شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
آخرین مقالات :
خانه » رهبری و انتخابات » اسلام عدل، اسلام ضعفا(شاخصه‌های اسلام ناب محمدی)

اسلام عدل، اسلام ضعفا(شاخصه‌های اسلام ناب محمدی)

اسلام عدل، اسلام ضعفا

شاخصه‌های اسلام ناب محمدی

 اسلام ناب محمّدی، اسلام عدل و قسط است؛ اسلام عزت و اسلام حمایت از ضعفا و پابرهنگان و محرومان است؛ اسلام دفاع از حقوق مظلومان و مستضعفان است؛ اسلام جهاد با دشمنان و سازش‏ناپذیری با زورگویان و فتنه‏گران است؛ اسلام اخلاق و فضیلت و معنویت است.

۱۴/۴/۱۳۶۸

پیام به حجاج بیت‏اللَّه الحرام‏

 ——————————————————————————————————————————–

رفاه مادّی، به معنای ترویج روحیه‏ی مصرف‏گرایی نیست ـ که خود، یکی از سوغاتهای شوم فرهنگ غرب است ـ بلکه بدین معنی است که کشور از نظر آبادی و عمران، استخراج معادن و استفاده از منابع طبیعی، تأمین سلامت و بهداشت جامعه، رونق اقتصادی و رواج تولید و تجارت، با تکیه بر استعدادهای ذاتی نیروهای انسانی خودی، به حد قابل قبول برسد و علم و فرهنگ و تحقیق و تجربه همگانی شود و نشانه‏های فقر و عقب‏افتادگی رخت بربندد.

۲۳/۴/۱۳۶۸

پیام به ملت شریف ایران، در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینی(ره)

 ——————————————————————————————————————————–

عدالت اجتماعی، بدین معنی است که فاصله‏ی ژرف میان طبقات و برخورداریهای نابه‌حق و محرومیتها از میان برود و مستضعفان و پابرهنگان که همواره مطمئن‌ترین و وفادارترین مدافعان انقلابند، احساس و مشاهده کنند که به سمت رفع محرومیت، حرکتی جدی و صادقانه انجام می‌گیرد. با قوانین لازم و تأمین امنیت قضایی در کشور، بساط تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان و دست‏اندازی به حیطه‏ی مشروع زندگی مردم جمع شود. همه‏کس احساس کند که در برابر ظلم و تعدی می‌تواند به ملجأ مطمئن پناه برد، و همه کس بداند که با کار و تلاش خود خواهد توانست زندگی مطلوبی فراهم آورد.

۲۳/۴/۱۳۶۸

پیام به ملت شریف ایران، در پایان چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینی(ره)

 ——————————————————————————————————————————–

مبارزه با فقر، غیر از تأمین عدالت اجتماعی است. نباید این دو را یکسان تلقی کرد. عدالت اجتماعی، یعنی استقرار عدل در جامعه و از بین رفتن هرگونه تبعیض، یک ارزش بالاتر و یک مسأله‏ی دیگر است.

۹/۱۱/۱۳۶۸

سخنرانی در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، در آستانه‏ی یازدهمین‏سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران‏

 ——————————————————————————————————————————–

ما باید امروز جامعه را جامعه‏ی عدالت بکنیم. در بنای یک جامعه، عدالت از همه چیز مهم‌تر است. عدالت، به معنای عدم تبعیض در حقوق و حدود و احکام است. عدالت، یعنی کمک به مردم محروم و ضعیف. عدالت، یعنی این که برنامه‏ها و حرکت کلی کشور، در جهت تأمین زندگی مستضعفان باشد. عدالت، به معنای این است که کسانی که در زیر سایه‏ی سنگین نظام طاغوتی، از حقوق خود محروم ماندند، به حقوقشان برسند. عدالت، یعنی این‏که عده‏ی خاصی برای خودشان حق ویژه‏یی قایل نباشند. عدالت، یعنی این‏که حقوق انسانی و اجتماعی و عمومی و حدود الهی، یکسان بر مردم اجرا شود. اگر جلوی کسانی که با تکیه بر فریب و زور و یا بر اساس کارهای ناصحیح و مبتنی بر عقلهای مادّی و منحرف از معنویت، توانستند به چیزهایی که حق آنها نبوده است، دست پیدا کنند، گرفته شود تا فرصتی برای ادامه‏ی کار خود پیدا نکنند، عدالت تحقق پیدا کرده است.

۲۲/۱۲/۱۳۶۸

دیدار مسئولین و گروه کثیری از امت حزب الله در سالروز ولادت حضرت امام زمان (عج)

 ——————————————————————————————————————————–

اسلامی که رسول اکرم و اولیای الهی برای آن جان دادند و حسین‏بن‏علی(ع) خون خود و عزیزانش را در راه آن نثار کرد، اسلامی که امام بزرگوار ما عمرش را در دعوت به آن گذراند، اسلام ضعفا و طبقات پابرهنه، اسلامی که به پایین‏دستهای جامعه، قدرت و عزت و آقایی می‌دهد و آنها را از ذلت و مسکنت خارج می‌کند، اسلامی که زورگویان و قلدران و قدرتمندان ظالم را از سریر قدرت به زیر می‏کشد ـ که در دنیا می‏بینید و دیدید که محمّدرضا و خاندان منحوس پهلوی را به زیر کشید ـ آن اسلام مورد نظر ماست.

۲/۱/۱۳۶۹

سخنرانی در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حضرت رضا(ع)

 ——————————————————————————————————————————–

حرکت اسلامی و انقلاب اسلامی، عبارت است از طغیان بر ارزشهای جاهلی و نظامهای طاغوتی که بشر را به زنجیرکشیده و موجب ظلم و فساد و تبعیض طبقاتی و نژادی و فحشای عمومی و ستم‏پذیری توده‏ها و دیگر بدبختیهای ملتها شده و همه چیز را فدای سود بیشتر و حاکمیت ظالمانه‏ی بیشتر صاحبان زر و زور نموده است. پس، حرکت صحیح اسلامی، صف‏بندی میان دو نظام ارزشی و مبارزه‏ی میان دو فرهنگ است: فرهنگ به زنجیر کشیدن بشر، و فرهنگ نجات بشر. لذا هر حرکت اسلامی باید خود را برای مقاومت همه‏ی زورمندان عالم آماده کند و غافلگیر نشود.

۲۶/۳/۱۳۷۰

پیام به حجاج بیت‏اللَّه‏الحرام‏

 ——————————————————————————————————————————–

در جمهوری اسلامی، عدل یک پیام شخصی نیست؛ بلکه یک نظام اجتماعی است. این‏طور نیست که هر کس فقط در محیط خود، عادلانه رفتار کند. این کافی نیست. عدل معنایش این است که باید جامعه قائم به قسط باشد. «لیقوم النّاس بالقسط.» قانون، عادلانه؛ اجرا، عادلانه؛ نظارت، عادلانه؛ قضاوت، عادلانه؛ تقسیم، عادلانه. این، خصوصیتی است که برای جمهوری اسلامی ارزش محسوب می‌شود. ما اگر از لحاظ مادّی و سازندگی به کشورهای پیشرفته دنیا هم برسیم، کافی نیست. امروز کسانی که سرشان در حسابهای مادّی و محاسباتی و از این قبیل است، تا صحبت می‌شود، می‌گویند: ما می‌خواهیم خودمان را مثل فلان کشور بسازیم. البته هرکس هم، سلیقه و نظری برای خودش دارد. اگر ما ایران را مثل کشورهای برخوردارِ مادّی ساختیم، اما از عدالت خبری نبود، این هیچ ارزش ندارد. پیام اسلام، اقامه عدل است. قیام اسلامی در ایران، برای اقامه عدل بود. پیغمبران که آمدند، برای اقامه عدل و قسط آمدند. بشریّت که با عطش تمام منتظر امام زمان عج‏اللَّه تعالی فرجه الشریف است و می‌خواهد مهدی موعود بیاید و چشم انتظار آن حضرت است، برای این است که او بیاید تا دنیا را از عدل و داد پر کند. این است آن پیامی که انقلاب اسلامی برای دنیا دارد و خودش هم متعهّد و متکفّل آن است. اصل قضیه این است که اگر ما کم داشته باشیم، اما عادلانه عمل کنیم، به مراتب ترجیح دارد بر این‏که زیاد داشته باشیم و غیرعادلانه عمل کنیم.

هدف ما، استقرار عدل در جامعه است. ما این را می‌خواهیم. همه کارها برای اقامه عدل، ارزش پیدا می‌کند. در جامعه نابرابر، اگر ثروت هم زیاد شد، به سود یک قشر و یک گروه از مردم است. اما در جامعه‏ای که برابری و عدالت جریان داشته باشد، به سود همه است. البته عدالت، همه جا به معنای «برابری» نیست. اشتباه نشود. عدالت یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دادن. این معنای عدل است. عدالت آن معنایی نیست که در ذهن بعضی از ساده‏اندیشان و آدمهای کم عمق وجود دارد. شاید حالا هم خیال کنند که همه جامعه باید برداشتِ یکسان داشته باشند. خیر! یکی کار بیشتری می‌کند، یکی استعداد بیشتری دارد، یکی ارزش بیشتری برای پیشرفت کشور دارد. عدالت یعنی برطبق حق عمل کردن، و حقِ‏ّ هر چیز و هرکسی را به او دادن. این معنای عدالت است و برای جامعه لازم است. هدف این است که عدالت حاکم شود. آن وقت اگر جامعه ثروتمند هم بشود، این ثروت درست تقسیم خواهد شد. مقصودِ حرکت اسلامی همین است.

۱۷/۱۰/۱۳۷۱

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران و قشرهای مختلف مردم، در روز ولادت حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السّلام‏

 ——————————————————————————————————————————–

در قلمرو حیات اجتماعی، چیزی که به‏عنوان هدف معیّن شده‏است، عدالت اجتماعی است. «لیقوم النّاس بالقسط». «قسط» با «عدل» فرق می‌کند. عدل یک معنای عام است. عدل همان معنای والا و برجسته‏ای است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و سنگ و چوب و همه حوادث دنیا وجود دارد. یعنی یک موازنه صحیح. عدل این است. یعنی رفتار صحیح؛ موازنه صحیح؛ معتدل بودن و به سمت عیب و خروج از حد نرفتن. این، معنای عدل است. لکن قسط، آن‏طور که انسان می‌فهمد، همین عدل در مناسبات اجتماعی است. یعنی آن‏چیزی که ما امروز از آن به «عدالت اجتماعی» تعبیر می‌کنیم. این، غیر از آن عدل به معنای کلّی است. انبیا اگر چه حرکت کلّی‏شان به سمت آن عدالت به معنای کلّی است ـ «بالعدل قامت السّموات و الارض»؛ آسمانها هم با همان اعتدال و عدالت و میزان بودن سرِ پا هستند ـ اما آن چیزی که فعلاً برای بشر مسأله است و او تشنه آن است و با کمتر از آن نمی‌تواند زندگی کند، قسط است. قسط یعنی این‏که عدل، خُرد شود و به شکل عدالت اجتماعی در آید. «لیقوم النّاس بالقسط.» انبیا برای این آمدند.

۱/۱۱/۱۳۷۱

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، به مناسبت عید مبعث‏

 ——————————————————————————————————————————–

امروز آنچه که در دنیای مادّی، می‌تواند کلید همه اصلاحات و سعادتها محسوب شود، همین است که انسانها به خود آیند، متذکّر شوند، هدف خلقت را از ورای این ظواهر مادّی جستجو کنند و در ورای این ظواهر مادّی زندگی، که همین خور و خواب، شهوات، قدرت، مال‏پرستی و این چیزهاست، دنبال حقیقتی بگردند. ریشه فساد، عدمِ توجه به این باطنِ حقیقی عالم است. سرّ، معنا و باطن زندگی و حیات انسان، این است: متوجه یک مبدأ و تکلیف بودن. منتظر یک الهام بودن. گوش به فرمان یک مبدأ حاکم و قادر و صاحب اختیارِ از غیب بودن. این، اصل قضیه است؛ که باز تعبیر دیگر قرآنی، همان «ایمان به غیب» است: «الّذین یؤمنون بالغیب.» در این ظواهرِ مادّی زندگی غرق نمی‌شوند. زندگی را در همین خور و خواب، شهوات، تمایلات انسانی، قدرت، ریاست و امثال اینها، خلاصه نمی‌کنند. این، اوّلین هدیه بعثتها به انسانها و اوّلین هدف پیغمبر است؛ که آنها را متذکّر کند و به آنها ایمان بدهد؛ آن هم ایمان به غیب.

[یک] هدفی که پیغمبر، از لحظه اوّل به‏دنبال آن بوده است، عبارت است از ایجاد یک محیط سالم و صحیح برای معیشت انسان و زندگی انسانی. یعنی دنیایی که در آن، ظلم و دریده شدنِ ضعیف به‏وسیله قوی نباشد. دنیایی که در آن، ناکامی مطلق برای ضعفا و قانون جنگ نباشد. یعنی همان چیزی که در اصطلاحات قرآن، حدیث، و اصطلاحات دینی، به آن «قسط و عدل» گفته می‌شود. یعنی بزرگترین آرزوی بشر. بزرگترین آرمان بشر از اوّل تاریخ انسان (یعنی از آن زمانی که انسانْ تعقّلی یافته و فکری به سراغ او آمده، و به زندگی خود، نظم و ترتیبی داده است) تا امروز، آرزوی تحقّق عدالت است. اکنون، بعضی شعار صلح را مطرح می‌کنند. البته صلح، چیز بسیار خوبی است؛ لکن صلحْ آن زمان خوب است که عادلانه باشد. بسیاری برای رسیدن به عدالت، جنگ را انتخاب می‌کنند و در راه عدالت، می‌جنگند. پس، پیداست که عدالت از صلح بالاتر و مهمتر است. حقیقت هم، همین است.

عدالت اجتماعی، در سایه اصلاح انسان، نفوس و بواطن و در سایه توجّه به خدا و ذکر، حاصل خواهد شد. این دو، هدف پیغمبر است و توانست آنها را محقّق کند؛ ولو در دایره‏ای محدود.

۲۹/۹/۱۳۷۴

بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار کارگزاران، در روز «عید مبعث»

 ——————————————————————————————————————————–

عدالت اجتماعی، یعنی نظر و نگاهِ دستگاه قدرت و حکومت، نسبت به آحاد مردم یکسان باشد. در مقابل قانون، امتیازات و برخوردها یکسان باشد. البته انسان با یکی دوست و خویشاوند است؛ لذا ارتباطات با همه، به یک صورت نیست. آن کسانی که در جایی مسئولیتی دارند ـ مسئول یک اداره یا یک میز، فرقی نمی‌کند. مسئولیت یک ناحیه کوچک، یا مسئولیتهای بزرگ، همه مثل هم است ـ می‌دانند که بالاخره انسان با یکی آشنا و با یکی آشنا نیست. نمی‌خواهیم این را بگوییم. منظور ما برخورد و رفتار قانونی است. آن جایی که پای امتیازات به میان می‏آید و حرکت و نگاه و اشاره، از سوی این مسئول، منشأ اثر می‌شود، این جا باید یکسان باشد. همه باید احساس کنند که به طور یکسان از خیرات نظام اسلامی بهره‏مند می‌شوند. البته بعضیها تنبلند و دنبال کار نمی‌روند؛ بعضیها کوتاهی می‌کنند؛ بعضی به خودشان ظلم می‌کنند؛ حساب آنها جداست. اما معنای عدل اجتماعی این است که قانون، مقرّرات و رفتارها نسبت به همه افراد جامعه یکسان باشد و کسی امتیاز ویژه‏ای بدون دلیل نداشته باشد. این معنای عدل اجتماعی است. امیرالمؤمنین‏این کار را کرد.

۵/۹/۱۳۷۵

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت میلاد مسعود مولای متّقیان علی علیه‏السّلام‏

 ——————————————————————————————————————————–

این‏که گفتیم اصلاحات واقعی در کشور، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض است، هر روز که می‏گذرد، اعتقاد بنده به این مسأله راسختر می‌شود. هیچ اصلاحی در کشور بدون پرداختن به این سه مقوله اساسی و بنیانی ممکن نیست صورت گیرد؛ اینها مادرِ همه اصلاحات است و باید بالاخره در کارها به این قضیه بپردازید.

۴/۶/۱۳۸۱

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیأت دولت، به مناسبت هفته دولت‏

 ——————————————————————————————————————————–

جنبش عدالتخواهی هنگامی‏که در جمع دانشجویان و خطاب به آنها گفته می‌شود، مقصود این است که این طلب و خواسته و خواهش به عنوان یک خواسته عمده مطرح شود. نباید بگذارید این مطالبه مهم از ذهنها دور شود؛ یعنی بایستی عدالت آن‏چنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانان مطالبه شود که هر مسئولی ـ چه بنده و چه هر کس دیگری که در جایی مسئول است ـ ناچار باشد به مقوله عدالت، ولو برخلاف میلش هم باشد، بپردازد. یک وقت است که ما مثلاً به وزارت اقتصاد و دارایی می‌گوییم عدالت را رعایت کن، یا به قوّه قضاییّه می‌گوییم عدالت را رعایت کن؛ اما یک وقت به جوانان می‌گوییم شما عدالت را مطالبه کنید. هر کدام معنای خاصّی دارد. مطالبه عدالت به معنای این است که عدالت، گفتمان غالب در محیطهای جوان و دانشجویی شود؛ عدالت را مطالبه کنند و آن را از هر مسئولی بخواهند.

مطالبه عدالت نه فقط به نظام ضربه نمی‌زند، بلکه نظام را تقویت می‌کند.

۲۲/۲/۱۳۸۲

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی‏

 ——————————————————————————————————————————–

تکیه‏ی بر عدالت، اساسی‏ترین و محوری‏ترین اصلِ یک حرکت الهی است؛ ادامه‏ی کار همه‏ی انبیا و مصلحان بزرگ تاریخ است. البته عدالت دشمنانی دارد. همه‏ی کسانی که نانشان در بی‏عدالتی است، با عدالت دشمن‏اند. همه‏ی کسانی که با قلدری و زورگویی ـ چه در صحنه‏ی ملی، چه در صحنه‏ی بین‏المللی ـ تغذیه می‌شوند، با عدالت مخالفند. عدالت، شعار اصلی و هدف بزرگ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بوده و هست.

بعضی می‌خواهند با عنوان تندروی، عدالت را متهم و محکوم کنند. عدالت، تندروی نیست؛ حق‏گرایی است؛ توجه به حقوق آحاد مردم است؛ جلوگیری از ویژه‏خواری است؛ جلوگیری از تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان است. در یک کشور کسان زیادی پیدا می‌شوند که اگر دستگاه مسئول قانونی به مدد آنها نشتابد، در امواج درگیری‏های گوناگون لگدمال می‌شوند. وظیفه‏ی دولتِ عدالتمدار، توجه ویژه به قشر محرومین است. عدالت را نباید تندروی و مخالفت با شیوه‏های علمی دانست. با استفاده از همه‏ی شیوه‏های عالمانه و با تدبیر می‏توان عدالت را در جامعه مستقر کرد.

۱۲/۵/۱۳۸۴

بیانات در مراسم تنفیذ حکم آقای احمدی‏نژاد‏ سال ۸۴

 ——————————————————————————————————————————–

ما وقتی به صورت کلان به زمینه‏ی اقتصاد اسلامی نگاه می‌کنیم، دو تا پایه‏ی اصلی مشاهده می‌کنیم. هر روش اقتصادی، هر توصیه و نسخه‏ی اقتصادی که این دو پایه را بتواند تأمین کند، معتبر است. هر نسخه‏ای هر چه هم مستند به منابع علی‏الظاهر دینی باشد و نتواند این دو را تأمین کند، اسلامی نیست. یکی از آن دو پایه عبارت است از «افزایش ثروت ملی». کشور اسلامی باید کشور ثروتمندی باشد؛ کشور فقیری نباید باشد؛ باید بتواند با ثروت خود، با قدرت اقتصادی خود، اهداف والای خودش را در سطح بین‏المللی پیش ببرد. پایه دوم، «توزیع عادلانه و رفع محرومیت در درون جامعه‏ی اسلامی» است. این دو تا باید تأمین بشود. و اولی، شرط دومی است. اگر تولید ثروت نشود؛ اگر ارزش افزوده در کشور بالا نرود، ما نمی‏توانیم محرومیت را برطرف کنیم؛ نخواهیم توانست فقر را برطرف کنیم. بنابراین هر دو تا لازم است.

دو چیز را با هم نباید مخلوط کرد. یکی، تولید ثروت است. کسی فعالیت کند به شکل صحیحی و ثروت تولید کند. یکی، نحوه‏ی تولید و نحوه‏ی استفاده است. بخش اول قضیه، چیز مطلوبی است؛ چون هر ثروتی که در جامعه تولید می‌شود، به معنای ثروتمند شدن مجموع جامعه است. بخش دوم که بخش حساس است، این است که چگونگی تولید مورد توجه قرار بگیرد؛ از راههای غیرقانونی، با استفاده‏ی از تقلبات و تخلفات نباشد؛ مصرف او، مصرف نامطلوبی از نظر شرع نباشد؛ بتواند مثل خونی در رگهای جامعه جریان پیدا کند؛ صرف در فساد نباشد.

چند سال پیش که بنده اول‏بار راجع به مفاسد اقتصادی صحبت کردم، بعضی از مسئولان در ذهنشان این بود که ممکن است مشکلاتی ایجاد کند. من گفتم نه، آن کسانی که می‌خواهند فعالیت سالم اقتصادی داشته باشند، خوشحال می‌شوند از اینکه یک عده کلّاش و قلّاش و کلاهبردار و پشت‏هم‏انداز و قانون‏شکن در میدان نباشند، راهها را نبندند، اینها را بدنام نکنند. ما این دو تا را نه فقط با همدیگر منافی نمی‌دانیم، بلکه بنده اینها را مکمل هم می‏دانم؛ معتقدم که مبارزه‏ی با فساد و ریشه‏کنی فساد، بسترساز رقابت سالم اقتصادی است.

۳۰/۱۱/۱۳۸۵

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در دیدار مسئولان اقتصادی و دست‏اندرکاران اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی‏‏

 ——————————————————————————————————————————-

مسئله‏ی عدالت، مسئله‏ی احقاق حق، مسئله‏ی قانونگرائی، ایستادگی در مقابل زورگو، متجاوز، سوءاستفاده‏چی، دادن احساس امنیت و آرامش و طمأنینه به مردم در زندگی، چیزهایی نیست که در نظام جمهوری اسلامی به چشمِ کم‏اهمیت بشود به آنها نگاه کرد. این وظائفی است که متوجه به قوه‏ی قضائیه است؛ قوه‏ی قضائیه متکفل و متعهدِ این کارهاست.

بعضی خیال می‌کنند ـ یا این‏جور وانمود می‌کنند که خیال کرده‏اند ـ که برخورد با مفاسد اقتصادی، مخل امنیت اقتصادی است. این عکس قضیه است؛ این درست نقطه‏ی مقابل حقیقت است. برخورد با مفسد اقتصادی موجب امنیت اقتصادی است برای غیرمفسد. غیرمفسد کیست؟ اکثریت مردم. مفسد اقتصادی تعداد معدودی هستند؛ سوءاستفاده‏چیها. با اینها برخوردِ سخت بشود تا اکثر مردم، اکثر فعالان صحنه‏ی اجتماع که در امر اقتصادی کار می‌کنند، احساس کنند دارای امنیتند و راه صحیح آن راهی است که آنها پیش گرفته‏اند.

۷/۴/۱۳۸۶

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خانواده‏ی شهدای هفتم تیر و مدیران و مسئولان قوه قضائیه

 ——————————————————————————————————————————–

وقتی نگاه می‌کنیم، برای دهه‌ی چهارم ـ برای این ده سالی که پیش روی ماست ـ دو شاخص عمده وجود دارد که باید این دو را حتماً بدست بیاوریم: یکی پیشرفت است، یکی عدالت. ما مثل بعضی از کشورها و نظامهای دنیا فقط به پیشرفت فکر نمی‌کنیم؛ ما پیشرفت را همراه با عدالت می‌خواهیم. خیلی از کشورها هستند که از لحاظ علمی پیشرفت کرده‌اند و به آمارها و شاخصهای اقتصادی آنها که نگاه می‌کنیم، ملاحظه می‌کنیم که مثلاً درآمد سرانه‌ی آنها خیلی هم بالاست؛ اما مسئله‌ی مهم این است که این درآمد سرانه در میان ملت چه جور تقسیم می‌شود؛ این آن نکته‌ای است که نظامهای غیر الهی و نظامهای رونوشت‌کرده‌ی از نسخه‌های استکباری، دیگر به آن توجه نمی‌کنند. ما نمی‌توانیم توجه نکنیم؛ ما می‌خواهیم کشورمان از همه‌ی جهات ـ از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فناوری، از لحاظ سیاسی ـ به پیشرفت برسد، مردم به رفاه دست پیدا کنند؛ اما در کنار پیشرفت، می‌خواهیم کشور عادلانه و با عدالت اداره بشود؛ این مهم است. نه عدالتِ بدون پیشرفت مطلوب است، نه پیشرفتِ بدون عدالت. عدالت بدون پیشرفت یعنی برابری در عقب‌ماندگی، برابری در فقر؛ این را نمی‌خواهیم. پیشرفت بدون عدالت را هم هرگز مطالبه نمی‌کنیم؛ پیشرفت، همراه با عدالت. باید فواصل طبقاتی کم بشود. باید آن کسانی که برای تحرک استعداد دارند، فرصتهای برابر دریافت کنند؛ اگر کسی تنبلی کرد، تنبلی‌اش به گردن خودش. نباید اینجور باشد که در برخی از مناطقِ کشور مجال برای تلاش علمی یا تلاش اقتصادی نباشد، اما بعضیها از منابع و از امکانات کشور به طور بی‌نهایت بتوانند استفاده کنند؛ نه، هنر این است. مطالبه‌ی ملت از دولتها، از مجالس پی‌در‌پی شورای اسلامی، از قوه‌ی قضائیه و از همه‌ی مسئولان باید این باشد. کشور باید پیشرفت کند؛ پیشرفتِ در همه‌ی بخشها: پیشرفت در تولید ثروت، پیشرفت در افزایش بهره‌وری، پیشرفت در عزم و اراده‌ی ملی، پیشرفت در اتحاد ملی و نزدیکی قشرهای مختلف به یکدیگر، پیشرفت در دستاوردهای علم و فناوری، پیشرفت در اخلاق و در معنویت، پیشرفت در کم کردن فاصله‌ی طبقاتی، در رفاه عمومی، در انضباط اجتماعی، در بوجود آمدن وجدان کاری در یکایک آحاد ما مردم، پیشرفت در امنیت اخلاقی، پیشرفت در آگاهی و رشد سیاسی، پیشرفت در اعتمادبه‌نفس ملی، پیشرفت در همه‌ی این زمینه‌ها لازم است؛ اما همه‌ی این پیشرفتها باید در سایه‌ی عدالت و در کنار تأمین عدالت باشد.

ممکن است بعضی از صاحبنظران و به اصطلاح تئوریسین‌های اقتصادی بگویند: آقا نمی‌شود؛ اگر بخواهید به پیشرفت اقتصادی دست پیدا کنید، ناچار باید فاصله‌ی طبقاتی را قبول کنید و بپذیرید! اینجاست که ما عرض می‌کنیم «نوآوری». نباید خیال کنیم که نسخه‌های اقتصادی غرب، آخرین حد دستاورد بشری است؛ نه، این هم یک نسخه‌ای است، دوره ای دارد؛ آن دوره طی می‌شود و فکر تازه و فکر نویی به میدان وارد می‌شود؛ بگردید آن فکر نو را پیدا کنید؛ شاخص باید این باشد. ما می‌خواهیم کشور ثروتمند بشود؛ ما می‌خواهیم سرمایه‌گذاری در بخشهای تولیدی در کشور عمومیت پیدا کند. امروز ثروتمندان زیادی در کشور ما هستند که برخوردار از ثروتند؛ این ثروت را می‌توانند در سرمایه‌گذاریهای سودمند و افتخارآفرین به کار بزنند؛ هم برای خودشان سود دارد، هم برای مردم سود دارد و هم مایه‌ی رضای خدا می‌شود؛ سرمایه‌گذاری ثروتمندان در کارهایی که به تولید کشور و به افزایش محصول در درون کشور ـ با بهره‌دهی بالا ـ منتهی می‌شود، یک عبادت و یک ثواب است. این راه باز است؛ می‌توانند سرمایه‌گذاری کنند، تولید ثروت کنند؛ مدیریت کشور هم مراقبت کند که همه‌ی طبقات برخوردار بشوند و طبقات ضعیف هم بتوانند از فرصتها استفاده کنند تا از ضعف خارج بشوند؛ همه توانایی پیدا بکنند.

۱/۱/۱۳۸۷

بیانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی‏

 ——————————————————————————————————————————-

این برداشت من از جنبش دانشجوئی و نگاه من به جنبش دانشجوئی است: ضد استکباری، ضد فساد، ضد اشرافیگری، ضد حاکمیت تجمل‌گرایانه و زورگویانه، ضد گرایشهای انحرافی؛ اینها خصوصیات جنبش دانشجوئی است.

شاخصهای هویت اسلامی بایستی معلوم باشد: شاخص عدالت‌طلبی، شاخص ساده‌زیستی مسئولان، شاخص کار و تلاش مخلصانه، شاخص طلب و پویائی علمی بی‌وقفه، شاخص ایستادگی قاطع در مقابل طمع‌ورزی و سلطه‌ی بیگانگان، شاخص دفاع از حقوق ملی.

۲۴/۹/۱۳۸۷

دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‏

 ——————————————————————————————————————————–

مسئله‌‌‌‌‌‌ی عدالت، مسئله‌‌‌‌‌‌ی فسادستیزی، حمایت از طبقات ضعیف، ساده‌‌‌‌‌‌زیستی، نگاه به مناطق دوردست و محروم، توجه به مشکلات گوناگون مردم. اینها اصولی است که اگر رعایت بشود و بر اینها پای فشرده بشود، هم خدا را راضی می‌کند، هم مردم را از هر مسئول و از هر نظامی خشنود و دلشاد می‌کند.

عدالت فقط عدالت در مسائل اقتصادی نیست، یک بخش عمده‌‌‌‌‌‌اش مسئله‌‌‌‌‌‌ی اقتصاد است. در قضاوتها، در داوری‌‌‌‌‌‌ها، در نگاه‌‌‌‌‌‌ها، در نظرها، در اظهارات، در موضعگیری‌‌‌‌‌‌ها، همه بایستی شاخص عدالت را در نظر داشته باشیم. از همه مبتلابه‌‌‌‌‌‌تر، همین مسئله‌‌‌‌‌‌ی عدالت اقتصادی و عدم توزیع عادلانه‌‌‌‌‌‌ی ثروت عمومی و درآمد عمومی ملی بین آحاد جامعه است که نمونه‌‌‌‌‌‌های فراوانی دارد که زیاد است و یکی‌‌‌‌‌‌اش همین یارانه‌‌‌‌‌‌هاست که ما خودمان یارانه می‌دهیم؛ به فقیر کمتر می‌دهیم، به غنی بیشتر می‌دهیم! الان اینجور است دیگر. الان یارانه‌‌‌‌‌‌هائی که دولت دارد می‌دهد، بیت‌‌‌‌‌‌المال دارد می‌دهد، به فقرا داریم کمتر یارانه می‌دهیم، به اغنیاء بیشتر داریم می‌دهیم.

در باب عدالت، یکی این جهت مورد نظر باشد، یکی هم اینکه در عدالت، هم عقلانیت بایستی مورد توجه باشد، هم معنویت. این را ما قبلاً هم عرض کرده‌‌‌‌‌‌ایم. اگر معنویت با عدالت همراه نباشد، عدالت می‌شود یک شعار توخالی. خیلی‌‌‌‌‌‌ها حرف عدالت را می‌زنند، اما چون معنویت و آن نگاه معنوی نیست، بیشتر جنبه‌‌‌‌‌‌ی سیاسی و شکلی پیدا می‌کند. دوم، عقلانیت. اگر عقلانیت در عدالت نباشد، گاهی اوقات عدالت به ضد خودش تبدیل می‌شود؛ اگر درست در باب عدالت محاسبه نباشد. خیلی از کارها را گاهی بعضی از این گروه‌‌‌‌‌‌های تند و افراطی توی این کشور به عنوان عدالت کرده‌‌‌‌‌‌اند، که ضد عدالت شده. اتفاقاً حالا همان تندی‌‌‌‌‌‌های آن حضرات موجب شده که خود آنها صد و هشتاد درجه گرایشهایشان عوض بشود! جور دیگری حرف بزنند، جور دیگری فکر کنند، جور دیگری عمل بکنند. بنابراین در عدالت، عقلانیت شرط اول است.

۱۸/۶/۱۳۸۸

بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت