«زهد یا ثروت؟»
معنای زهد و جایگاه تولید ثروت در اندیشه دینی
زهد، یعنی بیاعتنایی به دنیا. بیاعتنایی به دنیا به معنی بیاعتنایی به تلاش دنیا نیست. چه کسی از امیرالمؤمنین علیهالسّلام در دنیا پرتلاشتر بود؟ چه کسی بیشتر از امیرالمؤمنین علیهالسّلام، از قدرت بازو، قدم، مغز، جسم، روح، مال و همه نیروهای خود برای ساختن یک دنیای خوب استفاده کرده است؟ اشتباه نکنیم! بیرغبتی به دنیا، به معنای پشت کردن به تلاش، سازندگی، مبارزه و ساختن جهان به شکل مطلوب نیست. آن زحمتها را باید کشید. کسی که بیرغبت به دنیاست، زاهد است؛ یعنی همه آن زحمتها را میکشد، مجاهده میکند، مبارزه میکند، خود را در میدانهای مبارزه حتّی به خطر هم میاندازد، تا پای جان هم پیش میرود، بازوی او، پای او، مغز او، جسم او، روح او و دارایی او هم ـ اگر دارد ـ در راه ساختن دنیای خوب مصرف میشود؛ منتها وقتی نوبت برداشتِ شخصی از خزانه دنیا میرسد، کم برمیدارد. این، معنای زهد است. پای شخص او وقتی به میان آمد و زندگی شخصی او وقتی مطرح شد، حظّ خود را از لذایذ مادّی کم میکند. این هم که کم میکند نه از این بابت که میخواهد غرایز مادّی را سرکوب کند؛ نه. در همان حدّی که طبیعت انسان است، بهطور معمول لذّات و زیباییهای زندگی را هم مورد استفاده قرار میدهد؛ اما نه با ولع و نه مثل یک انسان حریص. از باب مثال، دو نفر بر سر سفرهای مینشینند. یکی میخواهد خود را سیر کند و بلند شود. لذا هر چه دم دستش باشد میخورد. نان بود یا خورش، فرقی نمیکند. مقصود این است که سدّ جوع کند؛ چون سدّ جوع لازم است. اما هدف نفر دوم، سدّ جوع نیست. نه اینکه نمیخواهد سدّ جوع کند. میخواهد سدّ جوع کند؛ اما خواهان تنوّع و تلذّذ هم هست. دست میاندازد به آن طرف سفره، دست میاندازد جلو دیگران و ظروف غذا را جلو خودش میکشد تا از همه نوع غذا به بهترین کیفیّت و بیشتر از همه، استفاده کند. این، همان است که مذموم است.
۱۷/۱۰/۱۳۷۱
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیرالمؤمنین علیهالسّلام
——————————————————————————————————————————-
دشمنان اسلام و کج فهمان مسلمین، گمان کردند یا وانمود کردند که اگر در اسلام گفته شده است زهد؛ یعنی دنبال دنیا به معنای مظاهر عالم وجود و مظاهر زندگی نروید. در حالیکه مسأله این نبود؛ بلکه دنیای بد و دنیای مذموم و این که من و شما، خود و منافع مادّی خودمان را هدف قرار دهیم و دنبال آن باشیم، مورد نظر بود. این، آن چیزی است که بیچاره کننده و ویران کننده و اساس بدبختیهاست.
۱۵/۸/۱۳۷۸
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم(ص)
——————————————————————————————————————————–
در اسلام پرداختن به امور اقتصادی مردم جزو اوجب واجباتِ حکومتهاست. پیغمبر اکرم ـ طبق روایت ـ فرمود: «کاد الفقر ان یکون کفرا». مضمون این حرف، آن است که ما آمدهایم به مردم ایمان بدهیم؛ اگر نتوانی نانشان را بهراحتی به دستشان برسانی، ایمانشان از آنها گرفته خواهد شد. واقع قضیه هم همین است. مسأله فقرزدایی و روان کردن کار اقتصادی در کشور، از جمله مسائل بسیار مهم است.
۲۸/۲/۱۳۸۰
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعهی تهران
——————————————————————————————————————————–
دو چیز را با هم نباید مخلوط کرد. یکی، تولید ثروت است. کسی فعالیت کند به شکل صحیحی و ثروت تولید کند. یکی، نحوهی تولید و نحوهی استفاده است. بخش اول قضیه، چیز مطلوبی است؛ چون هر ثروتی که در جامعه تولید میشود، به معنای ثروتمند شدن مجموع جامعه است. بخش دوم که بخش حساس است، این است که چگونگی تولید مورد توجه قرار بگیرد؛ از راههای غیرقانونی، با استفادهی از تقلبات و تخلفات نباشد؛ مصرف او، مصرف نامطلوبی از نظر شرع نباشد؛ بتواند مثل خونی در رگهای جامعه جریان پیدا کند؛ صرف در فساد نباشد. این آیهی شریفه را ملاحظه کنید ـ سورهی قصص، آیات مربوط به قارون ـ قارون یک نمونهی کامل و یک ثروتمند نامطلوب از نظر اسلام و قرآن و شرع و همه است. از قول قوم قارون، (یا بزرگان و متدینین بنیاسرائیل، یا حضرت موسی) قرآن نقل میکند؛ «قال له قومه» ـ این حرفها از آدمهای عامی و معمولی نیست؛ بنابراین حرفهای معتبری است؛ علاوه بر اینکه خودِ قرآن این حرفها را تقریر میکند؛ یعنی بیان و اثبات میکند ـ که به او میگویند: «و ابتغ فیما اتاک اللَّه دار الأخره»؛ آنچه که خدا به تو داد، این را وسیلهی به دست آوردنِ آخرت قرار بده. در روایات ما هم هست: «نعم العون الدّنیا علی الأخره»؛ از این ثروت برای آباد کردن آخرتت استفاده کن.
توصیهی دوم: «و لا تنس نصیبک من الدّنیا»؛ سهم خودت را هم فراموش نکن. خود تو هم سهمی داری، نصیبی داری؛ آن را هم ما نمیگوییم که استفاده نکن؛ خودت بهرهمند نشو از این ثروت؛ نه، بهرهمند هم بشو؛ مانعی ندارد.
سوم: «و أحسن کما أحسن اللَّه إلیک»؛ خدا به تو این ثروت را داده؛ تو هم وسیلهای بشو که بتوانی این ثروت را به دست مردمی که نیازمندند، برسانی. یعنی سهمی از این را به مردم بده.
چهارم: «و لا تبغ الفساد فی الأرض»؛ فساد ایجاد نکن. آفت ثروت که باید از آن جلوگیری کرد، ایجاد فساد است. مترف نشو. به او نمیگویند ثروت جمع نکن، یا از این ثروتی که داری، برای ازدیاد آن استفاده نکن؛ یا آن را به کار تولید و سازندگی و تجارت نزن؛ میگویند سوءاستفاده نکن؛ از این ثروتت استفادهی خوب بکن، که بهترین استفاده این است که آخرتت را با این آباد کنی. نصیب خودت را هم داشته باش؛ سهم خودت را هم داشته باش. منطق اسلام این است.
شما در کتابها خواندهاید، از اهل منبر و خطبا هم زیاد شنیدهاید که امیرالمؤمنین اوقاف زیادی دارد. گفت: «لا وقف إلّا فی ملک». کسی که مالک نباشد، که نمیتواند وقف کند. این اوقاف، املاک امیرالمؤمنین بود. امیرالمؤمنین این املاک را به ارث که نبرده بود، با کار خودش تولید کرده بود. در آن وضعیت کم آبی، امیرالمؤمنین چاه میزد، آب بیرون میآورد، مزرعه درست میکرد، آباد میکرد، بعد وقف میکرد. بعضی از اوقاف امیرالمؤمنین، قرنها مانده. پیداست چیزهای ریشهدار و مهمی بوده است. بههرحال، تولید ثروت چیز خوبی است. اگر چنانچه در این تولید ثروت، قصد صرف او برای کار خیر، برای پیشرفت کشور، برای کمک به محرومان باشد، حسنه هم هست، ثواب هم دارد.
۳۰/۱۱/۱۳۸۵
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان اقتصادی و دستاندرکاران اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی
خیلی عالی بود خیلی حال کردم دم شما جیز.