آقای خاتمی چه رابطهای بین جنبش سبز و دولت آمریکا وجود دارد که اینان اوباما را از خود میدانند؟
سیدمحمد خاتمی رئیسجمهور سابق کشورمان در گفتوگوی نسبتاً مفصلی که شاید بعد از انتخابات برای اولین بار باشد با پایگاه اطلاعرسانی جماران به بیان نظرات خود درباره اندیشههای امام(ره)، وحدت در جامعه و مسائل پس از انتخابات پرداخته که محل تأمل و دقت بیشتری است.
انتخاب گزینشی اندیشههای امام(ره) و تفسیر به رأی آنها، محق جلوه دادن خود و همفکرانش در انتخابات اخیر و متهم کردن رقیب به دست کاری انتخابات، انتساب چشمانداز ۲۰ ساله نظام به دولت اصلاحات، متهم کردن تلویحی بنیانگذار انقلاب به نقض قانون برخی از مواردی است که در بیانات رئیس مجمع روحانیون مبارز مشاهده میشود. در این سطور برآنیم به نقد برخی از سخنان وی بپردازیم:
جناب آقای خاتمی، در بخش نخست کلامت آوردهای که «امام(ره) حتی برای مخالفان نظام و مخالفان فکری مبنای نظام هم حق حرمت و حق شهروندی و آزادی و امنیت قائل هستند»، همینگونه است که شما میگویی اما ایشان هیچگاه اجازه ندادند این افراد علیه نظام توطئه کنند، نمونههای آن را نیز که شما بهتر از ما میدانید. غائله کردستان، ترکمن صحرا، خلق خوزستان، ۳۰ خرداد سال ۶۰، از جمله این نمونههاست که امام(ره) اجازه ندادند عدهای به بهانه قبول نداشتن نظام علیه آن توطئه کنند.
نمونه دیگر آن سیدمهدی هاشمی است. با اینکه وی از اعضای بیت آقای منتظری قائممقام خود ایشان بودند اما به محض اطلاع از گردآوری اسلحه و قصد توطئه ایشان، دستور بررسی سریع قضیه را دادند و بقیه داستان که به اعدام وی منجر شد.
نمونه دیگر آن منافقان بودند که سال ۶۷ با دستور امام(ره) به دار مجازات آویخته شدند هرچند وزیر ارشاد جنابعالی اکنون پس از ۲۱ سال به تقبیح آن عمل میپردازد و از شما و همفکرانتان نیز اعتراضی بلند نمیشود.
در بخش دیگری گفتهاید:«انقلاب اسلامی منشأ هویت ماست و نقطه عطف بزرگی در تاریخ ایران و ماحصل مردمیترین انقلاب تاریخ هم جمهوری اسلامی است.»
اگر چنین است چرا در مقابل شعار«نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی» سبزپوشان در روز قدس که خود را یاوران شما و حامیان موسوی میدانند اعتراض نکردید؟ آیا این شعار دهنکجی به امام(ره) و انقلاب نبود؟
آیا سکوت شما و همفکرانتان در مقابل این شعارها مصداق تأیید آن نیست؟
اندک سبزپوشان روز ۱۳ آبان به جای شعار مرگ بر آمریکا به عنوان مصداق استکبار کنونی جهان، شعار میدادند:«اوباما یا با اونا یا با ما» آقای خاتمی چه رابطهای بین جنبش سبز و دولت آمریکا وجود دارد که اوباما را از خود میدانند؟ آیا هیچ کس از سینهچاکان مدعی راه امام(ره) نبود که به آن واکنش نشان دهد؟
جناب خاتمی در بخش دیگری نامه نمایندگان مجلس در سال ۶۷ به امام(ره) مبنی بر تذکر آنها در موارد خلاف قانون اساسی را آوردهاید و اضافه کردید:«حضرت امام(ره) تأکید کردند حرکت کنیم، نه اینکه حرکت کنند، بلکه برگردیم یعنی خود امام(ره) هم جزو مجموعهای بود که باید به قانون برگردند.» منظور شما از این بند آخر غیر از این برداشت میشود که امام(ره) خلاف قانون عمل کردهاند؟ اگر آن پیر فرزانه اینقدر تواضع به خرج داده و با آوردن فعل جمع، همگان را به قانونپذیری دعوت کردهاند باید مصداق قانونگریزی ایشان تلقی شود. امیدواریم نظر دفتر تحکیم دوران حاکمیت خود را نداشته باشید که «خمینی به دلیل صدها مورد نقض قانون اساسی باید محاکمه شود.»
در بخش دیگر سخنانتان آمده است:«ما اگر بخواهیم وحدت کنیم معیار میتواند قانون اساسی باشد.» آیا قانون اساسی چیزی غیر از پذیرش قانون میگوید؟ آیا ولایت فقیه که مشروعیت همگی دستگاهها و قوانین از اوست محوریترین شاخص قانون اساسی جمهوری اسلامی نیست؟ آیا تأیید نتیجه انتخابات طبق قانون اساسی بر عهده شورای نگهبان نیست؟ آیا شما، آقایان موسوی و کروبی این موارد را پذیرفتید و به قانون گردن نهادید یا قانون ملعبهای برای رسیدن شما به قدرت است و در غیر این صورت ارزشی ندارد؟
آوردهاید که:«باید ببینیم چه کسانی قانون را به نفع سلایق و علایق خود کنار میگذارند و آنها هستند که نباید محور همه کارهای جامعه باشند.»
صبح روز انتخابات جنابعالی با حضور در حسینیه جماران برای انداختن رأی خود به صندوق وقتی جمعیت انبوه را دیدید توهم دومخردادی دیگر به سرتان زد و گفتید: «همه باید آنچه مردم انتخاب میکنند بپذیرند و از رأی مردم تمکین کنند.»
انتخابات تمام و نتیجه آن مشخص شد، آیا شما و رفیقتان پذیرفتید؟ آیا تمکین فقط برای زمانی است که به نفع شما باشد؟
هرچند کمتر شنیدهایم که شما صریحاً گفته باشید که در انتخابات «تقلب» شده است اما تأیید معترضان به انتخابات معنایی غیر از این ندارد.
شما خود هشت سال ریاست اجرایی کشور را بر عهده داشتهاید، تجربه برگزاری انتخابات مجلسهای ششم، هفتم و ریاست جمهوریهای هشتم و نهم را دارید و خوب میدانید که ساز و کار انتخابات چگونه است و نمیتوان به این سادگی آن هم ۱۱ میلیون رأی را جابهجا کرد. اگر در دورههای قبلی تعداد انگشتشماری صندوق مخدوش اعلام میشد با اینکه این دوره در بیش از ۹۰ درصد صندوقها، نمایندگان موسوی حضور داشتند حتی یک صندوق در کل کشور پهناورمان مخدوش نشد و در بازشماری آرا نیز هیچ جابهجایی در آرا صورت نگرفت.
میرحسین حتی نتوانست یک مورد از اعتراضهای خود را به اثبات برساند، حال خود بگویید چه کسی یا کسانی قانون را به نفع سلایق و علایق خود کنار میگذارند؟
یا شاید ادعا میکنید قبل از انتخابات تخلف شده است. آیا سفرهای تبلیغاتی شما و آقایان موسوی وکروبی به شهرستانها و تخریب دولت، قانونی بود، مگر نه اینکه قانون فقط ۲۰ روز را برای تبلیغات مجاز شمرده است؟ آیا پخش ۱۰ میلیون CD علیه شخص رئیس جمهور تخلف نبود؟ آیا متهم کردن رقیب به دروغگویی و رمالی آن هم کسی که رئیس جمهور قانونی کشور بود مصداق تخلف نبود؟ آیا دستکاری آمار و جعل آمار و نمایش آن پیش چشم دهها میلیون بیننده اخلاقی است؟
جناب آقای خاتمی چطور در چهار سال گذشته ادعای آقای کروبی که به خاطر اختلاف چند صد هزاری با آقای احمدینژاد مدعی بود تقلب شد، قابل اعتنا نبود و مقابلش ایستادید اما اکنون در اختلاف ۱۱ میلیونی آرا تشکیک میکنید بدون اینکه حتی یک دلیل، تأکید میکنم یک دلیل ارائه کنید.
هفت روز بین دو انتخابات اول و دوم ریاست جمهوری دوره نهم را به خاطر میآورید. وقتی که آقایان هاشمی و احمدینژاد به دور دوم رفتند، چگونه از غارتگران بیتالمال گرفته تا لیبرالها همقسم شدند تا جلوی خواست ملت را بگیرند.
تیتر اول دهها روزنامه طی آن هفته این بود:«فاشیست در راه است» آیا از این تهمتهای کثیف خم به ابرو آوردید؟ آیا این جملات اتهامزنی نبود یا اینکه چون علیه جناح رقیب بود، کاملاً اخلاقی محسوب میشد.
در بخش دیگری از سخنانتان در باب وحدت جناح خود را دلسوز اسلام و انقلاب(!) و جناح مقابل را متهم کردهاید که در حد و حذف رقیب از صحنه است.
شما و همفکرانتان در دوران حاکمیت خود در مقابل اسلام، علم «جمهوریت» را بلند میکردید: در مقابل انقلاب، «رفرم و اصلاحات»، حال این تغییر ادبیات تاکتیک است یا تغییر ایدئولوژی؟
در این سخنان مدام از اندیشه امام (ره)گفتهاید و اینکه امام(ره) چنین بود و چنان بود، طی این سالها از دریای پهناور اندیشه آن پیر فقط یک جمله را آموخته بودید که «میزان، رأی ملت است» که این بار همان را نیز تفسیر به رأی کردید که «میزان، رأی حامیان ماست.»
استکبارستیزی به عنوان یکی از محورهای اندیشه امام(ره) در نگاه شما و میرحسین که در بیانیه ۱۳ آبان- روز ملی مبارزه با استکبار جهانی- حاضر نشد حتی نامی و اشاره کوچکی به مستکبران داشته باشد، چه جایگاهی دارد؟
مگر در نگاه امام(ره) نبود که هرگاه دیدید دشمن از شما تعریف میکند بدانید در اشتباهید. آیا مواضع شما، میرحسین و کروبی دشمن شادکن نیست؟ چرا طی این مدت از حمایت آنها تبری نجستید؟ آیا میترسیدید جایزههای بینالمللیتان فراموش شود؟
«ولایت فقیه» آرمانی بود که امام(ره) برای تحقق آن قیام کرد و میفرمود: پشتیبان ولی فقیه باشید تامملکت شما آسیبی نبیند. آیا مشی شما اکنون بر این سبیل است؟
وقتی میرحسین برای ادامه راه غیرقانونی خود از مطرود امام(ره) کسب تکلیف کرد آیا احساس خطر نکردید؟ مدعیان راه امام(ره) را با مطرود امام(ره) چه کار!
سال ۸۰ در انتخابات دوم ریاست جمهوری از مناظره با رقیبان طفره رفتید چرا که ترسیدید آرایتان ریزش پیدا کند اما اکنون که دیگر رأیی در کار نیست که نگران آن باشید. آیا فکر نمیکنید بهتر آن باشد که در مناظره حتی مناظرههای تلویزیونی با شخصیتهای جناح رقیب دیدگاههای خود را در معرض دید مردم بگذارید تا میزان صداقت آن را مردم تشخیص دهند؟