روز نهم دی در واقع روز نه گفتن ملت ایران به سران فتنه و آری گفتن به نظام اسلامی و بیعت مجدد مردم با آرمان های والای حضرت امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است. مردم در این روز، تیر خلاص را به سران فتنه شلیک و پشت پیکر نامبارک فتنه را به خاک مالیدند.
روز نهم دی ماه در تاریخ انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصیرت» تبدیل به یوم الله و ماندگار گردید. در این روز ماندگار و تاریخی ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی، حماسه ای دیگر آفرید و دشمنان خدا و دینش را مأیوس و ناامید ساخت و قلب امام زمان (عج) و نائب بر حقش حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد ساخت. بررسی چرایی پیدایی این حماسه در سال گذشته موضوع این نوشتار است که به اختصار به آن پرداخته می شود.
ماهیت حماسه نهم دی ماه ۸۸
حماسه نهم دی ۸۸ را از زوایای گوناگون می توان واکاوی نمود و در باب آن سخن گفت. در ماهیت شناسی این روز می توان گفت نهم دی، روز غلبه جنود الهی بر جنود شیطان است. روز خروش ملت ایران و آشکار ساختن خشم مقدس در برابر اهانت ها و حرمت شکنی های عده ای غافل و یا مزدور وابسته به اجانب نسبت به مقدسات در روز عاشورای حسینی است. روز نهم دی در واقع روز نه گفتن ملت ایران به سران فتنه و آری گفتن به نظام اسلامی و بیعت مجدد مردم با آرمان های والای حضرت امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است. مردم در این روز، تیر خلاص را به سران فتنه شلیک و پشت پیکر نامبارک فتنه را به خاک مالیدند.
در روز نهم دی ماه ۱۳۸۸، مشروعیت سیاسی نظام اسلامی ایران بار دیگر با حضور خودجوش ده ها میلیونی مردم در تهران و تمامی شهرهای دیگر کشور به جهانیان اعلام گردید.
روز نهم دی، روزی است که مردم ایران نشان دادند دشمنان خود و انقلاب خود را به خوبی می شناسند و هرگز فریب حیله ها و نیرنگ های آنان را نمی خورند. روز نهم دی روزی است که مردم ایران نشان دادند که با بصیرتند و در میان گرد و غباری که فتنه گران به پا کرده اند هرگز، نه راه را گم می کنند و نه دست از راهبر واقعی که همانا ولایت فقیه است، بر می دارند و در نهایت روز نهم دی روزی است که مردم مسلمان و انقلابی ایران نشان دادند که این جمله حضرت امام (ره) را که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت تان آسیب نرسد» به خوبی در عمل به آن معتقد و پایبند هستند.
نهم دی واکنش مردم به حرمت شکنی در عاشورا
حرکت خودجوش و حماسی مردم در نهم دی سال گذشته، واکنش مردم مسلمان و انقلابی ایران به حرمت شکنی ها در روز عاشورا بود. روز عاشورای سال گذشته گروهی که خود را وابسته به فرقه سبز می دانستند به خیابان ها آمده و در چارچوب سناریوهایی از قبل طراحی شده با دادن شعارهایی علیه نظام اسلامی و ارزش های آن، در حالی که هلهله می کردند و کف می زدند، به عزاداران حمله ور شده و برخی از خیمه های عزای حسینی را به آتش کشیدند. این جماعت که هیچ شباهتی به عزاداران حسینی نداشتند، در پیامی که از سوی موسوی صادر گردید با عنوان «ملت خداجوی» معرفی شدند. پیام موسوی و اظهارنظر برخی دیگر از سران فتنه در قبال حوادث روز عاشورا، نشان داد که جریان فتنه با دین و اعتقادات مردم مشکل دارد و به همین دلیل در برابر نظام اسلامی و ولایت فقیه ایستاده و انتخابات، بهانه ای بیش نیست.
این رفتار فتنه گران، واکنش پرخروش و حماسی مردم در نهم دی را به دنبال داشت که در آن مردم به صورت متحد و یکپارچه در برابر فتنه گران به صحنه آمده و آنان را منزوی ساخته و به حاشیه راندند.
چرا حرمت شکنی در روز عاشورا
برخلاف ادعای موسوی و دیگر سران فتنه و احزاب و گروه هایی که فتنه گران را همراهی کردند، افراد حرمت شکن در روز عاشورا، هیچ نسبتی با ملت خداجوی و عزاداران امام حسین(ع) نداشتند. حرمت شکنان، مجموعه ای ناهمگون با باورها و اعتقادات متفاوت و بعضاً متضادی بودند که با هدف مقابله با نظام اسلامی به صحنه آمده بودند. منافقین، بهایی ها، سلطنت طلبان، گروه های چپ گرای مارکسیستی، شیطان پرستان، لیبرال ها و ملی گرایان غرب گرا و عده ای هم از انقلابیون فرسوده و پشیمان از مبارزه با شاه و آمریکا این جماعت را تشکیل داده بودند. بنابراین اساساً بسیاری از آنان با عاشورا و فرهنگ آن و با شور و حال عزاداران امام حسین(ع) بیگانه بودند و همین بیگانگی باعث شد که اقداماتی را انجام دهند که مردم مومن و انقلابی چهره واقعی آنها را آن گونه که هست، بشناسند. شعارهای حرمت شکنان در روز عاشورا در ادامه شعارهای پیشین آنان در روزهای قدس، ۱۳ آبان و ۱۶ آذر بود. لکن این ویژگی عاشورای حسینی است که به خوبی صف حق طلبان را از صف مدعیان دروغین حق جدا می سازد.
جریان فتنه و مناسبت ها در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، جریانی که اکنون با عنوان جریان فتنه شناخته می شود و پیش از این با عنوان دوم خرداد و جبهه اصلاحات از آن یاد می گردید، این جریان که مطمئن بود در انتخابات پیروز نخواهد شد، سناریوی احتمال تقلب در انتخابات را طراحی کرد. کسانی که در اتاق های فکر این جریان، این سناریو را با الگوگیری از انقلاب های مخملی کشورهای شوروی سابق طراحی کرده بودند، هیچ تردیدی نداشتند که با ادعای تقلب در انتخابات و کشاندن هواداران سازمان یافته به خیابان ها، نظام را وادار به عقب نشینی کرده و ابطال انتخابات را به رهبری و شورای نگهبان تحمیل خواهند کرد. تصور آنان این بود که با باطل شدن انتخابات، مدیریت امور را با پشتوانه حضور هواداران حاضر در صحنه در دست خواهند گرفت و به اهداف و مقاصد سیاسی خود دست خواهند یافت.
هوشیاری رهبری و مردم در برابر این جریان فتنه گر، آنان را در رسیدن به اهداف ناکام ساخت. سران فتنه و حامیان خارجی آنان که برای اولین بار با شکست سنگین مدل انقلاب های رنگی در ایران مواجه شدند برای به چالش کشاندن نظام و بحران سازی برای دولت، ضمن کودتایی معرفی کردن دولت و نامشروع دانستن آن، راهبرد استفاده از مناسبت ها را برای عرض اندام در صحنه و آوردن هواداران به خیابان ها انتخاب کردند. آنان تصور می کردند می توان با انبوه هواداران معترض، نظام را به چالش کشید.
مناسبت هایی که روشنگری کرد جریان فتنه این تصور را داشت که مناسبت ها بهترین فرصت برای به چالش کشاندن نظام اسلامی خواهد بود. موسوی که ادعای تقلب در انتخابات را داشت، اما هیچگاه مسیر قانونی را برای پیگیری شکایت خود برنگزید و به کف خیابان آمد و مردم را نیز به خیابان ها فراخواند. او تصور می کرد مردم با او هستند و با آمدن مردم به صحنه، همه چیز بر وفق مراد او پیش خواهد رفت.
اما در صحنه عمل، اتفاقات دیگری رخ داد و دست موسوی کاملاً رو شد. در اولین مناسبت که روز قدس بود، هواداران موسوی با نماد رنگ سبز، نه تنها حرمت ماه رمضان را شکسته و در ملأ عام روزه خواری آشکار نمودند، بلکه با شعارهایی چون «نه غزه، نه لبنان» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی» نشان دادند که هیچ سنخیت و تناسبی با ملت انقلابی و در خط امام(ره) ندارند. در مناسبت دوم که سیزده آبان و سالروز ملی مبارزه با استکبار بود، این جماعت به جای گفتن مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، شعار مرگ بر چین و مرگ بر روسیه سر داده و وابستگی خود به غرب و سفارتخانه های غربی را آشکار ساختند. در سومین مناسبت که ۱۶ آذر بود، خشم و کینه خود نسبت به حضرت امام(ره) را نتوانستند در دل های شان پنهان سازند و با به آتش کشیدن تصاویر حضرت امام، علناً نشان دادند که آنان هدفی جز حذف تفکر امام (ره) از صحنه سیاست ایران ندارند و در چهارمین مناسبت یعنی در روز عاشورا، این چهره های واقعی آشکار شد که آنان با دین و اسلام مشکل دارند. در روز عاشورای سال گذشته به طور کلی پرده از چهره منافقین جدید و مدعی خط امامی کنار رفت و مردم به خوبی دریافتند که چگونه افرادی که در گذشته در صف انقلاب و همراه امام(ره) بوده اند، امروز در صف دشمنان و در مقابل امام(ره) و ولایت فقیه ایستاده اند. بنابراین در روز نهم دی، ملت ایران با خلق حماسه بزرگ اعلام کردند که آنان در صف ولایت و انقلاب و نظام هستند و نه تنها برای سران فتنه با هر سابقه ای هیچ احترامی قائل نیستند، بلکه به دلیل جرایمی که مرتکب شده اند، خواستار اشد مجازات برای آنان می باشند.
چرا این چنین شد؟ اما چرا برخی از افراد با سابقه انقلابی در این مسیر افتاده و این گونه در برابر امام، نظام و ولایت قرار گرفتند؟ برای پاسخ باید گفت، بر حسب تجربه تاریخی، حرام خواری، هواهای نفسانی، قدرت طلبی و جاه طلبی از عوامل اصلی انحراف خواص جبهه اهل حق می باشد. خواصی که به همین دلایل، با حضرت امیر(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) جنگیدند. همین دلایل سبب گردید که در انقلاب ما نیز خواصی که با امام(ره) بودند و سال ها در مسئولیت های گوناگون حضور داشتند، امروز به خاطر دنیا و لجاجت های شان در برابر نظام اسلامی و رهبری آن بایستند و دنیا و آخرت شان را تباه سازند. اما آنچه باعث خرسندی و امیدواری است، بصیرت توده هاست که نگذاشت این انحراف خواص دنیاگرا، انقلاب اسلامی را از مسیر اصلی خارج سازد و نظام اسلامی را دچار انحراف نماید.