پشتکار، و بهرهگیری از دانش و تجربه، توصیهی اینجانب است.
رفاقتهای شخصی و حزبی و ملاحظات سیاسی به هیچ رو، نباید مجوّز گزینش مدیران فاقد ملاکهای اصلی شمرده شود.
۵/۲/۱۳۸۲
پیام شوراهای اسلامی شهر و روستا
من اگر در جایگاه مسئولیت قرار گرفتم و اخلاق زشتی داشتم؛ فهم بدی از مسائل جامعه داشتم و معتقد بودم که باید جیب خودم را پُر کنم، نمیتوانم به مردم بگویم این عقیده و اخلاق شخصی من است و اخلاق و عقیده ربطی به کسی ندارد! برای یک مسئول عقیده و اخلاق مسألهی شخصی نیست؛ مسألهای اجتماعی و عمومی است؛ حاکم شدن بر سرنوشت مردم است. آن کسی که به مجلس میرود، یا به هر مسئولیت دیگری در نظام جمهوری اسلامی میرسد، اگر فاسد، بیگانهپرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، دیگر نمیتواند نقشی را که ملت و طبقات محروم میخواهند، ایفا کند. اگر آن شخص انسان معاملهگر، رشوه و توصیهپذیر و مرعوبی بود؛ در مقابل تشرِ تبلیغات و سیاستهای خارجی جا زد، دیگر نمیتواند مورد اعتماد مردم قرار گیرد و برود آنجا بنشیند و تکلیف ملک و ملت را معیّن کند. این شخص غیر از کفایت ذاتی و دانایی ذاتی، به شجاعت اخلاقی، تقوای دینی و سیاسی و عقیدهی درست هم احتیاج دارد.
۲۶/۹/۱۳۸۲
بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان قزوین/مردمسالاری دینی
پیوند حقیقی با مردم، مستلزم حضور در میان آنان و دور نشدن از سطح متوسط زندگی آنان است . ساده زیستی و پرهیز از اسراف و پرهیز از هزینه کردن بیت المال در امور شخصی و غیر ضروری ، شرط لازم برای حفظ این پیوند است. ترویج فرهنگ اشرافیگری و تجمل و سفرهای پرهزینه و بیهوده خرجی از کیسه ی مردم، دور از شأن نمایندگی و عامل گسیخته شدن پیوند نماینده بامردم است.
۷/۳/۱۳۸۳
پیام رهبر انقلاب اسلامی بمناسبت آغاز بکار هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی
عدالت و صلاح مسئولان همیشه لازم است؛ حیف و میل نکردن اموال مردم که دست من و امثال من است، همیشه لازم است؛ اینکه تغییرپذیر نیست.
من و امثال من اگر خودمان صادق باشیم، میتوانیم مردم را صادق بار بیاوریم. اگر خود ما اسیر هوی و هوس نباشیم، میتوانیم مردم را آزاد از هوی و هوس بار بیاوریم. اگر ما شجاع باشیم، میتوانیم مردم را شجاع بار بیاوریم. اگر من و امثال من اسیر هوی و هوس و دنبال طمع و بنده و ذلیلِ ترس و طمع خود بودیم، نمیتوانیم مردم را با فضایل بار بیاوریم.
۲۸/۵/۱۳۸۴
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعهی تهران
آقایان! با مردم گرم بگیرید؛ در مقابل مردم تواضع کنید؛ به میان مردم بروید؛ در موارد مقتضی به خانههای مردم سر بزنید. شکوه استانداری، شما را هضم نکند؛ بر شما غلبه نکند؛ این بسیار بسیار مهم است. مردم ببینند کسی از خودشان است؛ در این صورت، هیبت استاندار هم بیشتر حفظ خواهد شد. نبادا خیال کنید که اگر کسی منقطع از مردم شد، هیبت بیشتری پیدا میکند؛ نه، هیبت برای مسئولان خوب است که مردم نسبت به آنها تهیّبی داشته باشند؛ اما این هیبت با رفتار معنوی شما حاصل میشود. شما وقتی سالمید، وقتی به فکر منافع شخصی نیستید، وقتی راحتِ خودتان را فدای راحتِ مردم میکنید و وقتی برای خدا کار میکنید و مخلصانه کار میکنید، خدای متعال هم محبت و هم هیبت شما را در دل مردم میاندازد. من دیدهام مسئولانی را که خودشان را از مردم جدا میکردند، به خیال اینکه این کار، یک شأن و تشخصی است! مردم کمترین اهمیتی به اینها نمیدادند؛ یعنی هیچ عزتی هم در چشم مردم نداشتند. بنابراین، با مردم و در کنار مردم باشید.
۸/۱۲/۱۳۸۴
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار استانداران سراسر کشور
این که ما اینقدر روی سادهزیستی مسئولان تکیه میکنیم، این برای همین است که به مردم نشان بدهند برای خود کیسه نمیدوزند و به فکر ثروتاندوزی برای خودشان نیستند؛ این، مردم را امیدوار میکند و اعتماد آنها را برمیانگیزد. خیلی فرق است بین آن مسئولی که در دوران کوتاه مسئولیت خود در فکر این است که یک آیندهی مالی برای خود تأمین بکند؛ دائم به این طرف و آن طرف دست میاندازد و چنگ میزند، شاید بتواند آیندهی مالی و زندگی خودش را تأمین کند، و آن انسانی که در دوران مسئولیت، اصلاً به فکر تنها چیزی که نیست، مسائل شخصی است؛ اینها خیلی با هم تفاوت دارند.
امروز در دنیا هر کسی به وزارتی، ریاستی و مدیریتی میرسد، جزو اولین اهدافش این است که از طرقی ـ حالا ولو ظاهراً قانونی ـ آیندهی خودش را تأمین کند؛ فردا که از کار کنار رفت، در فلان کمپانی، در فلان شرکت و در فلان سرمایهگذاری مهم سهمی داشته باشد.
۲۱/۸/۱۳۸۵
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردم گرمسار
توقع من این است که به مسئولین دولتی میگویم خسته نشوند؛ اعتماد به خدا را از دست ندهند؛ به خدا اعتماد کنند و به این مردم اعتماد کنند؛ زی مردمی خودشان را حفظ کنند؛ در دام تجملگراییهایی که افرادی میافتند، نیفتند؛ مراقب و مواظب باشند؛ در مخاصمات جناحی وارد نشوند؛ وقتشان را با دعواهای سیاسی تلف نکنند؛ با همهی وجود و با همهی توان برای این مردم کار کنند؛ آنچه را که با مردم در میان میگذارند، به تحقق برسانند و دنبال کنند.
۱/۱/۱۳۸۶
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی
نمایندهی ملت از جنس ملت است. شما نه از قصرهای رفیع و خاندانهای اشرافی، که از متن مردم، از مدرسه و حوزه و دانشگاه، و از میدانهای کار به مجلس گسیل شدهاید. این رابطه و این منش را پاس بدارید و برای خود نگاه دارید. خوی اشرافی و گرایش به اسراف و طعمه انگاشتن این مسئولیت، بلای بزرگی است که گاه مردمِ سابقاً نجیب و پارسا هم ممکن است نتوانند خود را از آن برحذر بدارند. همه باید بشدّت مراقب خویش باشیم و دورهی مسئولیت خود را، حسنهئی ماندگار، و نه سیئهئی دامنگیر، بسازیم. در این کار دشوار کمک خواستن متضرعانه از خداوند رحیم و قدیر، و مراقبت از خود، بزرگترین کمککار تواند بود.
۷/۳/۱۳۸۷
پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت آغاز به کار هشتمین دورهی مجلس شورای اسلامی
آقایان و خانمهای نماینده سعی کنند مردمی بمانند. مردمی بودن هم فقط این نیست که انسان هر گاهی یک بار به محل انتخابات سر بزند. البته آن خیلی لازم است، باید رفت، سرزد، با مردم ملاقات کرد، منقطع از مردم نباید شد؛ در این شکی نیست؛ اما فقط این نیست! نباید ما در جمهوری اسلامی کمک کنیم به ایجاد یک طبقهی جدید، یک طبقهی برخوردارِ اشرافی جدید. نباید بگذاریم این کار انجام بگیرد. این هم با دستور و حکم و فرمان حاصل نمیشود، با دل، با ایمان، با انگیزه، شدنی است.
۲۱/۳/۱۳۸۷
بیانات در اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم
نامها و عنوانها و جایگاهها و کرسیها به انسان تشخص نمیدهد؛ تشخص واقعی و شرف واقعی در معانی دیگری است؛ همچنانی که در روایت داریم که «اشراف امّتی حمله القران و اصحاب اللّیل». اشرافیت در نظامهای مادی معنایی دارد، ولی در نظام اسلامی اشرافیت معنای دیگری دارد. آن کسانی که اصحاباللیلاند ـ کسانی هستند که برای خدا در شب قیام میکنند ـ یا کار دشوار را برای مردم در شب انجام میدهند، یا آن کسانی که حملهالقرآن هستند و با قرآن انس دارند و با نور قرآن و هدایت قرآن حرکت میکنند، «اشراف» اینها هستند. کسانی که پول دارند، ثروت دارند و جایگاه اجتماعی دارند، آنها در منطق و در نظام ارزشی اسلامی «اشراف» محسوب نمیشوند.
سادهزیستی چیز بسیار باارزشی است. ما اگر بخواهیم تجمل و اشرافیگری و اسراف و زیادهروی را ـ که واقعاً بلای بزرگی است ـ از جامعهمان ریشهکن کنیم، با حرف و گفتن نمیشود؛ که از یک طرف بگوئیم و از طرف دیگر مردم نگاه کنند و ببینند عملمان جور دیگر است! باید عمل کنیم. عمل ما بایستی مؤید و دلیل و شاهد بر حرفهای ما باشد تا اینکه اثر بکند.
۲/۶/۱۳۸۷
دیدار رئیسجمهوری و اعضای هیئت دولت
اگر کارگزاران بظام بیانات معظم له را نصب العین خود قرار میدادند و در عمل از ولایت پیروی میکردند . الان وضع و روزگارمان خیلی بهتر بود . متاسفم که چنین نشدیم و نشدید و نشدند .