سرآغاز
فازیو [۱]( ۲۰۰۷ ) تهدید نرم را نوعی « تلاش برنامه ریزی شده برای استفاده از ابزراها و روشهای تبلیغی ، رسانه ای سیاسی و روان شناختی برای تاثیر نهادن بر حکومت ها ، گروهها و مردم کشورهای خارجی به منظور تغییر نگرشها ، ارزشها و رفتارهای انان » ( ص ۱۹ ) می داند . جوززف نای ( ۲۰۰۶ )تهدید نرم را « استفاده یک کشور از قدرت نرم برای دستکاری افکار عمومی کشور آماجد و تغییر ترجیحات ، نگرشها و رفتارهای سیاسی آنان » ( ص ۳ ) می داند . کرمی ( ۱۳۸۷ ) نیز تهدیدنرم را « هر گونه اقدام غیر خشونت آمیز که ارزشها و هنجارهای [جامعه هدف ] را مورد هجوم قرار می دهد و سرانجام منجر به تغییر در الگوهای رفتاری موجود و خلق الگوهای جدیدی می شود که با الگوهای رفتاری مورد نظر نظام حاکم تعارض دارند » ( ص ۳ ) » می داند .
نائینی ( ۱۳۸۷ ) نیز تهدید نرم را مجموعه اقداماتی می داند که « موجب دگرگونی در هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی می شود » ( ص ۱۹۸ ) . از نظر ساندرس ( ۱۳۸۲ ) تهدید نرم نوعی جنگ سرد است که سرانجام به استحاله فرهنگی جامعه منجر می گردد . محققان دیگری نیز تعاریف کمابیش مشابهی در مورد تهدید نرم به دست داده اند .
بر اساس مطالب مندرج در سطور بالا می توان تعریفی به شرح زیر برای تهدید نرم به دست داد « تهدید نرم عبارت است از مجموعه تدابیر و اقدامات از پیش اندیشیده فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی کشورها که بر نظرات ، نگرشها ، انگیزش و ارزشهای مخاطبان آماج ( اعم از حکومت ها ، دولت ها ، گروهها و مردم کشورهای خارجی تاثیر می گذارد و در بلند مدت موجب تغییر منش ، رفتار و کنش های فردی و اجتماعی آنان می گردد » . از این تعریف چنین پیداست که :
-
اولا : تهدید نرم یک اقدام تعمدی و تدبیر شده است ،
-
ثانیا : تهدیدنرم در قلمروهای سه گانه فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی صورت می گیرد ،
-
ثالثا: قصد اصلی تهدید نرم تاثیر نهادن بر نظرات ، نگرشها ، انگیزش و رازشهای مخاطبان است ،
-
رابعا : آماج تهدید نرم به مردم کشورهای آماج محدود نمی شود بلکه دولتمردان و گروههای مختلف را نیز آماج قرار می دهد ،
-
خامسا : عاملان تهدید نرم در پی آن هستند که در بلند مدت منش و رفتار مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهند .
از این مختصر نیز می توان نتیجه گرفت که تهدید نرم پدیده هایی همچون « اشاعه فرهنگی » ، « تهاجم فرهنگی » ، « دگرگون سازی ترجیحات » ، « رفتار سیاسی » و جز آن را نیز در بر می گیرد .
ابعاد و انواع تهدیدات نرم
بسیاری از محققان ( برای مثال دسی ۲۰۰۷ و لوین ۲۰۰۸ ) تهدیدات نرم را به سه نوع یا بعد تقسیم کرده اند . آن سه نوع عبارتند از ۱:- تهدیدات فرهنگی ۲- تهدیدات سیاسی و ۳- تهدیدات اجتماعی .
بعد فرهنگی . بعد فرهنگی مهمترین بعد تهدید نرم است . چه ، عاملان تهدید نرم در پی آن هستند تا با استفاده از ساز و کارهای و روشهای فرهنگی بر ارزشهای بنیادی جامعه ( ارزشهایی نظیر خدا – محوری ، ایثار ، دشمن ستیزی ، عدالت خواهی ، ستم گریزی ، آزادگی ، علم گرایی ، نوع دوستی ، پرهیز گاری ، راستی و صداقت ، شجاعت و جز آن ) ، نگرشهای پایه ( نظیر نگرش به بیگانگان ، نگرش های سیاسی ، نگرش به نوع حکومت ، نگرش به نوع روابط اجتماعی و جز آن ) ، ترجیحات اساسی ( نظیر ترجیحات اخلاقی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و .. ) آداب و روسوم ، منش و رفتار اجتماعی ، تاثیر بگذارند و آن را دستخوش تغییر قرار دهند .
بعد سیاسی. دومین بعد تهدید نرم بعد سیاسی است.به تعبیر مولایی(۱۳۸۷) عاملان تهدید نرم در صددند تا نوع نگرش ، موضع گیری و کنش شهروندان یک جامعه را در برابر حکومت و نهاد های سیاسی آن ، « دستکاری » نمایند و آنان را برای دست یازیدن به کنش های اعترا ض آمیز ، نظیر جمع آوری طومار ، اعتصاب ، راهپیمایی ، تظاهرات و جز آن ، ترغیب کنند . به تعبیر روشن تر ، عاملان تهدیدنرم در پی آن هستند تاشهروندان جامعه را وادار به نافرمانی مدنی و اعتراض جویی نمایند تا بر اثر آن رفتار حکومت ، یا حتی نوع حکومت ، را به تدریج دستخوش تغییر قرار دهند .شاید از همین روی است که برخی محققان ( نظیر مافی ، ۱۳۸۷ ) « انقلابات رنگی » را در زمره انواع تهدیدات نرم سیاسی جای می دهند . چه ، در این نوع رخ دادها نظام سیاسی بر اثر اعتراضات گروههایی از شهروندان و براثر فرصت هایی نظیر انتخابات ، دستخوش تغییر می شود . « انقلاب گل سرخ در گرجستان » ، « انقلاب نارنجی در اوارکرین » و « انقلاب گل لاله » در قرقیزستان از جمله انقلاب های رنگی هستند که طی یک دهه گذشته بر اثر تهدید نرم به وقوع پیوسته اند.
متقی ( ۱۳۸۶) نیز براین باور است که تهدیدات نرم بیش از هر چیز در پی آن هستندتا به مخاطبان القاء کنند که حکومت آماج، فاقد کا ر آمدی است ومشروعیت ندارد .
برخی صاحب نظران بعد سیاسی تهدید نرم راپر اهمیت تر از سایر ابعاد می دانند . متولیان بنیاد فرهنگی پژوهشی غرب شناسی ( ۱۳۸۶ ) در نوشتاری تحت عنوان « شیوه های به کار گیری قدرت نرم » وجه و بعد سیاسی تهدید نرم را برجسته تر از سایر ابعاد ذکر می کنند . آنان اقدام ( تهدید ) نرم را اقدامی سیاسی می دانند که در جهت اعمال قدرت در نبردها ، بدون استفاده از خشونت فیزیکی ، عمل می کنند . آنان تاکید می کنند که در اقدام کنش گران خواسته می شود تا :
۱-از انجام برخی اعمال ، جهت مخالفت با نظام ، سرباز زنند ،
۲-به انجام کنش هایی بپردازند که مغایر قوانین و هنجارهایجاری است و همانگونه که از این تاکید ات پیداست نویسندگان نوشتار مذکور تهدید نرم را در حد اقدامات اعترا ض آمیز مدنی فرو می کاهند . در حالی که تهدیدات نرم از شمول و گستردگی بیش تری بخوردار است .
بعد اجتماعی . سومین بعد تهدیدات نرم ، بعد اجتماعی است . عاملان تهدید نرم در پی آن هستند تا بر :
۱٫هویت مردم جامعه
۲٫ انسجام اجتماعی
۳٫سرمایه اجتماعی
۴٫الگوهای رفتاری
۵٫دلبستگی ملی
۶٫آمادگی برای تغییر
۷٫اندیشه های رایج
تاثیر بگذارند . اما روان شناسان اجتماعی از منظر دیگری به ابعاد و مولفه های تهدید نرم نگریسته اند . به عنوان مثال بارون و دیگران ( ۲۰۰۷ ) بر این باروند که تهدیدات غیر فیزیکی مخالفان یک کشور حیطه نظام حاکم ، نظام علیه مخالفان یا گروههای مختلف علیه یکدیگر ، معطوف ابعاد زیر است:
۱٫بعد شناختی یا ذهنی . عاملان تهدید با بهره گیری از روشهای مجاب سازی ، تغییر نگرشها و شستشوی مغزی در پی آن هستند تا نظام شناختی مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهند و افکار ، اندیشه ها، شیوه خبر پردازی و تغییر و تحلیل اطلاعات آنان را دستخوش تغییر قرار دهند . آنان در این زمینه از روشهای تعبیر ذهن ( که در مبانی نظری موضوع از آنها به میان خواهد آمد ) بهره می گیرند .
۲٫بعد عاطفی و هیجانی . عاملان تهدید نرم می کوشند تا نظام عاطفی مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهد و اطلاعات ویژه ای را به آنان القاء کنند . به عنوان مثال آنان می کوشند تا نفرت مخاطبان را نسبت به حکومت خویش برانگیزند و عشق و عللاقه آنان را معطوف خود سازند .
۳٫بعد منش شناختی . در این بعد تلاش عاملان تهدید نرم بر آن است تا بر اندیشه و رفتار اخلاقی مخاطبان تاثیر بگذارد و نگرش آنان را به شاخص های اخلاقی جامعه دستخوش قرار دهد .
۴٫بعد اجتماعی . کنش های اجتماعی ، روابط و تعامل میان فردی ، آداب و رسوم و رفتارهای جمعی از جمله مولفه های بعد اجتماعی تهدید نرم هستند که آماج تغییر قرار می گیرند .
۵٫بعد معنوی . عاملان تهدید نرم می کوشند تا بر باورهای دینی ، مناسک دین و ارزشها ی اخلاقی برگرفته از دین ، تاثیر بگذارد . آنان می کوشند تا برخی باورها را متزلزل و باروهای جدیدی را برجای آن بنشانند . از همین روی است که ترویج گروههای مذهبی نوآئین ( خرافی ) از جمله روشهای تهدید نرم تلقی می شود .
ایجاد تهدیدات نرم را می توان به شرح مندرج در جدول زیر خلاصه کرد :
جدول ۱: خلاصه ابعاد تهدیدات نرم
نوع رویکرد |
ابعاد |
سیاسی – فرهنگی |
اجتماعی : تغییر ساخت ها و کنش های اجتماعی فرهنگی : تغییر در ارزشها ، هنجارها ، باورها و نگرشهای پایه سیاسی : تغییر در ترجیحات ، جهت گیر یها و کنش های سیاسی – حکومتی |
روان شناسی اجتماعی |
شناختی : تغییر در نظام ذهنی و اندیشه عاطفی : القای احساسات و هیجانات خاص اجتماعی : تغییر در تعاملات و کنش های عمومی منش شناختی : تغییر در رفتارها و اندیشه های اخلاقی معنوی : تغییر در عقاید ، مناسک و اخلاقیات دینی |
اهداف تهدیدات
ساندرس ( ۱۳۸۲ ) و میچل ( ۲۰۰۸ ) مهمترین اهداف تهدیدات نرم را به شرح زیر بر شمرده اند :
۱٫ تغییر اید ئولوژِ ی حاکم
۲٫کاهش مشارکت سیاسی مردم القای نا کار آمدی حکومت
۳٫تغییر هویت دینی و ملی شهروندان با تخریب پیشینه تاریخی آنان
۴٫دستکاری افکار عمومی در جهت خواسته های خود و علیه نظام حاکم
۵٫کاهش انسجام اجتماعی
۶٫تغییر انسجام سیاسی حاکم
۷٫تغییر ارزشهای جامعه و ایجاد استحاله فرهنگی
۸٫ایجاد فرهنگ جدید
۹٫تغییر الگوی سیاسی حاکم
۱۰٫تشدید و تقویت واگرایی قومی
آماج های تهدیدات نرم
ملتون و دیگران ( ۲۰۰۵ ) بر این باورند که آماج های اصلی تغییرات بنیادی در یک جامعه ، روشنفکران و تحصیل کردگان آن جامعه هستند . آنها در تائید ادعای خویش از اصول نظریه « ارتباطات دو مرحله ای » یاد می کنند . در این نظریه باور بر آن است که حکومت ها ونهادهای سیاسی با بهره گیری از رسانه ها بر افراد تحصیل کرده و روشنفکر جامعه تاثیر می گذارند و آنان نیز با تبلیغات ، روشنگری ، آموزش و جز آن بر توده های مردم تاثیر می گذارند و از آن طریق موجب شکل گیری افکار عمومی جامعه می شوند ( میلر و دیگران ، ۲۰۰۳ ) . چنین ادعایی مورد تائید بروس و اولدندیک (۲۰۰۸ ) نیز قرار گرفته است . آ ن دو محققان نشان داده اند که جامعه دارای دو نوع افکار عمومی است : افکار عمومی نخبگان و افکار عمومی توده . به زعم آنان ،افکار عمومی نخبگان سریع تر از افکار عمومی جامعه شکل می گیرد . به همین سبب ، نهادها ی سیاسی و عاملان و کار گزاران دستکاری نگرشهای سیاسی ، بیش از هر چیز در پی شکل دهی به افکار عمومی این گروه هستند .
محققان دیگر از» گروههای مرجع » سخن به میان آورده اند . به باور آنان در هر جامعه ای افراد روشنفکری وجود دارند که سهم و نقش زیادی در شکل گیری افکار عمومی جامعه دارند . از این افراد با اسامی مختلفی نظیر « رهبران فکری » ، « افکار سازان » ، « مدل های فکری » و جز آن یاد می شود . تاکید می کنند در جریان اشاعه فرهنگی و تغییر فرهنگ پذیری ، این گروه از افراد پیش از بقیه آماج قرار می گیرند . چه ، با تغییر نظرات و نگرشها و ارزشهای این گروه زمینه و بستر مساعدی برای تغییر سایر افراد جامعه فراهم می شود .
از منظر « گستره تاثیر پذیری » نیز می توان آماج های تهدید ات نرم ( به ویژه نوع فرهنگی آن را ) مطمع نظر قرار داد . واگود ( ۱۹۸۹ ) از این منظر افراد جامعه را به پنج گروه تقسیم می کند :
۱٫بدعت گزارها
۲٫زور پذیرها
۳٫اکثریت زود باورها
۴٫اکثریت دیر باورها
۵٫نا باورها
رفیع پور ( ۱۳۸۷ ) آن پنج گروه را به شرح مندرج در تابلو زیر شرح داده است .
تابلو ۱ : افراد جامعه از حیث تاثیر پذیری ۱٫نوآورها .کسانی هستند که یک پدیده را وارد یک جامعه می کنند . اینان ( عموما ، اما نه همیشه ) افرادی با وضعیت اقتصادی و آموزش بهتر ، یعنی از قشر بالای هر جامعه ای می باشند ، بالاخص در مورد پدیده هایی که برای آنها پرستیژ و بهبود موقعیت به همراه دارد . ۲٫زود پذیرها . کسانی هستند که از نظر شرایط نزدیک به نوآورها ی و می توانند خود را تا حدودی با آنها مقایسه نمایند . اینان نیز در پی کسب احترام می باشند . ۳٫اکثریت زود . عده نسبتا زیاد از اعضاء یک گروه یا یک جامعه هستند که پدیده جدید را تشخیص می دهند و نسبتا زود از آن پیروی می کنند . ۴٫اکثریت دیر . افرادی هستند شکاک و نسبتا دیر باوراند . آنها نسبت به پذیرش هنجارهای جدید تامل می کنند و به کندی جلو می روند اما آنها نیز با تاخیرهنجار جدید را می پذیرند و به آن عمل می کنند ۵٫دیر پذیرها . افرادای هستند پایبند سنت قدیمی خود که به سختی مایلند از آن دست بردارند و به روشها و هنجارهای جدید روی می آورند
|
رفیع پور ( ۱۳۷۸ ) و میرز ( ۲۰۰۴ ) مراحل تحت تاثیر قرار گرفتن افراد جامعه را در برابر تبلیغات و تغییرات فرهنگی ( و تهدیدنرم ) به شرح زیر بر می شمارند :
۱٫مرحله آگاه شدن از وجود یک پدیده ، نظر یا پیام
۲٫مرحله علاقه مند شدن به پدیده یا پیام
۳٫مرحله ارزشیابی پدیده
۴٫مرحله آزمایش و بررسی
۵٫مرحله تغییر رفتار
به زعم ارونسون و پراتکانیس ( ۲۰۰۳ ) افراد روشنفکر زودتر از سایر افراد جامعه در برابر پدیده های فرهنگی این مراحل را طی می کنند و رفتار خویش را تغییر می دهند .
اما محققان دیگر(نظیر توی،۲۰۰۷ و ساندرز ،۲۰۰۷) آماج های تهدیدات نرم را به شرح زیر برشمرده اند:
۱٫مخالفان سیاسی . مخالفان سیاسی « بستر ذهنی » مناسب و مستعدی برای پذیرش پیام های عاملان تهدید نرم دارند از همین روی زودتر از گروههای دیگر برای گام برداشتن در جهت منافع عاملان تهدیدات نرم ، برانگیخته می شوند . ناگفته آشکار است که مخالفان سیاسی خود به چند دسته تقسیم می شوند : گروهی از آنان در زمره « اپوزیسیون برانداز » جای می گیرند . اینان از اینکه آشکار ا از دشمنان کشور خویش تسهیلات مالی و فن آوری دریافت دارند ، بیمی به خود راه نمی دهند . آنان با بهره گیری از کمک های مالی و حمایت های سیاسی کشورهای که بدان وابسته شده اند ، مبادرت به انجام اقدامات تبلیغاتی ، سیاسی و حتی نظامی می نمایند تا زمینه تضعیف نظام حاکم بر کشور خویش را فراهم سازند گروه دوم « اپوزیسیون غیر برانداز » هستند . اینان حداقل در کوتاه مدت خواهان تغییر نظام حاکم بر کشور خویش نیستند بلکه در پی « تغییر رفتار » ، « دگرگونی قوانین و تغییر رویه ها و فرایندهای حاکم بر جامعه هستند . به همین سبب ، اینان با الهام از تهدیدات نرم دشمنان ، به انجام کنش های فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی دست می زنند . گروه سوم « مخالفان غیر سازمان یافته » هستند اینان گروهی » شهروندان ناراضی جامعه هستند که مخالف نظام سیاسی حاکم بر کشور هستند و با هزینه اندک حاضرند با الهام از تهدیدات نرم دشمنان ، درگیر انجام اقدامات مخالفت ورزانه شوند .
۲٫توده های بی تفاوت . دومین گروه آماج تهدیدات نرم کسانی هستند که معمولا موضع گیری معینی ندارند ، درگیر کنش های سیاسی نمی شوند و رغبت چندانی برای اظهار نظر سریع در مورد پدیده ها را ندارند. گرچه چنین پیداست که این گروه علاقه ای به فعالیت سیاسی بارزی ندارند و انتظار می رود که تبلیغات و فعالیت های روانی را نادیده بگیرند ، اما شواهدی وجود دارد ( برای مثال میرز ، ۲۰۰۲ ) که نشان می دهد این افراد بیش از بقیه مستعد تاثیر پذیری از تبلیغات دشمنان هستند . چه ، آنان از توان مقاومت در برابر تبلیغات و عملیات روانی برخوردار نیستند . به همین سبب است که محققانی همچون بردس و اولدندیک ( ۲۰۰۰ ) ، که به تامل و بررسی پیرامون افکار عمومی جامعه پرداخته اند ، تاکید می کنند که بهره گیری از مفهوم « بی تفاوتی » در مورد این افراد نا صحیح است . چه ، آنان بستر ذهنی خاصی دارند که موجب می شود تا خیلی سریع از تبلیغات اثر بپذیرند .
۳٫حامیان داخلی نظام سیاسی حاکم . سومین گروه کسانی هستند که در زمره حامیان نظام قرار می گیرند . اینان خود در چند گروه جای می گیرند : توده های مردمی حامی نظام ، کار گزاران نظام ، احزاب و دسته جات سیاسی درون نظام و نیروهای مسلح کشور ، عاملان تهدیدنرم در پی آن هستند
۱٫تا روحیه این گروهها و افراد را تضعیف نمایند ،
۲٫آنها را برای کنش های اخلاقی مغایر ارزشهای رایج ترغیب نمایند ،
۳٫میان آنان انشقاق ایجاد کنند و تعارضات و اختلافات آنان را برجسته سازند ،
۴٫یاس ، غم ، نا امیدی و بد بینی را میان آنان ایجاد و بسط دهد .
۵٫دول متحد و حامی نظام . در جامعه جهانی هر یک از کشورها از حمایت فزون تر برخی کشورهای دیگر برخوردارند . عاملان تهدیدات نرم در پی آن هستند تا با بهره گیری از تکنیک های فریب و عملیات روانی، حمایت آن کشورها را از کشور آماج سلب کنند وانزوای روز افزون آن را فراهم سازند .
۶٫افکار عمومی جهانی . در دنیای امروز افکار عمومی نوعی منبع قدرت تلقی می شود ( بردس و اولدندیک ، ۲۰۰۰ ) . به همین سبب عاملان تهدیدات نرم می کوشند تا بهره گیری از روشهای عملیات روانی ، افکار عمومی جهانیان را علیه کشور آماج تحریک کنند و او را از پشتیبانی آن محروم سازد .
از مطالب مندرج در این قسمت می توان نتیجه گرفت که عاملان تهدیدات نرم ،همه افراد وگروههای جامعه آماج را مخاطب قرار می دهند . لیکن ، برای هر یک از گروههای مخاطب،از ابزارها و شیو ه های مختلفی بهره می گیرند . در سطور زیر مهمترین آن روشها وابزارها معرفی می شوند.
روشها وابزارهای تهدید نرم
۱٫استفاده از فنون رسانه ای . تکنیک های رسانه ای از جمله مهمترین روشهای مورد استفاده عاملان تهدیدات نرم است . چه ، امروزه ردپای رسانه ها ، اعم از رسانه های دیداری ( تلویزیون ، فیلم ، انیمیشن و … ) شنیداری ( رادیو ، لوح های فشرده صوتی ، نوار کاست و … ) ، نوشتاری ( روزنامه ، مجله ، اعلامیه ، بیانیه ، بروشور ) ، چندگانه ( اینترنت و .. ) را می توان در زندگی تمامی مردم جوامع نشان کرد ( زلمن ، ۲۰۰۶ ) . به همین سبب ، عاملان و متولیان اشاعه فرهنگی ، عملیات روانی و قدرت و تهدیدات نرم از رسانه ها به منزله ابزارهایی استفاده می کنند که با بهره گیری از آنها می توان :
۱٫اذهان مخاطبان را دستکاری کرد ،
۲٫نگرشهای نوینی در اذهان آنان شکل داد ،
۳٫نظرات و نگرشهای پیشین آنان را تغییر داد ،
۴٫ارزشهای نوینی در اذهان آنان کاشت ،
۵٫به رفتارها و کنش های فردی و اجتماعی آنان جهت داد .
عاملان تهدید نرم برای این منظور از تکنیک های رسانه ای زیر استفاده می کنند :
۱٫اسم گذاری . منظور از اسم گذاری ( یا نامگذاری ) بر چسب بد یا خوب زدن به یک فکر ، پدیده ، عقیده یا کشور است . استفاده از واژه « محور شرارت » برای معرفی چند کشور به عنوان نماد شرارت توسط بوش ، نوعی نامگذاری است .
۲٫ اتهام زنی . منظور از این تکنیک آن است که جرائم بزرگی به یک گروه یا کشور انتساب داده شود . حامی تروریسم معرفی کردن ایران از جمله اتهام زنی های مستمر آمریکا است که رسانه های آن کشور آن را اشاعه می دهند .
۳٫ تلطیف و تنویر . تلطیف یا تنویر بر عکس اتهام زنی است . در این تکنیک فضیلتی به کشور یا گروههای خاص انتساب داده می شود . آمریکایی ها خود را « مولد دمکراسی » ، « حامی حقوق بشر » ، « نماد پیشرفت » و جز آن معرفی می نمایند .
۴٫ انتقال . انتقال یعنی اینکه اقتدار ، حرمت و منزلت امری مورد احترام به چیز دیگری ، برای قابل قبول کردن آن منتقل شود ( سوربن و تانکارد ،ترجمه دهقان ، ۱۳۸۱ ص ۱۶۲ ) . اما انتقال تنها در مورد انتساب صفات مثبت از فردی ، با پدیده ای ، به فرد یا پدیده دیگر استفاده نمی شود، بلکه از آن برای انتساب صفات منفی نیز استفاده می شود . به عنوان مثال ، آمریکایی ها در طول جنگ ۲۰۰۳ برای تخریب پیش تر صدام حسین ، تصویر او را با تصویر هیتلر همراه می ساختند . در روان شناسی از پدیده انتقال با عنوان « جای گشت تداعی » استفاده می شود ( هر گنهان ، ترجمه سیف ، ۱۳۸۵ ) .
۵٫ گواهی . منظور از گواهی استفاده از افراد مقبول ( نظیر متخصصان و کار شناسان ) برای تبلیغ له یا علیه یک گروه ، شخص یا پدیده است . مقبولیت آن فرد موجب می شود تا مخاطبان نظر یا پدیده او را سهل تر بپذیرند . چه ، براساس تئوری هایدگر ، وقتی مردم آورنده یا ارائه دهنده یک پیام ، ارزش یا عقیده را درست داشته باشند ، آن پدیده نیز علاقه پیدا می کند ( کریمی ، ۱۳۸۴ ) .
۶٫ شیوه مردم عادی . در این شیوه منبع پیام ( عامل تهدید نرم ) می کوشد مخاطب خود را متقاعد سازد که افکار وی مطلوب و جالب است چون « افکار مردم عادی » است ( سورین و تانکارد ، ترجمه دهقان ۱۳۸۱ ) .
۷٫مغالطه . مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست و نادرست ، مشروع یا مغشوش و منطقی یا غیر منطقی است . هدف استفاده از عاملان تهدیدنرم از این تکنیک آن است که فرد ، پدیده یا گروهی را در نزد افکار عمومی تخریب نمایند .
۸٫همرنگی یا جماعت . در این تکنیک به مخاطبان القاء می شود که ( یا اغلب ) مردم با نظر عقیده خاصی موافق هستند و یا رفتار معینی را انجام می دهند ( میر ز، ۲۰۰۳ ). استاده از این تکنیک موجب افزایش احساس فشار هنجاری در مخاطبان تبلیغاتچی می شود و آنان برای در اقلیت نماندن با آن عقیده موافقت یا مبادرت به انجام رفتار تبلزغ شده می نمایند .
۹٫ توسل و ظنز . توسل به طنز و شوخی از جمله روشهای رایج برای مجاب کردن مخاطبان است (کلی و دیگران ، ۱۹۸۹ ) .
۱۰٫ استفاده از جاذبه های جنسی . جاذبه های جنسی موجب می شود تا مخاطبان دریک حالت هیجانی ویژه ای قرار گیرند که امکان تصمیم گیری عاقلانه از آنان سلب می شود [ شوارتز ، ۲۰۰۳ ) برای این منظور مسئول تصاویر و فیلم های جنسی برانگیزاننده را در مسیر خود ( به ویژه هنگام استفاده از اینترنت ) قرار می دهند و مخاطب به صورت ناهشیار تحت تاثیر پیام های القای قرار می گیرد .
۱۱٫ تکرار . عاملان تهدید نرم برای مجاب سازی مخاطبان پیام های تبلیغی خود را به کرات تکرار می کنند . این اقدام موجب می شود تا اولا : همه مخاطبان در معرض پیام قرار گیرند، ثانیا : اغلب مخاطبان پیام را واقعی تلقی کنند و در برابر آن تسلیم شوند .
۱۲٫ برجسته سازی . » برجسته سازی یعنی این اندیشه که در رسانه های خبری با ارائه خبرها ، موضوعاتی را که عامه راجع به آنها فکر می کنند ، تبیین می نمایند » ( سوربن و تانکارد ، ترجمه دهقان ، ۱۳۸۱ ص ۲۲۶ ) . استفاده از این تکنیک موجب می شود تا مخاطبان موضوع کم اهمیتی را پر اهمیت تلقی نمایند . همچنین ، رسانه ها با بزرگ نمایی و برجسته سازی برخی خواست ها می توانند نیازهای جدیدی را فراسوی مخاطبان قرار دهند و آنان را برای بر آوردن آن نیازها ترغیب به دست یازیدن به کنش های مخالفت جویانه نمایند .
۱۳٫ استفاده از ساز و کارهای علمی . برند[۲] ( ۲۰۰۵ ) با بررسی برخی متون آموزشی ، که از سوی دنیای غرب راهی کشورهای دیگر می شود ، نشان داده است که بسیاری از ارزشهای آمریکایی از طریق آن متون انتقال می یابد . کریمی ( ۱۳۷۴ ) نیز در نوشتاری تحت عنوان « عملیات روانی غرب علیه ایران » نشان داده است که بخش معتنابهی از آن عملیات از طریق کتابهای علمی و دانشگاهی صورت می گیرد . آن کشورها در قالب مثال ها ، شواهد و مجاب سازی پیرامونی ، به تخریب نهادها و سازمان های سیاسی و انقلابی کشور می پردازد .
متون آموزشی زبان نیز از جمله روشهای افزایش قدرت نرم کشور عامل و تحمیل تهدید بر کشور آماج است . راقم این سطور با بررسی برخی متون آموزشی زبان موسسات مشهور کشور دریافت که در آن متون بسیاری از مفاهیم ، ارزشها و هنجاهاری جوامع غربی ، به عنوان تنها مفاهیم و ارزشهای مقبول و جهان شمول ، به فراگیران کشور آموزش داده می شوند .
برجسته سازی برخی متخصصان ایرانی مخالف نظام و اهدای جوایز به آنان در جشنواره ها و همایش های علمی نیز ا زجمله ساز و کارهای تهدید نرم محسوب می شود .
۱۴٫ فرهنگ پذیری .منظور از فرهنگ پذیری انتقال عناصر فرهنگی یک کشور به کشور دیگر از طریق ابزاری است که به آن کشورها ارسال می نمایند ( پناهی ، ۱۳۷۵ ) . بسیاری از کسانی که از کشورهای جهان سوم برای تحصیل ، تفریح ، گردشگری ، شرکت در همایش ها ، ورزش ، تجارت و جز آن به امریکا و اروپا سفر می کنند در بازگشت برخی عناصر آن فرهنگ ها را به کشور خویش منتقل می سازند و به ابزاری برای تبلیغ ارزشهای آن کشورها تبدیل می شوند . شاید به همین سبب است که جوزف نای ( ۲۰۰۶ ) از حضور دانشجویان و متخصصان کشورهای دیگر در آمریکا ؛ به عنوان یکی از عوامل افزایش دهنده قدرت نرم آن کشور یاد می کنند .
۱۵٫اشاعه فرهنگی . منظور از اشاعه فرهنگی رواج و شیوع عناصر و ارزشهای یک فرهنگ در یک فرهنگ دیگر است ( روح الامینی ، ۱۳۷۵ ) . این پدیده چنانچه به صورت آگاهانه از پیش اندیشیده شده صورت گیرد ، به تهاجم فرهنگ تبدیل می شود . در تهاجم فرهگی، متولیان یک فرهنگ با استفاده از روشهای مختلف ( رایانه ای ؛ هنری ، علمی و .. ) ارزشها و هنجارها ی یک جامعه را مورد آماج قرار می دهند و در صدد کاشت ارزشهای خود در آن جامعه جامعه بر می آیند .
۱۶٫ فسیتوال ها و جشنواره ها ی هنری . شناسایی هنرمندان برجسته یک جامعه و فراخوانی آنها به جشنواره ها ی هنری کشور خویش ، از جمله روشهای اثر بخش برای تاثیر نهادن بر آنها و ایجاد جهت گیریهای سیاسی و فرهنگی مبتنی بر هنجار های جامعه غرب ، در آنان است . آمریکا برای این منظور سالیانه مبادرت به برگزاری دهها جشنواره هنری می نماید و از این طریق هزاران هنرمند را از کشورهای مختلف دنیا ، به ویژه کشورهای آماج ، به کشور خود دعوت می نماید و با بهره گیری از رسانه های خویش آنها را به عنوان الگوهای برتر هنری به کشورهایشان معرفی می کنند .
مبانی نظری تهدیدات نرم
برای تبیین نظری تهدیدات نرم از مدل های نظری مختلفی استفاده شده است. یکی از آنمدل های نظری، مدل فرهنگی وندرلی است .به همین سبب در این نوشتار این مدل به اختصار معرفی می شود..
از منظر وندرلی فرهنگ[۳] عبارت است از مجموعه نظرات ، نگرشها ، آداب و رسوم ،سنت ها و رفتارها. از نظر او فرهنگ در گذر تاریخ و بر اثر عوامل متنوعی نظیر عوامل تاریخی ، مذهبی ، زبان ، هویت قومی ، حماسه ها ، افسانه ها و جز آن ، فرابالیده است و لاجرم هر نوع تغییری در آن ، مستلزم درک عمیق هر یک از این عوامل است . به تعبیر روشن تر او ،ایجاد تغییر در عناصر یک فرهنگ مستلزم « آگاهی فرهنگی [۴]» است .
منظور از آگاهی فرهنگی « توانایی تشخیص و درک آثار فرهنگ یک ملت یا قوم بر ارزش ها و رفتارهای آنان » است ( وندرل[۵] ، ۲۰۰۶ ص ۹ ) . به بیانی دیگر ، آگاهی فرهنگی به یک سری اطلاعات و مفاهیمی اطلاق می شود که یک فرد ، یا گروهی از افراد ، پیرامون یگ فرهنگ کسب می کنند . این اطلاعات و مفاهیم به تعمیق شناخت و برداشت آنان از متولیان و حاملان آن فرهنگ ، یاری می رساند .
از نظر او آگاهی فرهنگی طی یک فرایند پنج مرحله ای شکل می گیرد .آن مراحل به شرح زیرند :
۱٫کسب داده ها[۶] . در سلسله مراتب شناخت فرهنگی ، داده ها نازل ترین شکل اطلاعات محسوب می شوند . داده ها پیام ها و علائمی هستند که به وسیله انسان ، و یا ابزارهای مکانیکی و الکترونیکی ، از محیط دریافت می شوند .
۲٫اطلاعات[۷] . اطلاعات به داده هایی اطلاق می شود که برای آگاهی از معنا و مفهوم آنها ، مورد پردازش قرار می گیرند .
۳٫دانش[۸] . دانش به اطلاعاتی اطلاق می شود که برای دست یابی به معنا و مفهوم عمیق تر ، برای استفاده عملی ، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد .
۴٫بینش [۹]. بینش حاصل تلفیق دانستنی ها و داوری پیرامون آنها در یک موقعیت معین و به منظور درک روابط درونی بین آنها ، است . بینش فرهنگی نیز به آگاهی عمیق از یک فرهنگ اطلاق می شود که موجب آگاهی از فرایندهای فکری ، مولفه های انگیزشی و سایر عوامل مو ثر بر رفنار می شود .
۵٫توانش[۱۰] فرهنگی . توانش فرهنگی عبارت است از تلفیق بینش فرهنگی و فهم فرهنگی که موجب آگاهی نسبت به مقاصد عوامل و گروههای خاص می شود ( وندرل، ۲۰۰۶ ) .
مراحل پنج گانه آگاهی فرهنگی را می توان به شرح مندرج در شکل ۱ ترسیم کرد .
شکل ۱ : هرم آگاهی فرهنگی
همانگونه که شکل بالا نشان می دهد « آگاهی فرهنگی » طی یک فرایند سلسله مراتبی صورت می گیرد که در آن هر مرحله مقدمه ای ضروری برای مرحله بعدی است .
وندرلی بر این باوراست که فرهنگ از سه مولفه زیر تشکیل شده است:
۱٫عوامل شکل دهنده فرهنگ
۲٫متغیرهای فرهنگی
۳٫تجلیات فرهنگی
منظور از عناصر فرهنگی عوامل شکل دهنده فرهنگ است که ویژگیهایی نظیر زبان،مذهب و عقاید را در بر می گیرد .
جامعه شناسان ( نظیر گیدنز[۱۱] ، ۲۰۰۲ ) و روانشناسان اجتماعی ( نظیر میرز[۱۲] ، ۲۰۰۵ ) متغیرهای فرهنگی را به سه نوع رفتارها [۱۳]، ارزشها [۱۴]،شناخت [۱۵]ها تقسیم کرده اند .
رفتارها کنش های ظاهری و مشهود یک فرهنگ هستند . ارزشها به اصولی گفته می شود . که افراد یک فرهنگ برای ارزشیابی گزینه ها و نتایج تصمیم گیریهای خود مورد استفاده قرار می دهند .شیوه های شناخت به راهبردها و فرایندهایی گفته می شود که تصمیم سازی ، ادراک و با زنمایی دانستنی ها ی مربوط به یک فرهنگ مورد استفاده قرار می گیرند.به تعبیردیگر، شناخت نوعی فرایند ذهنی است که مولفه هایی همچون آگاهی ، ادراک ، استدلال و شیوه داوری و قضاوت را در بر می گیرد ( وندرل ، ۲۰۰۶ ، ص ۱۳ ) .
هافستد[۱۶] ( ۲۰۰۳ ) با مرور دامنه اثراتتهدیدات نرم فرهنگی کشورها در کشورهای دیگر ، نشان داده است که اثر بخشی آن اقدامات مستلزم درک ژرف چند ارزش خاص است . از نظر او آن ارزشها، که تاثیر عمیقی بر کنش ها و رفتارهای مردم دارند ، عبارتند از :
۱٫فردگرایی – جمع گرایی
۲٫دوری و نزدیکی به قدرت
۳٫تردید گریزی
۴٫رابطه محوری – کار محوری
۵٫حال نگری – آینده نگری
۶٫پایبندی به آداب و رسوم
۷٫تاثیر پذیری از شرایط
سرانجام ، سومین مولفه فرهنگی ، که متولیان و مجریان تهدیدات نرم فرهنگی آگاهی از آن را ضروری می دانند ، « تجلیات فرهنگی » است . منظور ار تجلیات فرهنگی « رفتارها ، مدل گفتاری و نگرش های مشهود یک فرهنگ » است ( وندرل ، ۲۰۰۶ ص ۱۴ ) .
مولفه ها و عناصر مورد بحث در سطور بالا را می توان به شرح مندرج در شکل زیر خلاصه کرد :
شکل ۲: مولفه ها و عناصرفرهنگی
همانگونه که مفاهیم مندرج در شکل بالا نشان می دهد تجلیات فرهنگی ( کنش ها و …. ) ریشه در متغیرها فرهنگی ( ارزشها ، رفتارو شناخت ها ) دارند و متغیرها ی فرهنگی نیز خود ریشه در مواریث فرهنگی دارند . بنابراین ، برای تاثیر نهادن بر تجلیات فرهنگی یک قوم یا ملت ، ناگزیربایدبر متغیرها و مواریث فرهنگی آن ملت یا قوم تاثیر نهاد.
روشهای مقابله با تهدیدات نرم
۱.با بهره گیری از ساز و کارهای مختلف، هم می توان از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری کرد وهم می توان با مداخله های موثر، دامنه اثرات آنها را از میان راند . برخی از آن روشها عبارتند از :
۱٫واکسیناسیون فرهنگی جامعه . منظور از واکسیناسیون آگاه ساختن جامعه از انواع تهدیدات دشمن و ارائه راه حل مقابله با آن به آنان است ( میرز ، ۲۰۰۳ ) .شواهد پژوهشی متعدد ی وجود دارد که نشان می دهد واکسیناسیون فرهنگی مانع از تغییر نگرشها و اشاعه فرهنگی ارزشهای رقیب در جامعه می شود . به تعبیر روشن تر ، «پیش آگهی»، افراد را در مقابل تغییر باروها و نگرشها مصون و مقاوم می سازد .
۲٫تقویت بدیل های قدرت نرم . هر کشوری دارای برخی منابع قدرت نرم است که شناسایی و تقویت آنها می توان خود را در برابر دشمن مقاوم سازد ( نای ، ۲۰۰۶ ) . به عنوان مثال در ایران « معنویت » ، « ایدئولوژِی اسلامی » ، « تعداد زیاد بسیجیان » ، « پیشینه فرهنگی و تاریخی طولانی » ، « حماسه آفرینی ها » ، « مرجعیت » ، « نوع نظام مردم سالار دینی » ، « نفوذ رهبری » و جز آن می توانند به منابع قدرت نرم تبدیل می شوند .
۳٫عملیات روانی متقابل . عاملان تهدید نرم از تبلیغات ، فنون مجاب سازی ، روشهای نفوذ اجتماعی ، و عملیات روانی به منزله روشهای تغییر نگرشها ، باروها و ارزشهای جامعه هدف ،استفاده می کنند ( ساندرز ، ۲۰۰۷ ) . شواهدی وجود دارد ( برای مثال فریدمن ، ۲۰۰۳ ) که نشان می دهد با عملیات روانی و تبلیغات خلاقانه متقابل می توان از دامنه تاثیر روشهای مورد استفاده دشمن کاست .
۴٫گسترش دامنه و شمول فعالیت های فرهنگی و افزایش محصولات فرهنگی جذاب . شهروندان یک جامعه اغلب جذب آن دسته از گروههای فرهنگی می شوند که از نظر آنان از ـ جذابیت بالایی برخوردار باشند . همچنین آنان آن دسته از محصولات فرهنگی را مورد استفاده قرار می دهند که جالب ، جذاب ، بدیع و مطبوع باشد (پهلوان ، ۱۳۸۶ ). بنا براین با ایجاد و گسترش گروههای فرهنگی جذاب و عرضه فرآورده های فرهنگی و هنری مطلوب ، می توان از دامنه تاثیر تهدیدات نرم دشمن فرو کاست .
۵٫خلع سلاح روانی اپوزیسیون . اپوزیسیون همواره در پی آن است تا با شعارهای جذاب و وعده بهبود شرایط زندگی ، توده مردم جامعه را جذب نماید ( ) پیداست که وقتی نظام حاکم خود چنین شرایطی را برای شهروند انش فراهم سازد ، زمنیه جذب مردم توسط اپوزیسیون را از میان می راند .
۶٫ استفاده از راهبردهای ویژه در مورد اقوام و اقلیت ها . اقلیت ها ی جامعه اغلب به سبب داشتن احساس نا برابری، مستعد مخالفت ورزی علیه نظام حاکم هستند ( احدی ، ۱۳۸۲ ) . اما زمانی که نظام حاکم با انجام راهبردهای مناسب آن احساس را از میان براند . می تواند از آنها به عنوان فرضی جهت تقویت خویش استفاده نماید .
۷٫استفاده از دیپلماسی عمومی فعال . دیپلماسی عمومی یکی ار منابع نیرومند است ( نای ، ۲۰۰۴ ) به همین سبب کشوری که از عناصر سه گانه آن به درستی و به موقع استفاده کند و از یک سو می توان قدرت نرم خود را تقویت کند و از سوی دیگر بر توانایی خود جهت مقابله با تهدیدات نرم دشمن ، می افزاید .
۸٫تبدیل قدرت نرم دشمن به فرصتی برای افزایش قدرت نرم خود . حکومت ها با اتخاذ راهبرد مناسب و تدابیر خردمندانه و دقیق نه تنها می توانند از تبدیل شدن قدرت نرم دشمن به تهدید برای خود ممانعت کنند ، بلکه می توانند آن را به فرصتی برای رشد و تعالی خویش تبدیل نمایند .
۱-Fazio
۱-Brand
۱- culture 2- cultural areness 3-wunderle 4-Data 5- information 6-knowledge
-insight1
۲-competence
۱-Gidens 2- Myers 3-behavios 4-Values
۵- cognition 6-Hofstd