شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » فتنه مرموز و خطرناک / شرحی بر دیدگاه امیر مومنان (ع) در باره ماهیت فتنه

فتنه مرموز و خطرناک / شرحی بر دیدگاه امیر مومنان (ع) در باره ماهیت فتنه

فتنه مرموز و خطرناک

شرحی بر دیدگاه امیر مومنان (ع) در باره ماهیت فتنه

گرد و غبار کورکننده فتنه ها

ماجراجویان و فتنه انگیزان زبردست که دست به ایجاد آشوب و فتنه می زنند، بدون مهارت و هشیاری و تدبیر و آشنایی با انواع مکرپردازی ها اقدام به کار نمی کنند. امروزه آنان مهارت و تخصص فراوانی به دست آورده اند و همه جوانب و ابعاد دگرگون کردن اصول و قوانین و جریانات اصلی و فرعی حیات انسان ها را با کمال دقت درک کرده و آن ها را برای بیچاره کردن مردم و ناتوان ساختن آنان به کار می اندازند. در این جریان چنان مردم بیچاره و بینوا را در ابهام و تاریکی ها فرو می برند و به وسیله انواع تبلیغات چنان دیدگاه های مردم را خیره می کنند که گویی این خود مردم اند که با آگاهی و اختیار تام روبه سقوط و نابودی می روند. آنان مردم جوامع و کشورها را با داشتن انواع عوامل جدی محبت و برادری درمیانشان چنان رویاروی هم قرار می دهند و چنان آن ها را به خصومت و کینه توزی وادار می کنند که گویی آن جوامع و کشورها از آغاز خلقت کره زمین با یکدیگر دشمنان خونین هستند برای ابد هم به خصومت و ستیزه گری با یکدیگر ادامه خواهند داد! تا آن گاه که خودکامگی خودمحوران بار دیگر اقتضا کند که آن دشمنان و آن مردم تشنه به خون یکدیگر از در صلح و صفا برآیند و چنان همدیگر را به آغوش بکشند که گویی مهر وداد آن مردمان بالنسبه به هم یک پدیده ذاتی طبیعی برای آنان محسوب می شود! می دانیم که آغاز این همه نابکاری ها و ارزش کشی ها و انسان سوزی ها با انواعی از گردوغبارهای کورکننده به وسیله تبلیغات دروغ و بی اساس ولی بسیار فریبنده شروع می شود.

پیچیدگی فتنه ها

فتنه را یک پدیده ساده مشمارید زیرا فتنه از راه های پنهانی به حرکت درمی آید اگرچه با گذشت زمان و بروز حقایق باطن و مقاصد آن آشکار می شود. امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: «فتنه از راه های پنهانی به حرکت درمی آید و به رسوایی و شناعت و زشتی آشکار منتهی می شود. نشو و نمای فتنه مانند نشو و نمای جوان (زیبا و دلربا) است و آثار آن. هم مانند آثار سنگ هاست (که اگر به جایی زده شود) باقی می ماند. ستمکاران فتنه را با عهد و پیمان هایی که با خود می بندند به یکدیگر واگذار می کنند. اولین شخص (یا اشخاص) فتنه گر فرمانده آخرین اشخاص فتنه جو است و آخرین آنان از اولین آنان پیروی می کنند. آن فتنه انگیزان برای به دست آوردن دنیای پست با یکدیگر به رقابت برمی خیزند و مانند سگان بر سر این مردار متعفن با هم به ستیزه می پردازند.» این قانون بسیار بااهمیتی است که گذشت قرون و اعصار و فراز و نشیب های تاریخ حیات بشری آن را با کمال وضوح اثبات کرده است که بالاخره هر خیانت و جنایت و ضربه ای که به وسیله فتنه انگیزان ستمکار بر بشریت وارد شده است آشکار می شود و کارها و اندیشه ها و مقاصد آن فتنه گران روی پرده روزگار ظهور می کند و آگاهان و عقلا آن ها را تشخیص داده و در تفسیر و تحلیل تاریخ بشری از آن ها استفاده می کنند. با این حال راه هایی که فتنه ها برای رسیدن به مقصد سپری می کنند مخفی و باریک و پیچاپیچ است و اغلب مردم سطحی نگر نمی توانند آن ها را تشخیص بدهند و چه بسا ناآگاهانه با کمال جدیت در همان راه ها گام برمی دارند. به قول عامیان با کمال بی توجهی آب را بر آسیاب دشمن سرازیر می کنند. به همین جهت است که امیرالمومنین علیه السلام برای هشیاری در هنگام فتنه ها جدی ترین هشیارها را می دهد. سپس می فرماید: «اداره کنندگان فتنه ها آن ها را چنان آرایش و پیرایش می دهند که به آسانی هر انسان ساده لوح را فریب می دهند و بدون این که مجالی برای اندیشیدن و به خود آمدن بدهند شخصیت و هویت او را از او می ربایند و چه بسا که او را به خدمت گزاری جدی به فتنه و نتایج آن تبدیل می کنند.» درود خداوند بر تو باد ای انسان کامل. این توصیف و تحلیل درباره فتنه چنان می نماید که تو ای انسان کامل نه تنها در همه دوران های گذشته با همه انسان ها و فراز و نشیب زندگی آنان همراه بوده ای بلکه اثبات می کند که تو در همه دوران های آینده تاریخ که روزگار ما هم یک قسمت از آن هاست با چشمان باز و عقل و قلب بیدار با انسان ها زندگی فرموده ای. «ستمکاران. فتنه را با عهد و پیمان هایی که با یکدیگر می بندند به همدیگر واگذار می کنند.» همان گونه که رادمردان تاریخ عظمت ها و نیکی ها را از یکدیگر اقتباس می کنند تبهکاران ضدانسان فتنه و فساد و پستی ها را با پیمان هایی که می بندند برای یکدیگر به ارث می گذارند. در صورتی که ستمکاری و تبهکاری در قومی یا یک شخصی به بالاترین حد خود نرسد به طوری که امید بازگشت از آن نابکاری ها برای آنان قطع نشود ممکن است از راه منحرف برگردند و اگر راهی که در پیش گرفته باشند قابل بازگشت نباشد به سوزاندن شخصیت خود می پردازند و از بین می روند. اگر ستمکاری و تبهکاری آنان به بالاترین حد خود برسد به طوری که کمترین امیدی برای انصراف آنان از راه و مقصدی که پیش گرفته اند نمانده باشد در این صورت برای تتمیم و تکمیل نابکاری های خود که ناشی از بی نهایت گرایی آدمی است اقدام به تولید مثل و پیمان بستن با درندگانی امثال خود می کنند. زیرا که دیگر هیچ ارزش و حقیقتی برای آنان مطرح نیست. از طرف دیگر برای تقویت یا توجیه وضع خود نیازمند یاران همساز و هم مشرب هستند که بدون بستن پیمان ها و دادوستدها و قربان صدقه رفتن ها و حتی فرهنگ ساختن های تصنعی امکان پذیر نیست.۱ «و در اندک زمان پیرو از پیشرو خود برائت جوید و فرمانبر از فرماندهش. آنان با عداوت و کینه توزی از یکدیگر جدا می شوند و همدیگر را با لعنت دیدار می کنند».۲ ● نویسنده: محمد تقی – جعفری ● منبع: روزنامه – جمهوری اسلامی پاورقی: ۱ ـ در قلمرو معرفت مبحث فتنه ۲ ـ نهج البلاغه خطبه ۱۵۱