شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » انتخابات نمایشی

انتخابات نمایشی

بیانات در دیدار جمعى از معلمان، پرستاران و کارگران

تاریخ: ۱۳۸۸/۰۲/۰۹

بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم

اولاً به یکایک برادران و خواهران عزیز خوشامد عرض میکنم – این جلسه‏ى صمیمى و گرم و بسیار پرمعنى را در این حسینیه شما عزیزان امروز تشکیل دادید – و درود میفرستم به روح مطهر زینب کبرى (سلام اللَّه علیها) که بهانه‏ى یکى از سه مناسبت امروز است؛ روز پرستار. و همچنین طلب علو درجات میکنم براى شهید بزرگوارمان، مرحوم آیهاللَّه مطهرى که ایشان هم بهانه و عنوان یکى دیگر از مناسبتهاى امروز است.

این سه قشرى که در اینجا مجتمع شدید، هر چه حساب میکنیم، مى‏بینیم مهمترین اقشار جامعه‏ى ما را تشکیل میدهند. یک بخش، بخش تعلیم و تربیت است؛ امانتدارانِ فرزندان این ملت در طول سالهاى متمادى؛ و کسانى که اولین نگارشهاى نیک یا بد را میتوانند بر لوح سفیدِ آماده‏ى اذهان ما و کودکان ما بنگارند: معلمان. شاید نقشى بالاتر از معلم – با همین اصطلاح متداول زمان ما؛ یعنى معلمِ دوران ابتدائى، معلمِ دوران راهنمائى، معلمِ دوران دبیرستان – به این معنا ما نتوانیم پیدا کنیم در میان همه‏ى مشاغلى که در جامعه‏ى ما هست. معلمینِ تدریس دهنده‏ى در مراکز عالىِ علمى – چه حوزه، چه دانشگاه – البته خیلى عالى‏مقامند، تا برسد به معلمینِ والاتر؛ اما نقش معلم آموزش و پرورش یک نقش استثنائى است؛ منحصربفرد است. شاکله‏ى اصلىِ وجودِ من و شما را در واقع در کنار تربیت خانوادگى، همین معلمانى که در این دوازده سال با کودکان و فرزندان ما سر و کار دارند، تعیین میکنند و به وجود مى‏آورند. هر چه فکر کنیم، مى‏بینیم این بسیار والاست که البته این ایجاب میکند هم جامعه‏ى ما، ملت ما، دولت ما، مسئولین ما قدر معلم را بدانند و بدانند که معلمى به این معنا یک ارزش بسیار والاست، هم خود معلمین این نقش را بدرستى قدر بشناسند، آن را یک موهبت الهى بدانند، توجه کنند که چه کار بزرگى در دستان آنها در حال انجام است به اراده و اذن الهى.

قشر پرستار هم باز از یک نگاه دیگر یک قشر بسیار اثرگذار و مهم است. نقش پرستار و همچنین قابله در نظام سلامت کشور یک نقش بسیار مهمى است؛ نقش بسیار عظیمى است. اگر پرستار دلسوز و مهربانى در کنار بیمار نباشد، گمان اینکه معالجه‏ى پزشک در آن بیمار تأثیرى نبخشد، بسیار زیاد است. آن عنصر و آن موجود فرشته‏گونى که بیمار را در واقع از مسیر طولانى و دشوارِ مرض و شدت آن عبور میدهد، عبارت است از پرستار. این را هر کدام از ما که دچار بیمارى شده باشیم و در جریان بیماریهاى سخت و عملهاى جراحى دشوار قرار گرفته باشیم – از جمله خود من – بالعیان احساس کردیم و احساس میکنیم. نقش پرستار، نقش احیاگر است؛ زنده کننده است. این هم اهمیت این. قابله‏ها هم همین‏جور؛ نقششان در سلامت نوزاد، در سلامت مادر، نقش حیاتى و تعیین کننده است. اینجا هم من عرض میکنم به پرستاران – چه برادران، چه خواهران پرستار – و همچنین به قابله‏هاى محترم که قدر این خدمت، این نعمت بزرگ را بشناسند؛ همچنانى که مردم به چشم تکریم به آنها باید نگاه کنند، خودشان هم به این شغل خود به چشم تکریم نگاه کنند، که خودِ این کرامت دادن به خود، قدر خود را دانستن، نقش عظیمى دارد در همه‏ى قشرهاى گوناگون در کیفیت انجام کار.

نقش کارگر هم جزو نقشهائى است که امروز در دنیا تقریباً شناخته شده است. اگرچه که حق کارگران در بسیارى از مناطق عالم پایمال میشود؛ اما کارگر در واقع آن عنصر محورى در نظام تشکیلاتىِ فعالیت در درون یک جامعه است. آنى که با دستان خود، با چشم خود، با مغز خود، با مهارت خود و کاردانى خود کار را به سامان میرساند، مصنوع را تولید میکند و نیاز ضرورى جامعه را برآورده میکند، کارگر است. هرچه انسان بیشتر دقت میکند، اهمیت این سه قشر براى انسان آشکارتر میشود. البته مسئله کار دو طرف دارد: مسئله‏ى کارگر، مسئله مدیران کار و سرمایه‏گذاران، که همه‏ى اینها در تولید کار دخیلند و مؤثرند.

اینى که من عرض میکنم خودِ این سه قشر قدر خود را بدانند و کرامت خود را بشناسند، به نظر من نکته‏ى مهمى است. اگر اهمیت کارى که انسان سرگرم آن هست براى انسان معلوم شود، دیگر مسامحه در کار نخواهد بود؛ دلسردى و نومیدى در میان نخواهد بود. وقتى فهمیدیم کارى که ما داریم انجام میدهیم، چقدر مهم است براى حیات جامعه و حیات کشور، آن وقت خودِ این، نیروئى در درون ما به وجود مى‏آورد که بر همه‏ى مزاحمهاى بیرونى فائق میشود.

لذا توصیه‏ى اول ما به همه این است که آن کارى را که محول به آنهاست، با شوق، با علاقه – به هر دلیل اجتماعى و فردى که به سمت آن کار کشیده شده‏اند – قدر بدانند، ارج بنهند، اهمیت بدهند و کار را درست انجام بدهند. مکرر این گفته‏ى پیامبر عظیم‏الشأن را عرض کردیم که فرمود: «رحم اللَّه إمراً عمل عملاً فاتقنه»؛ رحمت خدا بر آن انسانى که کارى را به دست میگیرد و آن را متقن و درست و کامل انجام میدهد. این در مورد من، شما، یکایک افراد کارگر، معلم، پرستار و سایر مشاغل و حرفه‏ها و مسئولیتها صادق است. کارى را که به عهده گرفتیم، آن را متقن و کامل انجام بدهیم.

در مورد مسئله‏ى کار آنچه که من بر آن تأکید کرده‏ام و امروز هم تأکید میکنم، این است که ما باید فرهنگ کشور خودمان را به سمت ترویج تولید داخلى تنسیق و تنظیم کنیم و پیش ببریم؛ این خیلى چیز مهمى است. در گذشته، سالهاى متمادى این فرهنگ به ملت ما تزریق شده است که به دنبال مصنوعات و ساخته‏هاى بیگانه و خارجى بروند. وقتى گفته میشد این جنس خارجى است، این یک استدلال تام و تمامى بود براى بهتر بودن و مرغوب‏تر بودن این جنس. این فرهنگ باید عوض شود. البته کیفیت تولید داخل در این مؤثر است، تبلیغ نکردن بیجا و بى‏رویه‏ى تولیدات خارجى در این مؤثر است، تشویق کارآفرین داخلى در این مؤثر است، وجدان کارى در کننده‏ى کار – چه کارگر ساده یا کارگر مجرب یا مهندس کار – در این مؤثر است، دولت نقش دارد، مسئولین نقش دارند، خود کارگر نقش دارد، کارآفرین نقش دارد، تاجر وارد کننده‏ى کالاى خارجى نقش دارد. همه باید دست به دست هم بدهند تا تولید داخل رجحان پیدا کند؛ ارزش پیدا کند و فرهنگى بر جامعه‏ى ما و بر ذهنهاى ما حاکم شود که مصرف کردن تولید داخلى را ارزش بدانیم. ما به قیمت به کار واداشتنِ یک کارگر بیگانه که تولید او را مصرف میکنیم، یک کارگر داخل کشور را بیکار میکنیم. همه‏ى مسئولین کشور، سیاستگذاران کشور، مسئولان تبلیغات کشور، خودِ کارآفرینان، خودِ کارگران، دولت، بخشهاى مربوطه به این نکته باید اهمیت بدهند.

امروز خوشبختانه بسیارى از محصولات و مصنوعات داخل کشور برتر و گاهى بسیار برتر از مشابه‏هاى بیرونى و خارجى است. چرا ما باید نسبت به مصنوعات خودمان بى‏اعتناء باشیم؟ گذشت آن روزى که وابستگان به دستگاه قدرت به دست خودشان، با بیانات زهرآگین خودشان تلقین میکردند که ایرانى قادر به تولید و ساخت نیست. آنها ایران را عقب انداختند. آنها به روح ابتکار و شوق کار در کشور لطمه زدند. انقلاب آمد وضع را عوض کرد. امروز جوانان ما پیچیده‏ترین کارها را دارند انجام میدهند. این همه زیرساخت در کشور به وجود آمده است براى کارهاى بزرگ، این همه کارهاى پیچیده‏ى فنى با ذهن و ابتکار جوان ایرانى دارد انجام میگیرد. مسئولین دنبال این کارند. امروز باید رو بیاورند همه به سمت مصنوعات و تولیدات داخلى؛ این باید یک فرهنگ شود. البته یک بخش مهم از این هم مربوط میشود به امنیت شغلى کارگران، که این هم بایستى همه به آن توجه داشته باشند؛ کارگر فارغ‏البال باشد؛ مطمئن باشد؛ امنیت شغلى داشته باشد. و کارفرما و کارگر، سرمایه‏گذار و کارگر، مدیر کارگاه و کارگر دست به دست هم بدهند برادروار، کارها را پیش ببرند. این مربوط به مسئله‏ى کار.

در مسئله‏ى آموزش و پرورش آنچه که من بر او تأکید و اصرار میکنم، در درجه‏ى اول عبارت است از طرح تحول در نظام آموزش و پرورش؛ همین مطلبى که وزیر محترم هم به آن اشاره کردند، ما هم بارها در گذشته تأکید کردیم. نظام آموزش و پرورش ما یک نظام تقلیدى و کهنه‏است؛ دو تا خصوصیت بد در او هست. اولاً، از روز اولى که نظام آموزش و پرورش را در دوران سیاه پهلوى و اندکى پیش از آن بر کشور حاکم کردند، نیازها و سنتهاى کشور را در نظر نگرفتند. پایه سنتهاى کشور باید باشد، از تجربیات دیگران هم باید حداکثرِ استفاده بشود. نه اینکه ما بیائیم الگوئى را که در فلان کشور غربى با اقتضائات خودش – با همه‏ى خطاهائى که ممکن است داشته باشد – به کار گرفته شده، او را عیناً اینجا بیاوریم. متأسفانه این کار را کردند. تقلیدى محض بود؛ این یک. دوم اینکه همان هم کهنه است. خودِ آن کسانى که یک روزى مرجع تقلید مسئولان وابسته‏ى کشورِ ما قرار گرفتند، امروز از این روشها عبور کرده‏اند و روشهاى تازه‏ترى را آورده‏اند؛ اما ما چسبیده‏ایم به همان روشهاى قدیم! تحول لازم است.

امروز خوشبختانه فرصت براى این کار فراهم است؛ کشور داراى استقرار است؛ نظام، امن و مطمئن است؛ کارهاى زیادى انجام گرفته. در این دنیاى پرتلاطم و پرآشوب، ملت ایران توانسته وزانت خود، وقار خود، سکینه و آرامش خود را حفظ کند. امروز فرصت همین است که بپردازیم به این کارهاى مهم. اینى که وزیر محترم گفتند که ما روى این مسئله فکر کردیم، کار کردیم، بسیار خوب است؛ مورد تقدیر است؛ لیکن باید اجرائى شود، باید پیش برود، باید به مرحله‏ى عمل برسد؛ شجاعت لازم دارد، اقدام لازم دارد، ابتکار و خوشفکرى لازم دارد. یک مسئله این است؛ تحول عمقى در نظام آموزش و پرورش.

و نکته‏ى بعدى که او هم اهمیت دارد، اهمیت دادن به نظام پرورش در مجموعه‏ى آموزش و پرورش است. عده‏اى بر اثر بى‏توجهى به نظام پرورش، آن بنائى را که اول انقلاب گذاشته شده بود، از مجموعه‏ى آموزش و پرورش کنار زدند، بتدریج کمرنگ کردند و تقریباً میشود گفت حذف کردند. شما حالا به این مسئله معتقدید. این را اجرائى کنید؛ عملیاتى کنید. پرورش اگر از آموزش مهمتر نباشد، کمتر نیست. آن لوح سفید و آماده‏اى که ذهن کودک ما و دانش‏آموز ماست، فقط با خطخط کردن و عدد و رقم روى او نوشتن، درست نمیشود؛ ساختن لازم دارد. این ساختن، پرورش است. باید به مسئله‏ى پرورش و جریان پرورش – به هر شکلى که آن را بتوانند انجام بدهند؛ در مورد شکلش ما اظهار نظرى نمیکنیم – اهمیت داده شود؛ در کتاب درسى، در انتخاب معلم، در تربیت معلم، در خود سازماندهى. و هر چه آموزش و پرورش بتواند از گسترش کمّى پرهیز کند – چه در سازمان، چه در نیروى انسانى – بهتر است؛ چون گسترش کمّى آموزش و پرورش، امروز در درجه‏ى اولِ اولویت نیست؛ گسترش کیفى مهم است. نیازها برآورده شود. آن مقدارى که نیاز به معلم و به مدرسه هست، تأمین شود. درجه‏ى اول، گسترش کیفى باشد؛ بالابردن ارتقاء رتبه‏ى معلمان از لحاظ آمادگى، تجربه، دانش، فرهنگ؛ این چیزهائى است که در آموزش و پرورش مهم است.

امیدواریم ان‏شاءاللَّه خداوند توفیق دهد. خوب، بحمداللَّه مشغول کارید، تلاش میکنید. باید قدردان این زحمات بود. این پیشرفتهائى که – چه در بخش سلامت، چه در بخش کارگرى، چه در بخش آموزش و پرورش – وزراى محترم بیان کردند، اینها جزو افتخارات نظام است؛ نظام است که این توانائى را دارد از خود نشان میدهد. من نمیدانم چرا یک عده‏اى این حقایق را انکار میکنند! این پیشرفتها را حاضر نیستند تصدیق کنند. هرچه این واقعیتها بیشتر باشد، افتخار ملت ایران، افتخار نظام جمهورى اسلامى بیشتر خواهد شد.

یک مطلبِ خارج از مسائل حرفه‏اى و صنفى هم که مربوط به مجموعه‏ى ملت ایران و مرتبط با این برهه‏ى زمانى ماست عرض کنیم و آن مسئله‏ى انتخابات است. عزیزان من! ملت ما در طول تاریخ چند قرنىِ خود یک عنصر بى‏تأثیر در نظام مدیریت کشور بود. چرا؟ چون خاصیت حکومت استبدادى این است؛ خاصیت حکومت پادشاهى این است. ملت، کاره‏اى نیست. حالِ ملت چگونه خواهد بود؟ بسته به انصاف آن کسى که آن بالا نشسته است. اگر یک وقتى اقبال ملت بلند باشد، یک نفر دیکتاتورى بر سر کار بیاید که یک مقدارى رحم در دلش باشد – مثلاً حالا در تاریخ ما کریم‏خان زند را اسم مى‏آورند – خوب، یک مقدار وضع مردم بهتر خواهد شد. اما اگر چنانچه کسانى مثل رضاخان قلدر و ناصرالدین شاه و سلاطین گوناگون دیگر – مستبدین – بر سر کار باشند، اینها کشور را ملک خودشان میدانند، ملت را هم که نقشى نداشتند، رعیت خودشان میدانند. تاریخ را نگاه کنید – نمیگویم تاریخ قرنهاى متمادى را؛ تاریخ همین دوران مشروطه به این طرف را – مشروطه اسماً در کشور به وجود آمد؛ اما از وقتى که رژیم پهلوى بر سر کار آمد، انتخابات به معناى یک حرکت نمایشىِ محض تلقى شد؛ جز در یک برهه‏ى کوتاهى در دوران نهضت ملى؛ در دوران دو ساله‏اى که یک مقدار اوضاع بهتر بود؛ ولى آن هم اشکالات فراوانى داشت؛ مجلس را تعطیل کردند، اختیارات مجلس را به دولت دادند که اینها در زمان مصدق انجام گرفت. در بقیه‏ى این دوران، انتخابات نمایش محض بود. در آن برهه‏اى که بنده و امثالى که در سنین من هستند یادشان هست، همه میدانستند که انتخابات مطلقا به معناى انتخاب مردم نیست. یک کسانى را دستگاه‏هاى قدرت، دربارِ آن روزِ شاهان در نظر میگرفتند، رقابتهائى بین خود آنها انجام میگرفت، با همدیگر زد و خورد هم میکردند؛ اما آن کسى که میخواستند بیاورند توى مجلس بنشانند که مطیع باشد، سربه‏زیر باشد، منافع آنها را تأمین کند، حق مالى غاصبانه‏ى آنها را بدهد، او را مى‏آوردند توى مجلس مى‏نشاندند. مردم هم براى خودشان میرفتند. در تمام این دوران، کمتر وقتى اتفاق افتاد که مردم احساس کنند حالا باید بروند در این صندوق رأى یک رأیى بیندازند تا در مدیریت کشور تأثیرى ببخشد. مطلقاً چنین چیزى نبود. ماها اسم انتخابات را تو روزنامه ها مى‏شنفتیم که میگویند: حالا انتخابات است. نمى‏فهمیدیم روز انتخابات کِى هست؛ مردم نمى‏فهمیدند. در وقت انتخابات، چند تا صندوق میگذاشتند یک جا، خودهاشان هم گفتگو و هیاهوى مختصرى میکردند و همان کارى که میخواستند، انجام میدادند و تمام میشد میرفت. مردم نقشى نداشتند.

انقلاب اسلامى ورق را بکلى برگرداند؛ مردم نقش پیدا کردند؛ نه فقط در انتخاب نماینده‏ى مجلس، در انتخاب رئیس جمهور، در انتخاب خبرگانى که رهبر را بناست انتخاب کنند، در انتخاب شوراهاى شهر که شهردارها را باید انتخاب کنند. در همه‏ى این مراحل حساس، نظر مردم شد تعیین کننده. قانون اساسى بر این اساس تدوین شد و امروز هم سى سال میگذرد. و من به شما عرض بکنم با قوت و قدرت این کار تا امروز ادامه پیدا کرده.

دوره‏ى قبل از انقلاب، ایران مرتعى براى چراى بیگانگان بود. نفتِ اینجا، بازار اینجا، محصولات اینجا، نیروى انسانى اینجا، هر چه بود و نبود، مورد استفاده‏ى سلطه‏گران و قدرتمندان بود؛ یک روز انگلیس، یک روز آمریکا و صهیونیستها. بعد که انقلاب شد، مردم آمدند روى کار، منافع آنها قطع شد. طبیعى بود که با این نظام دشمنى کنند، که سى سال است دارند دشمنى میکنند. یکى از دشمنى‏ها همین است که این پدیده‏ى باارزشِ تأثیر حضور مردم و نقش‏آفرینى مردم در اداره‏ى کشور و مدیریت کشور را در تبلیغات خودشان نفى کنند یا ندیده بگیرند یا انکار کنند. بارها و بارها در اظهارات صریحشان، در اظهارات کنایه‏آمیزشان، در انتخابات کشورمان خدشه کردند. نه؛ انتخابات کشور ما از انتخابات اکثر این کشورهاى مدعى دمکراسى، هم آزادتر است، هم پرشورتر است، هم انگیزه‏ى مردم در این انتخابات بیشتر است. انتخابات پرشور، انتخابات خوب، سالم. دشمن خدشه میکند. از دشمن انتظارى هم جز دشمنى نیست؛ چه انتظارى هست؟

………..

بى‏توقعى از دوستان است. بى‏توقعى از کسانى است که جزو این ملتند؛ واقعیات را دارند مى‏بینند؛ مى‏بینند که این انتخابات چگونه سالم و متقن انجام میگیرد، در عین حال، همان حرفى را که دشمن میزند، اینها هم میزنند! من انتظارم این است: کسانى که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بى‏انصافى میکنند؟ چرا خلاف واقع میگویند؟ چرا این همه زحماتى را که این ملت و مسئولین در طول این سالهاى متمادى متحمل شدند، ندیده میگیرند؟ چرا؟ چرا ناسپاسى میکنند؟

انتخابات در دوره‏هاى گذشته سالم بوده. در مواردى که شبهاتى پیش مى‏آمد، ما فرستادیم تحقیق کردند، دنبال کردند. در یکى از مجالس گذشته شایعاتى پیدا شد، بعضى‏ها دلائلى آوردند، حرفهائى زدند که انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند که در برخى از شهرهاى مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعى را فرستادیم تحقیق کردند، مطالعه کردند؛ دیدند نه، خدشه در انتخابات نیست. در بین هزارها صندوق ممکن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشه‏هائى به وجود بیاید. این، انتخابات را خراب نمیکند. این هم مال بعضى از اوقات بوده است. گاهى یک گروهى، یک جناحى – از این جناحهاى معمولى کشور که شماها این جناح‏بندى‏ها را میشناسید – که بر سر کار بودند، نتیجه‏ى انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مکرر این اتفاق افتاده. چطور این انتخابات را کسى ممکن است زیر سؤال ببرد؟ …(۱) خوب، اگر آماده‏اید، پس ان‏شاءاللَّه در انتخابات همه شرکت کنید؛ همه‏ى ملت ایران به کورى چشم دشمنان در انتخابات آینده هم با شور، با علاقه، با صمیمیت پاى صندوقهاى رأى مى‏آیند و انتخاباتى خواهند آفرید که دشمنان را خشمگین و عصبانى کند.

پروردگارا! رحمت و فضل خودت را بر این ملت عزیز نازل کن. پروردگارا! توفیقات خودت را روز به روز بیشتر به این ملت افاضه بفرما. پروردگارا! گامهاى این ملت را در راه کمال روز به روز استوارتر کن؛ روح مطهر امام بزرگوار و شهداى بزرگوار را روز به روز متعالى‏تر بفرما.

والسّلام علیکم و رحمهاللَّه و برکاته

________________________________________

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری

[www.Leader.ir]