شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » رهبری و انتخابات » بیانات مقام معظم رهبری درباره دنیاطلبی و فساد در میان خواص

بیانات مقام معظم رهبری درباره دنیاطلبی و فساد در میان خواص

فساد نمی‌گوید!

دنیاطلبی و فساد در میان خواص

 ما باید عفت داشته باشیم، عفیف باشیم و به لجن بودن طبیعت بشری خودمان واقف باشیم. برادران! این طبیعت خیلی خطرناک است. بشر این‏طوری است، بشر لغزش دارد. برای این که آدم خودش را از لغزش نگهدارد، راه این است که لب پرتگاه نرود. شما که سرگیجه‏داری، چرا لب پشت‏بام می‏روی؟ شما که لرزش زانوداری، چرا آن جا می‏روی که انسان ممکن است با مغز به زمین بخورد و نابود شود؟ به لغزشگاههای مالی و قدرتی و دیگر لغزشگاههای گوناگون نزدیک نشوید. نمی‌خواهم در این‏جا لغزشگاههای متعدد را یکی‏یکی اسم بیاورم. انواع و اقسام لغزشگاهها و لجنگاهها هست. حواستان را جمع کنید و مواظب باشید.

۹/۱۱/۱۳۶۸

سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، در آستانه‏ی یازدهمین‏سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران‏

 

این جبهه، فقط با تقوا پیش خواهد رفت. این نظام، جز با رعایت تقوا و طهارت و پاکی و محاسبه‏ی دقیق و صحیح و حسابرسی هرکدامِ ما از خودش ـ «حاسبوا انفسکم» ـ پیش نخواهد رفت. اشتباه است اگر کسی خیال کند همان کارهایی که دیگر حکومتها و دیگر کارگزاران دولتها در دنیا می‌کنند، ما هم همانها را بکنیم. ما اصولی داریم، ما روشهای مخصوص به خودمان را داریم؛ اینها متعلق به اسلام است. این اصول باید بر دنیا حاکم بشود؛ نه این که اصول غلط دنیای جاهلی و استکباری، خودش را بر ما تحمیل بکند.

باید خدا و مرگ و سؤال الهی و محاسبه‏ی الهی را از یاد نبریم. اگر سروکار ما به یک بازجوی بشرِ ضعیفِ کم‏اطلاع بیفتد، یا احتمال بدهیم که خواهد افتاد، حواسمان را جمع می‌کنیم. آن وقتی که از کار خسته می‏شوید، آن وقتی که احساس می‌کنید چه لزومی دارد کار را دنبال بکنم، آن وقتی که پای یک رفاقت در میان می‏آید، آن وقتی که پای یک افزون‏طلبی و خودخواهی و شخصی‏اندیشی در میان می‏آید، آن وقتی که پای یک قضاوت باطل نسبت به برادر مسلمان در میان می‏آید، آن‏جا به یاد این آیه بیفتید: «مال هذا الکتاب لایغادر صغیره و لا کبیره الّا احصیها».

دیگران اینها را ندارند. نظامهایی که به خدا و قیامت اعتقاد ندارند، بسته به زرنگیشان، چگونه زیر و رو و لابلا کنند که چشمهای حسابگر و حسابرس دنیایی نبیند، قاضی نبیند، دادگاه نفهمد، بازرس نفهمد، مافوق نفهمد، مسأله به همین‏جا خاتمه پیدا می‌کند. ما این‏طور نیستیم؛ ما آن‏جایی که دیگران نمی‌فهمند، آن‏جایی که دیگران تشخیص نمی‌دهند، اول مشکل ماست که نفس ما بر ما غلبه نکند و وسوسه ننماید.

برادران! نظام را باید برپایه‏ی تقوا حفظ کرد؛ راه تقوا هم ذکر خداست. آقایان وزرا، آقایان نمایندگان، آقایان مدیران گوناگون کشور، مسئولان قضایی کشور، خودشان را بی‏نیاز از دعا و نافله و ذکر و توجه و توسل و گریه و انابه به پروردگار ندانند؛ نگویند حالا ما که مشغول خدمت به مردم هستیم؛ دعا را کسی بخواند که خیلی کار ندارد! نه، اصل کار این است. اگر این نباشد، آن‏جا بی‏پشتوانه‏ایم. آن‏جایی که وسوسه‏ها در مقابل ما صف می‏کشند و منِ ضعیفِ تربیت‏نشده‏ی حریصِ به دنیا در مقابل این وسوسه‏ها قرار می‏گیرم، چه چیزی من را نگاه خواهد داشت؟ «قل ما یعبؤا بکم ربّی لولا دعاؤکم».

دعا کنید، نافله بخوانید، توجه پیدا کنید، متذکر باشید؛ در شبانه‏روز، یک ساعت را برای خودتان و خدای خودتان قرار بدهید؛ از کارها و اشتغالات گوناگون، خودتان را بیرون بکشید؛ با خدا و با اولیای خدا و با ولی‏عصر(عجلّ‏اللَّه‏تعالی‏فرجه و ارواحنافداه) مأنوس بشوید؛ با قرآن مأنوس باشید و در آن تدبر بکنید.

من بیشتر از شما محتاجم که کسی این حرفها را به من بزند. بنده هم بایستی مورد همین موعظه‏ها قرار بگیرم؛ همه‏مان محتاجیم. این‏طوری می‏توان این بار سنگین و این امانت استثنایی الهی را که در طول این چندین قرن بعد از صدر اسلام، خدای متعال آن را بر دوش احدی نگذاشت که بر دوش شما گذاشت، به سرمنزل رساند؛ والّا روسیاهی دنیا و آخرت است.

به حد ضرورت اکتفا کنید و اندازه نگه دارید؛ اینها ما را از مردم دور می‌کند، روحانیون را از مردم دور می‌کند. روحانیون، به تقوا و ورع و بی‏اعتنایی به دنیا در چشمها شیرین شدند. بدون ورع و بدون دورانداختن دنیا، نمی‌شود در چشمها شیرین ماند. مردم رودربایستی ندارند؛ خدا هم با کسی رودربایستی ندارد.

من بارها عرض کرده‏ام که خدای متعال در چند جای قرآن درباره‏ی بنی‏اسرائیل می‌گوید: «و فضّلناهم علی‏العالمین»؛ ما شما را بر همه‏ی مردم دنیا برتری دادیم. همین بنی‏اسرائیلند که باز قرآن درباره‏ی آنها می‌فرماید: «و ضربت علیهم الذّلّه والمسکنه و باؤا بغضب من‏اللَّه». چرا؟ رفتار خود آنها موجب چنین وضعیتی شد. مگر خدا با من و شما قوم و خویشی دارد؟ مگر خدا با جمهوری اسلامی و با این اسم قوم و خویشی دارد؟ من و شما هستیم که باید معین کنیم این جمهوری، اسلامی است، یا اسلامی نیست؛ این هم در رفتار ماست.

البته بسیاری هم هستند که دندان این چیزها را کشیده‏اند و دور انداخته‏اند و به زندگی ساده ساخته‏اند و وسوسه‏ها اینها را به طرف خودش نکشانده است. من اینها را در میان مسئولانمان ـ معممان و غیرمعممان ـ می‏شناسم؛ کم هم نیستند. اینی که من عرض می‌کنم، جمع و اقلیتی هستند؛ اکثریتی نیستند. واقعاً جمع قابل توجهی هستند که به این چیزها بی‏اعتنایند و همان‏طوری که قبل از انقلاب و اول انقلاب زندگی می‌کردند، همان‏گونه زندگی می‌کنند؛ این درست است. پس، محبت و اعتماد مردم، از راه بیان صادقانه و صحیح واقعیتها حاصل می‌شود.

۲۳/۵/۱۳۷۰

سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران‏

 

مدیر خوب، مدیری است که هر کاری را به عهده می‌گیرد، با رعایت اصول اخلاقی صحیح، انجام دهد. در نظام اسلامی، چیزی که به شدّت با آن مقابله می‌شود، رسوخ فساد است. در نظام اسلامی، با اعتقاد بد و نادرست، این‏طور مقابله نمی‌شود که با عمل غیر صحیح و عمل غیراخلاقی و خدای ناکرده رسوخ فساد مبارزه می‌شود. چیزی که امروز، در دوران بازسازی، مسئولین کشور، همکاران دولت، مدیران درجه دو و سه در دستگاههای دولتی، تا پایین‏ترین رده‏ها، باید با دقّت مراقب باشند، این است که در این دوران بدانند خطر رسوخ و نفوذ فساد، جدّی و فلج کننده است. واقعاً فلج کننده است! در این کار، فساد که نمی‌گوید «من فسادم»! فرد مفسدی که دیگران را به وادی فساد می‏کشاند ـ فساد مالی، فساد کاری، قرارهای نامشروع و ناموجّه در زمینه‏های مسائل کاری ـ کسی که انسان را تشویق می‌کند و می‏لغزاند به این سمت، از اول نمی‌گوید «من آمدم که شما را فاسد کنم.» اوّل با یک عنوان موجّه؛ با یک چیز کوچک وارد میدان می‌شود. انسان است و آسیب‏پذیری شدید. انسان، به شدت آسیب‏پذیر است. لذا، خیلی باید مراقب بود.

۱۲/۵/۱۳۷۲

بیانات در مراسم تنفیذ حکم آقای هاشمی سال ۷۲

 

آقایان! دشمن بزرگ انقلاب در درون انقلاب، همین میکروب ارتجاع است. دشمن منتظر نشسته است تا این میکروب در داخل این کالبد سالم و نیرومند؛ یعنی کالبد نظام اسلامی و جمهوری اسلامی، اثر کند. لذا ما باید مراقب باشیم. امروز آنها منتظرند که فساد در داخل این کشور نفوذ پیدا کند؛ تردید در اذهان جوانان این کشور نفوذ پیدا کند؛ سرگرمیهای باز دارنده و فاسد، بر آرمانهای بزرگ غلبه پیدا کند؛ دنیاطلبی و اشتغال به مال و زینت دنیا رایج شود و لذّت پول و زندگی راحت و تجمّلاتی، خود را زیر دندان عناصر انقلابی نشان دهد. اینها ناقلهای میکروب ارتجاعند. نه این‏که مردم یا انقلابیون نباید زندگی کنند! نعمت و برکات خدا، مال همه است و همه باید از آنها استفاده کنند. اما پرداختن به دنیا و شهوات؛ پرداختن به مال و مال اندوزی؛ پرداختن به خود بیش از پرداختن و اندیشیدن به جمع و هدف و خدا و دین خدا؛ دچار شدن به فساد اخلاقی ـ اعم از فسادهای مالی، جنسی، اداری و اختلافات داخلی که این هم یک نوع فساد بسیار خطرناک است ـ و جاه‌طلبیهای غلط و نامشروع، آن چنان که در دنیای غرب مطرح است، عواملی هستند که کاخ آرمانی انقلاب و اسلام و هر حقیقتی را ویران می‌کنند. بناهای جدیدی ساخته خواهد شد؛ اما بناهای طاغوتی، غیر خدایی، بناهای ضدّ اسلامی و ضدّ ارزشهایی که به‏خاطر آنها خون شهدای ما ریخته شد. و این یعنی همان رجعت و برگشت، که دشمن منتظر آن است. دشمن و نهادهای دشمن، بر اثر تجربه فهمیده‏اند که انسان، آسیب‏پذیر است. می‌گویند: «هر انسانی، قابل فاسد شدن است. هر کس باشد، می‏توان فاسدش کرد.» البته راست می‌گویند؛ با یک استثنا: «الّاالمتّقین». متّقین را نمی‏توان فاسد کرد. آنها این را؛ یعنی معنای تقوا را دیگر نمی‌فهمند. بله؛ انسانها را می‏توان فاسد کرد و می‏توان زیباییهای دنیا را از طرق نامشروع در جلوِ چشم آنها به رژه در آورد و دلهایشان را بُرد؛ طوری‏که همه ارزشها را دور بریزند و در مقابل جلوه‏های مادّی قربانی کنند. اما اگر تقوا نباشد: «الّاالمتّقین». تقوا در قیامت هم اثر می‌کند، در دنیا هم اثر می‌کند، در سیاست هم اثر می‌کند، در حفظ نظام هم اثر می‌کند، در جنگ هم اثر می‌کند. و این را خودِ شما، درک و لمس کردید و دیدید.

مراجعه‏ای به تاریخ و خاطره‏های خودتان بکنید! به یاد بیاورید که چطور به فکر هیچ چیز در این دنیا نبودید! به فکر مال، ثروت، خانه، زندگی، پدر و مادر، عیال و فرزند نبودید! اگر کسی به شما می‏گفت که می‌خواهیم یک خانه خیلی خوب، در فلان جای شهر به شما بدهیم، اصلاً به ریشش می‏خندیدید که «خانه چیست؟!» این‏طور پاک بودید که توانستید آن کارهای بزرگ را انجام دهید. کسانی که آن‏جا، درمقابل هوسهای مادّی، پاها و زانوانشان می‏لرزید، نمی‏توانستند مقاومت کنند.

۱۵/۱۰/۱۳۷۳

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان و اعضای «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، به مناسبت «روز پاسدار»

همه‏ی برادران و خواهران نماینده را توصیه می‌کنم به رعایت تقوا، و روی آوردن به توجه و عبادت و معنویت و بی‏اعتنایی به زخارف دنیا، و خرد و حقیر دانستن پست و مقام، و بزرگ و مهم شمردن خدمتگزاری به مردم، و اهتمام به برپایی حق و سرکوب باطل و بر حذر داشتن خود از تکبر و غفلت و اسراف و انحراف. و این موعظه‏ی عظیم قرآنی را به یاد آنان می‏آورم: تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علواً فی الارض و لا فساداً و العاقبه للمتقین.

۱۱/۳/۱۳۷۵

پیام به مناسبت افتتاح دوره‏ی پنجم مجلس شورای اسلامی

 

امیرالمؤمنین آن روز که این زهد را فرمود، به عنوان علاج بیماری اساسی جامعه اسلامی فرمود و من مکرّر گفته‏ام امروز هم ما باید همان آیات زهد را بخوانیم. آن روز هم که امیرالمؤمنین می‏فرمود به شیرینیها و لذّتهای دنیا جذب نشوید، کسانی بودند که این شیرینیها و لذّتها، به دستشان نمی‏رسید ـ شاید اکثریت مردم آن طور بودند ـ امیرالمؤمنین به آن کسانی می‏گفت که فتوحات دنیای اسلام، سالهای گسترش امپراتوری و قدرت بین‏المللی اسلام، آنها را متمکّن، ثروتمند و برخوردار از امتیازات کرده بود؛ حضرت به آنها هشدار می‏داد. ما امروز همین که دو کلمه راجع به زهد بگوییم ـ بگوییم یک خرده ملاحظه کنید ـ بعضیها می‌گویند که آقا، اکثر مردم این چیزهایی که شما می‌گویید، ندارند. جواب این است که ما به آنها نمی‌گوییم؛ ما به کسانی می‌گوییم که تمکّن دارند؛ کسانی که لذّتهای دنیا برای آنها آغوش باز کرده است؛ کسانی که می‌توانند از راههای حرام، خودشان را به زیباییها و شیرینیهای زندگی برسانند. البته در درجه بعد به کسانی هم که از راه حلال می‌توانند به آن لذّتها دست پیدا کنند، می‌گوییم.

البته بالاترین و واجبترین زهدها این است که انسان از حرام پرهیز کند؛ پارسایی کند؛ دامن را پاک نگه دارد و زهد بورزد. اما زهد از لذّات حلال هم، مرتبه بالایی است. البته افراد کمتری ممکن است مخاطب این خطاب باشند. امروز هم همان روز است ـ با تفاوتهایی در وضعیت زمان و خصوصیات تاریخی هر دوره، که مخصوص خود آن است ـ کسانی که دستشان می‏رسد، کسانی که می‌توانند از زیباییها، تجمّلات، لذّات، تنعّمات و از گسترش روزافزون زندگی بهره‏مند شوند، باید آن خطابهای زهد امیرالمؤمنین را به یاد داشته باشند. البته این خطاب در مورد کسانی که مسئولیتی دارند، شدیدتر و سنگینتر است. در مورد کسانی هم که مسئولیتهای دولتی ندارند، همان خطاب هست، منتهی کمتر است؛ آنها بیشتر مخاطبند. اگر جامعه اسلامی ما که با این همه خطرات و دشمنیها روبه‏روست، اینها را مدّنظر و مورد توجّه دقیق قرار دهد؛ این را به صورت فرهنگ درآورد؛ همه آن را بدانند، بگویند و همه آن را بخواهند، آن وقتِ اعمال این چنین عدل و زهدی، به هیچ وجه نظام اسلامی را به خطر نمی‏اندازد؛ بلکه قویتر می‌کند. نظام اسلامی را قوی و آسیب‏ناپذیر می‌کند.

انسانهایی که لذّات و مطامع دنیا و شهوات زندگی فریبشان نمی‌دهد و از خود بیخودشان نمی‌کند، می‌توانند در مقابل دشمنیها و دشمنها بایستند و در لحظه خطر، جامعه و نظام خود را نجات دهند. این همه دشمنی، با نظام جمهوری اسلامی است. این مسئولیت خیلی سنگین بر عهده همه است؛ بخصوص بر عهده جوانان و کسانی که مسئولیت دارند. بخصوص بر عهده روحانیون محترم و قشرهای گوناگون مردم و کسانی که مردم به آنها، به صورت الگو نگاه می‌کنند. امیرالمؤمنین این مشعل را روشن کرده است تا همه تاریخ را روشن کند و روشن هم می‌کند.

۵/۹/۱۳۷۵

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد مسعود مولای متّقیان علی علیه‏السّلام‏

 

هر کدام از شما [مسئولان] تلاش کنید که برای این مسئولیتها خودتان را با الگوی اسلامی منطبق سازید؛ یعنی دینتان، تقوایتان، رعایتتان نسبت به حال مردم، رعایتتان نسبت به شرع، رعایتتان نسبت به بیت‏المال، اجتنابتان از خودخواهیها و خودپرستیها و رفیق‏بازیها و قوم‏وخویش‏پرستیها و اجتنابتان از تنبلی و بیکارگی و بی‏عملی و هوی‏ و هوس و این چیزها مطابق با الگوی اسلام باشد.

فرمود: «انّ اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتّباع الهوی و طول الأمل». خطر عمده دو چیز است: اوّل، هوس‏پرستی و هوی‏پرستی است. تعجّب نکنید؛ از همه خطرها بالاتر، همان هوای نفسی است که در دل ماست؛ «انّ اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک»؛ از همه دشمنها دشمن‏تر، همان نفس، همان «من» و همان خودی است که در وجود توست؛ آن منیّتی که همه چیز را برای خود می‌خواهد. این‏جا هم از زبان پیغمبر همین را می‌فرماید: «انّ اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتّباع الهوی و طول الأمل فأمّا اتّباع الهوی فیصدّ عن الحق»؛ یعنی پیروی از هوای نفس، شما را از راه خدا گمراه می‌کند. غالب این گمراهیها به خاطر هوای نفس است. البته ما برای خودمان هزار رقم توجیه درست می‌کنیم، برای این‏که از راه خدا منحرف شویم و حرف و عملمان غیر از آن چیزی باشد که شرع و دین برای ما معیّن کرده است. هوای نفس خصوصیتش این است که شما را از سبیل‏اللَّه – که جهاد در سبیل‏اللَّه لازم است – گمراه می‌کند. «و امّا طول الأمل فینسی الأخره». طول امل، یعنی آرزوهای دور و دراز شخصی: تلاش کن، برای این‏که فلان طور، خانه برای خودت درست کنی؛ تلاش کن و مقدّمات را فراهم کن، برای این‏که به فلان مقام برسی؛ تلاش کن، زید و عمرو را ببین و هزار نوع مشکل را پشت سر بگذار تا این‏که فلان سرمایه را برای خودت فراهم آوری و فلان فعالیت اقتصادی را در مشت بگیری. این طول‏الأمل ـ یعنی آرزوهایی که یکی پس از دیگری می‏آیند و تمام‏نشدنی‏اند ـ جلوِ چشم انسان صف می‏کشند؛ برای انسان هدف درست می‌کنند و هدفهای حقیر در نظر انسان عمده می‌شود. خاصیت این هدفها «ینسی الأخره» است؛ آخرت را از یاد انسان می‏برند؛ انسان دائماً مشغول هدفهای حقیر می‌شود؛ برای انسان وقتی باقی نمی‏ماند؛ دلِ انسان را می‏میرانند؛ میل به دعا، میل به انابه، میل به تضرّع و میل به توجّه را برای انسان باقی نمی‌گذارند.

۱۲/۹/۱۳۷۹

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران‏

 

خود را خویشاوند خدا هم ندانیم و به خویشاوندی وهمی با خدا غرّه نشویم. یکی از چیزهایی که در دعاها ما را به‏شدّت از آن پرهیز داده‏اند، «الاغترار باللَّه» است. نگوییم چون بندگان خوب خدا هستیم، نقمت الهی ما را نمی‌گیرد؛ نه، این خطاست. خدای متعال با هیچ‏کس، با هیچ قومی و با هیچ ملتی خویشاوندی ندارد. عمل و نیّت و صدق و مجاهدت آنهاست که تأثیر می‌گذارد و رحمت الهی را جلب می‌کند. همچنین به‏خاطر جلب نظر فرعونهای عالم و طاغوتهای دوران، خدا را نادیده نگیریم؛ این هم یک شرط دیگر است. اگر این کارها بشود، ما به منبع لایزال قدرت الهی متّصل می‏شویم.

یک خصوصیت دیگر هم مخصوص من و شماست؛ یعنی مایی که به خاطر مسئولیتهایمان حوزه اقتداری داریم؛ چه کوچک و چه بزرگ. این، مضمون آیه‏ای است که تلاوت کردم: «تلک الدّار الأخره نجعلها للّذین لا یریدون علوّا فی الأرض و لا فسادا». دنبال استعلاء و سلطه‏جویی و برتری‏جویی بر مردم نباشیم. این کار، سخت است؛ اما ممکن و لازم است. سلطه‏جویی، آفتی است که قدرتمداران عالم را همیشه تهدید کرده و بسیاری را لغزانده است. ما که قویتر از آنها نیستیم؛ باید مواظب و مراقب باشیم تا نلغزیم. از امیرالمؤمنین علیه‏الصّلاهوالسّلام نقل شده است که فرمود: «نزلت هذه الأیه فی اهل العدل و التّواضع من الولاه و اهل القدره من النّاس»؛ این آیه اصلاً برای قدرتمندان، ولات و مسئولان است؛ از رؤسای سطح بالا گرفته تا مدیریّتهای میانی و تا هرجا که حوزه قدرتی وجود دارد. آفت کار ما این است که از حوزه اقتدار برای سلطه‏جویی، زورگویی و افزون‏طلبی استفاده کنیم؛ این خطر بزرگی است. انتهای آیه می‌فرماید: «والعاقبه للمتّقین». بعضی این عاقبت را «آخرت» گفته‏اند؛ بعضی هم احتمال داده‏اند دنیا را نیز شامل شود که به نظر ما هم همین‏طور است. عاقبت، متعلّق به متّقین است. فرجام نیک دنیوی و اُخروی متعلّق به کسانی است که اهل تقوا و پرهیزکاری باشند.

آنچه من در مجموع برای کار خودمان ـ که ابتلای به مسئولیت پیدا کرده‏ایم ـ می‌فهمم، این است که باید آخرت را در همه تصمیم‏گیریها و اقدامهای خود تأثیر بدهیم و برای آن، نقش قائل شویم. بعضی برای حرف مردم و نظارت مردمی نقش قائل می‌شوند؛ اما برای نظارت الهی و چیزی‏که فردای ما مشتمل بر آن است، نقش قائل نمی‌شوند. ما در هر سنّی، لب مرز هستی و نیستی هستیم. البته یکی مثل ما پا به سن گذاشته و درباره او احتمالش بیشتر است؛ اما جوانان هم همین‏طورند. آن طرفِ مرز مرگ، محاسبه الهی و مؤاخذه حساب‏کشهای دقیق الهی است. باید به فکر باشیم؛ حیات و ابدیّت و سرنوشت حقیقی آن‏جاست؛ این را نقش بدهیم. ما این چند صباح آمده‏ایم آن‏جا را آباد کنیم. در نطقی که می‌کنیم، در امضایی که می‌کنیم، در مشورتی که می‏دهیم، در تصمیمی که می‏گیریم، در عزل و نصبی که می‌کنیم، به آخرت و رضای الهی و محاسبه اُخروی نقش و تأثیر دهیم. این به نظر من مهمّ است. اگر این‏طور شد، آن‏گاه قدرت می‌شود خیر. بعضی تصوّر می‌کنند قدرت یا ثروت ذاتاً شرّ است؛ در حالی‏که این‏طور نیست؛ قدرت و ثروت مثل بقیه مواهب زندگی، زینت زندگی است: «زینه الحیاه الدّنیا». ما از این قدرت چگونه استفاده می‌کنیم؟ اگر استفاده خوب کردیم، خیر است؛ اگر در خدمت مردم قرار دادیم، خیر است؛ اگر در خدمت ترویج اخلاق و معنویّت و صلاح و رستگاری انسانها قرار دادیم، خیر است؛ اما اگر در خدمت مطامع شخصی و هواهای نفسانی قرار دادیم و مثل حیوانهای درنده، علیه این و آن به کار گرفتیم، می‌شود شر؛ هرچه بیشتر باشد، شرّش هم بیشتر است؛ هرچه بالاتر باشد، شرّش هم شدیدتر است.

در جنگ اُحد می‌دانید چه اتّفاقی افتاد. پیروزی پیش آمد، بعد این پیروزی تبدیل به شکست و خسارت شد؛ به‏خاطر این‏که جمعی نتوانستند نفس خود را مهار کنند. آیه قرآن می‌فرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛ آنهایی که در جنگ اُحد نتوانستند خود را حفظ کنند و پایشان لغزید، شیطان به‏خاطر بعضی از کارهایی که خودشان بر سر خود آورده بودند ـ نانی که خودشان در سفره خود گذاشته بودند ـ آنها را به این بلا دچار کرد. خودشان برای خودشان مشکل ایجاد کرده بودند؛ این عدمِ مهار نفس است. ما باید نفس خود را مهار کنیم. ما در مسئولیتهایی که قرار گرفته‏ایم، باید به لذّات و شهوات و جمع‏آوری ثروت دل نسپاریم. مقطع ما، مقطع عظیمی است؛ در تاریخ، یکی از مقاطع بسیار حسّاس و برجسته است. بدانید همه ما زیر ذرّه‏بین قضاوت مردم در طول صدها سال آینده قرار خواهیم داشت؛ روی اعمال و کارهای ما قضاوت می‌کنند. اگر خطا کنیم، بلغزیم و دل به لذّت و راحت و شهوت دنیا بدهیم ـ که این برای انقلاب گران تمام خواهد شد ـ در پرونده ما در تاریخ ثبت خواهد شد. پیش خدای متعال هم که معلوم است و عرض کردیم چقدر هم دشوار است.

۱۵/۵/۱۳۸۲

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران‏

 

هرچه شما دستاورد دنیوی دارید، بهره‏ی زندگی نزدیکی است که تا چشم به هم بزنید، می‏گذرد؛ ماندنی نیست. این بهره، فقط پول نیست. این فرصتها، این مسئولیتها، این شأنها و موقعیتهایی که گیر من و شما می‏آید، از دید ارتباط این مسئولیتها با شخص خود ما، همین‏طور است. نمایندگی مجلس هم از همین چیزهاست ـ «ما اوتیتم من شی‏ء فمتاع الحیاه الدّنیا» ـ اگر در این کار، هدف خدا باشد، آن وقت «ما عنداللَّه خیر و ابقی للّذین امنوا و علی ربّهم یتوکّلون». اگر هدف ما از نمایندگی مجلس و از مسئولیتهای دولتی و از تکیه زدن بر مناصب و مسندهای گوناگون ـ از آن‏جایی که شما نشسته‏اید، تا آن‏جا که بنده نشسته‏ام، تا آن‏جایی‏که دولت نشسته است، تا آن‏جایی که مسئولان گوناگون در رده‏های مختلف نشسته‏اند ـ همین شأن ظاهری و برخورداری‏های ظاهری باشد (که این هم پوچ است، باطن این هم چیزی نیست؛ بظاهر، برخورداری به‏نظر می‏آید، اما برخوداری واقعی نیست) ـ بدون شک سرمان کلاه رفته است؛ چون ما در مقابل آنچه می‏گیریم، چیزی می‏دهیم. شما در طول مدت عمرتان هیچ چیز را یکجانبه نمی‏گیرید؛ چیزی می‏گیرید، چیزی می‏دهید. آنچه می‏گیریم، همین چیزهایی است که در طول زندگی گیر ما می‏آید ـ از علم، از معنویت، از پول، از مقام، از جلوه‏گری در چشم مردم، از محبوبیت و غیر اینها ـ آنچه می‏دهیم، از همه‏ی اینها مهمتر است و آن، عمر و زندگی ماست؛ «انّ الأنسان لفی خسر». ما در مقابل همه‏ی دستاوردهای خود، چیزی را داریم به‏طور مستمر و بی‏وقفه تحویل می‏دهیم و آن، مدت مهلت و فرصت ما در این دنیاست؛ این دارد تمام می‌شود. سرمایه‏ی اصلی دارد ذره‏ذره کم می‌شود؛ مثل یخی که انسان در دستش بگیرد و آب شود. این سرمایه را باید به سرمایه تبدیل کنیم. شما در باب مسائل اقتصاد کلان کشور می‌گویید نفتِ استخراج شده سرمایه‏ی ملی است و نباید آن را خرج خوراک روزمره بکنیم؛ باید به یک سرمایه‏ی ماندگار تبدیل کنیم. عین همین قضیه در مورد شخص من و شماست. یک سرمایه‏ی تجدید ناشدنی ـ یعنی عمر ـ را داریم می‏دهیم؛ باید در مقابل آن یک سرمایه بگیریم تا برای ما بماند. این جاه و جلال، این محبوبیت، این موقعیت سیاسی و این پول برای انسان نمی‏ماند؛ آنچه می‏ماند، «ما عنداللَّه» است؛ این «خیر و ابقی» است؛ این ماندنی است. هدف از نمایندگی باید این باشد؛ در این صورت ضرر نمی‌کنید؛ چه محبوبیت شما در چشم مردم باقی بماند، چه نماند؛ چه دوره‏ی بعد انتخاب بشوید، چه نشوید؛ چه در این دوره زحمتهای زیادی بر دوش شما بار بشود، چه نشود؛ هرچه اتفاق بیفتد، خیر اوست؛ «در طریقت آنچه پیش سالک آید، خیر اوست». هرچه پیش می‏آید، به خیر شماست؛ چرا؟ چون دارید یک معامله و تجارت پُر سود انجام می‏دهید. اگر می‌خواهید برای خدا کار کنید، قیامتان، قعودتان، امضاءتان، نطقتان، تصویبتان، ردتان، برای انجام وظیفه باشد. چون برای انجام وظیفه است، پس در دیوان الهی ثبت می‌شود؛ «لا یغادر صغیره و لا کبیره الّا احصاها»؛ همه چیز را احصاء می‌کنند؛ چیزهایی که ما یادمان می‌رود. وقتی ما نهایت احتیاج را داریم، با سود و بهره، آن را به ما تحویل می‌دهند؛ پس ما ضرری نکرده‏ایم. جز این، هر کاری بکنیم، سرمان کلاه رفته است؛ من هم همین‏طورم، شما هم همین‏طورید؛ هیچ فرقی هم بین ما از این جهت نیست.

از لغزشگاه‏ها بترسید. امام سجاد (علیه‏الصّلاهوالسّلام) در دعای صحیفه‏ی سجادیه، وقتی برای سربازان اسلام دعا می‌کنند، از جمله‏ی چیزهایی که روی آن تکیه می‌کنند، این است که خدایا! یاد و محبت و علاقه‏ی به «المال الفتون» ـ مال فتنه‏انگیز ـ را از دل اینها بگیر. مال و پول، خیلی خطرناک و فتنه‏انگیز است و خیلی‏ها را می‏لغزاند. ما آدمهای درشتی را در تاریخ دیدیم که وقتی پایشان به این‏جا رسید، لغزید؛ بنابراین خیلی باید مراقب باشید. در شرع مقدس، اسم این مراقبت چیست؟ تقوا. این‏که در قرآن از اول تا آخر این همه به تقوا توصیه شده، معنایش همین مراقبت و مواظبت از خود است. نفس انسان، زیاده‏خواه است.

ما توصیه نمی‌کنیم و توقع هم نداریم که مثلاً در مجلس، نمایندگان گشنگی و تشنگی بکشند و زهد به خرج دهند ـ نه ما این‏طوریم، نه شما این‏گونه‏اید ـ ما می‌گوییم زیاده‏روی و اسراف نشود و کارهای بی‏قاعده و خرجهای بیخودی انجام نگیرد. ممکن است سرجمع همه‏ی این خرجها مبلغ خیلی کلانی هم در مجلس نشود؛ اما وقتی شما این راه را قطع کردید، دست مردم و دستگاه‏ها الگو می‏دهید و راه و جهت را مشخص می‌کنید.

۲۷/۳/۱۳۸۳

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار نمایندگان هفتمین دوره‏ی مجلس شورای اسلامی‏

 

توجه داشته باشید که خدمت، خیلی بالاتر از آن است که انسان آن را وسیله‏ای قرار بدهد برای اینکه فلان مقصود مادی یا فلان هدف شخصی خود را برآورده کند. این چند سال ـ حالا چهار سال، ده سال، کمتر، بیشتر ـ که ما در این مسئولیتها هستیم، لحظه لحظه‏ی آن را برای تقرب به خدا استفاده کنیم. بعضی هستند که از این فرصتهای خدمت استفاده می‌کنند برای پُر کردن جیب خودشان؛ برای، به خیال خودشان، تأمین آینده‏ی خودشان؛ برای آباد کردن زندگی خودشان؛ این خطاست. این همانی است که امیرالمؤمنین (علیه‏الصّلاهوالسّلام) مالک اشتر را از آن نهی کرد و فرمود این مسئولیتی که به تو سپرده شده است، طعمه ندان؛ این یک طعمه نیست که بیفتی رویش و بنا کنی «دو بدین چنگ و دو بدان چنگال»، خودت را، شکمت را، زندگی‏ات را بخواهی با این کار رنگین کنی؛ نه، این یک فرصت ارزشمندی است برای اینکه خدمت و کار کنید و برای خودتان ذخیره درست کنید.

برادران و خواهران عزیز! مواظب خودتان باشید. آدمهای فاسدی که اسمهایشان را شنیده‏اید یا توصیفشان را می‏شنوید، اینها از اول که فاسد نبودند؛ یک وقت یک لقمه‏ی چرب و نرمی، دهن شیرین‏کنی – دانسته یا ندانسته – کسی توی دهن اینها گذاشته، به کامشان شیرین آمده، بعد لقمه‏ی بعدی و لقمه‏ی بعدی را خودشان برداشته‏اند و شده‏اند فاسد. خیلی مراقب باشید. این چندسالی که مشغول خدمتید ـ حالا هر چه هست؛ ده سال است، پانزده سال است، چهار سال است، پنج سال است ـ خیلی از خودتان مراقبت کنید. تقوا یعنی همین؛ یعنی همین مراقبت.

۹/۴/۱۳۸۶

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در دیدار رئیس‏جمهور، مسئولان و کارگزاران نظام‏