اول محرومان
اولویت رسیدگی به طبقات مستضعف
کارگران که جزو قشرهای مستضعف جامعه هستند، باید در اولویت برنامهریزیهای توسعهی اقتصادی قرار گیرند. اگر کارگر تأمین بود و نیازهایش برآورده شد، کار بهتر انجام میگیرد.
تکلیف الهی ما و مقتضای عدالت اسلامی این است که همهی افراد جامعه ـ از هر قشری ـ برخورداریهای لازم و مناسب شأن انسانی یک مؤمن را داشته باشند و تبعیضها و بهرهمندیهای ناحقی که در جوامع فاسد دنیا وجود دارد و در جامعهی قبل از انقلاب ما نیز به بدترین شکل وجود داشت و هنوز بقایای آن بکلی از بین نرفته است، برچیده شود.
۵/۴/۱۳۶۸
سخنرانی در مراسم بیعت هزاران نفر از نمایندگان کارگران سراسر کشور
جهت تلاشها باید در جهت خدمت به قشرهای محروم ملت باشد که هم استحقاق بیشتری دارند و هم در طول این چند سال، وفاداری عمدهیی نشان دادهاند. قشرهای ضعیف، شهرهای دورافتاده، مردم روستایی، عشایر، قشرهای متوسط شهری، اینها در طول این چند سال، سربازان وفادار واقعی انقلاب بودند که امام به «پابرهنهها» تعبیر میکردند؛ کسانی که از رفاه و زندگی عالی برخوردار نیستند و اکثریت مردم ما را تشکیل میدهند. باید جهتگیری برنامهها، در خدمت اینها باشد.
۲۲/۶/۱۳۶۸
سخنرانی در دیدار با اقشار مختلف مردم آباده، شال و تاکستان، هرسین و صحنه، بویینزهرا، سلماس، کنگان، چالوس، گرمسار، بیدگل و آران کاشان
در این ده سال، سختترین حوادث بر این ملت وارد آمد. در همین ده سال، جنگ هشتسالهیی بر مردم وارد آمد و تحمیل شد. چه قدر مردم شهید دادند، چه قدر جوانان معلول و از سلامتی محروم شدند، چه قدر بر اثر فشار و محاصرهی اقتصادی دشمنان جهانی، از لحاظ وضع معیشت بر ضعفا و مردم سخت گذشت. در عین حال، عاشقترین عشاقِ امام و انقلاب، همان ضعفا بودند. چرا؟ چون میدانستند که راه درست است و فشارها هم ناشی از درستی راه میباشد.
۱۲/۷/۱۳۶۸
بیانات در دیدار با جمعی از مسئولان و کارکنان نهادها و سازمانهای خدماتی و حمایتکننده از مستضعفان و محرومان
در این بسیج عظیم مردم برای جبههها، اغلب همین طبقات پایین و محرومان جامعه و از جمله، طبقات کارگر که اکثریت عظیمی را تشکیل میدادند، بودند. یعنی غیر از نبرد اقتصادی، به نبرد نظامی هم میپرداختند. این، خیلی ارزش دارد؛ این را حفظ کنید. جملهیی را مکرر حضرت امام(ره) میفرمودند که در این یازده سال، آن جمله مکرر تجربه شد. امام، این مضمون را همواره تکرار میکردند که این انقلاب و این نظام، مدیون پابرهنگان است و نیرویی که آن را حفظ خواهد کرد، همین پابرهنگان و طبقات محروم جامعه هستند.
به مسئولان هم سفارش میکنم که پاس طبقات کارگر و محروم و مستضعف و این مردم مؤمن را بدارند؛ آنها را در قوانین، در مراجعات اداری و در سایر مراجعات گوناگونی که با دستگاههای دولتی دارند، مورد توجه قرار بدهند.
سیاست ادارهی کشور، باید در جهت سود طبقات محروم و رفع محرومیت از آنها باشد.
۱۲/۲/۱۳۶۹
سخنرانی در دیدار با گروه کثیری از معلمان و مسئولان امور فرهنگی کشور و جمعی از کارگران، به مناسبت روز معلم و روز جهانی کارگر
ما باید در جهت کمک به محرومان جامعه حرکت کنیم. درست است که در جامعهی اسلامی، عدل برای همه است؛ یعنی اگر شما ببینید که دزدی از دیوار کسی که فرضاً تمکنی هم دارد، بالا میرود، جلوی دزد را خواهید گرفت؛ نمیگویید که اشکالی ندارد، برود از خانهی این شخص دزدی کند. یا اگر دیده شود که یک فرد متوسط و معمولی جامعه، مورد ستم قرار میگیرد، باید جلویش گرفته شود؛ منتها ببینیم در وضع جامعه و نظام اجتماعی و تاریخ ما، کدام اقشار و کدام طبقات، بیشتر مورد ظلم و ستم و بیعدالتی قرار داشتند و عقبند؛ باید به اینها کمک بشود. روشن است که قشرهای پابرهنهی کشور، اینگونهاند.
محرومان کشور، کسانی هستند که علیرغم حق برابرشان با دیگر اعضای این خانواده، به آنها در طول سالیان دراز ظلم شده است. در این کشور، فامیلها، قشرهای بالا و مقتدر، خوانین و کمپانیداران حکومت میکردند و قدرت و قانون به نفع آنها بوده است. همه چیز بایستی در جهت عکسِ آن روند حرکت کند؛ یعنی ثروت و همت و مدیریت و امکانات مادّی و معنوی کشور، در جهت از خاک بر کشیدن آن قشرهای محروم و مظلوم برود. در تمام برنامههای دولت، بایستی این معنا مورد توجه قرار بگیرد.
۱/۶/۱۳۶۹
بیانات در دیدار با رئیس جمهور واعضای هیأت وزیران، در آستانه ی هفتهین دولت
به دولت خدمتگزار و لایق نیز یادآور میشوم که این ملت بزرگ و فداکار، به خصوص طبقات محروم و پابرهنگان که بار اصلی انقلاب و کشور را همیشه بر دوش داشتهاند، حقاً شایستهی خدمت و سزاوار صمیمیتند. در تمام برنامهها و تصمیمها، پیش از هر چیز لازم است استیفای حقوق و تأمین رفاه و آسایش و رشد مادّی و معنوی و حفظ عزت و شرف آنان مورد توجه باشد. اگر در دورانهای گذشته، همهی سرمایهها و پول و شغل و تحصیل و عمران و خلاصه همهی خیرات در جهت منافع مرفهین به کار میرفت و قشرهای ضعیف ـ یعنی اکثریت ـ همواره به فراموشی سپرده میشدند، نظام اسلامی بهعکس باید تمام همت خود را به پُرکردن شکافهای عمیق اقتصادی و اجتماعی میان فقیر و غنی مصروف کند و سرمایههای مادّی و معنوی کشور را در راه خدمت به پابرهنگان که حق حیات به گردن کشور دارند، به کار اندازد. هر لحظهیی از عمر مسئولان که در خدمت مردم صرف کار و اندیشه شود، به عبادت صرف شده است و کارگزاران کشور ـ که خدمتگزاری مردم، بزرگترین افتخار آنان است ـ باید لحظهیی را از این عبادت خالی نگذارند.
۱۳/۸/۱۳۶۹
پیام به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی
نکته [مهم]، نحوهی رابطهی با مردم است. در نظام اسلامی، رابطهی اخلاقی با مردم، رابطهی مخصوصی است؛ مردم را در همهی کارها مالک و صاحب امر دانستن، یک مُراجع مزاحم ندانستن. شما برادران عزیزی که در بخشهای گوناگون دولتی و قوّهی قضاییه مشغول کار هستید، یکی از اولین تعلیماتتان به زیردستان و چیزی که از آن مؤاخذه میکنید، باید رفتار خوش با مردم باشد. حقیقتاً مردم صاحب قضیهاند. حقیقتاً مردم ولینعمت ما و کارگزاران این نظام هستند. این، تعارف نیست. بعضی خیال میکنند، امام که این حرفها را میزدند، تعارف میکردند!
پس، اینها صاحب قضیهاند. اینها بودند که رژیم شاه را سرنگون کردند. اگر این مردم به فرمان امام گوش نمیکردند، به خیابانها نمیرفتند و جوانانشان را نمیدادند، من و شما که این افتخار را هم با خودمان یدک میکشیم که جزو مبارزان آن زمان بودهایم، باید صد سال آنگونه مبارزه میکردیم! مردم بودند که به خیابانها رفتند و جان خودشان را فدا کردند. حالا که این مردم به ما مراجعه میکنند، آیا باید با آنها مثل مزاحمی که مرتب ما را اذیت میکند، برخورد کنیم؟!
جهت کلی سیاستهای ما در همهی این مراکز، بایستی تأمین و حفظ منافع طبقات محروم و مستضعفی باشد که متأسفانه در طول دهها سال گذشته ـ بلکه بیشتر ـ در کشور ما در اکثریت بودند و هنوز هم همینطور است. هدف، تأمین منافع اینهاست.
ما معتقدیم که در نظامی اسلامی و در جامعهیی که برکات و نعمات متعلق به همهی مردم است، چنانچه کسانی هستند که در محرومیت به سر میبرند، مسلماً حق آنان تضییع شده و حقوقشان داده نشده است. با قبول این اصل، حالا ببینیم آن کسانی که از لحاظ امور زندگی، در عسرت و تنگدستی و ناراحتی به سر میبرند، چه کسانی هستند و در کجا قرار دارند و چند درصد جامعهی ما را تشکیل میدهند؛ باید حق آنان را به آنان برگردانیم. این، باید محور همهی سیاستهای ما باشد.
۱۴/۹/۱۳۶۹
سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران، به همراه حجهالاسلام والمسلمین حاج سیّد احمد خمینی
خدمتگزاری به مردم افتخار است. این اسمها و این سمتها و این تیترها که افتخاری ندارد. در طول تاریخ، خیلیها با این اسمها و با این تیترها آمدند و رفتند؛ اما جز لعنت خدا و بندگان خدا، چیزی با خودشان نبردند. واقعاً چه ارزشی دارد؟ من رهبرم، من رئیس جمهورم، من رئیس قوّهی فلانم، من وزیرم؛ اینها چه ارزشی دارد؟ اگر توانستمخودم را قانع کنم که من خدمتگزارم، یک چیزی؛ والّا چه ارزشی دارد؟ خدمتگزار چه کسانی؟ مردم. البته همهی افراد ملت و جامعه را باید خدمت کرد؛ اما مراد عمدتاً طبقهی محرومند که باید مورد توجه خاص برای خدمت قرار بگیرند؛ به دو دلیل: اولاً چون احتیاجشان بیشتر است و عدل این را اقتضا میکند؛ ثانیاً چون پشتیبانی آنها از نظام، جدیتر و همیشگیتر است و از اول اینطور بوده است.
در جبههها چه کسانی بودند؟ نسبتها را ملاحظه بکنید؛ خیلی از این پولداران، از این مرفهان جامعه، از این بیدردها و بیاحساسها، هشت سال جنگ آمد و رفت، اما اینها جنگ را حس نکردند؛ همان غذا، همان راحتی و همان آرامش! اگر چهار روز هم آن شهر مورد تهاجمی بود، سوار ماشینشان میشدند و به یکجای دیگر میرفتند و راحت استراحت میکردند؛ نفهمیدند که بر سر این مملکت چه گذشت! اینها آن مردمی نیستند که دولت و دستگاهها باید برای خدمت به آنها خودکُشان کنند. نه، آن کس که جنگ و بمباران و محاصرهی اقتصادی و کمآبی و کمبرقی و گرانی و سایر مشکلات را با همهی وجود در این ده، دوازده سال احساس کرده، در درجهی اول او باید مورد توجه باشد. مردم که میگوییم، یعنی اینها؛ همان عامهیی که امیرالمؤمنین(سلاماللَّهعلیه) در آن فرمان تاریخیشان به مالک اشتر فرمودند که عامه را داشتهباش، خاصه را رها کن. عامه، یعنی همانهایی که در جنگ با تو هستند، در مشکلات با تو هستند، سختیها را با تو تقسیم میکنند، غم تو را از دلت میزدایند، خودشان را سپر بلای تو قرار میدهند و صادقند؛ نه عافیتطلبهای پُرروی پُرخورِ پُرخواهی که هیچوقت هم قانع نمیشوند. تا وقتی که خیری به آنها برسد، تو را میخواهند؛ به مجرد اینکه ذرهیی کم شود، رویشان را برمیگردانند.
خدمت به آنها، یعنی چه؟ یعنی هرجا که هستید، برنامهی شما آنوقتی درست است که نفعش به همین مردمی که عرضکردم، برسد. البته دنبال نفع کوتاهمدت نیستیم. آن برنامهی صحیح و آن راه درست که به خیر عامهی مردم منتهی خواهد شد، ملاک است. در دستگاه قضایی، ملاک این است؛ در دستگاه قانونگذاری، ملاک این است؛ در دستگاه اجرایی هم ملاک این است. هر کسی در کشور باید برای خدمت به مردم تلاش کند. برای این کار باید وقت بگذارید.
کارشناسانی که در وزارتخانهها هستند، اگر آنها خودشان بعضی از نکات را نمیدانند و ملتفت نیستند، به آنها تفهیم کنید و بگویید که کارشناسی مورد انتظار از تو این است که آن وضعیتی را که برای مردم مفید و نافع است، بگردی پیدا کنی و ارایه نمایی. این کارشناسی، کارشناسی درستی است. آن کارشناسی که خودش مسایل مردم را درک نکرده، معلوم نیست خیلی امین باشد. حالا نمیگویم که دست کارشناسان را بگیرید و از دستگاه خارج کنید؛ نه، توجیهشان کنید و تفهیم نمایید که از آنها چه میخواهید.
البته از اول انقلاب تا امروز، برای طبقات محروم کار زیادی شده است. دوازده سال است که من با مسایل اجرایی این کشور از نزدیک آشنایم و میدانم که در این مملکت چه کاری شده است. خیلی کار انجام گرفته، دستگاههای مختلف خیلی کار کردهاند؛ اما آنچه که نیاز است، با آنچه که شده، قابل مقایسه نیست.
ما نمیخواهیم فقط کار کنیم؛ ما میخواهیم محرومیت را از بین ببریم و محروم را از محرومیت خارج کنیم؛ هدف این است. والّا اگر شما بگویید من کار میکنم، ممکن است در یک اداره هم یک نفر بگوید من باید هشت ساعت یا شش ساعت کار کنم، یا ده ساعت کار کردهام و دیگر بس است. این منطق، منطق درستی نیست.
البته اگر خسته میشوید، اگر احتیاج به استراحت دارید، باید استراحت کنید، تا برای کار آماده بشوید. ما استراحت را نفی نمیکنیم؛ اما کار حد ندارد. کار تا آن حدی است که به نتیجه برسیم و به آن هدف و مقصودی که مورد نظر است، نزدیک بشویم. بنابراین، تا آنجایی که انسان توان دارد، باید کار کند.
۲۳/۵/۱۳۷۰
سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران
مهمترین مسألهی دستگاه ما و نظام جمهوری اسلامی ـ که همهی اینها در خدمت و در جهت آن است ـ همان چیزی است که همهی ما به آن معتقدیم و بارها گفتهایم؛ یعنی کوشش برای رفع فقر و محرومیت در جامعه، و حمایت و کمک به طبقات مستضعف و محروم. واقعاً باید صحت برنامهها را به این سنجید و دنبال این قضیه رفت و کارهای دیگر را در اولویتهای بعد قرار داد. کارهای مربوط به طبقات محروم و مستضعفان جامعه ـ که تعدادشان هم زیاد است ـ حقاً و انصافاً یک حرکت اساسی را میطلبد.
۳/۶/۱۳۷۰
بیانات در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیأت وزیران، به مناسبت گرامیداشت هفتهی دولت
همه دستگاههای کشور، یک معیار اساسی دارند و آن، اسلام ناب است و مجسّم کننده اسلامناب، یعنی امام امّت، رضواناللَّه علیه و خط و راه او. این، چیز با ارزشی است. ملت و دولت، همینطور فکر و همین گونه عمل میکنند. بنده انتظار دارم در آینده هم، ملت ما همینطور حرکت و مشی کند. پشت سر مسئولین، کمک کار مسئولین، دلسوز مسئولین، و صمیمی و ناصح نسبت به مسئولین باشد. از مسئولین هم انتظار دارم همین راه را ادامه دهند. بخصوص طبقات محروم، پابرهنگان و مستضعفین جامعه، باید برای تمام تلاشها و فعّالیتها محور و معیار باشند. کسانی که به تعبیر امام، صاحبان این کشورند؛ کسانی که جنگ را، بسیج را، دفاع فداکارانه در مقابل تجاوز دشمن را، با جان خودشان تحمّل کردند. همه چیز باید برای آنها ودر جهت منافع آنها باشد.
۱۴/۳/۱۳۷۱
بیانات مقام معظم رهبری در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)
طبق آیه قرآن که فرمود: «ونریدان نمنّ علیالذین استضعفوافیالارضونجعلهم ائمّه ونجعلهم الوارثین»، انسان میفهمد جهت حرکت کلّی ادیان الهی، بهسمت رفع استضعاف و محرومیت است. این است که اسلام و پرچم دین را، از پرچمهای فرهنگها و تمدّنها و ایدئولوژیها و مکاتب گوناگون، به کلّی متمایز میکند: سعی برای طبقه محروم. امروز در دنیای سرمایهداری و کشورهایی که زیر سلطه استکبار جهانی است، حرکت بهسمت رشد پولداران و سرمایهداران است؛ و آنچه به فکر آن نیستند، طبقات محروم است. اگر یکوقت کمکی هم به محرومین بشود، برای این است که بتوانند از آنها به نفع پولداران و سرمایهداران استفاده کنند. مبنای اقتصاد امروز دنیای سرمایهداری و استکبار، بر این است. در طول زمان هم، همیشه سلاطین و قدرتمندان و مستکبران، بر همین روال حرکت کردهاند. اما اسلام این را نمیگوید. اسلام میخواهد محرومیت ازروی زمین و بخصوص در جوامع اسلامی، برداشته شود. آنجا که دین خدا حاکم است، باید محرومیت نباشد. انسانها باید از مواهب الهی برخوردار شوند، تا بتوانند در یک محیط مناسب و مساعد، خود رابه کمال برسانند. عدل در جامعه باید مستقر شود. این، شعار اسلام است و شعاری است که دنبال آن، عمل است و شعاری است که برای تودههای مظلوم و محروم عالم، دارای جاذبه است. نه مثل آن سوسیالیستها و کسانی که دم از طرفداری از محرومین میزدند؛ اما هفتاد سال کشورها و ملتها و جوامع را معطل کردند و روزبهروز آنها را عقبتر راندند.
۱۵/۷/۱۳۷۱
بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم چهارمحال و بختیاری، در استادیوم ورزشی شهرکرد
در زمینه کارها باید اساس را مردم قرار داد. این، حرف کلّی است. همه این حرف را میزنند؛ هیچکس هم منکر این حرف نیست. تازگی این حرف در اینجاست که اگر بخواهیم توجّه بکنیم، گاهی اوقات منافع و خواست عامّه مردم، با منافع گروههای خاص تعارض پیدا میکند. این، جایی است که بسیار حسّاس است. برادرانی که با مسائل دولتی و مدیریتهای کلان سروکار دارند، خوب میتوانند مصداقهای این را پیدا کنند. شاید الان اگر من بخواهم بیان کنم، در ذهن خودم مصداقهای فراوانی وجود دارد که البته بنای بر ذکر مصداق نیست.
جاهایی است که اگر اقدامی را در زمینه صنعت، در زمینه مسائل اقتصادی، در زمینه مسائل پولی، در زمینه مسائل فرهنگی و در زمینه مسائل گوناگون انجام دهیم، به نفع مردم است؛ اما گروههای خاصّی در جامعه هستند ـ گروههای پولی، مالی، اقتصادی، ثروتمندان، گروههای فرهنگی و گروههای سیاسی ـ که اینها متضرّر خواهند شد. این، آن نقطه حسّاس است. آن صراط مستقیم، اینجا معلوم میشود. این، جای همان فرمایش امیرالمؤمنین علیهالصّلاهوالسّلام است که «فانّ سخط العامه، یجحف برضی الخاصه». یعنی اگر یک وقت مردم خشمگین بودند، خشنودی گروههای خواص بهکل نابود خواهد شد و بر باد خواهد رفت. سخط و خشم عمومی، خشنودی گروههای خاص را پایمال خواهد کرد. گیرم که چند صباحی، ما در فلان سیاستی که اعمال کردیم و فلان کاری که اجرا نمودیم، چهار نفر از گروههای خاص یا گروههای پولی و مالی را هم از خودمان راضی کردیم؛ اما اگر خدای ناکرده با این کار، مردم را ناراضی کرده باشیم، این نارضایی مردم مثل توفانی میآید و همه اینها را در مینوردد. این، هیچ ارزشی ندارد. بعد عکسش را میفرمایند: «وانّ سخط الخاصّه، یغتفر مع رضی العامه». یعنی اگر فرض کنیم که گروههای خاصّ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره، سرِ سیاست و عملی از ما خشمگین و ناراضی شدند و گفتند که دولت چرا این کار را انجام داد، چنانچه «یغتفر مع رضی العامه»؛ یعنی وقتی که عامه و ـ به تعبیر امروز ما ـ توده مردم خشنود و راضی باشند، خشم آن گروهها قابل بخشایش است. باید این را فکر کرد.
عزیزان من! هر انسان عاقلی و هر مجموعهای باید بگردد، لشکریان با اخلاص و با صدق خودش را جستجو کند. امام بزرگوار ما، بزرگترین هنرش این بود که لشکر خود را شناخت و پیدا کرد و دانست که در روز بعد، چه کسی به داد او خواهد رسید و چه کسی سخن او را خوب گوش خواهد کرد. شما ببینید چه کسانی به سخنان امام گوش کردند؟ خوشبختانه صحنه جنگ تحمیلی که از چندین سو برای ما درس است، از این جهت هم برای ما درس است. آن روزی که امام در سال پنجاه و هشت سرِ قضیه پاوه کلمهای گفتند، ساعت حدود سهونیم، چهار بعدازظهر بود که من به طرف جماران میرفتم. اصلاً قیافه شهر، قیافه دگرگون شدهای بود و مردم همینطور بیاختیار راه افتاده بودند. این حالت، تقریباً با فراز و نشیبها و کم و زیادهایی، تا سال شصت و هفت ادامه داشت. وقتی که امام اشارهای میکرد، فریادی میکشید و دستوری میداد، چه کسانی میرفتند؟ آنها لشکر حقیقی شمایند؛ آنها را دریابید.
البته یک دولت، برای گروه یا دونِ گروهی فکر نمیکند. امنیت برای همه است. فرقی هم نمیکند که آن همهای که ما میگوییم، جزو مخلصان دولت باشند یا نباشند. ولو آنهایی که مخلص دولت هم نیستند، باید امنیت داشته باشند. آنهایی که با دولت روابط چندان صمیمانهای ندارند، بایستی امکان کار و تلاش داشته باشند. شکّی نیست که خدمات شما متعلّق به همه است. شما برای جمعی یا دونِ جمعی کار نمیکنید؛ اما بدانید که در میان اینها، آن کس که وقتی شما فریاد استمداد بلند کردید، به داد شما خواهد رسید، کیست. فرض کنیم، اگر یک روز احتیاج به این داشتید که برق کم مصرف شود و اعلان کردید که برق کم مصرف کنید، ببینید چه کسانی به حرف شما گوش میکنند و چه کسانی اعتنا نمیکنند و در منزلشان، صد برابر آن آدمی که با دو شعله برق، مصرف معمولی دارد، مصرف خود را بالا میبرند؛ یعنی به فکر شما نیستند. ببینید اینها چه کسانی هستند. به نظر من، اینها را خیلی راحت میشود شناخت.
من خواهش میکنم که در همه بخشها ـ در زمینه فرهنگ، در زمینه مسائل سیاسی و در زمینه امنیت ـ مسأله «رضی العامه و سخط العامه» را در مقابل «رضی الخاصه و سخط الخاصه» در نظر بگیرید؛ ببینید آنهایی که فریاد و استصراخ شما را در هنگام لازم جواب میدهند، چه کسانی هستند.
۲/۶/۱۳۷۶
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و هیأت وزیران به مناسبت آغاز هفته دولت
امام به ملت ما یاد دادند که باید مسئولان در فکر ضعفا و پابرهنهها باشند و به نیازهای مردم توجّه کنند.
۱/۱/۱۳۸۰
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حرم مطهر امام رضا (ع)
در اسلام و نظام جمهوری اسلامی، فلسفه مسئولیت پیدا کردنِ مسئولان در کشور این است که برای مردم کار کنند. مسئولان برای مردمند و خدمتگزار و مدیون و امانتدار آنها هستند. مردم، محورند. کسی که در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی به دست میآورد، باید همه همّ و غمّش برای مردم باشد؛ هم برای دنیای مردم، هم برای مادیّت مردم، هم برای معنویّت مردم، هم برای ایجاد عدالت در میان مردم، هم برای احیای شأن انسانی مردم، هم برای آزادی مردم. اینها جزو وظایف اصلی حکومت است. البته وقتی میگوییم «مردم»، منظور همه طبقات مردمند؛ لیکن بدیهی است کسانی از مردم باید بیشتر مورد توجّه قرار گیرند که بیشتر مورد محرومیت قرار گرفتهاند؛ لذا امام دائماً روی طبقات محروم و پابرهنگان کشور تکیه میکردند. این فریب است که کسی ادعا کند برای مردم کار میکند؛ اما در عمل، کار او برای طبقات مرفّه باشد، نه برای طبقات مستضعف و محروم. نه اینکه نباید برای طبقات مرفّه کار کرد؛ آنها هم از حقوق عمومی کشور باید بهرهمند شوند؛ اما به آن کسی که محرومیت دارد و دستش از حقوق خود خالی مانده است، باید بیشترِ توجّه و همّت و تلاش را اختصاص داد. لذا امام به طور دائم بر حقوق مستضعفان و محرومان و پابرهنگان تکیه میکرد. عملاً هم در تمام مدت پیروزی انقلاب تا امروز و قبل از آن، کسانی که بیش از همه سینه سپر کردند، از نظام دفاع کردند، سختیهای نظام را به جان خریدند و در مقابل دشمنان ایستادند، طبقات محروم و پابرهنه و مستضعفان جامعه بودهاند. اینها باید بیش از دیگران مورد توجّه قرار گیرند.
۱۴/۳/۱۳۸۰
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع زائران مرقد مطهّر امام خمینی (ره)
کارها باید بیشتر در خدمت قشرهای مستضعف و محروم و محتاج جامعه صورت گیرد. خدمترسانی به مردم یک مبارزهی بزرگ و سنگین است؛ زیرا خدمت رساندن به عموم مردم با منافع بعضی گروههای خاص تضاد پیدا میکند و اینجاست که باید با مبارزه و همّت و عزم راسخ وارد میدان شد.
۱/۱/۱۳۸۲
پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت حلول سال ۱۳۸۲
هر کاری در کشور صورت میگیرد، باید با هدف رفع فقر و محرومیت و ایجاد رونق در زندگی عموم مردم ـ نه بخشی از مردم و قشرهای خاص ـ باشد. در چنین فضایی است که مردم میتوانند به اهداف والای نظام اسلامی ـ یعنی معنویت و تکامل روحی و تعالی اخلاقی ـ دست پیدا کنند؛ فضایی که خیرات جامعه به نحو صحیح میان مردم تقسیم شود؛ هر کس استعداد خود را به صحنه بیاورد و بهرهی آن را ببرد و نظام و حکومت مراقب باشد که هم به کسی ظلم نشود و هم هیچکس محروم نماند. معنای ریشهکنی فقر این است. دربارهی دولتهای جمهوری اسلامی اینها را باید ملاک قرار داد.
۱۷/۲/۱۳۸۴
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ مردم جیرفت