مطالعه و دقت در تاریخ، چراغ راه آینده بشر است و به تصویر کشیدن آن نقش مؤثری در هدایت جامعه به سوی شناخت حق و دفع غبارآلودگی فتنه و خروج از بحرانهای احتمالی دارد. در واقع عبرتآموزی از تاریخ و وقایع صدر اسلام باعث رسیدن به راهحلهای مناسب در رویارویی با فتنه و بحرانهای احتمالی داشته و شناخت صحیح لحظهها را به ارمغان خواهد آورد؛ چرا که اگر از وقایع تاریخی و حوادث مشابه آن عبرت نگیریم نه تنها پیشرفت جوامع کند میشود بلکه تکرار برخی اشتباهات و خطاها امکان انحراف و نابودی یک جامعه و تمدن را فراهم میکند.
در همین راستا بررسی و واکاوی مجموعه تلویزیونی مختارنامه و پند گرفتن از آن، که حوادثی مشابه با اتفاقات پس از انتخابات سال گذشته و غبارآلودی فتنه و تشویش در جایگاه ولایت، در زمان قیام امام حسین(ع) را برایمان تداعی میکند؛ بسیار حائز اهمیت است. در واقع نمایش مختارنامه و بررسی اتفاقات تاریخی در زمان دو امام معصوم یعنی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) مجموعهای است که بصیرتزایی و تبیین و تقویت جایگاه ولایت در آحادجامعه را تقویت میکند و هشدار به نخبگان و خواص جامعه است تا در مسیر استمرار جریان ولایت حضور خود را شفاف سازند. در واقع در مختارنامه میبینید که سکوت و راهبری ناصحیح و عدم بصیرت برخی از خواص، آحاد جامعه را دچار سردرگمی نموده و غبارآلودی فتنه را دوچندان مینماید. لذا در چنین شرایطی است که غضب خلافت و حکومتداری بر جامعه اسلامی از سوی بنیامیه شکل میگیرد و ادعای همراهی با پیامبر و نقل احادیث ایشان از سوی این جریان دنبال میشود و ابن زیاد والی کوفه با ادعای اسلامگرایی و پیامبردوستی، مخالفت با ولایت و امامت حسین بن علی را بر منبر رسولالله میخواند. در حقیقت سکوت بزرگان کوفه در دفاع از جریان ولایت و تبیین ضرورت دفاع از جایگاه ولایت شکلگیری واقعه عاشورا و پایمال شدن خون امام حسین(ع) را به دنبال دارد. از این رو کوچکترین اشتباه خواص از بزرگترین اشتباه مردم خطرناکتر است و دنیازدگی و منفعتطلبی برخی از خواص و گرایش به خطوط خاص جناحی نتایج زیانباری را نصیب جامعه اسلامیخواهد نمود. این خلأ که به بیبصیرتی و عدم شناخت لحظهها و درک صحیح عرصهها تعبیر میشود، اتفاقی است که مردم کوفه را در پیروی از خواص گرفتار خود کرده و بحران شناخت حق از باطل را شدت بخشیده است.
همانطور که در مختارنامه میبینید برخی از خواص در دفاع از ولایت شرایط را با معیارهای عقلی میسنجند و گاهی سکوت میکنند؛ برای مثال سکوت و کنارهگیری سلیمان در حمایت از مسلم بن عقیل سفیر امام، انشقاق و دودستگی در جریان مدافعین از حق را به وجود میآورد و ابن زیاد را بر این میدارد تا در این میان با طرح شبههای مبنی بر اینکه سکوت سلیمان از بزرگان کوفه در حمایت از سفیر حسین به چه دلیلی است و فضا را غبارآلود مینماید تا مردم کوفه در شناخت حق از باطل دچار شک و تردید شوند. در چنین شرایطی است که افراد با شناخت از چهره اشخاص در شناخت حق استدلال مینمایند و در این مسیر نیز بر اساس منافع مادی خویش نیز تصمیمگیری میکنند؛ از این رو هر چند سلیمان سرانجام عاقبت به خیر شده و به مقام شهادت میرسد اما هر زمان راجع به او صحبت به میان میآید مردم قضاوت خاصی دارند.
همچنین پس از واقعه عاشورا و شهادت مظلومانه امام حسین (ع) اگر چه قیام توابین به منظور توبه از سکوت و عدم حمایت از ولایت به راه میافتد، اما تأثیرگذاری مناسب و مطلوب خود را در جریان دفاع از ولایت ندارد؛ چرا که در شرایطی که میتوانستند اقدام صحیحی داشته باشند با عدم موضعگیری و سکوت خود مردم را به انفعال کشانده و تنهایی و غربت امام معصوم را به وجود آورده تا مورد هجمههای مدعیان اسلام و پیامبر دوستان دروغین قرار گیرند.
حالا با توجه به فتنه سال ۸۸ که به اعتقاد آگاهان و کارشناسان یک توطئه در براندازی نظام اسلامی و تضعیف و تخریب جایگاه ولایت فقیه شکل گرفت، متوجه میشویم، اگر چه برخی از افراد و چهرههای داخلی و به ویژه خواص در این مسیر قرار گرفتند و بعضی از آنان در صورت بیطرفی با سکوت خود فضای غبارآلود فتنه و جولان دادن عناصر ضد انقلاب و خودفروخته را دو چندان نمودند؛ اما بصیرت مردم در شناخت لحظهها و درک عرصهها نشان داد که ولایتمداری ملت ایران با دوران صدر اسلام قابل قیاس نبوده و به این نتیجه میتوان رسید که مردم ایران به این عمق از بینش و بصیرت رسیدهاند که ولایتمداری در عمق جانشان به صورت ملموس جاگرفته، تا اندازهای که خود را برای ولایت فدا میکنند.
در جریان فتنه ۸۸ نیز میبینید که ماهیت جریان فتنهگر با ادعای «یار و همراه امام» به تقابل با اندیشههای حضرت امام و اصل ولایت پرداختند؛ یعنی همان حرکتی که یزیدان زمان حسین بن علی با ادعای پیروی از پیامبر به مخالفت با ولایت پرداختند.بنابراین در مطالعه شکلگیری این گونه حوادث، مرور تاریخ و گذر از زمان میتواند از تکرار خطاها و اشتباهات جلوگیری کندو بر اساس آن میتوان گفت برخی از خواص باید بدانند که مردم ما کسانی نیستند که در شرایط بحران و فتنه فریب خورده و در دفاع از جریان ولایت دچار سردرگمی و انحراف شوند، بلکه این خواص هستند که باید رفتار خود را با تودههای عظیم مردمی هماهنگ کنند چرا که اگر در گذشته خواصی بودند و حرکت توده مردم را تحت تأثیر خود قرار میدادند و به کجراهه و انحراف میکشاندند،اما اکنون در سایه بصیرتزای ولایت این تودههای عظیم مردمیهستند که در مقابل کجروی خواص ایستادگی خواهند کرد. یکی از واقعیتهایی که در حضور میلیونی مردم در حماسه بزرگ ۹ دی ماه سال ۸۸ به منصه ظهور نشست و جریان ولایتمداری را به تصویر کشید.
بنابراین میتوان گفت که فتنه سال ۸۸ یکی از پیچیدهترین حوادثی بود که با همه هماهنگیهای داخلی و صحنهگردانیهای خارجی به علت عبرتآموزی ملت ایران از تاریخ و امت کوفه و بیبصیرت ملتی که در دفاع از ولایت کوتاهی نمودند و حوادثی ناگوار در تاریخ اسلام برجای گذاشتند، تکرار تلخ آن را ناکام گذاشت و در مقابله آزمون مردود خواص و عوام کوفه حماسه نهم دی را به وجود آوردند.