شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » فیها یصف الله تعالى ثمّ یبین فضل الرسول الکریم وأهل بیته ثمّ یعظ الناس

فیها یصف الله تعالى ثمّ یبین فضل الرسول الکریم وأهل بیته ثمّ یعظ الناس

فیها یصف الله تعالى ثمّ یبین فضل الرسول الکریم وأهل بیته ثمّ یعظ الناس

 

ومن خطبه له (علیه السلام)

[وفیها ینبِّه أَمیر المؤمنین على فضله وعلمه ویبیّن فتنه بنی أُمیّه]

أَمَّا بَعْد، أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنِّی فَقَأْتُ[۱] عَیْنَ الْفِتْنَهِ، وَلَمْ یَکُنْ لِیَجْتَرِىءَ عَلَیْهَا أَحَدٌ غَیْرِی بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَیْهَبُهَا[۲]، وَاشْتَدَّ کَلَبُهَا[۳].

فَاسْأَلُونی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی، فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لاَ تَسْأَلُونی عَنْ شَیْء فِیَما بَیْنَکُمْ وَبَیْنَ السَّاعَهِ، وَلاَ عَنْ فِئَه تَهْدِی مائهً وَتُضِلُّ مائهً إِلاَّ نَبَّأْتُکُمْ بِنَاعِقِهَا[۴] وَقَائِدِهَا وَسَائِقِهَا، وَمنَاخِ[۵] رِکَابِهَا، وَمَحَطِّ رِحَالِهَا، وَمَنْ یُقْتَلُ مِنْ أَهْلِهَا قَتْلاً، وَمَنْ یَمُوتُ مِنْهُمْ مَوْتاً.

وَلَوْ قَدْ فَقَدْتُمُونِی وَنَزَلَتْ کَرَائِهُ[۶] الاُْمُورِ، وَحَوَازِبُ[۷] الْخُطُوبِ، لاََطْرَقَ کَثِیرٌ مِنَ السَّائِلِینَ، وَفَشِلَ کَثِیرٌ مِنَ المَسْؤُولِینَ، وَذلِکَ إِذَا قَلَّصَتْ حَرْبُکُمْ[۸]، وَشَمَّرَتْ عَنْ سَاق، وَضَاقَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکُمْ ضِیقاً، تَسْتَطِیلُونَ أَیَّامَ الْبَلاَءِ عَلَیْکُمْ، حَتَّى یَفْتَحَ اللهُ لِبَقِیَّهِ الاَْبْرَارِ مِنْکُمْ.

إِنّ الْفِتَنَ إِذَا أَقْبَلَتْ شَبَّهِتْ[۹]، وَإِذَا أَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ، یُنْکَرْنَ مُقْبِلاَت، وَیُعْرَفْنَ مُدْبِرَات، یَحُمْنَ حَوْمَ الرِّیَاحِ، یُصِبْنَ بَلَداً وَیُخْطِئْنَ بَلَداً.

أَلاَ وَإِنَّ أَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدِی عَلَیْکُمْ فَتْنَهُ بَنِی اُمَیَّهَ، فإِنَّهَا فِتْنَهٌ عَمْیَاءُ مُظْلِمَهٌ: عَمَّتْ خُطَّتُهَا[۱۰]، وَخَصَّتْ بَلِیَّتُهَا، وَأَصَابَ الْبَلاَءُ مَنْ أَبْصَرَ فِیهَا، وَأَخْطَأَ الْبَلاَءُ مَنْ عَمِیَ عَنْهَا.

وَایْمُ اللهِ لَتَجِدُنَّ بَنِی أُمَیَّهَ لَکُمْ أَرْبَابَ سُوْء بَعْدِی، کَالنَّابِ الضَّرُوسِ[۱۱]: تَعْذِمُ[۱۲] بِفِیهَا، وَتَخْبِطُ بِیَدِهَا، وتَزْبِنُ[۱۳] بِرِجْلِهَا، وَتَمْنَعُ دَرَّهَا[۱۴]، لاَ یَزَالُونَ بِکُمْ حَتَّى لاَ یَتْرُکُوا مَنْکُمْ إِلاَّ نَافِعاً لَهُمْ، أَوْ غَیْرَ ضَائِر بِهِمْ، وَلاَ یَزَالُ بَلاَؤُهُمْ حَتَّى لاَ یَکُونَ انْتِصَارُ أَحَدِکُمْ مِنْهُمْ إِلاَّ مثل انْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ، وَالصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِهِ، تَرِدُ عَلَیْکُمْ فِتْنَتُهُمْ شَوْهَاءَ[۱۵] مَخْشَیَّهً[۱۶]، وَقِطَعاً جَاهِلِیَّهً، لَیْسَ فِیهَا مَنَارُ هُدىً، وَلاَ عَلَمٌ یُرَى[۱۷].

نَحْنُ أَهْلَ الْبِیْتِ مِنْهَا بنجاه، وَلَسْنَا فِیهَا بِدُعَاه، ثُمَّ یُفَرِّجُهَا اللهُ عَنْکُمْ کَتَفْرِیجِ الاَْدِیمِ[۱۸]: بِمَنْ یَسُومُهُمْ خَسْفاً[۱۹]، وَیَسُوقُهُمْ عُنْفاً، وَیَسْقِیهِمْ بِکَأْس مُصَبَّرَه[۲۰]، لاَ یُعْطِیهِمْ إِلاَّ السَّیْفَ، وَلاَ یُحْلِسُهُمْ[۲۱] إِلاَّ الْخَوْفَ، فَعِنْدَ ذلِکَ تَوَدُّ قُرَیْشٌ ـ بِالدُّنْیَا وَمَا فِیهَا ـ لَوْ یَرَوْنَنِی مَقَاماً وَاحِداً، وَلَوْ قَدْرَ جَزْرِ جَزْور[۲۲]، لاَِقْبَلَ مِنْهُمْ مَا أَطْلُبُ الْیَوْمَ بَعْضَهُ فَلاَ یُعْطُونِیهِ!

 

 

ترجمه:

 

اما بعد . اى مردم ، من چشمان فتنه را برکندم و جز من کسى را دل این کار نبود . و این در زمانى بود که آشوب آن ، جهان را تیره و تار کرده بود و گزند آن همه را رسیده بود . اکنون ، پیش از آنکه مرا نیابید ، هر چه خواهید از من بپرسید . سوگند به آنکه جان من در قبضه قدرت اوست ، از هر واقعه‏اى که از این زمان تا روز قیامت اتفاق مى‏افتد ، اگر از من بپرسید شما را پاسخ خواهم داد و نیز از آن گروه که صد کس را هدایت کنند و صد کس را گمراه ، خبر مى‏دهم . و مى‏گویم که دعوت کننده آنها کیست و پیشروشان کیست و رهبرشان کدام است . و مى‏گویم که اشتران خود را به کجا مى‏خوابانند و در کجا بار مى‏گشایند و کدام یک از آنان کشته مى‏شود و کدام یک خود مى‏میرد . اگر من در میان شما نباشم و دشواریها و حوادث ناگوار بر شما فرود آید ، بسیارى از پرسندگان سر در جیب حیرت فرو کنند و بسیارى از پاسخ‏دهندگان از پاسخ عاجز آیند .

و این به هنگامى است که جنگها در میان شما به دراز کشد و لهیب آن افروخته گردد و جهان بر شما تنگ شود ، روزهاى بلا و مصیبتتان به دراز کشد . تا آنگاه ، که خدا آن گروه از نیکوکاران را ، که در میان شما باقى مانده‏اند ، پیروزى دهد .

 

هنگامى که فتنه‏ها روى درآمدن دارند ، حق و باطل به هم آمیخته شود و ، چون بازگردند ، حقیقت آشکار شود . به هنگام روى‏آوردن ، ناشناخته‏اند و چون بازگردند ، شناخته آیند . فتنه‏ها چون بادها در گردش‏اند . به شهرى مى‏رسند و از شهرى مى‏گذرند .

 

آگاه باشید ، که ترسناکترین فتنه‏ها ، فتنه بنى امیه است که مى‏ترسم گرفتار آن گردید . فتنه بنى امیه فتنه‏اى است کور و تاریک . فرمانرواییش همه را در برگیرد ولى گزندش گروهى خاص را رسد . هرکس آن فتنه را ببینند گزندش به او رسد و آنکه نبیندش از گزندش برکنار ماند . به خدا سوگند پس از من بنى امیه را فرمانروایانى نابکار خواهید یافت . چون ماده شترى پیر و بدخو که به هنگام دوشیدن به دهان گاز گیرد و دستها بر زمین کوبد و لگد اندازد و نگذارد کسى شیرش را بدوشد .

 

بنى امیه در میان شما همواره چنین باشند ، و در میان شما باقى نگذارند ، مگر کسى که به حالشان سودمند بود یا دست کم زیانى از او نزاید . بلا و فتنه این قوم در میان شما بر دوام بود تا انتقام گرفتن شما از یکى از ایشان چونان انتقام گرفتن برده‏اى از صاحبش شود ، یا تابعى از متبوعش .

 

فتنه و فساد بنى امیه را ، که به سراغ شما مى‏آید ، چهره‏اى است زشت و هول انگیز ، شیوه کارش به شیوه زمان جاهلیت ماند . نه نور هدایتى در آن پدیدار است و نه نشانه‏اى از راه حق در آن دیده شود و ما اهل بیت از گناه آن فتنه‏ها بدوریم و نتوانیم از دعوت کنندگان باشیم . سرانجام ، خداوند آن فتنه‏ها را از شما دور گرداند ،چون دور کردن پوست از تن حیوان ، به دست کسى که بنى امیه را به خوارى و مذلت افکند و بقهر از تخت فرمانروایى به زیر کشد و شرنگ مرگ به جانشان ریزد و جز به زبان شمشیر با آنان سخن نگوید و جز پلاس خوف بر آنان نپوشاند . در این حال ،قریش دوست دارد که دنیا را و ، هر چه در آن هست ، بدهد و یک بار مرا ببیند ،هر چند ، زمانى کوتاه بود ، تا آنچه را امروز برخى از آن را از ایشان مى‏طلبم و نمى‏دهند ، همه‏اش را یکباره به من تسلیم کنند .

 

 

———————————————————————

[۱] فَقَأتها: قَلَعْتُها، تمثیل لتغلّبه علیها.

[۲] الغیْهَب: الظلمه. وموجها: شمولها وامتدادها.

[۳] الکَلَب ـ محرکه ـ: داء معروف یصیب الکلاب، فکل من عضته أُصیب به فَجُنّ ومات إن لم یُبادَر بالدواء.

[۴] ناعِقُها: الداعی الیها، من نَعَقَ بغنمه صاح بها لتجتمع.

[۵] المُناخ ـ بضم المیم ـ: محلّ البُرُوک.

[۶] الکَرَائِهُ: جمع کَرِیهه.

[۷] الحَوَازِب: جمع حازِب، وهو: الامر الشدید، حَزَبَهُ الامرُ إذا أصابه واشتدّ علیه.

[۸] قلّصت ـ بتشدید اللام ـ: تمادَتْ واستمرت.

[۹] شَبّهَتْ: اشتبه فیها الحق بالباطل.

[۱۰] الخُطّه ـ بالضم ـ: الامر. و«عمّت خُطتها»: أی شمل أمرها لانها رئاسه عامه.

[۱۱] النّاب: الناقه المُسِنّه. والضَروس: السیئه الخُلُق تعَضّ حالبها.

[۱۲] تَعْذِمُ: من عَذَمَ الفرسُ: إذا أکل بجفاء أوعَضّ.

[۱۳] تَزْبِنُ: تضرب.

[۱۴] دَرّها: لبنها، والمراد خیرها.

[۱۵] شَوْهاء: قبیحه المنظر.

[۱۶] مَخْشِیّه: مَخُوفه مرعبه.

[۱۷] عَلَم: دلیل یهتدى به.

[۱۸] الادیم: الجلد. وتفریجه: سلخه.

[۱۹] یَسومُهم خَسْفاً: یُولِیهم ذلاًّ.

[۲۰] مُصَبّره: مملوءه إلى أصبارها جمع صبر ـ بالضم والکسر ـ بمعنى الحرف: أی إلى رأسها.

[۲۱] من أحْلَس البعیرَ: إذا ألبسه الحِلْس ـ بکسر الحاء ـ وهو کساء یوضع على ظهره تحت البرْدَعَه، أی لا یکسوهم إلاّ خوفاً.

[۲۲] الجزور: الناقه المجزوره.