اختصاصی بصیرت: هر چند تا انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری چندین ماه فاصله داریم ولکن مباحث سیاسی مربوط به انتخابات پیش رو، از مدت ها پیش شروع شده است. از جمله این مباحث، چگونگی ورود جریان فتنه در انتخابات است. دراین خصوص دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. اهم این دیدگاه ها عبارتند از:
۱-گروهی که خود از عوامل اصلی و یا پشت صحنه فتنه هستند، بر این باورند که باید در انتخاباتی شرکت کرد که کاملاً آزاد باشد. تعریفی که این افراد از آزاد بودن انتخابات می کنند، بدین صورت است که انتخابات آزاد، یعنی انتخاباتی که موسوی و کروبی هم بتوانند در آن کاندیدا شوند و تمامی زندانیان سیاسی نیز آزاد گردند. روشن است که این افراد نه تنها اعتقادی به فتنه ندارند، بلکه خود را مظلوم دانسته و در موضع طلبکار قرار می گیرند. دلیل اتخاذ چنین موضعی از سوی افرادی چون موسوی خوئینی ها روشن است. او، خود می گوید که ما بودیم به موسوی گفتیم چنین و چنان کن. این ما بودیم که هواداران را به اردوکشی خیابانی فراخوان کردیم حالا چگونه از آنها برائت بجوییم؟! به نظر می رسد تکلیف این جریان از نظر قانون و مردم روشن باشد. باید در زمان مقتضی هر یک از این افراد پاسخگوی خیانت ها و جنایت هایی که مرتکب شده اند، باشند.
۲- گروه دوم کسانی هستند که در زمره اصلاح طلبان بوده و لکن اینگونه مانند گروه اول شرط گذاری نمی کنند. این گروه خود به طیف های گوناگونی تقسیم می شوند و مواضع متفاوتی را اتخاذ می کنند. بدیهی است هر کس در درون این طیف ها قصد حضور در عرصه انتخابات را داشته باشد، باید دارای دو ویژگی باشد:
الف- سابقه حضور در فتنه را نداشته باشد. کسانی که فتنه به پا کردند و در برابر نظام اسلامی به اردوکشی خیابانی پرداختند و به منافع ملی و امنیت ملی ضربه زدند، صلاحیت ورود به این عرصه را برای همیشه از دست داده اند. توبه کردن اینها نیز مشکلی را از آنها برای این موضوع حل نمی کند. توبه برای بازگشت به صحنه سیاست لازم و ضروری است، لکن برای ورود به عرصه رقابت ها، صلاحیت هایی لازم است که این افراد فاقد آن بوده و با توبه کردن نمی توانند به آن صلاحیت ها برسند. افرادی چون خاتمی از این قبیل افراد هستند. خاتمی همراه فتنه گران، مشوق و موید آنان بود. اگر دیدگاه های حمایتی خاتمی از فتنه گرانی چون موسوی نبود، به احتمال قوی آنان تا این اندازه بر مواضع غلط و نادرست و فتنه گرانه خود پافشاری نمی کردند.
ب- نسبت به فتنه و فتنه گران دارای موضع شفاف و صریح باشد. کسانی هستند که دارای سابقه اصلاح طلبی می باشند و در جریان فتنه نیز همراه فتنه گران نبودند، لکن موضع شفاف و صریحی نسبت به فتنه و فتنه گران اتخاذ نکردند. این افراد نیز نمی توانند در صحنه انتخابات حضور یابند. فتنه یک خیانت و جنایت بود و فتنه گران در مسیر براندازی نظام گام برداشتند، آیا کسی که در زمان فتنه نسبت به فتنه گران موضع صریح و قاطع نگرفته، صلاحیت قرارگرفتن در جایگاه ریاست جمهوری را دارد؟ کسی که اکنون می گوید اگر خاتمی بیاید! من کاندیدا نخواهم شد، همین نوع نگاه او به خاتمی نشان می دهد که نسبت به فتنه و فتنه گران دارای چه موضعی است.
۳- گروه سوم کسانی هستند که جریان فتنه و جریان اصلاح طلب را معادل هم تعریف کرده و می گویند هر کسی با سابقه اصلاح طلبی، فاقد صلاحیت شرکت در انتخابات به صورت کاندیدا است. به نظر می رسد این نوع نگاه نیز محل سوال باشد. اصلاحات و جریان دوم خرداد، دارای فراز و فرود بوده است، بنابراین به صرف اینکه فردی درگذشته، سابقه ای در این جبهه داشته، این سابقه برای فاقد صلاحیت بودن او کفایت نمی کند. مهم این است که افراد نسبت به نظام اسلامی وفادار و نسبت به جریان های معاند، مخالف، برانداز و فتنه گر دارای مواضع صریح و شفاف باشند. افرادی که شرایط سنگین اصل ۱۱۵ قانون اساسی را داشته باشند و شورای نگهبان این شرایط را احراز کند، واجد صلاحیت خواهند بود. به هر حال مرجع نهایی احراز صلاحیت ها، شورای نگهبان است و همه جریان های سیاسی با هر سابقه و پیشینه ای باید این مرجعیت را قبول کنند.