مصاحبه وزیر امور خارجه آمریکا با شبکه بیبیسی آنقدر مزخرف بود که حتی صدای مخالفین و سبزها را هم درآورد. چون شخص یا گروهی که بخواهد روی حمایت علنی دولت آمریکا (نه نفس حمایت!) برای مبارزه با جمهوری اسلامی حساب باز کند، اول از همه خودش را نابود کرده است. دقیقا به همین علت است که میبینیم امیرارجمند و مجبتی واحدی و بنیصدر هم به هیلاری کلینتون واکنش نشان میدهند که ما حمایت شما را نمیخواهیم!
البته میشود بخشی از این واکنشها را صادقانه و نشانهی حس وطنپرستی برخی از این آدمها دانست، اما یک نکته در اینجا وجود دارد که آیا حمایت آمریکا از مخالفان جمهوری اسلامی، فقط حمایت نظامی است؟ یعنی در حال حاضر آدم عاقلی حاضر میشود علنا و رسما حمایت نظامی آمریکا را برای مبارزه با جمهوری اسلامی قبول کند؟ و آیا اصلا این پس زدن تعارف خانم هیلاری، هنر میخواهد؟
به نظر شما حمایت رسانهای و تبلیغاتی، حمایت نیست؟ حمایت مادی و معنوی، حمایت نیست؟ بسیج رسانهای و بوقهای تبلیغاتی غربی برای هجمه به جمهوری اسلامی، حمایت نیست؟ راهاندازی شبکههای ماهوارهای و انواع و اقسام سایتهایی که مثل قارچ در فتنه بعد از انتخابات روییدند چطور؟ هیچکدام اینها حمایت نیستند؟
چرا خودمان را گول بزنیم؟ پول این شبکهها و سایتها از کجا میآید؟ این فعالیتها از کجا پشتیبانی میشود؟ جز از طرف دولتهای جنایتکار غربی که سابقهی سالها جنایت و خیانت و کودتا و جنگ را علیه ملت ایران در پروندهشان دارند؟
این حرفها اتهام و تهمت نیستند، عین واقعیتند. حتی خود سبزها هم این را قبول دارند. یکی کتمان میکند و به روی خودش نمیآورد؛ یکی هم شهامت دارد و اعتراف میکند.
مثلا وبلاگ مجمع دیوانگان در واکنش به اظهارات اردشیر امیرارجمند که خاضعانه (!) پیام هیلاری کلینتون را رد کرده بود، نوشته است: «آقای امیرارجمند و دیگر فعالین جنبش در خارج از کشور از کمکهای داخلی استفاده میکنند؟ ایشان برای حرف زدن خودشان هم ناچار هستند با تلویزیون بی.بی.سی گفت و گو کنند. بیشترین بار خبررسانی بر دوش شبکههای ماهوارهای انگلیس و آمریکاست که هیچ کدام به داخل کشور مربوط نمیشوند. حتی دهها و ای بسا صدها فعال و روزنامهنگاری که روانه اروپا و آمریکا شدهاند امروز تحت فضای مساعدی که در جهان غرب وجود دارد موفق شدهاند که رسانههای خودشان را تاسیس کرده و به فعالیت ادامه دهند. پس چطور آقایان اساس نیاز جنبش به کمکهای خارجی را منکر میشوند؟»
البته «مجمع دیوانگان» برای توجیه لزوم استقبال از حمایت های خارجی، به حضور امام خمینی و انقلابیون در فرانسه اشاره میکند و در مقایسهای جالب مینویسد: «آیا ما قرار است حتی تاریخ انقلابی که به روی کار آمدن جمهوری اسلامی منجر شد را هم فراموش کنیم؟ آیتالله خمینی خودش از چه کجا مشغول رهبری این انقلاب بود؟ آیا غیر از این بود که کشور فرانسه، علیرغم مخالفت دولت پادشاهی ایران به رهبر مخالفین حکومت پناه داد و شرایط سازماندهی مخالفین در اطراف ایشان را پدید آورد و رسانههای خارجی نیز برقراری ارتباط با مردم داخل را میسر کردند؟ آیا بدون این کمکها امروز خبری از جمهوری اسلامی بود؟»
این مقایسه از پایه و اساس اشتباه است. حمایت همه جانبهی دولتهای غربی را از خود با حضور مادی و کوتاه مدت امام خمینی در فرانسه مقایسه میکنند! اشتباه دوستان ما این است که تاریخ را فقط به روایت خودشان و یا بیبیسی میخوانند. تاریخی که ادعا میکند بدون حمایت غرب و بیبیسی از امام، خبری از انقلاب و جمهوری اسلامی نبود! به چنین شخصی چه باید گفت؟
این هموطن عزیز ما، هنوز نمیداند و یا خودش را به ندانستن زده که اگر امام خمینی چهار ماه در فرانسه اقامت داشت، خود آن دولت و تمام دولتهای غربی، از طرفی مخالف امام بودند و حتی برای سوقصد به جان امام توطئه میکردند و از سوی دیگر با رژیم شاه روابط گسترده سیاسی و اقتصادی و نظامی داشتند. اساسا وجود حکومت پهلوی و جنایتهای او در حق مردم ایران بدون حمایت مادی و معنوی آنها ممکن نبود. به شهادت تاریخ، این دولتهای غربی هر کاری کردند تا مانع پیروزی انقلاب و نابودی رژیم شاه شوند، آیا امروز هم با چنان شرایطی روبهرو هستیم؟ آیا دولتهای فرانسه و انگلیس و آلمان و آمریکا از جمهوری اسلامی حمایت میکنند؟
امام حقوقش را از دولت فرانسه نمیگرفت، اما دوستان شما چه؟ آیا جیرهخوار همان دولتهایی نیستند که امروز ظاهرا حمایتشان را پس میزنند؟ برفرض که امیرارجمند و سایت کلمه جیرهخوار نباشند، جرس و خودنویس و روزآنلاین و رادیوفردا و رادیوزمانه و بالاترین چطور؟ اینها سبز نیستند؟ این سایتها پولشان را از کجا تامین میکنند؟ رادیوزمانه به کدام دولت و پارلمان تعلق دارد؟ رادیو فردا و رادیو آمریکا چطور؟ آیا کارکنان اینها، رسما جیرهخوار هلند و آمریکا نیستند؟
یادش بخیر ابراهیم نبوی! خرداد ماه سال ۸۶ (یعنی روزهایی که خودش را برانداز نمیدانست!) مطلبی در وبلاگش نوشته بود در توجیه و دفاع از پولهای دریافتی از هلند! نبوی در این مطلب پرتناقض سعی کرده بود پول گرفتن از یک کشور غربی را یک مسالهی عادی و بدون کمترین تاثیر روی سیاست و هدف تبلیغاتی رادیوزمانه بداند. جالب اینکه ترکشهایی هم به سمت بیبیسی و رادیو آلمان و رادیو فرانسه پرتاب کرده بود که خواندن آن در این شرایط مفید است:
«کسی برای من توضیح دهد که دریافت پول از یک سازمان غیر دولتی اروپایی بدون اینکه آنان دخالتی در کار ما بکنند، چه اشکالی دارد؟ اصلا فرض کنیم که ما از دولت هلند پول می گیریم، این چه اشکالی دارد؟ مگر ما علیه کشورمان رفتار می کنیم؟ مگر ما با این پول فسق و فجور در کشور راه انداخته ایم؟ ما یک وب سایت اینترنتی یا یک رادیو یا یک تلویزیون خبری و تحلیلی با چنین پولی دائر می کنیم تا حرف خودمان را بزنیم. حرفی که مورد نظر مردم ایران است(!) کجای این کار اشکال دارد؟ فرق ما با رادیوی فارسی بی بی سی که پول آن را دولت انگلیس می دهد و رادیوی فارسی دویچه وله که پول آن را دولت آلمان می دهد و رادیوی فارسی آر اف ای که پول آن را دولت فرانسه می دهد، چیست؟ جز اینکه مدیریت و کنترل ما دست خودمان است و کنترل این سه رادیو دست دولت هاست. آیا ماهیتا در کیفیت برنامه های این دو نوع رادیو و سیستم خبررسانی چه تفاوتی وجود دارد؟ چرا ما مزدور خارجی هستیم و بی بی سی و صدای آلمان نیستند؟ حداقل با این تفاوت که دولت انگلیس مستقیما در حوزه جنگی آینده ایران است و هلند حداقل در مدت وجود داشتنش با ایران هیچ وقت مشکلی نداشته!»
*****
اختلاف من با «مجمع دیوانگان» فقط بر سر مقایسهی اشتباهش بین حضور امام در فرانسه با حضور دوستانش در اروپا و آمریکاست. وگرنه با اصل حرفش که نباید حمایت مادی و معنوی غرب را از جنبش سبز انکار کنیم و یا پس بزنیم، موافقم!