در کنار ستاد جنگ روانی کودتاگران در داخل کشور, ستاد خارج نشین این جریان نیز فعالیت های تبلیغی و تخریبی خود را با شدت مضاف آغاز نمود. اعضای اصلی این ستاد را اغلب فراریان واداده ای تشکیل می دادند که در این سالها هر یک به بهانه ای دچار انحراف شده و از صفوف ملت جدا گشته و پناهندگی به بیگانگان را انتخابات نمودند. در مجموع این جمع نامتجانس که کینه ها و عقده های مختلف آنها را در صف واحد ضدیت با نظام اسلامی کشانده است را میتوان در پنج بخش زیر تقسیم بندی نمود:
۱- جمعی از روشنفکران سکولار که با حاکمیت دینی و حکومت اسلامی تعارض بنیادی داشته و جمهوری اسلامی را اندیشهای پارادوکسیکال میخوانند.
۲- قلم بدستان و روزنامهنگاران مطبوعات زنجیرهای که صحنه گردان عرصه “شالاتانیزم مطبوعاتی” در دوران حاکمیت دولت دوم خرداد بودند.
۳- جمعی از چهرههای افراطی جنبش دانشجویی که ایجاد اغتشاش و بلوا در دانشگاهها در بعد از دوم خرداد و خلق حوادث تلخی چون ماجرای ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸، درگیریهای خرم آباد, نقش داشته و ایجاد انحراف و استحاله در بخشی از جنبش دانشجویی را در این دوران بر عهده داشتند.
۴- بخشی از هنرمندان بریده از ملت و دارای ویژگی “کیش شخصیت” که هنر خود را در خدمت نظام سلطه و در ضدیت با حکومت دینی قرار داده و اسلام و انقلاب را بزرگترین مانع در برابر ترویج اندیشه های انحرافیشان در حوزه هنر مبتذل و گسترش اباحی گری میدانند و به این بهانه به صف مخالفین پیوسته اند.
۵- سلطنتطلبان، معاندین و ضدانقلابیون باسابقه، اعضای گروهک منافقین و دیگر گروهکهای ضدانقلاب
به غیر از جریان پنجم، که سابقه سه دهه مقابله با انقلاب اسلامی را در پرونده دارند و برخی از آنها دستان ناپاک آلوده به خون جوانان وطن را در راستین دارند, چهره های شاخص ۴ گروه اول, اغلب کسانی هستند که نام و نشان ناچیز خود را نیز از انقلاب اسلامی وام دارند و این روزها نمک خورده و نمکدان شکسته, قلم و زبان ناتوان خود را در خدمت تهاجم به انقلاب اسلامی قرار دادهاند.
این افراد که با پناه یافتن در دامن دشمنان انقلاب اسلامی اسلامی زبان گشوده اند با صراحت لهجه بیشتری از سران کودتاگر داخل نشین, به ابراز باورها و عقاید پرکینه خود پرداخته و حتی خواسته ها و اهداف پشت پرده کودتاگران را در این ایام برملا کردهاند. به عبارتی بهتر حوادث اتفاق افتاده بعد از ۲۲ خردادماه فرصت تاریخی برای انقلاب اسلامی بود تا این “فراریان واداده” و “پناهندگان به بیگانه” ماهیت حقیقی خود را نشان داده و ملت بصیر ایران اسلامی چهره واقعی این منافقین جدید را به خوبی بشناسند.
سخنان و مواضع اعلام شده دوستان و همپیمانان دیروز و امروز سران داخلی کودتای سبز, در حالی ایراد میگردد که اینها در تمامی روزهای قبل و بعد از انتخابات از حامیان اصلی سران شکست خورده انتخابات دهم بوده و حتی در بیانیه و سخنان رسمی خود از کاندیدای مشخصی حمایت کرده بودند. همچنین برخی از این افراد عضو رسمی ستاد انتخاباتی موسوی و کروبی بوده و احکام رسمی هم از این دو نفر برای فعالیت انتخاباتی دریافت نموده اند.
نکته قابل تامل دیگر اینکه اعلام مواضع ضدانقلابی این افراد در این روزها، هیچگاه توسط موسوی, کروبی و خاتمی مورد نفی و نقد قرار نگرفته و با این نگاه تا قبل از برائت از این سخنان, میتوان مواضع اعلام شده توسط این تیم خارج نشین کودتاگران را به حساب سران داخل نشین کودتای سبز از جمله موسوی و کروبی و خاتمی نوشت. به عبارتی بهتر شرایط افکارعمومی کشور و صفوف به همه پیوسته ملت و قوانین نظام جمهوری اسلامی اجازه چنین اظهار نظرات صریحی را به سران کودتاگر سبز پوش نمیدهد و شاخه خارج نشین این جریان در پناه حاشیه امن ایجاد شده توسط کشورهای غربی از زبان خود, سخنان سران داخلی کودتا را فریاد میکنند.
این افراد در چند ماه گذشته از تمامی ابزارهای موجود برای تهاجم سیاسی – رسانهای همه جانبه علیه جمهوری اسلامی بهره جستهاند که در صدر فهرست اقدامات چندماهه اخیر سران خارج نشین کودتای سبز موارد زیر به چشم میخورد:
۱- حضور در برنامههای شبکههای صهیونیستی چون B.B.C فارسی، VOA، رادیو آزادی و …،
۲- قلم فرسایی در وبلاگهایی شخصی, سایتهای سیاسی و شبکه های اجتماعی اینترنتی که از بیرون کشور هدایت میشود همچون سایت گویا نیوز, بی.بی.سی, روزآنلاین, یوتیوب, فیس بوک و …
۳- بیانیه نویسی، نامه نگاری و قلم فرسایی و راه اندازی کمپین علیه انقلاب اسلامی به بهانه های مختلف
۴- تلاش برای بسیج نمودن ضدانقلاب با راه اندازی تجمعات و گردهماییها در برابر سفارتخانه های جمهوری اسلامی, سازمان ملل و … با هزینههای پرداختی توسط صهیونیستها و با هدف تولید سوژه برای رسانه های غربی و افزایش فشار بینالمللی بر جمهوری اسلامی
۵- حضور در مراکز سیاسی بیگانگان از جمله مجالس و پارلمانهای کشورهای غربی و ایراد سخن در محکومیت جمهوری اسلامی
از سویی دیگر اهم محورهای تبلیغاتی این جریان را در موارد زیر میتوان فهرست نمود:
۱- حمله به جایگاه رهبری نظام اسلامی و ولایت مطلقه فقیه
۲- هجمه به حاکمیت دینی و حکومت اسلامی
۳- حمله به نظام مقدس جمهوری و متهم ساختن آن به ناپاکی و ناکارآمدی
۴- زیر سوال بردن نهادهای قانونی نظام اسلامی از جمله شورای نگهبان, وزارت کشور, قوه قضائیه, نیروی انتظامی, وزارت اطلاعات، سپاه و بسیج و …
۵- تکرار دروغ بزرگ “تقلب در انتخابات”
۶- هدایت، آموزش و تشویق اغتشاشگران برای ایجاد ناامنی و آشوب
۷- هدایت، آموزش و تشویق اندک هواداران داخلی به نافرمانی مدنی
۸- هتک حرمت بزرگان نظام اسلامی و تودههای ملت حزب اللهی حاضر در صحنه
در راس همه محورهای تخریبی این جریان, تهاجم همه جانبه به جایگاه رهبری و ولایت مطلقه فقیه اشاره نمود که از عداوت و کینه دشمنان انقلاب اسلامی نسبت به این رکن رکین نظام اسلامی حکایت دارد. در فهرست اسامی این افراد وابسته و معلوم الحال میتوان نامهای زیر را مشاهده نمود: اکبر گنجی، محسن سازگارا، عطالله مهاجرانی، محسن کدیور، عبدالکریم سروش, علی افشاری، سعید رضوی فقیه، محسن مخملباف، محمدرضا شجریان، فاطمه حقیقت جو، شیرین عبادی, حسین بشیریه, حسن یوسفی اشکوری، موسوی خوئینی ها، عبدالعلی بازرگان، مصطفی رخ صفت، مجید محمدی، مهرانگیز کار, ابراهیم نبوی، مهدی سحرخیز, علیاکبر اکبرین و ….
در ادامه به اعلام مواضع و رفتار سیاسی برخی از چهره های شاخص این جریان اشاره می نمائیم تا ابعاد و زوایای مواضع ضدانقلابی آنها بیش از پیش مشخص گردد…
خانه » سران خارج نشین کودتای سبز قسمت ۱