رئیس دولت اصلاحات می گوید «محدود کردن خودی ها بی انصافی است». سیدمحمد خاتمی در دیدار چند تن از فعالان دانشجویی همسو گفت «دور افراد خط کشیدن و دایره را محدود کردن و بخش های مهمی از جامعه را خارج از دایره خودی معرفی کردن بی انصافی است.»
وی همچنین گفته است: امروز همان آدم هایی که برای انقلاب زحمت کشیده اند، مورد جفا قرار می گیرند و با یک جنگ روانی و ایجاد فضای امنیتی به عنوان دشمن و منحرف معرفی می شوند و با آنها برخورد می شود، البته هر نظامی با کسانی که قصد براندازی دارند باید برخورد کند ولی با خود افراد که درون نظام هستند نباید چنین برخوردی کرد.
خاتمی با اشاره تلویحی به شعارهای ضدانقلابی در برخی تجمعات دعوت شده از سوی اصلاح طلبان، در موضعی دوپهلو گفت: اگر شعاری در متن جامعه مطرح می شود که اکثریت جامعه نمی پسندند فوری نگوییم بیگانگان و دشمنان دخالت کرده اند. البته در فضای ناسالم دشمن هم سوء استفاده خواهد کرد ولی بعضی رفتارها، عکس العملی است نسبت به رفتارها و سیاست هایی که اعمال شده است و اگر این سیاست ها نبود مطمئنا چنین عکس العمل هایی نبود.
خاتمی با ادعای این که نتیجه انتخابات مورد سؤال بسیاری از افراد جامعه بود، افزود: این سؤال با انکار آن از بین نمی رود یا امر باطل با فریاد کردن آن درست نمی شود، با برچسب خائن زدن، برانداز خواندن و سرکوب کردن، سؤالی در جامعه از بین نمی رود؛ باید بررسی کرد و دید که آیا این سؤال درست است یا خیر؟
رئیس بنیاد باران گفت: مردم سالم ترین و نجیبانه ترین حرکت را از خود نشان دادند که نشانه بلوغ در رشد این ملت است، صدها هزار نفر از مردم بسیار آرام و بدون ساماندهی آمدند و اعتراض ساده ای کردند ولی متاسفانه حوادثی که به دنبال آن پیش آمد منشأ پیدایش یک نوع رگه هایی از حرکت هایی که سرانجامش معلوم نیست چگونه شود شد ولی هنوز هم راه برای درمان خدشه دار شدن اعتماد بخش های مهمی از جامعه بسته نیست.
خاتمی خاطرنشان کرد: «کاش حاکمیت می گفت آقای موسوی بیا به صحنه و این جنبش را مدیریت کن که جنبش از مسیر خودش منحرف نشود، نه اینکه این همه محدودیت ایجاد شود و این حجم ناسزا گفته شود.»
خاتمی همچنین با انتقاد از مدیریت دولت گفته است: اگر کسی گفت این کارهایی که می شود برخلاف مصالح انقلاب است و باید تغییر کند، باید او را برانداز معرفی کنیم؟!
تاکید آقای خاتمی بر مرز بین خودی و غیرخودی تاکید درستی است و خودی ها را نیز به تعبیر ایشان نباید محدود کرد اما مسئله بر سر این است که اگر طیفی از درون نیروهای خودی چنان مورد نفوذ قرار گرفت که حتی آقای خاتمی هم صدای دشمن را از درون آن شنید و هشدار داد اما به هشدار خود وفادار نماند چه باید کرد؟ آیا نباید راه این رخنه را بست؟ «بخش های مهمی از جامعه» را چه کسانی «خارج از دایره خودی» و شهروند درجه۲ تلقی کردند که به خود اجازه دادند رای ۵/۲۴میلیون نفر (۶۳درصد رای دهندگان) را زیر پا بگذارند؟ اگر مقابله عملی و خیابانی با رای اکثریت مردم و ایجاد فضای امن برای گروهک های برانداز و محارب اسمش براندازی نیست، پس مصداق براندازی چیست؟
اما درباره این که «اگر شعاری مطرح می شود اما اکثریت جامعه آن را نمی پسندند، فوری نگوییم دشمنان و بیگانگان دخالت کردند» باید از آقای خاتمی پرسید شما بالاخره کدام طرفی هستید طرف آن چند میلیون روزه دار مؤمن که مرگ بر اسرائیل گفتند و آن چند ده هزار نفری که در روز ملی مبارزه با استکبار مرگ بر آمریکا را فریاد کردند یا طرف آن چند هزار نفر حاشیه ای روز قدس و چند صد نفر روز ۱۳آبان که روی مرگ بر آمریکا و اسرائیل خط کشیدند و به جای جمهوری اسلامی از جمهوری ایرانی (شعار القایی رادیو فردا و بی بی سی و صدای آمریکا) دم زدند؟ اگر خدشه در ارزشها و شعارهای استراتژیک ملت، کار دشمن نیست پس کار کیست، اصلاح طلبان؟! چرا اشاره به حلقوم هایی که پژواک صدای رسانه های دولتی آمریکا و انگلیس هستند، امثال آقای خاتمی را رنج می دهد؟ به صراحت از آن شعارها انتقاد کنند تا به سهولت تمام، خودی- درون خانواده ملت بزرگ ایران- باقی بمانند.
اما درباره تردیدافکنی درباره انتخابات هم باید گفت با وجود سم پاشی های برخی مدعیان اصلاح طلبی علیه انتخابات بود که ۸۵ درصد مردم به نظام اعتماد کردند و پای صندوق ها آمدند. مجرای اعتراض و رسیدگی به ابهام ها نیز طبق قانون اساسی و انتخابات روشن است اما باید پرسید چگونه می شود از آن اعتراض روزهای اول، فقط چند صد یا حداکثر چند هزار نفر فحاش باقی می ماند که صراحتا اعلام می کنند اساسا انتخابات بهانه بوده و ما مسئله دیگری داریم و مسئله ما اصل نظام و قانون اساسی است. یعنی آقای خاتمی از این روند رو به شفافیت و ریزش بی خبرند؟!
مسئله اینجاست که یک جریان سیاسی مدام می کوشد خود را در پشت نام مردم پنهان و باج خواهی کند. در چنین فضایی چه توقعی از امثال آقای خاتمی و موسوی است که «جنبش را مدیریت کند تا منحرف نشود». این جریان سیاسی آمده بود که صحنه دموکراسی را به هم بزند. آیا از آنها توقع خیری می توان داشت در حالی که آسیب بسیار به کشور رساندند؟