تجربه ” کودتای مخملی ” در دیگر کشورها نشان داده بود ، چنانچه رهبران کودتا بتوانند از چیزی به عنوان نماد استفاده کنند در ایجاد همبستگی ، همراهی ، همسویی ، هم انگیختگی و بسیج هواداران بسیار مؤثر خواهد بود . موسوی که از انتخابات سال ۷۶ مطلع بود و به خاطر داشت که سیادت خاتمی تا چه میزان به آرای وی کمک کرد ، به این موضوع روی آورد و با انداختن شال سبز رنگ بر گردن در مجالس و محافل حضور پیدا می کرد تا رنگ سبز را به عنوان نماد تبلیغات خود معرفی کند و جا بیندازد . ادامه حرکت آن گونه ای شد که او می خواست . با استفاده گسترده از رنگ سبز توسط هواداران موسوی این رنگ به عنوان نماد حرکت انتخاباتی موسوی شناخته شد .
پس از آن بود که هواداران وی هنگام حضور در مجالس تبلیغاتی موسوی به شکل پر حجم از رنگ سبز استفاده می کردند و طرفداران وی در سطح شهر با مچ بندهای سبزی که به دست خود بسته بودند و همچنین پارچه های سبزی که به ماشین های خود آویخته بودند شناخته می شدند .
طرفداران احمدی نژاد هم بیکار ننشستند و از مچ بندهای به رنگ پرچم ایران استفاده می کردند اما استفاده از رنگ سبز به عنوان نماد تبلیغاتی گسترده تر بود . اگر چه پای این مسئله به شهرهای بزرگ هم باز شده بود اما این تهران بود که از شدت وحدت برخوردار بود . از آن به بعد بود که بیشتر هواداران موسوی با رنگ سبزی که به همراه داشتند شناخته می شدند .