در گذشته، فتنهها عموماً بعد از فراهم شدن ناخواسته بسترها و زمینهها توسط عدهای از افراد بانفوذ رهبری میشدند. اما امروزه مطالعات فراوان مردمشناختی، جامعهشناختی، روانشناختی، سیاسی، منطقهای و تاریخی درباره یک ملت صورت میگیرد تا نقاط قوت و ضعف آن به دست آید و بهترین، سریعترین و کمهزینهترین شیوه برای براندازی نظام حاکم بر آن جامعه به کار گرفته شود.
فتنههای این دوران، همراه با برنامهریزیهای راهبردی دقیقی صورت میگیرند. با شناخت شگردهای فتنهگران بهتر میتوان به مقابله با فتنه پرداخت. هدف اصلی بسیاری از فتنهها علیه جمهوری اسلامی جایگزینی حکومتی لیبرال به جای حکومت اسلامی است. برای تحقق این هدف لازم است از قبل زمینههای فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و ذهنی آن فراهم شود. به همین دلیل، بدون داشتن یک برنامه استراتژیک بزرگ و جامع، دستیابی به چنین هدفی غیر ممکن است. فتنهای میتواند مؤثر باشد، که برای همه قدمهای بعدی خود برنامه داشته باشد. طبیعتاً اگر فتنهگران تجزیه و تحلیلی استراتژیک از وضعیت یک جامعه نداشته باشند، نمیتوانند فهم درستی از قدمهای بعدی و حوادث آینده داشته باشند، فقط جلوی چشم خود را میبینند و به همین دلیل احتمال پیروزی آنان بسیار ضعیف است. افزون بر داشتن برنامه استراتژیک، برای اجرایی کردن استراتژیها نیازمند تاکتیکها و روشهای کنش متناسب با هر موقعیت خاص هستند.
تفاوت دیگر: در فتنههای مدرن، حمایتهای خارجی از فتنهگران قدرتِ مانور آنان را افزایش میدهد. در گذشته به این شکل نبود. فتنهها بیشتر بُعد داخلی داشتند. جین شارپ، یکی از تئوریسینهای کودتاهای مخملی و انقلابهای رنگین، به فتنهگران توصیه میکند که در برنامهریزی استراتژیک خود از جمله اموری که باید متناسب با وضعیت اجتماعی مردم و با توجه به حساسیتهای آنان در نظر بگیرند این است که مشخص کنند چه زمانی و چه نوع کمکی از چه گروه خارجی برای پیشبرد اهداف آنان مفیدتر است: آیا کمکها از طریق سازمانهای غیردولتی همچون جنبشهای اجتماعی، گروههای دینی و سیاسی و اتحادیههای کارگری صورت گیرد، مفیدتر است یا از طریق نهادهای بینالمللی و رسمی.
۱٫استفاده از شیوههای مبارزه نرم
بر اساس فرمول فتنه، نه مبارزات چریکی و نه مبارزات سخت هیچ کدام در ابتدا به کار گرفته نمیشوند. فتنهگران تلاش میکنند ابتدا بسترهای اجتماعی لازم را فراهم نمایند و حتی الامکان از طریق نرم به هدف نایل شوند. در عین حال، وقتی زمینه لازم فراهم شود و طرفداران زیادی را گرد خود جمع کرده باشند و از طرفی مبارزه نرم به جایی نمیرسد ممکن است از طریق جنگ و مبارزات خیابانی تلاش کنند با تسخیر مراکز حساس، قدرت حاکم را سرنگون کنند.
۲٫ استخدام چهرههای موجه و مقدس
داستان روضهخوانی که قربه الی الله همیشه یک روضه غیر مستند را (بدون آنکه خودش بداند) میخواند! که معلوم شد با چند واسطه به یکی از مخالفان اسلام میرسد. آن روضه ساختگی، به قصد تخریب و انحراف در حقیقت عاشورا، اگر بخواهد مقبول مردم شود، باید از زبان خود عاشورائیان گفته شود! باید از زبان چهرههای مقدس و تأثیرگذار و به واسطه افراد مورد اطمینان و خوشسابقه صورت گیرد! همین ماجرا را در بسیاری از فتنهها میبینیم. فتنهگران اصلی برای آنکه بتوانند به اهداف خود برسند، با ترفندهای مختلف میکوشند سخن خود را از زبان چهرههای موجه و مقدس بیان کنند.
۳٫ استفاده از شعارهای خوب و جذاب
بسیاری از فتنهگران چنین وانمود میکنند که خواهان امنیت و آرامش مردم و اصلاح امور جامعهاند:«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ».
منافقان زمان پیامبر، به منظور کارشکنی در کار آن حضرت و برنامهریزی برای حرکتهای براندازانه، کوشیدند از راه تأسیس مسجد (مسجد ضرار) به هدف خود نایل شوند. نیت اصلی آنان ضربه زدن به اسلام و ارتباط با مخالفان خارجی و کارشکنی در فعالیتهای دولت اسلامی بود؛ اما با استفاده از قالبی زیبا و از راه تأسیس مسجد به انگیزه حمایت از مردم و ضعیفان و پیرانی که رفتن به مسجد «قبا» برایشان دشوار بود، میخواستند به هدف خود دست یابند: «وَ الّذِینَ اتخَذُوا مَسجِداً ضِرَاراً وَ کفْراً وَ تَفْرِیقَا بَینَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصاداً لِّمَنْ حَارَب اللّهَ وَ رَسولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَیحْلِفُنّ إِنْ أَرَدْنَا إِلا الْحُسنى وَ اللّهُ یشهَدُ إِنهُمْ لَکَذِبُونَ» (توبه، ۱۰۷)
در فتنه سقیفه یکی از بهانههایی که برای کنار زدن امیر مؤمنان داشتند این بود که اگر علی جانشین پیامبر شود، موجب جنگ و آشوب در جامعه شده و به مصلحت جامعه نوپای اسلامی نیست! این سخن خلیفه دوم قابل تأمل است که گفت: «علی … سزاوارترین مردم برای حکومت است؛ ولی قریش تاب عدالت او را ندارد؛ زیرا اگر حکومت را بر عهده گیرد، راهی برای گریز از حق باقی نمیگذارد، و در آن صورت، مردم بیعت خود را میشکنند و در برابر او میایستند!» خلیفه دوم، به شهادت منابع اهل سنت، میگفت: «پیامبر در واپسین ساعات عمر خویش میخواست درباره خلافت علی وصیت کند؛ اما من برای جلوگیری از فتنه، او را از این کار بازداشتم!» عمر میگفت چون علی در جنگهای زمان پیامبر بسیاری از قریشیان و کفار را کشته است، حال اگر خلیفه شود، موجب اختلاف و دودستگی در جامعه اسلامی خواهد شد!
استفاده ابزاری معاویه از قرآن در جنگ صفین؛
استفاده از نماد رنگ سیاه از سوی بنی عباس برای مقابله بنی امیه و دستیابی به قدرت آنان با استفاده از رنگ سیاه و به منظور جلب توجه شیعیان و برخورداری از حمایت آنان و با شعار «یا لثارات الحسین»، توانستند حکومت امویان را از بین ببرند. اما همین که به حکومت رسیدند نه تنها علویان و شیعیان را در حکومت راه ندادند که بیشتر و شدیدتر از امویان با امامان شیعه و رهبران شیعه برخورد کردند.
۴٫ سخنگفتن از اصول متعالی انسانی
هیچ فتنهگری هرگز خود را مخالف قانون و عدالت و مردممعرفی نمیکند. بلکه دائماً حاکمان وقت را متهم به بیقانونی و ظلم و مردمستیزی میکنند. آنان همواره از اصول متعالی انسانی دم میزنند. از صلح و عدالت و آزادی و امنیت سخن میگویند، شعارهایی که همواره و همه جا خواسته همگان بوده است. البته معنای این سخن این نیست که هر کس چنین شعارهایی داد واقعاً فتنهگر است. اما نباید فراموش کرد، که فتنهگران نیز چنین شعارهایی سر میدهند. در حالی از قانونگرایی و امنیت و صلح و آزادی و عدالت سخن میگویند که مرتکب بدترین قانونشکنیها میشوند و با مجموعه رفتارهای خود، امنیت مردم و آزادی آنان را به خطر میاندازند و بدین ترتیب به حقوق اجتماعی آنان تجاوز میکنند! و در حالی خود را مدافع اصول اخلاقی معرفی میکنند که خود بدترین بیاخلاقیها را مرتکب میشوند. بدترین تهمتها را به مخالفان خود میزنند و ناجوانمردانهترین شایعهها و دروغها را علیه مخالفان دامن میزنند!
۵٫ تحریک احساسات
استفاده عایشه از این شگرد برای مقابله با امام علی. همه مورخان اذعان کردهاند یکی از سرسختترین دشمنان عثمان، عایشه همسر پیامبر بود. او مدتها بود در شهر مکه عَلَم مخالفت با عثمان را برافراشته بود و آروزی مرگ او را در سر داشت. و به گونههای مختلف مردم را تحریک میکرد که علیه او قیام نمایند. اما به محض شنیدن خبر قتل عثمان و بیعت مردم مدینه با امام علی با اینکه به سوی مدینه در حال حرکت بود، سفر خود را نیمه تمام گذاشت و به مکه باز گشت و موضع خود را درباره عثمان به طور کامل تغییر داد و در کنار حجر اسماعیل به صورت علنی و آشکار به مخالفت با امام علی پرداخت و با سخنرانیهای احساسی و عاطفی خود کوشید مردم را به بهانه خونخواهی عثمان علیه امام علی بسیج نماید. وی که به دلیل همسری پیامبر محبوبیت فراوانی در بین مردم داشت و به تعبیر امام علی «اطوع الناس فی الناس» بود، توانست با تحریک احساسات مردم و استفاده از موقعیت اجتماعی خود بسیاری از آنان را علیه امام علی تحریک کند و طولی نکشید که مکه را به عنوان پایگاهی برای مخالفان حکومت مرکزی قرار داد و بعد از مدتی طلحه و زبیر نیز به او ملحق شدند.
معاویه نیز برای برپایی فتنه صفین از پیراهن خون آلود عثمان و انگشتان قطع شده نائله، همسر عثمان، بهره بسیار برد. وی به مدت یک سال، پیراهن خون آلود خلیفه را بر منبر آویخت و گاه نیز در انظار عمومی آن را بر تن میکرد. معاویه آن قدر با احساسات دینی مردم بازی کرد که گروهی از مردم شام با خود عهد کردند تا وقتی قاتلان خلیفه را به سزای اعمالشان نرسانند، از همسران خود کناره بگیرند و آسایش و راحتی را بر خود حرام کنند! شواهد نشان میدهد معاویه از همان زمان که مخالفتهای عمومی علیه عثمان اوج گرفته بود، به این مسأله میاندیشید. این نکته نیز از دید عثمان مخفی نبود، از این رو، وقتی امتناع معاویه را در یاری رساندن به خود دید، او را مورد خطاب قرار داده، گفت: «تو میخواهی من کشته شوم و سپس به خونخواهی من برخیزی». بسیار روشن بود که معاویه هرگز دنبال خونخواهی عثمان نیست و فقط میخواهد با این مسأله احساسات مردم را برانگیزاند تا به مطامع دنیوی خود برسد. به همین دلیل وقتی به طور کامل قدرت را به دست گرفت، هیچ سخنی در این باره به میان نیاورد و حتی در پاسخ به دختر عثمان که مجازات قاتلان پدرش را میخواست، گفت: «این کار نشدنی است و تو به همین راضی باش که دختر عموی خلیفه مسلمینی!»
۶٫ شبههافکنی
برخی از افراد، به منظور فتنهافکنی متشابهات قرآن را گرفته و بدون ارجاع آنها به محکمات، تفاسیر بیمبنا را پایه کار خود قرار میدهند. اینان به منظور ایجاد ابهام و تردید در دل مؤمنان و در نتیجه انحراف افکار عمومی، به متشابهات تمسک میکنند:فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ …؛
۷٫ تفرقهافکنی
مقام معظم رهبری در این زمینه میفرماید: ۱/۱/ ۱۳۸۶: «یک بخش از جنگ روانی دشمن دامن زدن به اختلافات است. در داخل کشور ما اختلافات قومی، مذهبی (شیعه و سنی) اختلافات جناحی، اختلافات صنفی را ترویج میکنند.»
یک جامعه یکپارچه و متحد، به طور طبیعی سدّ محکمی است در برابر هر گونه فتنهانگیزی. فتنهگران زمانی میتوانند ماهی مراد خویش را صید نمایند که در صفوف متحد مردم شکاف ایجاد نمایند. دامن زدن به اختلافات مذهبی و قومی و زبانی میتواند زمینه مناسب برای ایجاد فتنه را فراهم سازد. ایجاد و تقویت گروههای مخالف نظام یکی از شگردهایی است که مخالفان نظام برای براندازی آن به کار میبرند. به نظر میرسد رشد قارچ گونه گروههای معنویتگرا در کشورهای اسلامی از جمله در کشور جمهوری اسلامی ایران، باید با حساسیت و دقت بیشتری مورد مطالعه قرار گیرد.
یکی از استراتژیستهای نومحافظه کار آمریکایی به نام مایکل روبین تأکید میکند که مهمترین محور و مورد مصرف بودجه جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی باید کمک به گسترش فدرالیسم قومی در ایران باشد.
ادوارد ان. لوتواک (Edward N. Luttwak) از عناصر ارتشی و مشاوران نظامی آمریکا معتقد است یکی از راههای تضعیف دولت ایران، ترویج قومیتگرایی در ایران است. باید با تحریک قومیتهایی نظیر بلوچها، کردها، اعراب خوزستان و آذریها ایران را به سوی تجزیه سوق داد.
دانیل برت (Daniel Bertt) از اعضای حزب کارگر انگلستان، فعالیتهای گستردهای در خصوص عشایر و قومیتهای عرب خوزستان دارد. در شهر لندن انجمنی با عنوان انجمن دوستی اهوازیها- انگلیسیها تأسیس شده است که یکی از اعضای مؤثر آن همین آقای برت است. وی در مقالهای با عنوان «فدرالیسم: تنها راه حل اقلیتهای ایران» به تحریک عربهای اهوازی بپردازد. وی میکوشد تا هویتی مستقل از ایرانی بودن به عربهای اهوازی بدهد. جالب است که تحت حمایت انگلیس و آمریکا رسانههایی همچون شبکه الاهواز و شبکه المستقلبات و به منظور ترویج و تبلیغ قومیتگرایی راهاندازی شده است.
۸٫ جلب حمایتهای خارجی
سران فتنه میکوشند بعد از انجام تحرکاتی در داخل و کسب موفقیتهایی، از طریق حمایتهای مادی و معنوی خارجی و قدرتهای بیگانه، دستیابی به اهداف خود را آسان کنند. تلاش میکنند با استفاده از رسانههای بیگانه، از طریق حمایت قدرتمندان و استفاده از منابع مالی آنان، از طریق دریافت کمکهای فکری و نظری و از طریق تحت فشار دادن قدرت موجود زودتر به اهداف مورد نظر خود دست پیدا کنند. البته تئوریسینهای انقلابهای مخملی و کودتاهای رنگی نیز به فتنهگران توصیه میکنند که اگر میخواهند از کمکهای خارجی، آمریکایی و اروپایی، بهرهمند شوند لازم است ابتدا جربزه و توانمندی خود در ایجاد شورشهای خیابانی و حرکتهای به اصطلاح مردمی را نشان بدهند. جین شارپ در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی میگوید: «در صورت وجود حرکتهای مخالف داخلی، حمایتهای جهانی از آنها میتواند بسیار مفید واقع شود. برای مثال، تحریمهای اقتصادی بینالمللی، ممنوعیتها، قطع روابط دیپلماتیک، اخراج از سازمانهای بینالمللی، محکومیت توسط بخشهای مختلف سازمان ملل متحد و موارد مشابه میتواند کمک عظیمی برای این حرکتها باشد. به هر حال، در غیاب یک نهضت مقاومت قدرتمند داخلی، احتمال وقوع موارد بالا کم بوده، در صورت اجرا نیز تأثیر چندانی نخواهند داشت.» . از دیکتاتوری تا دموکراسی، جین شارپ، ص۱۱٫
۹٫ ایجاد سازمانهای اجتماعی مردمنهاد
یکی از راههای براندازی نرم، ایجاد و تقویت گروههای اجتماعی مستقل و سازمانهای به اصطلاح مردمی است. از طریق این سازمانهای اجتماعی مردمنهاد بهتر و سریعتر میتوان در لایههای مختلف اجتماعی نفوذ کرد. این سازمانها طیف وسیعی را در بر میگیرند از سازمانهای معنوی و اخلاقی گرفته، تا سازمانهای اقتصادی و فرهنگی، ورزشی، تجاری، دانشآموزی، گروههای موسیقی، انجمنهای ادبی و امثال آن. طراحی هدفمند این سازمانها و به کار گماشتن نیروهای مورد نظر در آنها، میتواند در مواقع لازم اهداف فتنهگران را در سطوح مختلف جامعه پیش ببرد. این سازمانها زمینههای شکلگیری مقاومتهای سازمانی در برابر نظام حاکم را فراهم میکنند. در حالی که انسانهای منفرد، غیر سازمانی، هر چه هم قوی و پرتلاش باشند، نمیتوانند فشار قابل توجهی بر نظام حاکم وارد سازند. برخی از تئوریسینهای انقلابهای مخملی نیز تأکید کردهاند که ایجاد چنین سازمانهایی پیشنیاز موفقیت در مبارزات بعدی است. فایده دیگر چنین سازمانهایی این است که فتنهگران در موقع لزوم میتوانند با هزینهای بسیار اندک و در زمانی کوتاه همه آنها را در قالب شوراهایی برای اداره امور حکومت، پس از براندازی نظام حاکم، به کار بگیرند.
۱۰٫ ایجاد فاصله میان مردم و حکومت
تا مقبولیت مردمی حکومت دینی پا بر جا باشد، فرمول فتنه، نه تنها کاربردی نخواهد داشت که نتیجه عکس میدهد. به همین دلیل تئوریسینهای فتنه تلاش میکنند این ارتباط وثیق اعتقادی را از طریق ایجاد شبهه در مشروعیت دینی نظام اسلامی و عرفی و عادی جلوه دادن حکومت دینی، سست کرده و از میان بردارند. آنان سعی میکنند زمینه اعتقادی و دینی حکومت را از بین ببرند و در نتیجه ارتباط ایمانی و عمیق میان مردم و رهبری را به ارتباطی طبیعی و عادی تبدیل کنند.
۱۱٫ درآمیختن حق و باطل
«اگر باطل با حق آمیخته نمیشد حقجویان آن را میشناختند و اگر حق به باطل پوشیده نگردد، دشمنان مجال طعنه زدن به آن را نمیداشتند. لیکن اندکی از حق و اندکی از باطل را میگیرند و با هم میآمیزند و در این هنگام شیطان فرصت مییابد تا بر دوستانش مسلط گردد و کسانی که لطف خداوند از پیش شامل حالشان شده است، نجات مییابند.» (نهج، خ۵۰)
طبیعی است کسی که میخواهد در جامعه اسلامی و در میان مسلمانان فتنهگری کند، نمیتواند علناً با معارف اسلامی و ارزشهای دینی مخالفت کند، و الا در همان ابتدا با شکست مواجهه خواهد شد. و یا نمیتواند به صورت آشکار انگیزههای باطنی خود را برای مردم بازگو نماید. اگر مردم بدانند که ارباب فتنه دنبال منافع دنیوی خود و به دنبال کسب قدرت برای خود هستند، هرگز حاضر نیستند هیزم آتش آنان شوند. به همین دلیل، فتنهگران میکوشند آمیزهای از سخنان حق و باطل را به شکلی جذاب و تأثیرگذار به مردم ارائه دهند. لباسی از حق را بر اندام انگیزههای باطل خود بپوشانند. اگر بگویند ما قانون خدا و مقررات دینی را قبول نداریم، کسی از آنها نمیپذیرد اما با شعار حقوق بشر و دموکراسی جلو میآیند. هر چند اینها الفاظی زیبا هستند اما در پشت این الفاظ زیبا، غالباً انگیزههای شیطانی نهفته است.
منبع:کتاب «موج فتنه از جمل تا جنگ نرم»نوشته احمد حسین شریفی
تنظیم:س.آقازاده