با توجه به شکست انقلاب رنگی و افشاء توطئه بر اساس اعتراف دستگیر شدگان و حمایت علنی نیروهای معاند، ضدانقلاب و بیگانگان، بالاخره عوام داخلی این ماجرا که غالباً سابقهی مسئولیت در نظام هم داشتهاند چه خواهند کرد؟
تجربه نشان داده جریان اصلی در این پدیده پس از بیگانگان و طراحان انقلاب رنگی و سناریوی لهستانیزه کردن ایران که مثلثی تشکیل شده از آمریکا، انگلیس و آلمان میباشد، جریان نفاق داخلی، قدرتطلبان، رانتخواران و نیروهایی است که هابرماس آنها را انقلابیون مأیوس مینامد. یعنی برخی از کسانی که سابقهی انقلابی و حتی چپروی داشته و مدعی خط امام(ره) نیز بودهاند.
این جریانات پس از ارتحال حضرت امام دچار سهمخواهی شده و یا با فناتیک پنداشتن روال گذشته دچار نوعی دگردیسی فکری شده و به دنبال عبور از جمهوری اسلامی و تقویت جامعهی مدنی برای نیل به دمکراسی به مفهوم غربی و سکولاریستی آن بر آمدهاند، این سه گروه در ماجراهای مثل تحصن مجلس ششم و وقایع ۱۸ تیر ۷۸ چهرهی واقعی خود را رو کرده ولی پس از این که مقاومت و استحکام و وفاداری یاران انقلاب اسلامی و ولایت را دیدهاند، دوباره به لاک فرو رفته و برای مرحلهی بعدی آماده شدهاند. لذا قابل پیشبینی است بخش عمدهای از آنان با تظاهر به تنبه، مجدداً سکوت نموده و به دنبال جایگیری در نظام برآمده و حتی از فرصتهای انتخاباتی برای اخذ سریال قدرت هم استفاده نمایند. اما بخش دیگری از آنان احتمالاً سرخورده شده و به زندگی پرزرق و برق مالی خویش و پروژههای اقتصادی سرگرم شوند که سرمایه آن هم در طول سالیان ویژهخواری فراهم شده است. بخش دیگری از آنها هم احتمالاً با افراطیگری به سرنوشت منافقین خلق و نهضت آزادی دچار شده و در زمرهی اپوزیسیون رسمی نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار خواهند گرفت.