شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » رهبری و انتخابات » زهد یا ثروت؟ (معنای زهد و جایگاه تولید ثروت در اندیشه دینی)

زهد یا ثروت؟ (معنای زهد و جایگاه تولید ثروت در اندیشه دینی)

«زهد یا ثروت؟»

معنای زهد و جایگاه تولید ثروت در اندیشه دینی

 زهد، یعنی بی‏اعتنایی به دنیا. بی‏اعتنایی به دنیا به معنی بی‏اعتنایی به تلاش دنیا نیست. چه کسی از امیرالمؤمنین علیه‏السّلام در دنیا پرتلاش‏تر بود؟ چه کسی بیشتر از امیرالمؤمنین علیه‏السّلام، از قدرت بازو، قدم، مغز، جسم، روح، مال و همه نیروهای خود برای ساختن یک دنیای خوب استفاده کرده است؟ اشتباه نکنیم! بی‏رغبتی به دنیا، به معنای پشت کردن به تلاش، سازندگی، مبارزه و ساختن جهان به شکل مطلوب نیست. آن زحمتها را باید کشید. کسی که بی‏رغبت به دنیاست، زاهد است؛ یعنی همه آن زحمتها را می‏کشد، مجاهده می‌کند، مبارزه می‌کند، خود را در میدانهای مبارزه حتّی به خطر هم می‏اندازد، تا پای جان هم پیش می‏رود، بازوی او، پای او، مغز او، جسم او، روح او و دارایی او هم ـ اگر دارد ـ در راه ساختن دنیای خوب مصرف می‏شود؛ منتها وقتی نوبت برداشتِ شخصی از خزانه دنیا می‏رسد، کم برمی‏دارد. این، معنای زهد است. پای شخص او وقتی به میان آمد و زندگی شخصی او وقتی مطرح شد، حظّ خود را از لذایذ مادّی کم می‌کند. این هم که کم می‌کند نه از این بابت که می‏خواهد غرایز مادّی را سرکوب کند؛ نه. در همان حدّی که طبیعت انسان است، به‏طور معمول لذّات و زیباییهای زندگی را هم مورد استفاده قرار می‏دهد؛ اما نه با ولع و نه مثل یک انسان حریص. از باب مثال، دو نفر بر سر سفره‏ای می‏نشینند. یکی می‏خواهد خود را سیر کند و بلند شود. لذا هر چه دم دستش باشد می‏خورد. نان بود یا خورش، فرقی نمی‌کند. مقصود این است که سدّ جوع کند؛ چون سدّ جوع لازم است. اما هدف نفر دوم، سدّ جوع نیست. نه این‏که نمی‏خواهد سدّ جوع کند. می‏خواهد سدّ جوع کند؛ اما خواهان تنوّع و تلذّذ هم هست. دست می‏اندازد به آن طرف سفره، دست می‏اندازد جلو دیگران و ظروف غذا را جلو خودش می‏کشد تا از همه نوع غذا به بهترین کیفیّت و بیشتر از همه، استفاده کند. این، همان است که مذموم است.

۱۷/۱۰/۱۳۷۱

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السّلام‏

 ——————————————————————————————————————————-

دشمنان اسلام و کج فهمان مسلمین، گمان کردند یا وانمود کردند که اگر در اسلام گفته شده است زهد؛ یعنی دنبال دنیا به معنای مظاهر عالم وجود و مظاهر زندگی نروید. در حالی‏که مسأله این نبود؛ بلکه دنیای بد و دنیای مذموم و این که من و شما، خود و منافع مادّی خودمان را هدف قرار دهیم و دنبال آن باشیم، مورد نظر بود. این، آن چیزی است که بیچاره کننده و ویران کننده و اساس بدبختیهاست.

۱۵/۸/۱۳۷۸

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم(ص)

 ——————————————————————————————————————————–

در اسلام پرداختن به امور اقتصادی مردم جزو اوجب واجباتِ حکومتهاست. پیغمبر اکرم ـ طبق روایت ـ فرمود: «کاد الفقر ان یکون کفرا». مضمون این حرف، آن است که ما آمده‏ایم به مردم ایمان بدهیم؛ اگر نتوانی نانشان را به‏راحتی به دستشان برسانی، ایمانشان از آنها گرفته خواهد شد. واقع قضیه هم همین است. مسأله فقرزدایی و روان کردن کار اقتصادی در کشور، از جمله مسائل بسیار مهم است.

۲۸/۲/۱۳۸۰

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه‏های نماز جمعه‏ی تهران‏

 ——————————————————————————————————————————–

دو چیز را با هم نباید مخلوط کرد. یکی، تولید ثروت است. کسی فعالیت کند به شکل صحیحی و ثروت تولید کند. یکی، نحوه‏ی تولید و نحوه‏ی استفاده است. بخش اول قضیه، چیز مطلوبی است؛ چون هر ثروتی که در جامعه تولید می‌شود، به معنای ثروتمند شدن مجموع جامعه است. بخش دوم که بخش حساس است، این است که چگونگی تولید مورد توجه قرار بگیرد؛ از راههای غیرقانونی، با استفاده‏ی از تقلبات و تخلفات نباشد؛ مصرف او، مصرف نامطلوبی از نظر شرع نباشد؛ بتواند مثل خونی در رگهای جامعه جریان پیدا کند؛ صرف در فساد نباشد. این آیه‏ی شریفه را ملاحظه کنید ـ سوره‏ی قصص، آیات مربوط به قارون ـ قارون یک نمونه‏ی کامل و یک ثروتمند نامطلوب از نظر اسلام و قرآن و شرع و همه است. از قول قوم قارون، (یا بزرگان و متدینین بنی‏اسرائیل، یا حضرت موسی) قرآن نقل می‌کند؛ «قال له قومه» ـ این حرفها از آدمهای عامی و معمولی نیست؛ بنابراین حرفهای معتبری است؛ علاوه بر اینکه خودِ قرآن این حرفها را تقریر می‌کند؛ یعنی بیان و اثبات می‌کند ـ که به او می‌گویند: «و ابتغ فیما اتاک اللَّه دار الأخره»؛ آنچه که خدا به تو داد، این را وسیله‏ی به دست آوردنِ آخرت قرار بده. در روایات ما هم هست: «نعم العون الدّنیا علی الأخره»؛ از این ثروت برای آباد کردن آخرتت استفاده کن.

توصیه‏ی دوم: «و لا تنس نصیبک من الدّنیا»؛ سهم خودت را هم فراموش نکن. خود تو هم سهمی داری، نصیبی داری؛ آن را هم ما نمی‌گوییم که استفاده نکن؛ خودت بهره‏مند نشو از این ثروت؛ نه، بهره‏مند هم بشو؛ مانعی ندارد.

سوم: «و أحسن کما أحسن اللَّه إلیک»؛ خدا به تو این ثروت را داده؛ تو هم وسیله‏ای بشو که بتوانی این ثروت را به دست مردمی که نیازمندند، برسانی. یعنی سهمی از این را به مردم بده.

چهارم: «و لا تبغ الفساد فی الأرض»؛ فساد ایجاد نکن. آفت ثروت که باید از آن جلوگیری کرد، ایجاد فساد است. مترف نشو. به او نمی‌گویند ثروت جمع نکن، یا از این ثروتی که داری، برای ازدیاد آن استفاده نکن؛ یا آن را به کار تولید و سازندگی و تجارت نزن؛ می‌گویند سوءاستفاده نکن؛ از این ثروتت استفاده‏ی خوب بکن، که بهترین استفاده این است که آخرتت را با این آباد کنی. نصیب خودت را هم داشته باش؛ سهم خودت را هم داشته باش. منطق اسلام این است.

شما در کتابها خوانده‏اید، از اهل منبر و خطبا هم زیاد شنیده‏اید که امیرالمؤمنین اوقاف زیادی دارد. گفت: «لا وقف إلّا فی ملک». کسی که مالک نباشد، که نمی‌تواند وقف کند. این اوقاف، املاک امیرالمؤمنین بود. امیرالمؤمنین این املاک را به ارث که نبرده بود، با کار خودش تولید کرده بود. در آن وضعیت کم آبی، امیرالمؤمنین چاه می‏زد، آب بیرون می‏آورد، مزرعه درست می‌کرد، آباد می‌کرد، بعد وقف می‌کرد. بعضی از اوقاف امیرالمؤمنین، قرنها مانده. پیداست چیزهای ریشه‏دار و مهمی بوده است. به‏هرحال، تولید ثروت چیز خوبی است. اگر چنانچه در این تولید ثروت، قصد صرف او برای کار خیر، برای پیشرفت کشور، برای کمک به محرومان باشد، حسنه هم هست، ثواب هم دارد.

۳۰/۱۱/۱۳۸۵

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در دیدار مسئولان اقتصادی و دست‏اندرکاران اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی‏‏

یک نظر

  1. خیلی عالی بود خیلی حال کردم دم شما جیز.