دکتر علی اصغر زارعی
امتحاناتی که در زندگی هر فردی اتفاق میافتد از یک سو بیان توانایی و ظرفیت فکری و عملی وی در موضوع امتحان است و از سوی دیگر موجب نمایان شدن میزان اعتبار وی در برابر سؤال امتحان برای دیگران است. همه ما در مسیر نسبتاً طولانی دوره آموزش ابتدایی، متوسطه و دانشگاه در آزمون دروس مختلف نمرات متفاوت کسب کرده و در کارنامه تحصیلیمان ثبت شده و قابل تغییر و خدشه نیز نیست. قضاوت دیگران با مشاهده کارنامه ما این خواهد بود که در دروس با نمرات ممتاز و خوب میتوانند در موضوع آن درس به ما اعتماد کنند، بالعکس در دروسی که نتوانستهایم نمره قبولی بدست آوریم نباید ادعایی داشته باشیم دیگران نیز طبیعتاً در مووضع آن دروس به ما مراجعه نخواهند کرد؛ مگر اینکه خدای ناکرده دچار عمل خلاف اخلاق شده، در کارنامه دست برده و نقاط ضعف را بپوشانیم و توجیهات درست و غلطی را برای آن بتراشیم.
این امتحانات و نمرات بدست آمده در کارنامه تحصیلی، تجربهای همگانی است که استدلال چندانی برای جاانداختن آن لازم نیست. در عرصه سیاست نیز چنین شرایطی وجود دارد. چه بسا فردی یا شخصیتی در بسیاری از حوادث اجتماعی عملکرد مثبت اثرگذار و قابل قبولی داشته ولیکن در امتحان اجتماعی خاصی دچار ضعف و سستی شده و به اشتباه و انحراف سوق یافته باشد. تاریخ سیاسی جوامع پر است از این قبیل امتحانات فردی و اجتماعی؛ نکته مورد تأکید در این نوشتار این است که چرا برخی از افراد یا شخصیتهای سیاسی نمرات قبولی و توفیق خود در حوادث سیاسی اجتماعی را به نحوی برجسته میکنند و حتی به رخ دیگران میکشند ولیکن از پذیرش اشتباه یا مردودی در برخی ابتلائات سیاسی امتناع میکنند و تلاش میکنند از نمره بدست آمده استنکاف کنند و حتی در برخی موارد اقدام به جعل واقعیت نموده و با هیاهوی رسانهای نقطه ضعف خود را بپوشانند. در تاریخ انقلاب اسلامی کشورمان حوادث مختلفی رخ داده که در هر حادثه عده کثیری از مردم در تبعیت از حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنهای( مدظله العالی) بعنوان ولی فقیه زمان و نائب امام عصر(عج) پیروز و موفق و عدهای از شخصیتها و نخبگان مردود شدهاند.
فتنه ۸۸ از مهمترین حوادث دهه سوم انقلاب اسلامی بهشمار میرود. فتنه ای سازمان یافته و کاملاً پیچیده که با برنامه ریزی اتاق فکری متشکل از عناصر و شخصیتهای سیاسی داخل کشور و دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی مدیریت و اجرا شد. در این فتنه عجیب که به نظرم ابعاد واقعی آن هنوز هم کاملاً شناخته نشده و اکثر عناصر داخلی آن و به سوراخهای خود خزیدهاند و عناصر خارجی(ایرانی و غیر ایرانی) با ارتباط مجدد با داخل، سناریوهای جدیدی را (یقیناً) در دستور کار خود دارند. در جریان فتنه تقسیم کار برنامهریزی شده برای ایفای نقش هر یک از شخصیتهای داخلی تنظیم شده بود، که برخی سکوت کنند، برخی هیاهو کنند، عدهای مواضع دو پهلو اتخاذ کنند و سردرگمی در فضای سیاسی را پیچیده کنند و عدهای توجه جامعه را از عناصر اصلی فتنه به موضوعات حاشیهای سوق دهند. در یک کلام این افراد با عملکرد خود، جزو مردودین و ساکتین قرار گرفتهاند. فتنه ۸۸ با الطاف الهی و مدیریت توانمند مقام معظم رهبری و حضور و تبعیت امّت حزب الله با شکست مواجه شد و در ۹ دیماه پرونده آن از نظر مردم شریف ایران بسته شد. حال، زمان ملاحظه عملکرد (نمرات) تمامی شخصیتها و افراد در این آزمون تاریخی و مدنظر قرار دادن این معیار در امتحانات بعدی است. مشاهده رفتار سه چهار ماه گذشته نشان میدهد عدهای در صدد خدشه در عملکرد خود در فتنه هستند و بدتر از همه اینکه برای توجیه رفتار غلط خود در فتنه، عملکرد بسیاری از بزرگان و شخصیتهای ارزشمند را که عمارگونه در برابر سینه بستر کردند و به شفاف سازی صحنه پرداختند، زیر سؤال ببرند. عملکرد این افراد در ایام فتنه که در واقع نوعی خوکشی سیاسی بود عملاً به حیات سیاسی آنها در صحنه جامعه پایان داد اما آنان برای اینکه بتوانند به صحنه سیاسی برگردند در تلاشاند خاطره فتنه ۸۸ را بهتدریج خفیف کنند و آن را به حادثهای ناشی از رقابت سیاسی در انتخابات تقلیل دهند. به همین دلیل و از طرح خاطره فتنه ۸۸ و تکرار آن در مناسبتهای مختلف ابراز ناخشنودی میکنند. به نظر میرسد این علائم حاکی از کلید خوردن پروژه تخفیف فتنه و تطهیر فتنه گران است. زیرا اگر بخواهند در حوادث بعدی نظیر انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی، به جذب ظرفیت اجتماعی، آنهم از بین متدینین و امت حزب الله بپردازند باید اتفاقات سال ۸۸ را کم رنگ کنند. وقایع ابتدای سال ۹۰ که جلوهای از عملکرد گروه منحرف را نشان داد بهانهای (موجه) برای چنین فضاسازیهایی نیز شده است. ارزیابی اهداف، شیوهها و برنامههای جریان فتنه و جریان انحراف نشان میدهد اتاق فکر برنامهریزی کننده، سناریوهای مختلفی را طراحی کرده که در شرایط مختلف پردهای از آن به اجرا گذاشته میشود و یا به حول و قوه الهی برنامههای به اجرا گذاشته شده کشف و موجب رسوایی آنان میگردد. فلذا فتنه و انحراف پردههای متفاوتی از یک برنامهریزی علیه نظام مقدس اسلامی است. از جمله تلاشهای برنامهریزی شده، تظاهر به اصولگرایی آنهم بصورت پر رنگ و استفاده از سوژه وحدت که مورد نیاز جریان اصولگرایی است. ولی در عمل منشور اصولگرایی که مورد تأیید علمای بزرگ قرار گرفته است در حاشیه قرار داده خواهد شد. چگونه ممکن است برخی افراد با عملکرد غیر قابل قبول (عمدتاً در فتنه و در غائله جریان انحراف) مدیریت صحنه شکل گیری مجلس نهم را عهده دار شوند. برای موجه جلوهدادن و جا انداختن این فرمول معیوب برای تخفیف فتنه ۸۸ تلاش گسترده میکنند تا شرایطی برای احیای مردههای سیاسی فراهم گردد. تندرو خواندن کسانی که در تبعیت از سیره رهبری معظم اقدام به دفاع از نظام و رهبری و بر ملا کردن برنامه دشمن نمودند، یکی از راهکارهای فراموش کردن عملکرد ساکتین فتنه است.
طیف وسیعی از شخصیتهای اصلاحطلب از مشارکت، کارگزاران و … که نقش اصلی را در فتنه عهدهدار شدند و خیانت غیر قابل گذشتی را مرتکب گردیدند، بیشتر از دیگران نیازمند جاده بازگشتی به صحنه سیاسی هستند. این در حالی است که از قرار معلوم مأموریت غیر رسمی این بازگشت را افرادی از منتسبان به اردوگاه اصولگرایی، عهدهدار شدهاند.
در واقع با شکستن و عبور از خطوط قرمز تعیین شده در منشور اصولگرایی، شرایطی را برای بازگشت اصالحطلبان فراهم و آنان را دعوت به حضور در انتخابات میکنند و در مقابل آن متدینین اصولگرایان را نسبت به حضور اصلاحطلبان در انتخابات نگران میکنند و روش مقابله در برابر اصلاحطلبان را شکلگیری وحدت در جمع اصولگرایان با عدول از اصول مطرح میکنند. پایداری بر اصول، راه درست تداوم گفتمان انقلاب، امام و رهبری است. کوتاهآمدن از اصول چه بسا انعطاف نبوده و موجب انحراف جدید و شکلگیری ترکیبی در مجلس نهم شود که چالش امنیت ملی برای کشور داشته باشد. وحدت مهمترین راهبرد برای جریان اصولگرایی است منتهی در شکلگیری مرکزیت جبهه اصولگرایی و نامزدهای احتمالی که برای مجلس نهم برگزیده و معرفی خواهند شد، باید به اصول پایبند بود.