شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » شاخصه انتخاب

شاخصه انتخاب

بیانات در جمع مردم استان کردستان‏ در میدان آزادى سنندج‏

تاریخ:  ۱۳۸۸/۰۲/۲۲

بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏

الحمد للَّه ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‏القاسم المصطفى محمد و على اله الطّیبین الطّاهرین و صحبه المنتجبین سیّما بقیّهاللَّه فى الأرضین.

بسیار خرسندم و خداى متعال را سپاسگزارم که توفیق عنایت کرد تا بار دیگر – ولو با فاصله‏اى زیاد – در این استان سرافراز و در میان شما مردم عزیز و وفادار حضور پیدا کنم. کردستان سرزمین فداگاریهاى بزرگ است؛ سرزمین هنر و فرهنگ است؛ سرزمین صفا و وفادارى است؛ سرزمین مردمِ وفادارى است که در حساسترین سالهاى عمر این نظام و این کشور با مردانگى خود و با رشادت خود، توطئه‏هاى بزرگى را خنثى کردند. سرزمین مردم با رشادت و با رشد عقلى و آگاهى است که توطئه‏ى دشمن را در لحظات حساس تشخیص دادند و با فداکارى خود فتنه‏ى بزرگى را خاموش کردند، پیش از آنکه آن فتنه بتواند به هدفهاى شوم خود برسد. این از یاد ملت ایران نخواهد رفت. کردستان در تاریخ انقلاب اسلامى، نشان افتخارى را با خود حمل میکند که در کمتر استانى نظیر آن را میشود دید.

عزیزان من! برادران و خواهران من! در فجر پیروزى انقلاب اسلامى کسانى به دنبال این بودند که در کشور جنگ داخلى درست کنند و برادرکشى به راه بیندازند. ستمگران جهانى از این که یک قدرت مستقل و متکى به دین و ایمان مذهبى در این منطقه سر بلند کند، وحشت میکردند و سراسیمه بودند؛ لذا همه‏ى نیروهاى خود و همه‏ى توان سخت و نرم خود را به میدان آوردند تا شاید بتوانند این مولود تازه پابه‏هستى‏گذاشته را در همان اولین قدمها نابود کنند و از بین ببرند. مردم کُرد در این استان امتحان خوبى را در این رویاروئى بزرگ از خودشان نشان دادند. من کردستان را از نزدیک دیده‏ام و در روزهاى محنت و سختى، عظمت ایستادگى این مردم را با چشم مشاهده کرده‏ام. آنچه من از کردستان میگویم، بسیارى مربوط به دانسته‏ها و اطلاعات شخصى خود من است که آن را از نزدیک مشاهده کرده‏ام. البته آوازه‏ى مقاومت مردم استان شما – در دورانهاى مختلف: چه در آغاز انقلاب، چه در دوران جنگ تحمیلى – به گوش همه‏ى ملت ایران رسیده است.

عزیزان من! یک سیاست خباثت‏آلودى از آغاز انقلاب سعى کرد اقوام ایرانى را از یکدیگر جدا کند و با بهانه‏هاى مختلف، پیکره‏ى عظیم ملت ایران را تکه تکه کند. با هر قومى از اقوام متنوع ایرانى – فارس، ترک، کُرد، عرب، بلوچ، ترکمن، لُر – جداگانه یک تلقین شیطانى را در میان میگذاشتند تا دلها را از هم چرکین کنند. به تهرانى و اصفهانى چیزى میگفتند، به بلوچِ بلوچستانى – که من قبل از انقلاب مدتى را در میان آنها گذراندم – حرفى میزدند و در کردستان سخن دیگرى میگفتند. خیلى هوشیارى لازم بود تا ملت ایران بتواند براى اداى رسالت بزرگ خود – که به برکت برافراشتن پرچم اسلام بر دوش این ملت قرار گرفته بود – قیام کند و رسالتش را انجام بدهد. ملت ایران در اکناف این کشور بزرگ مجاهدات زیادى کردند و شما مردم کردستان سهم خود را در این مجاهدت عمومى و بزرگ بخوبى انجام دادید. این از جمله‏ى چیزهائى است که به یاد تاریخ ایران عزیز خواهد ماند.

استان کردستان یک استان فرهنگى است. شما به طبیعت سرسبز و زیباى این استان نگاه کنید، به روحیه‏ى مهربان و باصفاى مردم این استان نگاه کنید، به تاریخ این استان – که علما و شعرا و اهل فرهنگ و اهل هنر در همین تاریخ نزدیکِ این استان فراوانند – نگاه کنید؛ همه‏ى اینها نشان میدهد که این استان، یک استان فرهنگى است.

مخالفین ایران و دشمنان اسلام، سعى کردند این استان را در آغاز انقلاب تبدیل به یک استان امنیتى کنند. علاج این دشوارى و این مشکل بزرگ، آسان نبود؛ اما نظام مقتدر اسلامى به همراهى شما مردم، بر این مشکل فائق آمد. آنها سعى میکردند اجزاء ملت ایران را از یکدیگر جدا کنند و بین مردم کُرد و مردم فارس و مردم ترک فاصله بیندازند؛ اما نتوانستند. «و ما یمکرون الّا بأنفسهم و ما یشعرون»؛(۱) مکرشان به خودشان برگشت. شما برادران و خواهران کُرد بدانید، هر کسى در آن سالهاى اول – از این جوانهائى که از اقصاى نقاط کشور براى مجاهدت به اینجا مى‏آمدند – آمد و مدتى در اینجا ماند، نسبت به مردم استان کردستان علقه‏ى قلبى پیدا کرد. جوانان پرشور و پرحماسه‏اى که از خراسان و از اصفهان و از فارس و از تهران و از بقیه‏ى استانهاى کشور آمدند و چند صباحى را در سنندج و سقز و مریوان و بقیه‏ى شهرهاى این استان گذرانیدند، وقتى برگشتند حامل پیام محبت بودند؛ دلبسته‏ى مردم کُرد بودند؛ این که میگوئیم اینجا یک استان فرهنگى است، به خاطر انعکاس رفتار مهربانانه‏ى مردم کُرد است. عکس قضیه هم صادق است و هنوز در استان، یاد آن جوانان سلحشورى که از نقاط دیگر آمدند و اینجا فداکارى کردند، در دلها و ذهنها حاضر است. من اطلاع دارم، یاد شهید کاوه، یاد شهید صیاد، یاد متوسلیان، یاد ناصر کاظمى، یاد احمد کاظمى و یاد شهید بروجردى – این جوانانى که عمرى را در اینجا گذراندند و جانشان را کف دست گرفتند – در یاد مردم این استان زنده است. خدا را سپاسگزاریم که دشمن نتوانست به مقاصد خود برسد.

البته من به شما عرض بکنم، هرگز دشمن آرام نمى‏نشیند. یک سیاست خبیثى از دوران طاغوت بر کشور حاکم بود و آن عبارت بود از بیگانه دانستن اقوام گوناگون؛ کُرد بیگانه بود، بلوچ بیگانه بود، ترک بیگانه بود، عرب و ترکمن بیگانه بودند، اینها را بیگانه حساب میکردند. در عملکرد آنها هم این معنا مشهود بود. شما ببینید در دوران طاغوت، در این استان نه کار عمرانىِ درستى انجام گرفته است، نه کار فرهنگى درستى انجام گرفته است؛ رسیدگى نمیکردند و کارى نداشتند. در این استان، کارهاى عمرانى در دوران طاغوت در حد صفر بود؛ کارهاى فرهنگى هم همینجور. اگر شما امروز مشاهده میکنید که در استان کردستان نزدیک به پنجاه هزار دانشجو وجود دارد که در بیست و چند مرکز آموزش عالى مشغول تحصیل هستند، این رقم در دوران طاغوت فقط ۳۶۰ نفر بود! نسبت بیسوادى هم در این استان در دوران طاغوت وحشت‏آور بود: فقط ۲۹ درصد مردم در این استان باسواد بودند! طاغوت نمیخواست مردم کُرد – این مردم با استعداد و این مردم داراى هوش و ذکاوت – باسواد بشوند. فقط ۲۹ درصد استانى با این خصوصیات و با این کیفیت، باسواد بود! آن کار عمرانى‏شان، این هم کار فرهنگى‏شان! نگاهشان نسبت به این استان، نگاه شیطنت‏آمیز و غلط بود. نظام اسلامى آمد و این نگاه را تصحیح کرد؛ نه فقط در سطح مسئولان، بلکه در سطح آحاد مردم.

عزیزان من! این را همه بدانند؛ نظام اسلامى تنوع اقوام را در کشور بزرگ و سرفرازمان یک فرصت میداند. سنتهاى مختلف، آداب و عادات مختلف و استعدادهاى گوناگون و متنوع، یک فرصت است که اجزاء گوناگون این ملت بتوانند یکدیگر را تکمیل کنند: با مراودات درست و با همزیستى و اتحاد کامل. براى ملت ما این یک افتخار است که چنین نگاهى به مسئله‏ى تنوع اقوام دارد. علت هم این است که اسلام منبع الهام این نظام است و در این نگاه اسلامى، بین نژادهاى مختلف و زبانهاى مختلف – ولو از ملتهاى گوناگون – تفاوتى نیست، چه برسد به اقوام مختلف در میان یک ملت. نگاه اسلام این است و نگاه نظام اسلامى هم این است. لذاست ما به منطقه‏ى کُردى – استان کردستان – و مناطق اقوام دیگر، با نگاه اسلامى نگاه میکنیم؛ نگاه اسلامى، برادرى و اتحاد و همدلى و صمیمیت است؛ هر کسى که با این نگاه مخالفت کند و شیوه‏ى دیگرى را انتخاب بکند، برخلاف سیاست نظام اسلامى رفتار کرده است. همه این حقیقت را دریافته‏اند که نظام اسلامى، مردم این استان را مردم خود و وفاداران به انقلاب و سربازان انقلاب میداند. لذا در همان دورانى که در اینجا و جاهاى دیگر، یک عده ایادى بیگانه به نام مردم کُرد حرفهائى میزدند – که مردم کُرد روحشان از آن حرفها خبر نداشت، آن روزى که در این استان و استانهاى همجوار، دستهاى شیطنت‏آمیز دشمنان به فکر فتنه و برادرکشى بودند، خود مردم این استان در صفوف مقدم قرار گرفتند؛ یاد مجموعه‏ى رشید و پرافتخار پیشمرگان کُرد مسلمان هرگز از خاطره‏ى آن کسانى که مجاهدات آنها را دیدند، نخواهد رفت. به ارواح آنها – که پنج هزار و چهارصد شهید از مردم این استان به شهادت رسیدند – درود میفرستیم و به آن کسانى که از آنها باقى هستند و به خانواده‏هاى آنها سلام میکنیم. از خداوند متعال براى همه‏ى آنها رحمت و مغفرت میخواهیم.

برادران و خواهران عزیز! جوانها ! من این را عرض بکنم، شما جوانها باید در جریان این تاریخ بسیار عبرت‏آمیز در این منطقه و در مناطق دیگر قرار بگیرید. این، چیزهائى است که نسل جوان ما آنها را ندیده است؛ باید از آنها مطلع باشید. کسانى خواستند در این استان و در میان این مردم مؤمن و مهربان و صمیمىِ با انقلاب، نقشه‏هاى دشمن را اجرا کنند و پیاده کنند. اینها – همان کسانى که میخواستند به نام مردم کُرد حرف بزنند – به مردم کُرد ضربه زدند. امروز ما هم با خانواده‏هائى مواجه هستیم که فرزندانشان در راه این مبارزه‏ى مقدس شهید شده‏اند، هم با خانواده‏هاى دیگرى مواجه هستیم که فرزندانشان فریب دشمن را خورده‏اند؛ آنها هم داغدیده‏اند و مورد ترحم و همدردى ما هستند. آن خانواده‏هائى که دشمن توانست جوان آنها را فریب بدهد و خون او را در راه اغراض فاسد آمریکا و صهیونیسم بکار بگیرد، آن خانواده‏ها هم گناهى نکرده‏اند؛ داغ جوانانشان را هم دیده‏اند؛ خیلى‏ها هم به یاد آنها نیستند. ما نسبت به آنها دلسوزى داریم. این هم از خسارتهائى است که ضدانقلاب بر این استان وارد کرده است.

فرصت کار عمرانى را هم در یک برهه‏اى از زمان از این استان گرفتند. استان شما از جهات مختلف، یک استان بسیار بااستعداد است. اینجا میتوانست سرمایه‏گذارى‏هاى خوبى انجام بگیرد؛ بنا بود در همان سالهاى اول، کارهاى زیربنائى بزرگى انجام بگیرد. اولین گروه عمرانى از سوى شوراى انقلاب – قبل از تشکیل جهاد سازندگى – به کردستان آمد. آن زمان مرحوم شهید بهشتى (رضوان اللَّه علیه) که رئیس شوراى انقلاب بود، یک گروهى را براى عمران منطقه‏ى کردستان فرستاد؛ هنوز جهاد سازندگى هم تشکیل نشده بود. نظام میدانست که رژیم طاغوت با این استانهاى دوردست و متفاوت از لحاظ زبان و لهجه و قومیت، چه کرده است؛ میخواست جبران کند؛ اما ضدانقلاب این فرصت را متأسفانه براى مدت چند سال از دست نظام جمهورى اسلامى گرفت. من اطلاع دارم و میدانم که بحمداللَّه در این استان و در طول این سالها، خدمات بسیار زیاد و بسیار بزرگى انجام گرفته که آن روزها در مخیّله‏ى کسى خطور نمیکرد. در این استان و در طول این سالها، اینقدر کار عمرانى انجام گرفته است که یک فهرست طولانى را تشکیل میدهد: راه‏ها، سدها، کار توزیع انرژى، کار توزیع آب، مخابرات و شاخصهاى گوناگون توسعه. همین حالا در این استان حدود نوزده سد در حال احداث است. هرگز آن روزها کسى به ذهنش هم خطور نمیکرد که این کارها انجام بگیرد؛ این کارها شده است. اما در عین حال آنچه میتوانست بشود و آنچه که باید میشد، از این بسیار بیشتر است. بسیارى از کارها در این استان انجام نشده است که باید همت مسئولان متوجه این نقاط بشود.

استان مشکلاتى دارد. آنجورى که من احساس میکنم و مطالعه میکنم، در درجه‏ى اول مشکل این استان عبارت است از اولاً مسئله‏ى اشتغال، ثانیاً مسئله‏ى سرمایه‏گذارى. اشتغال مسئله‏ى مهمى است. امروز نسبت بیکارى در این استان نسبتاً بالاست، در حالى که جوانهاى آماده‏ى به کار حضور دارند. کارهاى خیلى خوب و کارهاى زیادى شده، اما کارهاى دیگرى و بیشترى باید انجام بگیرد. خدا را شکر میکنیم که امروز برخلاف دوران طاغوت، دولتها خودشان به سراغ مردم مى‏آیند. یک روزى بود که مردم باید زحمت میکشیدند، تلاش میکردند تا به حضور دولتها برسند؛ امروز به برکت اسلام، دولتها هستند که راه مى‏افتند و به استانهاى مختلف، شهرهاى مختلف و دورافتاده‏ترینِ نقاط کشور میروند؛ رئیس جمهور میرود، وزیر میرود، مسئولین گوناگون میروند. مردم بعضى از این جاهائى که رئیس جمهور در آنجاها حضور پیدا میکند، میگویند ما در دوران گذشته یک مدیرکل را هم در اینجا ندیده بودیم! راست هم میگویند. این از برکت اسلام است. اسلام حکومتها را موظف میکند که به دشوارترین کارها و به ضعیف‏ترین مردم بیشتر بپردازند تا به کارهاى آسان؛ و خوشبختانه امروز این وجود دارد. خدا را سپاسگزاریم.

این را هم در پایان این بخش از عرایضم عرض بکنم: جوانان عزیز بدانند، توطئه‏هاى استکبار خنثى شده، اما تمام نشده است. هوشیارى مردم مؤمن و آماده‏به‏کارىِ مسئولان کشور، تا امروز توطئه‏هاى دشمنان را نسبت به این استان و نسبت به جریانهاى مشابه خنثى کرده؛ اما نباید فکر کرد که دشمن دست کشیده و ساکت نشسته و از دنبال کردن اهداف شوم خودش منصرف شده؛ نه، هشیارى باید ادامه پیدا کند. بدانید که دشمنان ایران اسلامى میخواهند ایران یکپارچه نباشد و اسلام بر این کشور حاکم نباشد. آن قدرتمندان مستکبرى که توانسته‏اند اغلب کشورها و دولتهاى دنیا را زیر نفوذ سیاستهاى خودشان قرار بدهند، تا امروز نتوانسته‏اند نظام جمهورى اسلامى را – که متکى به این مردم شجاع و مؤمن است – تسلیم خودشان بکنند و در مقابل خودشان به زانو دربیاورند؛ عصبانى‏اند. روشها را عوض میکنند، اما هدفها همان هدفهاى پلیدى است که داشته‏اند؛ جوانها هوشیار باشند، خانواده‏ها هشیار باشند، مسئولین هشیار باشند. ما از موجودیت و تمامیت کشورمان دفاع میکنیم؛ ما با همه‏ى توان از اسلام عزیز دفاع میکنیم؛ ما تا امروز در مقابل رعد و برق توخالى استکبار نترسیدیم و عقب‏نشینى نکرده‏ایم، بعد از این هم نخواهیم ترسید و عقب‏نشینى نخواهیم کرد.

یک مطلب اساسى و کلى را به این مناسبت عرض بکنم. برادران و خواهران عزیز! اسلام براى ساخت یک جامعه‏ى سرافراز و پویا خصوصیاتى را ترسیم کرده و راه رسیدن به آنها را براى ملت مسلمان و امت اسلامى در طول تاریخ تبیین کرده است. یکى از این نشانه‏ها و خصوصیات عزت ملى است؛ عزت. همچنانى که یک فرد مایل است ذلیل نباشد و عزیز باشد، از آرزوهاى بزرگ یک ملت هم این است که عزیز باشد و ذلیل نباشد. عزت ملى چیست؟ عزت ملى عبارت است از اینکه یک ملت در خود و از خود احساس حقارت نکند. نقطه‏ى مقابل احساس عزت، احساس حقارت است؛ یک ملت وقتى به درون خود – به سرمایه‏هاى خود، به تاریخ خود، به مواریث تاریخى خود، به موجودى انسانى و فکرى خود – نگاه میکند، احساس عزت و غرور کند، احساس حقارت و ذلت نکند. این یکى از چیزهائى است که براى یک ملت لازم است. قرآن در موارد متعددى به این معنا اشاره کرده: «یقولون لئن رجعنا الى المدینه لیخرجنّ الأعزّ منها الأذلّ و للَّه العزّه و لرسوله و للمؤمنین و لکنّ المنافقین لا یعلمون».(۲) منافقان با خودشان گفتگو میکردند که ما عزیزیم و مسلمانها را – که ذلیلند – از مدینه خارج خواهیم کرد! خداوند به پیغمبر وحى فرستاد که اینها اینجور میگویند، لیکن نمیفهمند و نمیدانند؛ آنکه عزیز است مؤمنانند؛ عزت از آنِ خداست و از آنِ پیامبر خدا و از آنِ مؤمنان باللَّه. این یک تابلو درخشانى است که همیشه جلوى چشم امت اسلامى باید قرار داشته باشد؛ «عزت ملى». اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‏هاى خود – به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود – به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‏ى سلطه‏ى بیگانگان قرار میگیرد.

استعمارگران از قرنهاى شانزده و هفده که وارد سرزمینهاى شرق – از جمله سرزمینهاى اسلامى – شدند، براى اینکه بتوانند کاملاً کمند اسارت را به دست و پاى این ملتها ببندند و آنها را اسیر خود بکنند، شروع کردند آنها را نسبت به گذشته‏ى خود، نسبت به داشته‏هاى خود، نسبت به مذهب خود، نسبت به آداب خود و نسبت به لباس خود بدبین کردن. اینها عبرت‏آموز است؛ کار به جائى رسید که در زمان اوائل مشروطیت در این کشور، یک روشنفکر گفت: ایرانى باید از سر تا به پا فرنگى بشود! یعنى دینش را، اخلاقش را، لباسش را، خطش را، گذشته‏اش را و مفاخرش را کنار بگذارد و فراموش بکند، اما فرهنگ غربى، آداب غربى، رسوم غربى، تفکر غربى و روش و منش غربى را بپذیرد! اینجور اعلان کردند. این فریاد مذلت‏بار را در کشور ما آن کسانى که به دین پشت کرده بودند، سر دادند. معلوم است؛ وقتى یک کشورى همه چیز خود را از دست داد و از درون تهى شد، استعمار انگلیس براحتى میتواند بر همه چیز او – نفت او، ارتش او، دارائى او، دستگاه سیاسى او – تسلط پیدا کند؛ کار در دوران پهلوى به جائى رسیده بود که شاه خائن براى اینکه فلان کس را بعنوان نخست‏وزیر معین بکند، مجبور بود با سفیر انگلیس – و بعدها با سفیر آمریکا – در میان بگذارد و در واقع از او استجازه کند و اجازه بگیرد. این تاریخ دردبار گذشته‏ى ماست. این ضد عزت ملى است. حکومتهاى دیکتاتورى وابسته و فاسد، ملت ایران را از اریکه‏ى عزت فرود آوردند؛ نه علم او را توسعه دادند، نه دنیاى او را درست کردند، بلکه آخرتش را هم از او گرفتند و لباس اسارت بر او پوشاندند. انقلاب اسلامى در مقابل یک چنین وضعیتى قیام کرد. در مقابل یک چنین مصیبت بزرگى انقلاب اسلامى و امام بزرگوار ایستاد و ملت ایران خون خود را در این راه نثار کرد و به پیروزى رسید.

وقتى یک چنین روحیه‏اى در میان مردمى حاکم شد، دستگاه سیاسى آن کشور و آن ملت هم به طور طبیعى نوکرمآب میشود: در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل بره‏ى رام؛ «اسد علىّ و فى الحروب نعامه». همان رضاخانى که بخصوص در نیمه‏ى دوم سلطنتش آنجور با مردم خود با خشونت رفتار کرده بود – که مردم جرئت نفس کشیدن نداشتند؛ توى خانه‏هاى خودشان پدر به فرزند و فرزند به پدر اعتماد نمیکرد – در مقابل یک پیغام ساده‏ى انگلیسى‏ها که گفتند «باید از سلطنت کناره بگیرى»، مثل موشِ مرده از سلطنت کناره گرفت و از کشور خارج شد! همین طور محمد رضاى پهلوى؛ محمد رضاى پهلوى در سالهاى دهه‏ى چهل و دهه‏ى پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادیخواهان – خشن؛ بدون اندک ملاحظه‏اى از مردم – وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع میکرد و از آنها حرف میشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتى است که از عزت ملى محروم است.

یکى از اساسى‏ترین قلمهائى که انقلاب اسلامى به ما ملت ایران عطا کرد، احساس عزت بود. امام بزرگوار ما مظهر عزت بود. آن روزى که امام علناً فرمود «آمریکا هیچ غلطى نمیتواند بکند»، اوج اقتدار سیاسى و نظامى آمریکا در دنیا بود. امام احساس عزت را به این مردم برگرداند و انقلاب احساس عزت را به ملت ایران برگرداند. امروز ایرانى به ایرانى بودن خود و به مسلمان بودن خود افتخار میکند. امروز قدرتمندان عالم هم اعتراف میکنند که در مقابل ملت ایران، تهدید آنها، قدرت نظامى آنها و تبلیغات سیاسى آنها هیچ تأثیرى ندارد؛ ملت ایران راهى را و هدفى را که انتخاب کرد، با قدرت تمام خواهد رفت و به آن هدف خواهید رسید.

آنچه مهم است حفظ این عزت ملى است. برادران و خواهران من! مردم عزیز کردستان و ملت بزرگ ایران! این را همه باید توجه کنیم، این عزت ملى را باید حفظ کنیم. عزت ملى فقط با زبان و با ادعا و با شعار حفظ نمیشود؛ امروز اگر ملت ایران عزیز است و در سیاستهاى بزرگ جهانى داراى نفوذ است، علتش در ایمان او، و در عمل و ابتکار او، و در اقدام شجاعانه‏ى او، و در وحدت و یکپارچگى اوست. هر کدام از این عوامل را که از دست بدهیم عزت ما دچار تهدید میشود. اگر ما وحدت خودمان را از دست بدهیم، اگر ایمان خودمان را از دست بدهیم، اگر روحیه‏ى کار و تلاش خودمان را – که بحمداللَّه امروز در مجموعه‏ى عظیم ملت، بخصوص در نسل جوان محسوس است – از دست بدهیم، عزتمان را از دست خواهیم داد. این یک نقطه‏ى اساسى براى تحلیل حوادث سیاسى – بخصوص براى جوانها – است.

شما نگاه کنید ببینید آن کسانى که میخواهند وحدت ملت ایران را به هم بزنند، کى‏ها هستند؟ بدانید که اینها عوامل دشمنند؛ یا خودشان از متن دشمن دارند حرف میزنند، یا سرانگشت دشمنند؛ برو برگرد ندارد. آن کسى که نداى تفرقه‏ى بین شیعه و سنى را سر میدهد و به بهانه‏ى مذهب، میخواهد وحدت ملى را به هم بزند، چه شیعه باشد و چه سنى، مزدور دشمن است؛ چه بداند، چه نداند. گاهى بعضیها مزدور دشمنند و خودشان نمیدانند. خیلى از این مردم بیچاره‏ى بى‏خبرِ سلفى و وهّابى که بوسیله‏ى دلارهاى نفتى تغذیه میشوند تا بروند در اینجا و آنجا عملهاى تروریستى انجام بدهند – در عراق یکجور، در افغانستان یکجور، در پاکستان یکجور، در نقاط دیگر یکجور – نمیدانند که مزدور دشمنند. آن مرد شیعى هم که میرود به مقدسات اهل سنت اهانت میکند و دشنام میدهد، او هم مزدور دشمن است، ولو نداند که چه میکند. من عرض میکنم: عوامل اصلى دشمنانند. بعضى از این سرانگشتان – هم در بین اهل سنت، هم در بین شیعه – غافلند، نمیدانند و نمیفهمند چکار میکنند؛ نمیدانند براى دشمن دارند کار میکنند.

چند سال قبل از این، در منطقه‏ى کُردى، یک عالم روشن‏بین در نماز جمعه سخنرانى کرد. گمانم قسم خورد – اینجور به ذهنم است، چون سالها گذشته است – گفت واللَّه آن کسانى که مى‏آیند پیش شیعه، بغض و کینه‏ى سنى را در دل او وارد میکنند و میروند پیش سنى، بغض و کینه‏ى شیعه را در دل او وارد میکنند، اینها نه شیعه هستند، نه سنى؛ نه شیعه را دوست دارند، نه سنى را دوست دارند؛ با اسلام دشمنند. البته نمیدانند؛ خیلیهاشان نمیفهمند و این مایه‏ى تأسف است که چرا نمیفهمند. امروز این جماعت وهّابى و سلفى، شیعه را کافر میداند؛ سنى محب اهل بیت را هم کافر میداند؛ سنىِ پیرو طریقه‏هاى عرفانى و قادرى را هم کافر میداند! این فکر غلط از کجا سرچشمه میگیرد؟ همه‏ى مردم شیعه در سراسر دنیا، مردم سنى شافعى در شمال آفریقا، یا مالکى در کشورهاى آفریقائى مرکزى – که اینها محب و دوستدار اهل بیتند؛ طریقه‏هاى عرفانى اینها به اهل بیت منتهى میشود – کافرند؛ چرا؟ چون به مرقد حسین بن على در قاهره احترام میگذارند و مسجد رأس‏الحسین را مورد تقدیس قرار میدهند؛ به این جهت اینها کافرند! شیعه که کافر است؛ سنى سقّزى و سنندجى و مریوانى هم اگر با طریقه‏ى قادرى یا نقش‏بندى ارتباط داشته باشد، او هم کافر است! این فکر، چه فکرى است؟ چرا با این فکر غلط و شوم بین برادران مسلمان اختلاف ایجاد بشود؟ به آن شیعه‏اى هم که از روى نادانى و غفلت، یا گاهى از روى غرض – این را هم سراغ داریم و افرادى را هم از بین شیعیان میشناسیم که فقط مسئله‏شان مسئله‏ى نادانى نیست، بلکه مأموریت دارند براى اینکه ایجاد اختلاف کنند – به مقدسات اهل سنت اهانت میکند، عرض میکنم: رفتار هر دو گروه حرام شرعى است و خلاف قانونى است.

عزیزان من! همه‏ى ملت ایران! وحدتتان را قدر بدانید. این اتحاد براى این کشور، اتحاد بسیار پرشکوه و پربرکتى است. اتحاد را قدر بدانید، همدلى را قدر بدانید، همکارى را قدر بدانید، همراهى دولت با ملت را قدر بدانید، مردم‏دوستىِ دولت را قدر بدانید. دولت هم ایمان مردم را، حماسه‏ى مردم را، شور و شوق جوانان را و روح ابتکار و فعالیت و کارآفرینى را در نسلهاى رو به رشد این کشور قدر بداند و از این نیروها استفاده کند که ان‏شاءاللَّه همین جور هم خواهد شد.

یک جمله هم در باب مسئله‏ى انتخابات بگویم. عزیزان من! انتخابات نزدیک است؛ امروز یک ماه به روز انتخابات باقى است. انتخابات یکى از آزمونهاى بزرگ ملت ایران در مقابل چشم دشمنان است؛ به همین جهت روى انتخابات ما حساسند. از حدود یک سال پیش، دستگاههاى تبلیغاتى دشمنان ملت ایران، با یک شیب ملایمى شروع کردند علیه این انتخابات حرف زدن و اقدام کردن و مطلب ساختن؛ دستگاههاى امنیتى‏شان هم مشغول شدند به خبرگیرى و گمانه‏زنى و پیشنهاد دادن. روى این انتخابات حساسند. امروز هم شما وقتى به خبرهاى رسانه‏هاى گوناگون خارجى – که بسیارى از اینها دل پرکینه و پردشمنى‏اى نسبت به ملت ایران دارند – نگاه کنید، خواهید دید نسبت به انتخابات ما بى‏تفاوت نیستند و سعى میکنند اغراض خودشان را عمل کنند. این اغراض چیست؟ در درجه‏ى اول، هدفشان تعطیل شدن انتخابات است که انتخابات نباشد. در یک دوره‏اى سعى کردند انتخابات مجلس شوراى اسلامى را به انواع و اقسام حیله‏ها متوقف کنند. خداى متعال نخواست و اراده‏ى مردان مؤمن نگذاشت؛ نتوانستند. از این مأیوسند که انتخابات را بکلى تعطیل کنند. در درجه‏ى بعد، هدفشان این است که انتخابات سبک و سرد برگزار بشود. میخواهند ملت ایران حضور فعالى در انتخابات نداشته باشد.

ملت عزیز ایران! من به شما عرض میکنم، درست در نقطه‏ى مقابل خواست دشمنان، همه‏ى ما باید در انتخابات حضور فعالى داشته باشیم. انتخابات آبروى ملى ماست؛ انتخابات یکى از شاخصهاى رشد ملى ماست؛ انتخابات وسیله‏اى براى عزت ملى است. وقتى ببینند که ملت ایران با شور و با شعور و با درک کامل و آگاهى پاى صندوقهاى رأى میروند، معنایش چیست؟ معنایش این است ملت براى خود حق و توان تصمیم‏گیرى قائل است؛ میخواهد در آینده‏ى کشور اثر بگذارد و مسئولان کشور و مدیران اصلى کشور را انتخاب کند. انتخاب رئیس جمهور یعنى انتخاب رئیس قوه‏ى مجریه و کسى که اغلب امکانات کشور در اختیار اوست. و مى‏بینید اگر چنانچه رئیس جمهورى شور و نشاط و شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگى را براى این کشور انجام میدهد؛ میخواهند این نباشد. من عرض میکنم: همه باید اصرار داشته باشید که در انتخابات شرکت کنید. به نظر من مسئله‏ى اول در انتخابات، مسئله‏ى انتخاب این شخص یا آن شخص نیست؛ مسئله‏ى اول، مسئله‏ى حضور شماست. حضور شماست که نظام را تحکیم میکند، پایه‏هاى نظام را مستحکم میکند، آبروى ملت ایران را زیاد میکند، استقامت کشور را در مقابل دشمنى‏ها زیاد میکند و دشمن را از طمع ورزیدن به کشور و از فکر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف میکند. این یک مسئله‏ى بسیار مهم است؛ پس مسئله‏ى اول، شرکت در انتخابات است.

مسئله‏ى بعدى در انتخابات این است که مردم سعى کنند صالح‏ترین را انتخاب کنند. آن کسانى که نامزد ریاست جمهورى میشوند و در شوراى نگهبان صلاحیت آنها زیر ذره بین قرار میگیرد و شوراى نگهبان صلاحیت آنها را اعلام میکند، اینها همه‏شان صالحند. اما مهم این است که شما در بین این افراد صالح، بگردید و صالح‏ترین را پیدا کنید. این جا جائى نیست که من و شما بتوانیم به حداقل اکتفاء کنیم؛ دنبال حداکثر باشید؛ بهترین را انتخاب کنید

 

.

بهترین کیست؟ من نسبت به شخص، هیچ‏گونه نظرى ابراز نمیکنم؛ اما شاخصهائى وجود دارد. بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجمل‏پرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافیگرى باشد، مردم را به سمت اشرافیگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد. اینى که ما گفتیم امسال، سال حرکت به سوى اصلاح الگوى مصرف است، یعنى امسال سالى است که ملت ایران تصمیم بگیرد که با اسراف مبارزه کند. نمیگوئیم بکلى و یکباره و در طول یک سال، اسراف تمام بشود؛ نه، ما واقع‏بین‏تر از این هستیم؛ میدانیم این کار مال سالیان پى در پى است و باید کار بشود تا به این فرهنگ برسیم؛ باید این کار را شروع کنیم.

یکى از اساسى‏ترین کارها براى اینکه ما جلوى اسراف را بگیریم این است که مسئولین کشور، خودشان، کسانشان، نزدیکانشان و وابستگانشان، اهل اسراف و اهل اشرافیگرى نباشند. چطور میتوانیم اگر خودمان اهل اسراف باشیم، به مردم بگوئیم اسراف نکنید؛ «أ تأمرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم»؛(۳) «یا أیّها الّذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون. کبر مقتا عند اللَّه ان تقولوا ما لا تفعلون».(۴) اولین کار این است که ما مسئولین کشور را، افرادى انتخاب کنیم که مردمى باشند، ساده‏زیست باشند، درد مردم را بدانند و خودشان از درد مردم احساس درد کنند. این هم به نظر من شاخص مهمى است. آگاهانه بگردید؛ برسید؛ و به آنچه که رسیدید و تشخیص دادید، با قصد قربت اقدام کنید؛ با قصد قربت پاى صندوق انتخابات بروید و خداى متعال اجر خواهد داد. این هم یک نکته

 

.

نکته‏ى آخر در باب انتخابات این است که نامزدهاى محترمى که تاکنون نام‏نویسى کرده‏اند و مشغول تبلیغات و اظهاراتى هستند – اگرچه حالا وقت قانونى هم نرسیده، اما تبلیغات میکنند؛ اشکالى ندارد – سعى کنند با انصاف عمل کنند. اثبات و نفى‏شان با توجه به حق و صدق باشد. چیزهائى را که انسان میشنود، باور نمیکند که از زبان نامزدها و آن کسانى که دنبال این مسئولیتها هستند، از روى صدق و صفا خارج شده باشد. گاهى انسان حرفهاى عجیب و نسبتهاى عجیبى میشنود. این حرفها مردم را نگران میکند؛ کسى را هم به گوینده‏ى این حرفها دلبسته و علاقه‏مند نمیکند! نامزدهاى محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومى را تخریب نکنند. این همه نسبت خلاف دادن به این و آن، تخریب کننده‏ى اذهان مردم است؛ واقعیت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده که از همه‏ى این آقایان اوضاع کشور را بیشتر میدانم و بهتر خبر دارم، میدانم که بسیارى از این مطالبى که بعنوان انتقاد درباره‏ى وضع کشور و وضع اقتصاد و اینها میگویند، خلاف واقع است؛ اشتباه میکنند. ان‏شاءاللَّه اشتباه است. امیدواریم که خداوند متعال براى این ملت خیر و صلاح و آبادانى کامل را مقدر فرموده باشد.

آخرین مطلبى که عرض میکنم این است: عزیزان من! همین‏قدر بدانید ما براى حاکمیت اسلام در این کشور – که حاکمیت اسلام متضمن آبادى دنیا و آخرت مردم و اصلاح زندگى مادى و معنوى آنهاست – تا آخر ایستاده‏ایم و هیچ فشارى و هیچ قدرتى نمیتواند در اراده‏ى ما که متکى به اراده‏ى مردم است اثر بگذارد.

پروردگارا ! رحمت و لطف خود را بر این مردم نازل کن. پروردگارا ! به ذهن و فکر و قلب و عمل این مردم عزیز، تفضلات خودت را اعطاء کن. من از وفادارى و محبت شما مردم عزیز – در این اجتماع عظیمى که در این جا تشکیل دادید و در استقبالى که انجام گرفت – صمیمانه تشکر میکنم. امیدوارم که ان‏شاءاللَّه خداى متعال من و شما را موفق بدارد که بتوانیم در راه آنچه که وظیفه‏ى ماست، گامهاى بلندى برداریم.

والسّلام علیکم و رحمهاللَّه و برکاته‏

 

 

۱) انعام: ۱۲۳

۲) منافقون: ۸

۳) بقره: ۴۴

۴) صف: ۲ و ۳