شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » رهبری و انتخابات » زی طلبگی (بایسته‌های روحانیت در نظام اسلامی)

زی طلبگی (بایسته‌های روحانیت در نظام اسلامی)

زی طلبگی

بایسته‌های روحانیت در نظام اسلامی

 

نکته [مهم]، با مردم بودن و ساده‏زیستی است. البته شما [ائمه جمعه] این‏چنین هستید و الحمدللَّه همه‏ی آقایان از لحاظ زندگی ـ با عرض نسبتاً عریضی در کیفیتها ـ در سطح متوسط قرار دارند؛ منتها برخی از این حفاظتهای زیادی که در بعضی از شهرستانها مشاهده می‌شود، به اعتقاد ما غیرضروری است و در جاهایی اصلاً حفاظت لازم نیست. این کار، امام جمعه را از مردم دور می‌کند. نباید وانمود شود که امام جمعه فردی است که مورد تهدید و خطر است و باید برایش محافظ گذاشت.

در تأمین امکانات نیز اعتقاد شخصیم این است که امام جمعه باید به مردم متکی باشد و همان رابطه‏ی آخوندی سنتی با مردم حفظ شود. این بهتر از آن است که امام جمعه به مرکز متکی باشد و مرکز برای امام جمعه خانه بسازد و یا ماشین تهیه کند. یک‏وقتی احتیاج و ضرورت وجود دارد، که یقیناً بایستی این پشتیبانیها از مرکز انجام بگیرد؛ اما باید روال عمومی و طبیعی این باشد که امام جمعه مثل یک روحانی معمولی عمل کند.

۱۲/۴/۱۳۶۸

سخنرانی در مراسم بیعت ائمه‏ی جمعه‏ی سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان‏

 

باید حفظ زی روحانیت و همان رابطه‏های قدیمی و معمولی با مردم و همان اعمال و حرکاتی که انتزاع تقوا و ورع و ایمان و پایبندی شدید به دین از آن می‏شد و اجتناب از هر چیزی که این اصل را مخدوش بکند، مورد تأکید و توجه قرار بگیرد. البته این خطاب، به جمع حاضر نیست؛ متعلق به همه‏ی ما روحانیون در سراسر کشور و هر جا که هستیم، می‏باشد.

۱۱/۵/۱۳۶۸

سخنرانی در دیدار با اعضای جامعه‏ی روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز تهران، علما و ائمه‏ی جماعت و جامعه‏ی وعاظ تهران و اعضای شورای هماهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، در آستانه‏ی ماه محرّم‏

 

همیشه مردم از علمای دین انتظار داشتند که آنها زیر چتر و شعاع نفوذ قدرتهای مادّی و دنیایی و نابه‏حق قرار نگیرند و از طبقه‏ی مظلوم و مستضعفان و طبقات پایین جامعه حمایت بکنند. غالباً هم علمای دین از همین طبقات بوده‏اند؛ مثل خود شما، الّا ما شذّ و ندر. غالباً کسانی که در کسوت علم هستند، منشأ خانوادگیشان، یک منشأ اعیانی و اشرافی و خانی نیست. البته، موارد خیلی کمی هم بوده است که آن موارد کم هم، شخصیتهای بزرگ و برجسته و خوبی بوده‏اند ـ نه این که بخواهیم قدحی در آنها بکنیم ـ لیکن اغلب این‏گونه بوده و لذا توقع مردم هم از ما همیشه این بوده است.

۲۶/۱۰/۱۳۶۸

سخنرانی در مراسم عمامه‏گذاری گروهی از طلّاب‏

 

علم و زهد و بی‏اعتنایی به دنیا و شجاعت و ایستادگی در برابر قدرتها و زورگوها و اتصال به توده‏ی مردم، نقاط مثبت روحانیت ماست. مردمی بودن و درد آنها را احساس کردن و برای آنها دل سوزاندن و کار کردن و به دشمنانشان نزدیک نشدن، خصوصیتی است که هیچ فرقه‏یی از فِرَق روحانی در عالم، آن را نداشته است و الان هم ندارد. اگر این خصوصیت نبود، اطمینان مردم به روحانیت جلب نمی‏شد که به خیابانها بیایند و آن طور جان خود را در راه آرمانهای این انقلاب در معرض خطر قرار بدهند. این، خصوصیات مثبت روحانیت است؛ اینها را به شدت حفظ کنیم.

مسأله‏ی دیگر که به همین اندازه اهمیت دارد و بارها امام بزرگوارمان تکرار می‌کردند و در جاهای دیگر هم مکرراً گفته شده، بی‏اعتنایی به زخارف دنیا و جلوه‏های آن است. در این راه، از لذتهای مادّی زیادی باید گذشت و خدا را شکر می‌کنیم که روحانیت معظم ما، این خصوصیت را حفظ کرده است؛ اگر چه میدان بی‏اعتنایی و بی‏رغبتی به دنیا گسترده است و می‏توان در این میدان خیلی پیش رفت.

شخصیتها و چهره‏هایی را می‏شناسیم و می‏بینیم که در این چند سال، وجود و حرف و منششان مؤثر بوده است و به زخارف دنیا بی‏رغبت بوده‏اند و نخواسته‏اند به نفس و شهوات خود پاسخ بدهند و در مقابلشان ایستادند و آنها را کوچک شمردند.

درمقابل اهداف بلند، ما نمی‏توانیم مثل امیرالمؤمنین علی(علیه‏السّلام) عمل کنیم ـ خود آن بزرگوار هم همین را فرمود ـ لیکن می‏توانیم ورع و تقوا و بی‏اعتنایی و بی‏طمعی را در خودمان حفظ و تقویت کنیم. این کار، امروز برای روحانیون یک وظیفه‏ی مبرم است و طلّاب و فضلا و مسئولیت‏دارهای روحانی و شاغلان به این جهت، باید خیلی توجه کنند؛ چون این راه، راه پیامبران الهی و نیز کسانی چون امیرالمؤمنین (علیهم‏الصّلاهوالسّلام) است که کمترین اعتنایی به این دنیا نکردند. این راه را باید این گونه رفت و در مقابل زورمندان، شجاعت و شهامت داشت و به مردم تکیه کرد.

مردم از هر حرکت به سمت رشدِ صحیح جامعه‏ی روحانیت، خشنود و خوشحال می‌شوند؛ همچنان که اگر خدای نکرده، روحانیون را سرگرم مسایل شخصی و دنیایی و یا بی‏رغبتی و عدم توجه به مسایل انقلابی و یا غرق شدن در دسته‏بندیهای سیاسی و غیره ببینند، نگران می‌شوند. وظیفه‏ی علمای دین و روحانیون عزیز این است که رضای الهی و مصلحت مردم را بر هر چیز دیگری مقدم بدارند.

۲/۱۲/۱۳۶۸

سخنرانی در دیدار با جمع کثیری از علما، مدرّسان، فضلا و طلاب حوزه‏ی علمیه‏ی قم و مدارس علمیه‏ی تهران‏

 

آزادگی روحانیون و علمای دین و عدم نفوذ قدرتهای داخلی و جهانی در آنان، موجب آن بوده است که قلدران و حکمرانان خودسر، هیچ‌گاه نتوانند این مجموعه‌ی ربانی را از سر راه مفسده‌جوییها و خیانتهای خود بردارند و اگر جمعی از معممینِ سرسپرده و آخوندهای درباری، به طمع حطام ناپایدار دنیا، بر سرسفره‌ی ستمگران نشسته و قولاً و عملاً آنان را تأیید کردند، اکثریت علما و روحانیون و فضلا و طلاب جوان، در حصار مناعت و پرهیزگاری و پاکدامنی باقی مانده و اراده و توان مبارزه‌ی صادقانه و قدرتمندانه را حفظ کردند و اعتقاد راسخ به روحانیت شیعه را در دل آحاد مردم، زوال‌ناپذیر ساختند.

۱۰/۳/۱۳۶۹

پیام به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)

 

ما با یک لاقبا، مثلاً چه چیزی داشتیم که موجب بشود مردم با حرف روحانیت و حرف امام، آن‏طور حرکت کنند، پانزده سال مبارزه نمایند و بعد با فداکاری، آن را به پیروزی برسانند و سپس ده سال در دوران مبارک حضرت امام، در مقابل این همه توطئه ایستادگی کنند و بعدش هم همین‏طور؟ آیا جز معنویت و جز این اعتقاد در دل مردم که روحانیت برای خودش کار نمی‌کند، بلکه برای خدا و خیر مردم است و امر خدا را اجرا می‌کند، چیز دیگری بوده است؟

۱۳/۸/۱۳۶۹

بیانات در دیدار با مسئولان دادگاه و دادسرای ویژه‏ی روحانیت

 

من یک‏وقت خدمت امام عرض کردم که در این انقلاب و در پیروزی آن، تمام ذخیره‏ی آبروی هزارساله‏ی روحانیت به کار آمد. این‏طور نبود که فقط روحانیت نسل حاضر و شخص امام بزرگوار (رضوان‏اللَّه‏تعالی‏علیه) به‏تنهایی این کار را کرده باشند. آن آبرویی که امام ما پیدا کرد، ناشی از هزار سال سابقه‏ی خوب علمای شیعه دربین مردم بود. شیخ طوسی و سیّد مرتضی و علمای بزرگ فیمابین آن دوره تا دوره‏ی ما، هر کدام قطره‏یی بر این ظرف آبرو و حیثیت روحانیت شیعه اضافه کردند. مجموع این آبرو به کار آمد، تا این انقلاب پیروز شد. ایشان این حرف را تصدیق فرمودند.

اگر امروز خدای ناخواسته در همان رفتار شخصی خودمان چیزی مشاهده بشود که با آنچه مردم درباره‏ی ما گمان می‏برند، منافات داشته باشد، به ایمان مردم ضربه خواهد خورد و در نتیجه پایه خواهد لرزید. این، آن وظیفه‏ی اول است. لذا ما واقعاً موظفیم که بیش از همیشه، جهات الهی و شرعی و آن چیزهایی را که دستگاه روحانیت با آنها شناخته شده است؛ مثل آزادمنشی، بی‏اعتنایی به زخارف دنیا، بی‏اعتنایی به مال و منال و اقتدار مادّی، ارتباط و اتصال به خدا، ورع و پرهیز از محارم، و توجه به علم – که مردم روحانیت را به علم شناخته‏اند – رعایت کنیم. اینها آن وظایف نوع اول است، که وظایف شخصی ماست؛ بایستی به اینها بپردازیم و به آن اهمیت بدهیم.

۳۰/۵/۱۳۷۰

سخنرانی در جمع علما و روحانیون استان لرستان‏

 

برادران عزیز و آقایان علمای محترم! این لباس ما و شأن ما، همیشه دارای مسئولیت بوده است. نه این‏که ما فرض کنیم زمانی را می‌شود پیدا کرد که در آن، عالم دینی از مسئولیتهای خطیری که فوق مسئولیتهای مردم معمولی بوده، فارغ بوده؛ نه، همیشه این‏طور بوده است. این به خاطر طبیعت علم است که «صنفان من امّتی اذا صلحا صلحت امّتی و اذا فسدا فسدت امّتی»؛ که اولش فقهاست، بعد هم امراست. تلفیق این دو هم در زمان ما اتفاق افتاده است، که واویلاست! پس، مسئولیت سنگینی بر دوش کسانی که این دو را با هم داشته باشند، قرار دارد.

تکلیفی ـ که باز ما در آن با علمای دوره‏های قبل شریک هستیم ـ تکلیف مجاهدت برای مردم است. اگر انقلاب پیروز هم نشده بود، این تکلیف بود. همیشه علمای ما برای مردم کار و تلاش می‌کردند، زحمت می‏کشیدند، فقرا را پاسداری می‌کردند، به آنها رسیدگی می‌کردند؛ دأب و روش علما این بود. نمی‌خواهیم بگوییم که این از آن عامهایی است که تخصیص نخورده و استثناء ندارد؛ خیر، این‏طوری نیست. دأب اصلی بر این بود که به فقرا و طبقات ضعیف کمک کنند و برای حفاظت از آنها، در مقابل زورگو بایستند، در مقابل خان بایستند، در مقابل سلطان بایستند. اصلاً علمای ما ـ بخصوص علمای شیعه ـ همیشه به این معنا معروف بوده‏اند.

این دأب علمای شیعه و علمای امامیه بود که با ضعفا خوب بودند و به آنها کمک می‌کردند و با حکومتهای طاغوت و قدرتمندها درمی‏افتادند. این هم از جمله وظایفی است که ربطی به این ندارد که حالا انقلاب پیروز شده بود، یا نشده بود؛ حکومت اسلامی بود، یا نبود؛ تکلیف ما و بنای ما بر این بود.

۱۱/۱۰/۱۳۷۰

سخنرانی در جمع روحانیون و طلاب حوزه‏ی علمیه و ائمه‏ی جمعه و جماعات استان بوشهر

 

شما آقایان با این‏که همه یا اکثر، صرفاً به کارهای روحانی مشغول هستید؛ عالم دینی و امام جماعت و مدرّس و واعظ هستید؛ مشغول تبلیغ دین هستید و کاری به کار اداره کشور هم ندارید؛ اما چون روحانی‏اید، زیر ذرّه‏بینِ چشم بدبینِ و دلِ بدخواه دشمن قرار دارید. با توجّه به این، روحانیت باید اَعمال خودش را مورد مراقبت شدید قرار دهد: در گفتار، در کردار، در مشی شخصی، در مشی خانواده و فرزندان و کسان؛ البته آن مقدار که تحت اراده و اقتدار شماست. «لا یکلّف‏اللَّه نفساً الّا وسعها.» ممکن است کسی با کسی نسبت داشته باشد و با این‏که آن شخص خود را به او منسوب نکند و تحت نفوذ او هم نباشد، اما برایش مایه دردسر شود. این‏که دست کسی نیست! در آن حدّی که خدای متعال در قرآن به وسیله پیغمبر خطاب به مؤمنین می‌فرماید، باید رعایت شود: «قوا انفسکم و اهلیکم.»

۱۷/۱۱/۱۳۷۲

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار روحانیان و مبلّغان اعزامی به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان‏

 

ارتباط با مردم هم یک ارتباط دو جانبه و تنگاتنگ است. مردم به روحانی می‌رسند، روحانی به مردم می‌رسد. رسیدگی روحانی به مردم هم فقط مسئله‌گویی نیست؛ در حالی که در بین ما این‌طوری جا افتاده است. روحانی گره‌گشایی می‌کند، مشورت فکری می‌دهد و حل و فصل خصومتها و اختلافات را می‌کند؛ الان هم همین‌طور است. می‌نشیند، حرف می‌زند، نصیحت می‌کند و دل به دل مردم می‌دهد. لذا هر جایی هم که منصوبان ما در مشاغل گوناگون هستند و رفقا و طلبه‌ها و فضلایی را می‌فرستیم، سفارش من به آنها این است؛ مثلاً در مورد دانشگاه می‌گویم در دانشگاه آن‌طور رفتار کنید که گویا در مسجد پیشنمازید، با مردم می‌نشینید حرف می‌زنید، سؤال می‌کنند، جواب می‌دهید، گله‌گزاری دارند، مشکل دارند، مشکل روحی دارند، مشکل فکری دارند.

یک چیز دیگری که در باب روحانیت شرط و لازم است که ما دقیقاً و جداً به آن توجه کنیم، مسئله‌ی حفظ قداست روحانی است. روحانیت دارای قداست است. مردم به من و شما که نگاه می‌کنند، به خاطر لباسمان، شأنمان و شغلمان، حساب خاصی برای ما باز می‌کنند و یک تقدسی قائلند. بعضی از گناهانی که خودشان می‌کنند، خیال می‌کنند ماها نمی‌کنیم؛ بعضی از کارهای خیری که خودشان انجام نمی‌دهند، خیال می‌کنند ما انجام می‌دهیم؛ خیال می‌کنند ماها دائم در حال ذکر الهی و توجه به پروردگار ـ که غالباً از آن غفلت می‌شود ـ هستیم؛ یک چنین تصوراتی درباره‌ی ما دارند. البته این تصورات را نباید تقویت کرد. امام سجاد (سلام‌اللَّه علیه) در یکی از ادعیه‌ی صحیفه‌ی ثانیه‌ی سجادیه از خدای متعال شش چیز می‌خواهد، که یکی‌اش این است: «و لبّاً راجحاً»؛ باطنم از ظاهرم بهتر باشد. ماها در این زمینه گرفتاریم. باید باطنمان از ظاهرمان بهتر باشد. این قداست را چگونه حفظ کنیم؟ حفظ قداست با سلامت مالی، سلامت اخلاقی و حفظ زی طلبگی است. نمی‌گوییم عبای پاره به دوشمان بیندازیم؛ معنای زی طلبگی این نیست. معنایش این است که در دنیاطلبی مثل دنیاطلبان عمل نکنیم؛ هر چه هوس کردیم، بخواهیم. من قبلها روایتی دیدم که هر کس هر چه دلش خواست بپوشد، هر چه دلش خواست بخورد و هر مرکوبی که دلش خواست سوار شود، این شخص پیش خدای متعال ملعون است. این شأن پولدارها و پول‌پرستهاست. ما هم فلان چیز را هوس می‌کنیم، اما حالا پول نداریم، به‌مجردی که پول گیرمان آمد، فوراً می‌رویم آن را تهیه می‌کنیم؛ منتظریم که از این صد جزء اشرافیگری، وقتی این یک جزئش فراهم شد، نود و نه جزء دیگر را هم در فرصتهای دیگر همین‌طور بتدریج فراهم کنیم. این شأن طلبگی نیست. شأن طلبگی این است که انسان یک زی متوسطی همراه با قناعت، سلامت مالی و سادگی به طور نسبی برای خودش نگه دارد. سلامت اخلاقی، خیلی مهم است. آن وقت قداست حفظ خواهد شد.

۱۷/۸/۱۳۸۵

بیانات در جمع روحانیون استان سمنان

 

شکل اداری پیدا کردنِ ما مجموعه‌ی روحانی و مجموعه‌ی آخوند، به نفع ما نیست. هر مسئولیتی هم در هر جا داریم، این حالت طلبگی خودمان، حالت آخوندی خودمان، حالت روحانی خودمان را ـ که انس با مردم، رفتن میان مردم، گفتن به زبان مردم، شنیدن درددل مردم است ـ باید از دست ندهیم.

البته ما هر دو جورش را در بین روحانیون دیده‌ایم. کسانی بوده‌اند که هیچ سمت رسمی و اداری و اینها هم نداشتند، در عین حال رفتارشان با مردمی که با آنها مواجه بودند، مثل رفتار یک آدم اداری، خشک، بی‌انعطاف، بی‌توجه، بی‌محبت و بی‌لبخند بوده است. عکسش را هم دیده‌ایم. کسانی هم بوده‌اند که مسئولیتهای اداری داشتند، اما در همان گوشه‌ای و ضلعی که با مردم تماس پیدا می‌کردند، رفتار محبت‌آمیز، رفتار پدرانه، رفتار مشفقانه و دلسوزانه با مردم داشتند؛ این خوب است، این درست است.

۲۰/۴/۱۳۸۹

بیانات در دیداراعضادفاترنمایندگی رهبری دردانشگاهها