ویژگی های فتنه
پس از بازگشت از جنگ صفین و رویارویی با لشکریان معاویه علی علیه السلام در میان مردم حاضر شدند و شرایط موجود را تجزیه و تحلیل کردند.
در آن جمع برای روشن شدن افکار مردم و پاسخگویی به پرسش ها و شبهه هایی که بر اثر تبلیغات معاویه در ذهن مردم جای گرفته بود مطالب بسیار مهمی بیان کردند.
امام علی علیه السلام معاویه را یکی از مظاهر و نمادهای عینی فتنه می داند و شخصیت واقعی او را به عنوان نماد جاهلیت و اشرافیت قریش مورد شناسایی قرار داده است.
معاویه برای بازگرداندن جاهلیت و اشرافیت پای در وادی اسلام نهاد و تمام هم و غم خود را صرف این موضوع کرده بود. لذا وقتی علی علیه السلام می خواهد شرایطی را که معاویه آغاز کرده و در صدد گسترش آن است ترسیم کند شرایط فتنه زده دوران جاهلیت را مطرح می کند و با یادآوری شرایط سختی که بر مردم آن زمان رفته است نسبت به آینده ای که در انتظار آنها می باشد بیم می دهد و اعلان خطر می کند.
اینک برای اینکه بتوانیم ویژگی های فتنه را ارزیابی کنیم به بررسی جامعه نمونه فتنه که علی علیه السلام توصیف کرده است می پردازیم:
«والناس فی فتن انجذم فیها حبل الدین و تزعزعت سواری الیقین. واختلف النجر و تشتت الامر و ضاق المخرج و عمی المصدر فالهدی خامل. والعمی شامل. عصی الرحمن. و نصر الشیطان. و خذل الایمان. فانهارت دعائمه و تنکرت معالمه و درست سبله و عفت شرکه اطاعوا الشیطان فسلکوا مسالکه. و وردوا مناهله. بهم سارت اعلامه. و قام لواوه فی فتن داستهم باحفافها. و وطئتهم باظلافها و قامت علی سنابکها. فهم فیها تائهون حائرون جاهلون مفتونون فی خیر دار و شر جیران. نومهم سهود و کحلهم دموع. بارض عالمها ملجم و جاهلها مکرم».
«و این هنگامی بود که مردم به فتنه ها گرفتار بودند و رشته دین سست و نااستوار و پایه های ایمان ناپایدار. پندار با حقیقت به هم آمیخته. همه کارها در هم ریخته. راه رهایی دشوار و پناهگاهش ناپایدار چراغ هدایت بی نور دیده حقیقت بینی کور همگی به خدا نافرمان فرمانبر و یاور شیطان از ایمان روگردان. پایه های دین ویران شریعت بی نام و نشان راههایش پوشیده و ناآبادان. دیو را فرمان بردند و به راه او رفتند و چون گله که به آبشخور رود پی او گرفتند. تخم دوستی اش را در دل کاشتند و بیرق او را برافراشتند حال آن که فتنه چون شتری مست آنان را به پی می سپرد و پایمال می کرد و ناخن تیز بدان ها درمی آورد; و آنان دچار موج فتنه سرگردان بودند ، درمانده و نادان فریفته مکر شیطان. در خانه امن کردگار با ساکنانی تبه کار و بدکردار خوابشان شب بیداری سرمه دیده شان اشک جاری در سرزمینی که عالم آن دم از گفت بسته و جاهل به عزت در صدر نشسته.»۱
در این خطبه علی علیه السلام جلوه های فتنه و جامعه فتنه زده را به خوبی تبیین می کنند و ویژگی های آن را به این شرح بیان می دارند:
۱٫ رشته دین سست و نااستوار می گردد.
۲٫ پایه های ایمان ناپایدار می گردد.
۳٫پندار با حقیقت به هم آمیخته و همه کارها در هم ریخته می شود.
۴٫ خارج شدن از وضعیت ایجاد شده مشکل و دشوار خواهد شد.
۵٫ چراغ هدایت بی نور و دیده حقیقت بین کور می شود.
۶٫ نافرمانی خداوند فراوان است.
۷٫ فرمانبری و یاوری شیطان افزایش می یابد.
۸٫ دین گریزی رو به فزونی می گذارد.
۹٫ بنیاد ارزش های دینی و معنوی در جامعه فرو می ریزد.
۱۰٫ از کارکردهای دین و ارزش والای آن غفلت می شود.
۱۱٫ تعالیم و آموزه های دینی عقب افتاده و نامقبول جلوه می کند.
۱۲٫ جامعه به سان گله ای که در پی آبشخور می رود رو به سوی جلوه های شیطانی می گذارد و سنگ طرفداری از شیطان را به سینه می زند.
۱۳٫ غم و اندوه بر چنین جامعه ای حاکم می گردد و آسایش و راحتی رخت برمی بندد.
۱۴٫در این جامعه عالمان و دانشمندان منزوی و کنار گذاشته می شوند و جاهلان و نادانان جایگاه پیدا می کنند.
علی علیه السلام در این خطبه و سایر خطبه ها۲ پرده از یک معمای بزرگ تاریخی و اجتماعی برداشته و کاملا ویژگی های فتنه را توصیف کرده و توصیه نموده است که هرگاه زمانه به فتنه گرفتار آمد و جلوه های آن پدیدار شد، بر جای خویش بمانید و دچار تزلزل و تردید نشوید و بدون مطالعه و بررسی همه جانبه وارد این معرکه نشوید. چون فتنه از گذرگاه ها و راه های مخفی و غیرآشکار وارد می شود و دست های پنهان آن را هدایت می کند.
وقتی فتنه فرامی رسد مانند جوانی است که در عنفوان جوانی به سر می برد، بسیار شاداب جذاب و با نشاط است هیچ کس از او نمی ترسد و احساس خطر نمی کند. فتنه مانند جوان روز به روز رشد می کند و در جامعه گسترش می یابد.
برخوردها و جلوه های آن به سنگ می ماند که اثر نمی پذیرد و تحت تاثیر عواطف و احساسات پیرامونی قرار نمی گیرد و برعکس با ضربه های شکننده و خردکننده محیط پیرامونی خود را ویران می کند.
ستمگران و فتنه جویان در مقابل امتیازاتی که از یکدیگر می گیرند بر سر این فتنه معامله می کنند و آن را به همدیگر وامی گذارند و مانند سگ هایی که بر سر مرداری نزاع می کنند به جان هم می افتند و آن را از هم می ربایند.
وقتی که فتنه انگیزان تصمیم می گیرند جامعه ای را دچار سرگردانی و بحران کنند، به باطل خود، با شعارهای فریبنده،لباس حق می پوشانند و با ترفندهای مختلف سیمای حق را مورد هجوم قرار می دهند و با انواع اتهام ها و دسیسه ها چهره حق را زشت جلوه می دهند تا اینکه از روحیه حق پذیری مردم استفاده کنند و برنامه های شوم و پلید خود را در میان مردم رواج دهند.
لذا وقتی که فتنه در جامعه گام می گذارد مردم آن را نمی شناسند و چه بسا به استقبال آن می روند و از آن حمایت می کنند ولی وقتی آتش فتنه خاموش شد و توانایی و اقتدار خود را از دست داد پرده ها کنار می رود و سیمای زشت آن برای مردم ظاهر می گردد.
این فتنه ها تا زمانی که اقتدار و جایگاه دارند به گردباد می مانند که هر لحظه در شهری و دیاری هستند و آن چنان اوضاع را آشفته می سازند که قدرت تشخیص از بین می رود و تمام حرکت ها و برنامه ها تحت تاثیر آن گردبادها قرار می گیرند. نمونه بارز این فتنه ها فرزندان امیه بودند که با همین شیوه وارد عرصه اسلام شدند.
ابوسفیان تا واپسین لحظه از پایگاه جاهلیت و اشرافیت قریش حمایت کرد و در همه جنگ ها با مسلمانان و مسیر هدایت به نبرد برخاست و فرماندهی جنگ ها را عهده دار بود; ولی هنگامی که با قدرت شکست ناپذیر اسلام مواجه گردید تسلیم شد و مورد عفو و رحمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قرار گرفت. او و فرزندان و برخی از وابستگانش لحظه ای از توطئه دست برنداشتند و همان گونه که امام علی علیه السلام ترسیم کرده بود مانند نوجوانی وارد اسلام شدند و آهسته آهسته دامنه قدرت خود را گسترش دادند.
پاورقی:
۱ ـ نهج البلاغه خطبه ۲
۲ ـ نهج البلاغه خطبه ۱۵۱
۳ ـ بازشناسی فتنه از منظر امام علی (ع) ص ۳۱ ـ۲۷
نویسنده: محمدجواد – ابوالقاسمی
منبع: روزنامه – جمهوری اسلامی