رضا طریقت
مدت زمان طولانی از دعواهای خانه سینِما با معاونت سینمایی نمیگذرد و این دعواها عموماً در مطبوعات و سایر رسانه به صورت کلی دائماً در حال تکرار است. برخیها این تصور را داشتند که دعواها میان معاونت سینمایی و خانه سینِما مختصری اختلاف سلیقه مدیریتی است و موضوعات جدی و مهمتری در میان نیست. اما خانه سینِما به همان بیراههای رفت که انجمن خوشنویسان و روزنامه نگاران قلمفروش پیش از این رفته بودند و مدیران این نهاد نتوانستند استقلال این نهاد صنفی را حفظ نمایند و بعضا برای حفظ کرسی و صندلی خویش و برخی منافع مالی، این کارزار را به جایی رساندند که در مقابل نظام ایستادگی نمودند. امروز که این یادداشت را از نظر می گذرانید چند روزی از اعلام نظر وزیر فرهنگ و ارشاد مبتنی بر تشکیل سازمان سینمایی در بهمن ماه امسال میگذرد، وزارت فرهنگ و ارشاد تصمیم دارد نهاد های صنفی درونی خانه سینِما را داخل سازمان سینمایی بگنجاند .
پایان محتوم خانه سینِما باید نطفه شناسی شود و هشدار داد به مسئولینی که اساس فتنه را سیاسی می پندارند ،باید به آنان تذکر داد که جریان فتنه را موسوی و کروبی بارگذاری نکردهاند؛ شاید در به صحنه درآوردنش مقصر باشند اما سرچشمه اصلی و مهم فتنه ۸۸ را باید در جریان فرهنگی کشور جستجو نمود . طیف اصولگرا با هر گرایشی هنوز هم در خواب خرگوشی به سر میبرد و کماکان نمیداند سینِما اصلیترین و تأثیرگذارترین حوزه فرهنگ به شمار میرود، اگر چنین بود اولین صفهای مقابل سالن های سینِما را نمایندگان مجلس و متولیان فرهنگی تشکیل میدادند تا تولیدات داخل را دقیقتر رصد نمایند و متوجه شوند یک جریان لیبرال از طریق این مدیوم به صورت موازی همواره در حال تلاش برای تخریب آرمانهای فرهنگی نظام هستند و دقیقاً مثل اشغالگران در قالبهای متمدن و روشنفکر دو حوزه مهم سینِما و تلویزیون را تسخیر کردهاند. برای اثبات موضوع مطروحه، نگارنده رجوع میکند به حرف پسافتنه ای تاج زاده که اعتراف کرد “ما سی سال اشتباه کردیم”؛ یعنی سی سال است که به موازی جریان انقلاب آنها برای تغییر ماهیت جریان انقلاب تلاش میکنند. این تعبیر کاملاً دقیق است، برای اینکه در حوزه های فرهنگی ۳۰ سال است روشنفکران از کوچکترین منفذی برای انتقال اندیشه مارکسیستی – دیروز – و لیبرالیستی – امروز – تلاش میکنند و خانه سینِما از این خواب خرگوشی جریان اصولگرایی برای جریان سازی در حوزه فرهنگ به بهترین شکل بهره برده است؛ بیآنکه دولت محترم حواسش را معطوف به این جریان نماید. ضمن اینکه جریان موسوم به انحرافی به صورت موازی علیه معاونت سینمایی دست به اقدامات گستردهای زده و مهمترین تأثیر این جریان، تغذیه مالی و غیر مستقیم خانه سینِما است .
اصولگرایان نه متن سینِما را جدی میگیرند و نه به فرا متن اهمیت میدهند و اگر فتنه دیگری رخ دهد مقصر اصلی کسانی هستند که همچنان حوزه فرهنگ، خصوصاً رسانه تأثیر گذار سینِما را جدی نپنداشته اند .
یک تولد شوم
اساساً تفکر حاکم بر شکلگیری نهادی به ظاهر صنفی را چه کسانی رقم زدهاند؟
منظور و هدفشان از تشکیل نهادی همچون خانه سینِما چه بوده است؟ اینها پرسش هایی است که نیاز به یک بازنگری تاریخی عمیق دارد.
حلقه مافیایی مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب در آیت فیلم با حضور فخرالدین انوار، محمد علی نجفی، محمد بهشتی و مهدی حیدریان رقم خورد. بنگاهی که قرار بود به تولید آثاری با بن مایه دینی ظاهراً تحت تأثیر تفکرات شریعتی اقدام کند . نخستین کسی که از این گروه شبه مافیایی مدیریت سینِما را در دست گرفت محمد علی نجفی بود که عمر مدیریتش چندان طول نکشید اما پس از آنکه انوار، بهشتی و حیدریان مدیریت سینِما را در دهه شصت از آن خود کردند قلمرو دیگری به نام فارابی تأسیس کردند که حوزه اختیارات تولید را منحصر به همین گروه مینمود .قدرتی شبه مافیایی که بسیاری از سینماگران و هنرمندان هنوز نسبت به آن دل چرکین هستند .
نمونهای تاریخی
هنوز بسیاری از سینماگران خاطرشان هست که جمشید هاشم پور در دهه شصت پشت دیوار معاونت سینمایی صبحگاهان قبل از آنی که انوار وارد محل کار خویش شود می ایستاد و انتظار میکشید تا ایشان قدم رنجه نمایند و هنرپیشه معروف سینمای ایران با التماس دنبالش میدوید که اجازه نامهاش را امضا نماید تا بتواند مشغول بهکار شود. حراست معاونت سینمایی آن سالها هنوز به یاد دارد که جمشید هاشم پور چگونه دنبال انوار میدوید و التماس میکرد که به خدا شرمنده همسر خویش است و او کار میکند تا خرج همسر هنرپیشهاش را دهد. آری انوار و بهشتی که امروز ستایش بیهوده نصیبشان میشود در حق اهالی سینِما آنقدر جفا نموده اند که دیگر میتوان نام جنایت بر آن نهاد .
تولد فارابی
فارابی در ۱۳۶۲ تشکیل گردید و قدرت تولید و هر گونه جولان منحصر به این حقله مافیایی(بهشتی، انوار، حیدریان) شد. از تولید و تجهیزات فنی گرفته تا تنبیه و تشویق هنرمندان در قالب جشنواره فیلم فجر، و با توجه به اینکه تمامی امکانات در دستان فارابی بود توان تولید از سینماگران گرفته شد. در این مرحله جنایت دوم اتفاق افتاد، از همین دوران سینمای جشنواره ای و تولیدات جشنواره ای با حجم گسترده ای در دستور کار سینماگران قرار گرفت .چرا که آن نوع سینمای خاص و محدود، سلیقه تحمیلی آقایان بود. اینکه تا همین امروز جوانان این مملکت برای درخشیدن در جشنواره های خارجی دست به تولید فیلم میزنند تنها دلیلش حاکم شدن تفکر مافیای آن دوران سینماست و این سلوک هنری همچنان برای برخی فیلمسازان اولویت تولید برشمرده میشود.
و اما خانه سینما
اما با تغییرات در ساختار نظام مقدس در اواخر دهه شصت، با توجه به اینکه هنوز محمد بهشتی مدیریت فارابی را در اختیار داشت حلقه مافیایی دهه شصت سینِما بر آن شد تا خانه سینِما را تاسیس نماید. در واقع تفکر تشکیل خانه سینِما بر این اساس شکل گرفت که گروه انوار، بهشتی و شرکا قبل از آنکه ته مانده قدرت اجرایی خود در فارابی را از دست بدهند خانه سینِما را تاسیس نمایند و با تجمیع تشکلهای صنفی یک معاونت سینمایی موازی با مدیریتی دولتی تشکیل دهند .
درواقع خانه سینِما بر اساس تفکر سندیکاگرایی غربی شکل گرفت که به تدریج این نهاد از بدو تاسیس حدود اختیارات و نظارت دولتی را از خود کاست تا یک نهاد قدرتمندصنفی با ویژگیهای غیر دولتی تشکیل دهد.
از تغییر رویکرد تا تغییر اساسنامه
در اساسنامه فعلی خانه سینِما که در ۲۰/۰۳/۱۳۸۷ به تصویب رسیده نکات فوق العاده جالبی وجود دارد که سیر این تغییر ماهیت را با گرایشهای سیاسی بیشتر از پیش عیان میسازد.در اساسنامه قبلی خانه سینِما در فصل دوم (هدفها و وظایف) آمده است :
«ماده ۳ – هدف از تشکیل خانه سینِما حفظ و صیانت حقوق مادی و معنوی دست اندرکاران حرفهای، مومن و متعهد تولید توزیع و نمایش این هنر- صنعت از طریق ایجاد امنیت شغلی و تأمین اجتماعی و همچنین کمک به آموزش حرفهای به منظور بالابردن کارایی آنها در جهت رسیدن به سینمای مطلوب جمهوری اسلامی ایران است.»
اما در اساسنامه تازه آمده است: «هدف از تشکیل خانه سینِما حفظ و صیانت حقوق مادی و معنوی دست اندرکاران حرفهای در امر تولید، توزیع و نمایش هنر- صنعت سینِما از طریق ایجاد امنیت شغلی، امنیت اجتماعی و همچنین کمک به فعالیتهای فرهنگی، پژوهشی و آموزشی به منظور ارتقای دانش حرفهای اعضا است.»
آری در اساسنامه تازه دیگر خبری از رسیدن به سینمای مطلوب جمهوری اسلامی نیست و دست یازیدن به اهداف و افق های استراتژیک نظام جمهوری اسلامی ایران برای خانه سینِما جایگاهی ندارد و صرفاً ارتقای دانش حرفهای اعضا اصالت خواهد داشت، نهادی با بودجه دولتی تشکیل میشود و همچون صنف روزنامه نگاران و انجمن خوشنویسان به حیاط خلوت نظام و کارخانه اپوزیسیون سازی تبدیل میشود.
در ماده بیست و پنجم اساسنامه جدید آمده است: «تصمیمات متخذه در مجمع عمومی فوق العاده موکول میشود به آرای موافق دو سوم اعضای حاضر در جلسه» پرسش اینجاست آیا ۲۹ نفر میتوانند برای ۵۰۰۰ نفر عضو تصمیم بگیرند .مهمترین چیزی که در تمام اساسنامه رعایت نشده است، برگزاری مجمع عمومی چه عادی و چه فوق العاده به صورت الکترا است، یعنی به جای اینکه مجمع با حداکثر اعضا تشکیل شود به صورت ثابت با ۲۹ نفر تشکیل میشود و از زمان تشکیل شورای اصناف، هیچگاه مجمع عمومی واقعی تشکیل نشده است. در اساسنامه هم هیچ اشارهای به حضور نمایندگان اصناف نشده است که این نکته را باید بزرگترین عیب اساسنامههای ادواری خانه سینِما عنوان کرد .
در ماده ۵۳ اساسنامه جدید خانه سینِما آمده است :
«ناظر مالی فقط میتواند نظر خود را در مورد نحوه اجرایی تصمیمات به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا هیات مدیره خانه سینِما اعلام دارد.»
اما در ماده ۲۸ اساسنامه قبلی آمده بود «ناظر مالی خانه سینِما با حکم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعیین میشود . ناظر مالی اختیار امضاء چکها، اوراق و اسناد تعهد آور به لحاظ مالی توأم با مدیر عامل و در غیاب وی امضا مجاز تعیین شده از سوی هیئت مدیره طبق بند ماده ۱۹ را خواهد داشت.»
پرسش اینجاست چرا و به چه دلیل خانه سینِما این بند را تغییر داده است. واضح و مبرهن است که استقلال مالی خانه سینِما تبعاتی سیاسی و انحرافی به همراه خواهد داشت .
حذف ماده ۳۱ اساسنامه قبلی؛ عبارت: «در صورت انحلال و تصفیه حقوقی خانه سینِما کلیه اموال و دارائیهای آن به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتقل خواهد شد» از اساسنامه تازه حذف شده و اموال بیت المال که متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است به نفع مدیر عامل مصادره خواهد شد .
هر گونه تغییر در این اساسنامه باید با مجوز وزارت ارشاد اسلامی و تصویب شورای فرهنگ عمومی – شورای انقلاب فرهنگی- باشد که در اساسنامه قبلی در ماده ۳۰ این موضوع لحاظ شده بود؛ این ماده بدین شرح است: «تغییر در مفاد اساسنامه به شرح مندرج در ماده ۱۵ این اساسنامه و بر مبنای تصویب شورای فرهنگ عمومی میسر خواهد بود.» اما نتیجه آنکه خانه سینِما در تصویب اساسنامه جدید خلاف آنچه در اساسنامه اش قید شده بود عمل کرده است.
بر این اساس و با توجه به تغییرات فراوان در اساسنامه طبیعتاً خانه سینِما شکل قانونی برای ادامه فعالیت ندارد. این مسائل نشان میدهد مدیران فعلی این خانه با آن همه حاشیه- از حضور صادق صبا در خانه سینِما تا جبههگیری علیه دولت و معاونت سینمایی- هدفهای دیگری را دنبال میکند.
حراج اصناف خانه سینما ، خرید ارزان جریان انحرافی
از تاریخی که جواد شمقدری بر مسند معاونت سینمایی نشست؛ نخستین و شاید اندیشمندانه ترین شعارش اعتلای جایگاه سینمای ایران است( البته در حد شعار هم باقی ماند). وی در نخستین گام تلاش کرد برای رسیدن به اهداف بلند مدت خود از نیروهای فعال در عرصه سینما بهره ببرد و طبق همان عبارت معروفش سینما را توسط نیروهای فعال در این عرصه به صورت فدراتیو اداره نماید، تا بدین صورت جریانهای مافیایی که در این چند ساله با دور زدن مدیران و بهره برداری از نفوذ صنفی در بدنه سینما رسوخ کرده بودند و گردش اقتصادی هنر هفتم را به نوعی کنترل می کردند، از جریان اصلی سینما کنار گذارده شوند. اما جواد شمقدری موفق نشد قاطعانه این کار را انجام دهد محقق نشدن آمالهای وی چندین دلیل عمده و مشخص دارد. غیر از کارشکنیهای خانه سینما عوامل دیگری دست به دست هم نهادهاند تا مافیای پشت پرده، چنگ به لابیهای متعددی اندازد و این آرزو محقق نشود.
خانه سینما با بهرهبرداری از شورای عالی تهیهکنندگان و تمسک به لابیهای متعدد برای حفظ جایگاهش تلاش می نماید تا از جریان های موازی سیاسی، در این برکه گل آلود، کوسه صید نماید.
اما دراین میان کدام گروه محق است ؟ پس از وقایع دوساله اخیر دریافتیم تمامی سخنان صنفی که از سوی خانه سینما عنوان میشود دستاویزی برای رفتارهای کاسب کارانه پشت پرده است .
در حواشی جشن شورای عالی تهیه کنندگان حقایق بسیاری عیان گردید و مشخص شد شورای عالی تهیه کنندگان، گردانندگان خانه سینما را دست آویزی قرار دادهاند تا از بلبشوی حاصله میان معاونت سینمایی و خانه سینِما نفع و بهره اقتصادی برند، البته طرف شدن با نماینده جریان انحرافی مؤید این مطلب است که گروه حاکم ذره ای در پی ارتقا جایگاه سینمای اندیشه نیست و این تلاش برای حفظ کرسی از باب دست یازیدن به قدرت و پول است.
چگونه خانه سینما با جریان انحرافی پیوند خورد
طبق اخباری کاملا موثق چهار میلیارد تومان از طریق قراردادهای تبلیغاتی به خانه سینما پول تزریق شده و برای هدایت این جریان مالی به سوی خانه سینما فردی با نام جلال.ش، نزدیک به جریان انحرافی، تحت لوای عنوان تهیه کنندگی مأمور این انتقال در قالب قراردادهای تبلیغاتی شده است، تا عملیات انتقال این وجوه در قالب قردادهای تبلیغاتی صورت پذیرد.
حال دو سوال اصلی مد نظر است. ابتدا اینکه خانه سینما که بیشتر به عنوان یک واحد صنفی شناخته می شود، قدرت اجرایی هزینه کردن این مبلغ را حداکثر تا سقف پانصد میلیون تومان در قالب تبلیغات ندارد. نکته مهم بعدی این است که چگونه یک شرکت تبلیغاتی که برای سایر شرکت ها تبلیغات میکند حاضر میشود خودش را در قالب یک نهاد صنفی که قدرت تبلیغاتی ندارد تبلیغ نماید؟
برای این دو پرسش نمی توان جوابی یافت .اما بر اساس شنیده های قطعی می توان دریافت که این کمکها از کانال جریان انحرافی در قالب قرارداد های تبلیغاتی در اختیار خانه سینما قرار گرفته است.
فعالیت جریان انحرافی برای خرید رسمی هنرمندان به خانه سینما ختم نمیشود، جریان انحرافی مشغول خرید آن دسته از اهالی سینماست که بعد از ماجرای فتنه ماسک اپوزیسیون به صورت زدند و گاهی از این جریان حمایت میکردند، کاملا مشخص است که همه این قراردادها در قالب تبلیغات، سرپوشی است برای کمکهایی که جریان انحرافی از طریق ج .ش به خانه سینما تقدیم نموده است، با تزریق این پول، خانه سینما قدرت بیشتری کسب مینماید و به صورت قطعی از معاونت سینمایی تمکین نخواهد کرد؛ در پس پرده اگر چراغی هست سایرین طلب نور نمیکنند بلکه جویای نفت چراغ هستند.
نکته دیگر این است که کمکهای مالی بیشتر از منفذ جریان انحرافی نصیب هنرمندانی میشود که در حمایت از جریان فتنه فعال تر بودند و نمونه بارز آن کمک مالی فراوان به م.ح و م . م از اعضای برجسته صنف شورای عالی تهیه کنندگان. زمانیکه جشن شورای عالی تهیه کنندگان برگزار میشد دیگران هم سعی کردند از قافله عقب نمانند و برای ساخت فیلم از تقسیم و توزیع پولهای بی حساب و کتاب بی بهره نمانند. هر چند که تهیهکننده ذکر شده از مجاری شهرداری کاملا حمایت می شود، اما این روزها همه در خانه سینما و شورای عالی تهیهکنندگان دست و پا می زنند تا توسط جریان انحرافی و کارگزار مورد نظر تغذیه مالی شوند.
شما قضاوت کنید با رفتارهای کاسب کارانه عوامل خانه سینما آیا دیگر این افراد میتوانند مدعی سینمای ارزشی باشند؟ برای مدیر عامل محترم خانه سینما دست یافتن به افق های رفیع سینما ارزشمندتر است یا رسیدن به کرسی نایب رئیسی چهارم فیاپف فدراسیون تهیه کنندگان سینمای آسیا. چند پرسشی که قطعا جوابی در بر نخواهد داشت و امروز شأن هنرمندان نیز در اثر رفتارهای کاسب کارانه این افراد مورد پرسش قرار میگیرد .
ورود جریان انحرافی به فاز تولید فیلم
چندی پیش در سکوت خبری محض، عامل جریان انحرافی در خانه سینِما با همکاری یکی از سینماگرانی که پروژهای ملی در دست داشت فیلمی را در فرانسه تهیه نمودند که پیرامونش اخبار مشکوکی به گوش میرسد. کارگردان مورد نظر که از یک پروژه ملی انصراف داد و اقدام به تولید این اثر نمود، تولیدش را بدون دریافت پروانه نمایش آغاز کرده است.
این مثال خوبی برای اقدامات غیرمستقیم جریان انحرافی در راستای تولیدات سینمایی است. طبق برخی شنیدهها اندیشه پشت جریان تولید این فیلم در مقابل خطوط ترسیم شده سیاسی در نظام مقدس جمهوری اسلامی است. با این حساب جریان انحرافی توسط فرد مورد نظر رأساً وارد پروسه تولید شده و در پی محقق ساختن اهداف خود از این مجراست.