از ویژگیهای بارز و اساسی دنیای امروز، وجود ارتباطات مستمر و دائمی و کنش های مختلف میان مردمی است که به لحاظ سطوح مختلف زندگی و دیدگاههای متفاوت فرهنگی و اجتماعی، تفاوتهای بسیاری با هم دارند.آنچه مسلم است خصلت پیچیده و تو در توی ارتباطات، انسانها را تا حدود زیادی به یکدیگر وابسته کرده است.در گذشته افراد احتمالا همه دانش و آگاهیهایی که در رابطه با نوع زندگی و مهارتهای کنش فردی و اجتماعی داشتند، در دانش محلی آنها خلاصه می شد. به این معنا که انتقال پیامهایی که حاوی آموزه های مختلفی بود، به طور سنتی و از طریق رابطه رو در رو صورت می گرفت. به همین دلیل همیشه انتقال فرایندهای فرهنگی و تبادل پیامها، به کندی صورت می گرفت.
اما امروز انتقال و تبادل پیامها به گونه ای صورت می گیرد که هرگز برای نیاکان ما قابل تصور نبوده است. تلویزیون یک رسانه همگانی و در دسترس است و اولین و سریع ترین ابزار برای دستیابی به انواع پیامها می باشد. اینترنت با قدرتی باورنکردنی به اغلب خانه ها راه یافته و برای عده کثیری از افراد در دسترس است. شبکه های مختلف رادیویی و ماهواره ها هم در این چرخه عظیم ارتباطات، فعالانه عمل می کنند.
فلذا این تصور که رسانه ها را تنها وسیله ای برای سرگرمی و گذران اوقات فراغت بدانیم، گمراه کننده و دور از واقعیت است.
آنچه حائز اهمیت است مربوط به عملکرد تلویزیون و اینترنت و بازخوردهای آن در جامعه می باشد. مساله این است که اکنون تلویزیون و اینترنت به عنوان ابزاری قدرتمند، موفق به ارائه نوعی سلطه در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی ، شده اند.
مثلا یک گفتمان تلویزیونی قادر است تاثیرات مختلفی در فرهنگ و اجتماع بر جا گذارد و با زیر و رو کردن ذهنیت ها، ارزش ها و ساختارهای متفاوت، موجب بروز تغییراتی در جامعه شود. یا یک سایت اینترنتی در مدت زمانی کوتاه به بزرگترین پایگاه و شبکه اجتماعی در دنیا تبدیل شود و به سخن پراکنیبپردازد.
به نظر می رسد در جامعه امروز، بدون مدد و یاری رسانه های الکترونیک، تقریبا راهی برای کسب قدرت و اعمال نفوذ بر افکار عمومی، وجود ندارد.
به این ترتیب در مقاطع زمانی خاصی،مثل یک حادثه سیاسی در یک کشور، رسانه های الکترونیک همچون رادیو، تلویزیون، روزنامه ها و اینترنت، به حوزه های ممتاز در عرصه سیاست بدل می شوند. هرچند این بدان معنا نیست که می توان تئوریهای سیاسی و یا اصلا کل سیاست را به صوت وتصویر، تقلیل داد. اما تجربه به وضوح نشان داده که رسانه ها می توانند نقش هدایتگری زیرک و قدرتمند را بازی کنند.
آنچه مشخص است اینکه در دنیای کنونی، ایجاد جنگ روانی در حوزه سایبرنتیک، از مهم ترین و موثرترین روش هایی است که می توان از آن بهره برد. چرا که این حوزه دارای قابلیتهایی است که آنرا با سایر رسانه ها متمایز می سازد و موقعیتی منحصر به فرد بدان می بخشد.
مثلا در انتخابات سال گذشته در ایران، با توجه به اینکه تلویزیون ایران ملی و بومی است و کل مردم جامعه ایرانی به شبکه های سراسری سیما دسترسی ساده و مستقیم دارند، حوزه اینترنت و رایانه به عرصه ای مهم و پرطرفدار تبدیل شده بود. خصوصا برای کسانی که فرصت ابراز برخی از مسائل را در رسانه ملی نداشتند و یا انتظاراتشان از طریق رسانه ملی برآورده نمی شد.
در این شرایط سایت های اینترنتی و شبکه های ماهواره ای فرصت مناسبی یافتند تا به هر طریق به تشویق افراد برای بازدید از برنانه ایشان بپردازند.
چنانچه همه ما می دانیم که سایتی به نام فیس بوک زمانی در جامعه ما شناخته شد، که فضای انتخابات و حواشی ناشی از آن، همه جا را پر کرده بود. شبکه بی بی سی فارسی تنها چند ماه قبل از انتخابات به روی آنتن رفت… شاید باور این موضوع کمی سخت باشد که همه اینها بر حسب تصادف صورت گرفته است که این مقتضای زندگی در دورانی است که جنگ نرم به وقوع پیوسته است.
سایت های ارتباطات اجتماعی در ظاهر به منظور ایجاد فضایی برای حضور الکترونیکی افراد در جوامع، برای بیان دیدگاهها، پیدا کردن دوست، ارتباط با دوستان و فرستادن پیامهای گروهی عمل می کنند اما در باطن اغلب این وبگاهها در خدمت بنگاه های خبری و اطلاعاتی قرار داشته و به نظر می رسد نیت خیرخواهانه ای در این میان وجود ندارد.
هرچند سخن در این رابطه بسیار است اما آنچه مهم است اینکه ما به عنوان یک کاربر یا مخاطب یک شبکه تلویزیونی، تا چه حد از این توانایی برخورداریم که تعاملی آگاهانه با این رسانه ها را داشته باشیم.
آنچه مسلم است اینکه خوب یا بد، امروزه سرویس یا خدمات جدید و تازه از راه رسیده ای در اینترنت و یا شبکه های ماهواره ای، یافت نمی شود که ایرانی ها آن را نشناخته باشند یا مشغول استفاده از آن نباشند. مگر آن که دسترسی به سرویسی برای کاربران کشورهایی همچون ایران از طرف ارائه کننده ممنوع شده باشد، که البته این مشکل نیز با دسترسی و به خدمت گرفتن فیلتر شکن ها، حل شدنی است.
فیس بوک هم در کنار انواع و اقسام خدمات اینترنتی، تبی جدید در کاربران ایرانی ایجاد کرده که موجب شده سیل عظیمی از کاربران ایرانی به سمت این وب سایت سرازیر شوند. اگرچه هجوم به این وب سایت و استفاده از خدمات آن تنها مختص کاربران ایرانی نیست، اما مهم این است که این شبکه تا چه حد در میان ایرانیان نفوذ پیدا کرده و محرم اسرار و مامن افکار شده است.
آنچه مشخص است اینکه این نوشتار به دنبال سرپوش نهادن بر قدرت و قابلیت های مهم، سایتی همچون فیس بوک و یا شبکه هایی مثل بی بی سی فارسی نیست. اینجا قرار نیست به مخاطبان گوشزد کنیم که از مواجهه با این پدیده ها پرهیز کنند. نکته مهم اینجاست که بدانیم و باور کنیم که جماعت یهودیانی که در آن سوی کره زمین ساکن هستند، دلسوز ما نیستند. باور کنیم که هیچ حادثه ای بی دلیل و ناگهانی رخ نمی دهد و بهتر است در جستجوی رمز گشایی از متونی باشیم که با رمزگزاری های زیرکانه برای ما طراحی شده اند. باور کنیم که در دورانی زندگی می کنیم که هر روز وسیله این تازه برای پیروزی در جنگ نرم، طراحی می شود. آگاه باشیم تا بازندگان این جنگ عظیم نباشیم.
فاطمه ناظم زاده
گروه جامعه و سیاست
تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور