جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » رسم نیکان (الگوهایی از منش اجتماعی بزرگان دینی و ملی)

رسم نیکان (الگوهایی از منش اجتماعی بزرگان دینی و ملی)

رسم نیکان

الگوهایی از منش اجتماعی بزرگان دینی و ملی

مظهر مردمی بودن ما این است که امروز مردم بین خودشان و مسئولان کشور، فاصله‏ی حقیقی احساس نمی‌کنند. این، نعمت بزرگی است. امروز اگر هریک از آحاد این مردم، با رئیس‏جمهور این کشور ملاقاتی داشته باشد، احساس نمی‌کند که با او فرق دارد. آن حالت اشرافیگری و اوج کاذب طبقاتی که شاید بتوانم بگویم در همه‏ی حکومتها ـ تا آن‏جا که ما می‌دانیم ـ وجود دارد، در جمهوری اسلامی نیست. وزرا، جزو همین مردم معمولی کوچه و بازارند. آنها از یک خانواده‏ی اشرافی جدا نشده‏اند به مسند وزارت بیایند. به خاطر مسئولیت و تخصص و آگاهی‏یی، آنها را از داخل دانشگاه، یا از فلان شغل آورده‏اند و در رأس وزارت گذاشته‏اند. وقتی هم که از کار منفصل می‌شوند، باز سراغ همان شغل قبلیشان می‌روند.

یک‏وقت چندی پیش ـ دو سال قبل از این ـ یکی از وزرای زمان ما، از وزارت کنار رفت. همان هفته‏ی بعدش، عیالش را روی موتور گازی نشاند و با خودش به نماز جمعه آورد! یعنی شأن اجتماعی او، این است که حتّی یک پیکان ندارد که زنش را در آن بنشاند و به نماز جمعه بیاورد. این، چیز خیلی مهمی است.

۷/۳/۱۳۶۹

سخنرانی در دیدار با ائمه‏ی جمعه‏ی سراسر کشور

 

هزار سال است که روحانیت شیعه به صورت یک صنف و یک قشر باقی است. از این هزار سال، حدود چهارصد سالش دوران عدم تقیه است – که کشور، کشور شیعه؛ و روحانیت هم روحانیت شیعه بود – اما ششصد سال از این هزار سال، دورانی است که روحانیت در تقیه، در خفا، در فرار و در حبس زندگی کرده است. این تاریخ هزار ساله، دو دوران کاملاً متمایز از هم را گذرانده است.

همین علامه‏ی حلی با این عظمت را که شما می‏بینید، یا محقق، یا شیخ طوسی با آن علو مقام ـ که از لحاظ علمی، در بین همه‏ی علمای شیعه از اول تا امروز، نظیرش واقعاً نیامده است ـ اینها در نهایت شدت زندگی کردند. خانه و کتابخانه‏ی شیخ طوسی را در بغداد آتش زدند؛ مردی که سالهای متمادی در بغداد مسند تدریس داشت، آواره کردند؛ به نجف پناه آورد و بعد از آن، سالها در نجف زندگی کرد که نجف حوزه شد؛ والّا حوزه‏ی شیعه به خاطر وجود شیخ مفید و سیّد مرتضی و شیخ طوسی، در بغداد بود؛ بعد ایشان را که آواره کردند، به نجف آمد و در آن‏جا بساط تدریس و علم را گستراند.

این سلسله‏ی علمای بزرگی که شما قبل از صفویه می‏شناسید ـ شهیدین، محقق کرکی، دیگران و دیگران ـ در آن دوران زندگی کردند. آن دوران، دوران اختناق و شدت بود. آنان در آن دوران توانستند خودشان را حفظ کنند؛ یعنی جای خودشان را پیدا کردند. جایشان کجاست؟ جایشان در کنار مردم مظلوم شیعه. آنان می‏توانستند برای خودشان، حسابی جدا از حساب مردم باز کنند؛ اما هیچ‏وقت این کار را نکردند؛ در کنار مردم باقی ماندند. بعد ناگهان تحولی انجام گرفت و صفویه روی کار آمدند و علما آزاد شدند؛ یعنی علمای شیعه در فضای واسعی قرار گرفتند.

شما ملاحظه کنید، در میان علمای دوران صفویه، شیخ‏الاسلام هست، عالم معروف مورد توجه شاه هست، میرداماد هست، شیخ بهایی هست، ملامحمّدباقر سبزواری هست. همه‏ی آنان شیخ‏الاسلام‏ها و علمای بزرگ و مورد توجه دربارها بودند؛ اما زندگی آنان را که نگاه می‌کنید، می‏بینید مثل یک عالم غیروابسته‏ی به دستگاهها زندگی می‌کردند؛ یعنی درست در کنار مردم، با مردم، در خدمت مردم و برای مردم؛ این چیز خیلی عجیبی است. یا مثلاً «مجلسی» که شیخ‏الاسلام بزرگ اصفهان بوده و آن دستگاه باعظمت را داشته، یک روحانی بوده که مردم به او مراجعه می‌کردند و مسأله می‏پرسیدند؛ همین کارهایی که امروز روحانیون در طول این مدت می‌کرده‏اند. بعد هم وقتی که دوران ارتباط با سلاطین پایان گرفت (در آن اوایل، چون سلاطین صفویه به علما احتیاج داشتند، به آنها روی می‏آوردند و به طرفشان می‏رفتند؛ لذا یک مقدار ارتباط داشتند) شما می‏بینید که علما سلسله‏ی جداگانه‏یی شدند که باز در خدمت دین، در خدمت معارف و در خدمت مردم بودند و هیچ‏کس نتوانست از آنان سوء استفاده کند.

۲۰/۸/۱۳۷۰

بیانات در دیدار با امام جمعه، علما و روحانیون کرمان‏

 

این عبد مُمتَحَن خدا و عالم زاهد و پارسا [آیت‌الله العظمی اراکی] راه خدا را با گامی استوار و اراده‏یی خلل ناپذیر طی کرد و یک قرن، دل و جان منوّر و پاکیزه‏ی خود را در برابر جلوه‏های رنگارنگ دنیای فانی، تسلیم ناپذیر و تسخیر ناپذیر نگاه داشت. در امتحانهای دشواری که در یک زندگی صد ساله و در حوادث بزرگ و کوچک آن در برابر هر کسی قرار می‌گیرد مانند کوه، استوار و بی‏تزلزل باقی ماند. هرگز به دنیا و مقام و جلال آن نیندیشید، و هرگز احساسات شخصی، ایشان را از شناختن و پیمودن راه خدا باز نداشت. به سوی شهرت و محبوبیّت و مقبولیت قدمی برنداشت و آنگاه که مقدّسترین و گرامی‏ترین نوع شهرت و محبوبیّت با انتخاب شدن از سوی میلیونها انسان مؤمن، به مرجعیت تقلید، به سراغ ایشان آمد، با آن بسی کریمانه و بزرگ منشانه روبرو شد، اگر چه حاجت مردم را برآورد و از آنان در راه خدا دستگیری کرد امّا خود همان عبد محتاج رحمت الهی باقی ماند و دل خاشع و روح پارسای خود را با محبت الهی و ولایت اولیاء معظّم خدا، بیش از پیش پیوند زد.

۹/۹/۱۳۷۳

پیام تسلیت به مناسبت درگذشت حضرت آیهاللَّه العظمی اراکی

 

اگر ما وزرایی داشتیم که بعد از آن که دوره وزارتشان تمام شد، وقتی می‏خواستند روز جمعه به نماز بروند، همراه با زنشان سوار موتورسیکلت شدند و به نماز جمعه رفتند، این نقطه قوّت است؛ اینها جزو افتخارات ماست؛ اینها تابلوست و باید بماند. اگر ما وزرایی داشتیم که مقیّد بودند در نماز جمعه شرکت کنند و در میان مردم بنشینند و حرف آنها را بشنوند، اینها نقطه قوّت است. مرحوم شهید کلانتری به من گفت در نماز جمعه نشسته بودم، یک نفر به من رو کرد و گفت ببین چقدر زمانه عوض شده است. گفتم چطور؟ آن شخص به کسی که در صفِ جلو نشسته بود، اشاره کرد و گفت: او وزیر است. مرحوم شهید کلانتری می‏گفت به صف جلو نگاه کردم، دیدم عباسپور ـ وزیر نیرو ـ است. به او گفتم پس من یک چیز عجیبتر به تو بگویم؛ من هم وزیرم. اگر وزرا به مناطق محروم سرکشی می‌کردند، اگر در کارتابلها غرق نمی‏شدند و به میان مردم می‏آمدند، اینها نقاط قوّت بوده است.

۵/۶/۱۳۸۰

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت‏

 

خدای متعال دو زن را به عنوان نمونه‏ی مؤمنان ذکر می‌کند: «و ضرب اللَّه مثل للّذین امنوا امرأه فرعون اذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجنّه و نجّنی من فرعون و عمله»؛ یکی زن فرعون و دیگری، حضرت مریم: «و مریم ابنت عمران». آن زن اول، قصر فرعونی او را مجذوب نکرد؛ زن پرورش‏یافته در بساط فرعونی، کسی که زن فرعون است و لابد پدر و مادر و خاندانش هم از همین طواغیت بودند، در نهایت راحت و نعمت و رفاه و عزت ظاهری بود و زندگی می‌کرد؛ اما ایمان موسی دل او را برد و تصرف کرد؛ به موسی ایمان آورد. وقتی ایمان آورد و راه را شناخت، همه‏ی آن راحت و رفاه را کنار گذاشت و دیگر آن قصر باعظمت در مقابل او جاذبه‏یی نداشت؛ گفت: «ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجنّه»؛ من خانه‏ی بهشتی را ترجیح می‏دهم؛ زندگی دنیا ارزشی ندارد.

۱۷/۵/۱۳۸۳

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در دیدار مداحان به مناسبت میلاد حضرت فاطمه (سلام‏اللَّه‏علیها)

 

خبر درگذشت روحانی وارسته و پارسا مرحوم حجت‌الاسلام آقای شیخ محمدتقی بهلول رحمهالله‌علیه را با تأسف و دریغ، دریافت کردم. این بنده‌ی صالح و مجاهد و پرهیزگار که عمر طولانی و پرماجرای خود را یکسره با مجاهدت و تلاش گذرانید، یکی از شگفتیهای روزگار ما بود. هفتادسال پیش در ماجرای خونین مسجد گوهرشاد، زبان گویای ستمدیدگان وحق‌طلبان شد و آماج کینه‌ی حکومت سرکوبگر پهلوی گشت. بیست‌وپنجسال مظلومانه در اسارت حکومت ظالم دیگری انواع رنجها و آزارها را تحمّل کرد. پس از آن سالها در مصر و عراق ندای مظلومیت ملت ایران را از رسانه‌ها به گوش مسلمانان رسانید. سالها پس از آن در ایران بی‌هیچ پاداش و توقعی به هدایت دینی مردم پرداخت. در سالهای دفاع مقدس همه‌جا دلهای جوان و نورانی رزمندگان را از فیض بیان رسا و صادقانه‌ی خود نشاط و شادابی بخشید، نودسال از یکقرن عمر خود را به خدمت به مردم و عبادت خداوند گذرانید. زهد و وارستگی او، تحّرک و تلاش بی‌وقفه‌ی پیکر نحیف او، ذهن روشن و فعال او، حافظه‌ی بی‌نظیر او، دهان همیشه صائم او، غذا و لباس و منش فقیرانه‌ی او، شجاعت و فصاحت و ویژگیهای اخلاقی برجسته‌ی او، از این مؤمنِ صادق، انسانی استثنائی ساخته بود.

۱۰/۵/۱۳۸۴

پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت درگذشت حجت‌الاسلام آقای شیخ محمدتقی بهلول

 

ملت ما با اکثریتی قاطع، شخصیتی انقلابی و دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده و دارای سوابق مجاهدت صادقانه در صحنه‌های گوناگون را، به ریاست جمهوری برگزیده است. سخن صریح و قاطع و صادقانه‌ی ایشان در تعهد به خدمتگزاری و رفع محرومیت و مبارزه با فساد، و لحن افتخارآمیز ایشان در پایبندی به اسلام و آرمان‌های انقلاب، که با منش مردمی و ساده‌زیستی همراه بود، دلها و آراء مردم را متوجه ایشان کرد و مسئولیت مهم ریاست جمهوری را بر دوش ایشان نهاد.

۱۲/۵/۱۳۸۴

حکم تنفیذ ریاست‌جمهوری دکتر احمدی‌نژاد

 

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

رحلت فقیه مجاهد و پارسا حضرت آیت الله آقای حاج میرزا علی مشکینی اعلی اله مقامه موجب تأسف و تأثر شدید اینجانب گردید. این روحانی عالیقدر از جمله ی شخصیت های نادری بود که در سراسر عمر با برکت و در مراحل گوناگون زندگی نورانی خویش منشأ برکات فراوان برای حوزه ی علمیه و مردم مؤمن و اسوه ی اخلاقی و عملی برای شاگردان و ارادتمندان خود بود.

در دوران طاغوت جزو پیشگامان نهضت اسلامی و در دوران جمهوری اسلامی در شمار مجاهدان واقعی و معلم اخلاص و پرهیزگاری و پارسائی محسوب می گشت. رفتار و عمل او بیش از بیان شیرین و رسایش، دعوت کننده ی به ایمان و پارسائی و حق طلبی و حقگوئی بود. جایگاه رفیع او در نظام جمهوری اسلامی و ریاست مجلس خبرگان رهبری از آغاز تشکیل این مجلس که نشانه ی حرمت و مکانت او در چشم نخبگان و علمای بزرگ و اساتید مبرّز روحانی کشور است، هرگز نتوانست در تواضع و فروتنی او یا در زندگی زاهدانه و دامن پاک او کمترین خدشه ئی وارد آورد. او جامع علم و عمل، و جهاد و زُهد، و تشخیص و سلوک صائب و مستقیم و بدون انحراف بود. فقدان این عالم ربانی و این روحانی جلیل القدر، ضایعه ئی بزرگ است. از خداوند متعال علوّ درجات و مغفرت و رحمت واسعه اش را برای روح مطهر ایشان مسألت می کنم و به ملت ایران و حوزه های علمیه و مراجع عظام و علمای اعلام بویژه به خاندان مکرم و بازماندگان محترم و همه ی ارادتمندان و شاگردان ایشان تسلیت عرض می‌کنم.

والسلام علیه و رحمه اله و برکاته

سیدعلی خامنه ای

۸/مرداد/۱۳۸۶

۸/۵/۱۳۸۶

پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب در پی رحلت آیت الله حاج میرزا علی مشکینی اعلی اله مقامه

 

رأی قاطع و بی‏سابقه‏ی مردم به رئیس‏جمهور منتخب و محترم، رأی به ویژگی‏هائی است که کارنامه‏ی چهارساله‏ی دولت نهم بدانها زینت یافته است و سمت و سوی گرایشهای اکثریتِ بی‏چون و چرای ملت را آشکار میسازد. این، رأی به گفتمان پربرکت و عزتمدار انقلاب اسلامی است؛ رأی به استکبارستیزی و ایستادگی شجاعانه در برابر سلطه‏طلبان بین‏المللی است؛ رأی به مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و مبارزه با اشرافیگری است؛ رأی به ساده‏زیستی و نزدیکی با مردم و غمگساری از ضعیفان و مستضعفان است؛ رأی به کار و تلاشِ بی‏وقفه و خستگی‏ناپذیر است.

۱۲/۵/۱۳۸۸

حکم تنفیذ دهمین دوره‏ی ریاست جمهوری اسلامی ایران‏