فتنه ۸۸ و مرزبندی نکردن جریان موسوم به اصلاحطلب که در اثر همراهی با قانونشکنیها و آشوبگریها عملاً به جریان فتنه تبدیل شد
فتنه ۸۸ و مرزبندی نکردن جریان موسوم به اصلاحطلب که در اثر همراهی با قانونشکنیها و آشوبگریها عملاً به جریان فتنه تبدیل شد، شرایطی را ایجاد کرده که این جریان با تحلیل رفتن قابل توجه بدنه اجتماعی خود در داخل، بهنحو فزایندهای گرایشهای وابستهگرایانه خود را تشدید کرد و بسیاری از چهرههای منسوب به این جریان، عملاً از کشور خارج شدند.
در عین حال، انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی نیز که پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، اولین صحنه حضور انتخاباتی مردم است، به صحنه مجددی برای نشان دادن عقبه جریانهای سیاسی کشور تبدیل شده است و در این بین جریان فتنه در برزخ عجیبی گرفتار شده است، بهطوری که از یک سو نمی خواهند حتی یک رأی به مشارکت حداکثری در انتخابات مجلس کمک کنند و از سوی دیگر نیز نمی خواهند از صحنه سیاسی کشور حذف شوند بلکه می خواهند هر چه میتوانند در ارکان قدرت جا داشته باشند و در این حال، در شرایطی که بدنه اجتماعی یا از آنها بریده یا بخشی از آنها که هنوز تعلق خاطر دارند، به هیچ وجه تمایل به حضور انتخاباتی ندارند، جریان فتنه گویا همچنان قصد دارد با ابزار خارجی که بارها نتیجه عکس آن در معادلات داخلی ثابت شده است، برنامه خود را جلو ببرد.
جلسه انتخاباتی با امریکاییها در بگرام افغانستان
در این زمینه، بر اساس گزارشی که هفتهنامه ۹ دی منتشر کرد، در طی چند ماه گذشته جلسات مختلفی توسط جریان سلطه و مشخصاً با هدایت و حمایت سازمان های جاسوسی امریکا و انگلیس با عناصر اصلی و دسته چندم گروهک های معاند قومی، مذهبی و سیاسی در برخی از کشورهای منطقه برگزار شده است تا هماهنگی های لازم و نهایی با این عناصر برای فتنه انگیری در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی صورت گیرد.
بگرام افغانستان که یکی از پایگاه های مهم امریکاست، همواره محل توطئه علیه نظام اسلامی بوده کما این که پیش از این یک منبع آگاه اطلاعاتی اعلام کرده بود: در ستاد نیروهای امریکایی در بگرام تیمی متشکل از مأموران اطلاعاتی امریکا و انگلیس مشغول ساخت فیلمی جعلی بودند که در آن، نیروهای ایرانی در حال تحویل سلاح و مهمات به مخالفان دولت افغانستان نشان داده می شوند. به گفته وی، فناوری رایانه ای به گونهای در این فیلم به کار رفته بود که در بیشتر بخش های فیلم وانمود شود که فیلمبرداری به وسیله ماهواره یا هواپیمای جاسوسی انجام شده است.
اما اکنون بگرام به محلی برای توطئه های انتخاباتی تبدیل شده. بر اساس این گزارش ها، برخی از عناصر فراری جریان فتنه -که با عناصر داخلی نیز در ارتباط هستند- در آخرین جلسه هماهنگی با سرپل های امریکایی و انگلیسی که در شهر بگرام افغانستان برگزار شده، شرکت داشته و با طرف امریکایی خود به توافقات مهمی رسیده اند که مهمترین محورهای آن عبارت است از:
۱٫استراتژی اصلی جریان سلطه بر عدم مشارکت و حضور حداقلی مردم در پای صندوق های رأی است، بنابراین، تحرک جریانات سیاسی معاند نیز بر همین اساس باید صورت گیرد تا انتخابات مهم مجلس صحنه مشارکت حداکثری نباشد.
۲٫بر اساس طراحی صورت گرفته علی رغم تلاش برای عدم مشارکت، باید از تمام ظرفیت ها برای ورود عناصر متمایل به غرب و یا عناصر واداده در برابر آنان استفاده شود تا نزدیکترین ترکیب به مجلس ششم در این انتخابات شکل گیرد.
۳٫از انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی به عنوان یک فرصت برای انسجام بخشی به جریانهای سیاسی معاند و مغرض و تنفس مصنوعی به جریان فتنه استفاده شود.
۴٫از فرصت رقابت های انتخاباتی مجلس نهم در راستای ضد امنیتی کردن فضای سیاسی کشور بهره برده شود تا در صورت امکان، مجددا صحنه هایی از قشونکشی خیابانی به وجود آید.
مهمترین دستاورد این نشست انتخاباتی، هماهنگ کردن تمام ظرفیت گروه های معاند قومی و قبیله ای و همچنین گروه های افراطی مذهبی و رهبران آنان به ویژه در جنوب شرقی کشور -که برخی از آنها در جلسه بگرام حضور داشته اند- با گروه های معاند سیاسی و اصلاح طلبان برانداز است.
گروههای معاند سیاسی و احزاب تندروی اصلاح طلب به خوبی دریافته اند که حضور رسمیشان در صحنه انتخابات، اولا به معنای اعتراف رسمی به این نکته است که ادعاهای آنان در جریان فتنه ۸۸ نسبت به نهادهای انقلاب، نظام، رهبری، دروغ بوده و حضور آنان به معنای سلامت نظام، ساختار و فرآیند انتخابات است.
ثانیا حضور آنان در صحنه انتخابات، علاوه بر به رسمیت شناختن آنچه نفی کرده بودند، خواه ناخواه منجر به چند وجهی شدن انتخابات خواهد شد و این، موجب می شود تا تاکتیک همیشگی دشمنان و فتنه گران در ایراد اتهام به نظام اسلامی، مبنی بر تکقطبی بودن انتخابات ها در ایران، کارگر نیافتد.
از سوی دیگر فتنه گران یقینا اعلام عدم حضور نیز نخواهد کرد، چرا که می دانند نظام بر اساس قوانین مرسوم و طبیعی، جلوی حضور براندازانه آنان در هر انتخابات را خواهد گرفت. این برای جماعت فتنه جو، فرصت خوبی است که شانتاژ تبلیغاتی داخلی و بیرونی علیه نظام به راه انداخته و طبق معمول، حیثیت انتخابات عمومی مردم را لکه دار کنند. اما در صورت اعلام رسمی تحریم انتخابات و عدم شرکت در صحنه نامنویسی، این فرصت تبلیغاتی از آنان گرفته میشود که با استراتژی کلی آنان ناهماهنگ است.
همچنین، اعلام عدم حضور، به معنای تأیید پایان عمر سیاسی و مرگ فتنه گری توسط خود فتنه گران خواهد بود که این نیز به صلاح استراتژی کلی زنده نمایی فتنه گری نیست.
بهره مندی از فواید انتخابات و نپرداختن هزینه ها
همچنین فتنه گران به خوبی دریافته اند که حضور و عدم حضور آنان در صحنه انتخابات، تأثیر چندانی در نمایش صلابت و اقتدار حداکثری ملت نخواهد داشت. آنان از برآوردهای حضور حداکثری مردم در انتخابات آتی نیز با خبرند و حاصل جمع این دو آن است که اگر به صورت رسمی اعلام تحریم انتخابات کنند، در حقیقت در اعلان رسمی، بی وزنی سیاسی خود در انتخابات را ثابت میکنند. در این صورت همه می فهمند که بدون فتنه گران نیز انتخابات مردم، حداکثری خواهد شد و این، فرصت بهره برداری بعدی برای شریک شدن در سفره حضور حداکثری را نیز از آنها خواهد گرفت.
بر این اساس، اصلاح طلبان تندرو و فتنه گران، علی رغم میل به حضور در انتخابات، این حضور را اعلام عمومی نخواهند کرد، ضمن آنکه صراحتا نیز انتخابات را تحریم نخواهند کرد. به این ترتیب، سعی خواهند کرد تا از بهره های حضور در انتخابات استفاده کرده ولی هزینه های آن را نپردازند. همچنین می خواهند تا با رقم زدن حضور حداقلی، بهره مندی حداکثری در ساختار قوه تقنینی داشته و با فرستادن عناصر خود به درون قوه مقننه از تریبون مجلس در راستای اهداف خود، بهره رسانه ای ببرند.
اصلاح طلبان سر خورده و فرصت بازیابی
با بررسی طیف های مختلف اصلاح طلبی مشخص می شود که بخشی از این جماعت، ضمن آنکه مخالفت صریحی با طیف تندرو اصلاح طلبان عیان نساخته اند اما عملا رفتار فتنه گران را نیز به صورت کامل تایید نمی کنند. انزوای اینان در زمان حاکمیت اصلاحات، به عیان نشان داد که پدر خوانده ها، اعتماد چندانی به ایشان ندارند و شاید آنان را دلبسته یا مرعوب حاکمیت بر می شمردند.
انتخابات آتی اما فرصت مغتنمی است تا این جماعت اصلاح طلب با بازیابی خود، مساوی فتنه گری تعریف نشده و نوعی جداسازی میان براندازان و فتنه گران با اصلاح طلبان درون نظام پدید آورند. به نظر می رسد که این طیف از اصلاح طلبان، ضمن آنکه “خیر الموجودین” فتنه گران نیز به شمار می روند و از سوی آنان نیز چراغ سبزهایی در حمایت از خود دریافت کرده اند اما به دنبال حضور پر رنگ و رسمی در انتخابات آتی باشند. این طیق البته به خوبی می دانند که شرط حضورشان در انتخابات نهم مجلس پذیرفتن دو شرط و تحقق عملی آن است:
شرط اول آن که تعهد دهند سازوکار انتخابات در ایران را -که ۳۲ سال است در حال اجراست – قبول دارند و دوم اینکه گروهک های منحله و غیرقانونی مانند مشارکت و مجاهدین در فعالیت های سیاسی آنان نقشی نداشته باشند. کما این که اخیرا برای برگزاری همایش سیاسی اصلاح طلبان این دو شرط در برابرشان قرار داده شد و البته حاضر به پذیرش آن نشدند!
باید منتظر ماند و دید آیا در هفته های آینده، اصلاح طلبان داخلی و سرخورده که به دنبال جداسازی خود از فتنه گران و کودتاچی های سال ۸۸ هستند، حاضرند صف خود را از آنها جدا کنند. برخی از اخبار حکایت از این اتفاق می کند که آخرین خبر، تشکیل و اعلام موجودیت جبهه خط امام است.
اربیل عراق نقطه ای که نطفه فتنه شد
البته این فقط انتخابات نهم مجلس نیست که اصلاح طلبان و گروهک های معاند قومی و مذهبی را به جمع آمریکایی ها کشانده است بلکه در سال گذشته نیز چند روز قبل از ۲۵ بهمن، اربیل عراق -که آمریکایی ها در آن حضور جدی تری دارندـ پذیرای گروه های معاند بود.
قبل از آن نیز در طراحی مقدمات فتنه و کودتای سال ۸۸ برخی عناصر این کودتا در اربیل عراق آموزش دیده بودند که فقط یک مورد آن شبکه تروریستی ای بود که فردی به نام محمدرضا علی زمانی فرزند اسماعیل آن را سازماندهی و هدایت می کرد.
فرد متهم به همراه حامد روحی نژاد و احمد کریمی در اسفند ۱۳۸۵ به عراق سفر می کنند و از این تاریخ ارتباط سازمان یافته ای را با نیروهای آمریکایی و اسرائیلی برقرار میکنند. متهمان، جلسات متعددی را در دهوک اربیل، منطقه ربیعه در مرز سوریه و سلیمانیه با مقامات آمریکایی برقرار میکنند تا در ایران به جمع آوری اطلاعات مربوط به نیروهای بسیجی در تهران، دامن زدن فتنه آشوب به تجمعات کارگری، تهیه بمب های قوی آتش زا، مشخص کردن اماکن سیاسی و مذهبی برای ایجاد انفجار، جمع آوری اطلاعات درباره ساختار و سازمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و… بپردازند