شنبه , ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » ابعاد جنگ نرم » آشنایی با قدرت نرم و بهره گیری از آن

آشنایی با قدرت نرم و بهره گیری از آن

موضوع قدرت نرم به عنوان یک واژه در علم سیاست به ویژه در حوزه منازعات بشری و از زمان قدیم مطرح بوده است. قدیمی ترین مدرک درباره قدرت نرم به دوران کنفوسیوس برمی گردد. این فیلسوف چینی از لائوتسه بنیانگذار مذهب “تائو” پرسید: تائو چیست؟ لائوتسه دهانش را گشود، ولی چیزی نگفت. کنفوسیوس لبخند زد ولی شاگردانش گیج شدند. کنفوسیوس توضیح داد: لائوتسه در طریقت از ما پیشی گرفت. در دهان او، دندانی وجود ندارد، بلکه تنها یک زبان است! سخت ترینشان (دندان ها) نابود شدند، ولی نرم ترینشان (زبان) زنده مانده است. قدرت نرمی بیشتر از قدرت سختی است، این است تائو.

در تقسیم بندی های مختلف، از قدرت نرم در برابر قدرت سخت به عنوان قدرت روحی در مقابل قدرت جسمی و یا قدرت معنوی در مقابل قدرت مادی یاد می شود و قدرت نرم، در واقع توانایی شکل دهی به ترجیحات دیگران است. به عبارت دیگر، جنس قدرت نرم از نوع اقناع و قدرت سخت از مقوله اجبار است.

در قدرت نرم، رهبری کردن به صدور فرامین خلاصه نمی شود، بلکه انجام آنچه دیگران می خواهند را نیز شامل می شود. اگر بتوان دیگران را به آنچه که می خواهند سوق داد، دیگر نیازی به استفاده از هویج و چماق برای مجبور کردن نیست.

پروفسور حمید مولانا استاد دانشگاه آمریکن برای اولین بار در کتاب “اطلاعات و ارتباطات جهانی: مرزهای نو در روابط بین الملل” در سال ۱۹۸۶ میلادی به تعریف و تبیین واژه قدرت نرم پرداخت. مولانا قدرت را به دو بخش تقسیم کرد؛ قدرت ناملموس “نرم” که منابع آن دین، ارزش ها، باورها، ایدئولوژی و دانش هستند، و قدرت سخت یا ملموس که در مواردی چون منابع طبیعی، جمعیت، ثروت و ابزار نظامی و جنگی و غیره ریشه دارد. به اعتقاد مولانا، قدرت نرم زیربنای قدرت سخت بوده و ماهیت آن را مشخص می نماید.

براین اساس، مفهوم قدرت از دیدگاه مولانا، برحسب ارزش های خاص و مبادلات میان بخش های جامعه تعریف می شود.

مفهوم قدرت از دو بعد تشکیل می شود: دستیابی به منابع لازم جهت عمل، و توان و میل به انجام عمل.

اصل اعتقاد و نظام های ارزشی ماهیت اقدام و عوامل آن را در هر نظام مشخص می کند. در این دیدگاه، قدرت نرم اساس و زیربنا است و قدرت سخت، به عنوان ابزار، در خدمت اجرای قدرت نرم است.

این واژه در سال ۱۹۹۰ و از  طرف جوزف نای نظریه پرداز آمریکایی و به عنوان جایگزین قدرت سخت با انتشار مقاله ای درنشریه فارن پالسی مطرح شد و از آن هنگام دستگاه دیپلماسی آمریکا بار دیگر مباحث مربوط به “دیپلماسی عمومی ” را به صحنه  عمل وارد ساخت

در تحلیل دیگری نیز آمده است: قدرت نرم روشی است غیرمستقیم برای دست‌یابی به چیزی که مدنظر میباشد. بر اساس  قدرت نرم است که در آن ممکن است کشوری در سیاست جهانی به پیش‌فرض‌های خود دست یابد زیرا کشورهای دیگر ارزش‌های او را مورد تایید قرار داده، از الگوی او تقلید می‌کنند و به میزان بارزی به آن کشور اشتیاق نشان می‌دهند. هدف قدرت نرم، هدایت دیگران به استقبال از آن چیزی است که شما به دنبال آن هستید یعنی متقاعد کردن مردم و نه اجبار آنها.

توانایی قدرت نرم می‌تواند در دو جهت یکی تقویت عزم و اراده‌ی ملی در راستای تامین امنیت ملی نظام و دوم، در راستای گسترش و صدور اراده‌ی نظام به تایید افکار عمومی در یک محیط خاص، منطقه‌ای و بین‌المللی به کار گرفته شود.

“تاثیر قدرت نرم بر افکار، عقاید و فرهنگ جوامع توام با ایجاد احساس امنیت است. تاثیر قدرت سخت بر فیزیک و ذهن مردم موجب تشویش و تشدید اضطراب آنان می‌شود. به نظر می‌رسد قدرت نرم، تعیین‌کننده‌ی معمای دانایی و قدرت سخت، تعیین‌کننده‌ی معمای امنیت باشد.

این واژه در سال ۱۹۹۰ و از  طرف جوزف نای نظریه پرداز آمریکایی و به عنوان جایگزین قدرت سخت با انتشار مقاله ای درنشریه فارن پالسی مطرح شد و از آن هنگام دستگاه دیپلماسی آمریکا بار دیگر مباحث مربوط به “دیپلماسی عمومی ” را به صحنه  عمل وارد ساخت. اگرچه آمریکا  تا پیش از آن به مدت دو دهه این سیاست را بصورت غیراعلام شده دنبال می کرد، اما از این زمان به بعد نیز بصورت شفاف در عرصه  رسانه ها وارد گردید و از همین زمان دیپلماسی رسانه ای نیز به شکل گسترده تری به کار گرفته شد. موضوع اصلی مقاله جوزف نای راه های مقابله با نفوذ کمونیسم به رهبری شوروی از طریق نفوذ از درون بدون به کاری گیری قدرت نظامی بود.

پیش ازآن در دهه هشتاد میلادی و بویژه در دوران اصلاحات گورباچف از سال ۱۹۸۵ به بعد در شوروی امکانات و شرایط مناسبی فراهم شد تا آمریکا از طریق برقراری تماس با روشنفکران  ناراضی و همچنین مقام های برجسته حزب کمونیست که از شرایط موجود در کشورشان ناراضی بودند، بتواند طی شش سال به اندازه ۶۰ سال پیش از آن، موقعیت خود را در شوروی، رسانه ها و محافل ذی نفوذ مالی و فرهنگی گسترش دهد. این معجزه دقیقا بخاطر استفاده از “قدرت نرم” به جای “قدرت سخت” تحقق پیدا کرد. یکی از اصلی ترین شاخص های به کار گیری قدرت نرم استفاده از رسانه به عنوان ابزار جنگ نرم بود. کار دیپلماسی آمریکا در کنار دیپلماسی رسانه ای تا آنجا پیش رفت که بوریس یلتسین دبیرکل وقت  حزب کمونیست شهر مسکو با آمریکا کاملا هماهنگ شد به گونه ای که وقتی توانست از طریق زد و بند درون حزبی به ریاست جمهوری روسیه که در آن زمان یکی از جمهوری های پانزده گانه شوروی محسوب می شد، دست پیدا کند در عمل در برابر کودتاچی های حزب کمونیست شوروی ایستاد و با بازگشت گورباچف به قدرت او را چند روز پس از کودتا، مجبور به کناره گیری رسمی از مسئولیت کرد تا زمینه برای اعلام رسمی فروپاشی شوروی با حمایت مستقیم و غیر مستقیم آمریکا فراهم شود.

هاتف پور رشیدی

گروه جامعه و ارتباطات

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور