چرا در حالیکه قبل از این ادعا میشد، جریان اصلاحطلب به دنبال تقویت جامعهی مدنی است، پس از اغتشاشات اخیر متهم به براندازی نرم یا انقلاب مخملین میشود؟
تقویت جامعه مدنی و انقلاب مخملین را نمیتوان از دو جنس متفاوت دانست بلکه در صورت پیادهسازی و تقویت جامعهی مدنی راهگذار به دمکراسی به معنای نظام همسو و سازگار با لیبرال دمکراسی غربی باز میشود که میتواند یک انتخابات هدایت شده و مطلوب مثل جابجایی قدرت در نیکاراگوئه و کنار زدن ساندنیستهای چپ و جابجابی قدرت در لهستان در تبلیغات جنبش همبستگی باشد. یا مقدمه یک کودتای انتخاباتی یا انقلاب مخملین مثل اوکراین و گرجستان تلقی گردد.
در عصر جنگ سرد، سازمانهای CIA و MI6 که مربوط به آمریکا و انگلیس میباشند در همکاری مشترک یک سیستم امنیتی واحد را برای سرنگونی رژیم ضد سرمایهداری پدید آوردند که مرکز رهبری آن شورای برنامهریزی رواین ( PSB) در آمریکا بود. این شورا از دههی ۱۹۸۰ برای براندازی حکومتهای کمونیستی چکسلواکی، لهستان و… استراتژی و شعار “تقویت جامعهی مدنی” را برگزید و نخستین بار در لهستان آزمایش کرد.
این تجربه را افرادی مثل جان کین در مرکز مطالعات دمکراسی لندن (CSD) برای پروژهی جامعهی مدنی در ایران بکار گرفت که افرادی مثل دکتر سروش و حسین بشریه در سفرهایی به انگلیس در ابتدای دههی ۱۳۷۰ با آن آشنا گردیده و به صورت غیرمستقیم برخی از نیروهای چپ گذشته مثل (م.م) و (م.ر.ج) در دورهی تحصیل در انگلیس آن را درونی کردند.
جالب این که این آموزهها ابتدا در حلقهی کیان و آئین به بحث گذاشته شد و در داخل کشور امثال آقای خاتمی و حجاریان آن را درونی ساخته و سپس با قدرت گرفتن پس از خرداد ۷۶ با سرپرستی حسین بشریه در کارگاههای آموزشی برگزار شده در وزارت کشور یا هستهی مادر برای انقلاب رنگی رقم خورد که عوامل اجرایی آن نیز تحت عنوان NGO با پول بیتالمال و پیشنهاد به خاتمی سازماندهی شد و ارتباطاتی برای آموزش با کشورهای مثل هلند، انگلیس و آمریکا برقرار گردید و از دفاتر ویژهای که در دبی توسط الیزابت چنی برپا شده بود، استفاده میشد. حتی سفرهای جان کین از انگلیس و ریچارد رورتی از آمریکا و حتی سفری با پوشش علمی توسط هابرحاس به ایران در سالهای ۷۸ تا ۸۴ صورت گرفت و برخی جلسات خصوصی با حجاریان، کدیور و علیرضا بهشتی و… نیز صورت میگرفت که از سال ۸۴ با یأس از نتایج انتخاباتی و شکست اصلاحطلبان در سه انتخابات پیایی شیوهی گذا به دمکراسی با استفاده از تقویت جامعهی مدنی و ایفای نقش اصلاحطلبان به پایان رسید و شکل کار به انقلاب رنگی که در منطقه در کشورهایی مثل گرجستان نی تجربه شده بود، در دستور کار قرار گرفت که در آن از یک نماد، امکانات رسانهای بیگانه و بهانهی تقلب انتخاباتی و اعتراضات خیابانی استفاده میشود.