معنای براندازی
کودتای مخملی یا انقلاب رنگی از شیوه های براندازی نرم و نوعی سرنگون کردن حاکمیت و جابه جایی قدرت به وسیله تحولات سیاسی است که به شیوه های آرام و مسالمت آمیز جلوه گر شده و از شیوه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی بهره می گیرد .
تفاوت این انقلاب های رنگی با جنبش های اجتماعی در آن است که جنبش های اجتماعی نوعی حرکتی طبیعی است که مبتنی بر نیازهای اجتماع شکل می گیرد و در آن حرکت از پائین به بالا یعنی از توده ها آغاز شده و به تدریج با انسجام یابی حرکت و مشخص شدن رهبری و شعارهای جنبش شکل جدی به خود می گیرد .
اما انقلاب ها یا کودتاهای رنگین حرکتهایی مصنوعی و طراحی شده از بالا به پائین است که توسط احزاب و گروههای سیاسی طراحی گردیده و برای تحقق اهدافی مشخص که اغلب کسب قدرت است ، به بسیج توده ها دست زده و آنها را از طریق ابزارهای رسانه ای به عرصه خیابانها می کشاند.
بهترین سر آغاز برای سناریو کودتای مخملین بزنگاههای انتخاباتی است .
این سناریو که در کشورهایی چون گرجستان ، اوکراین و قرقیزستان به خوبی صورت پذیرفت نیز حول محور انتخابات ظهور و بروز یافت .
در جمهوری اسلامی با شکست جریان دوم خرداد در سوم تیرماه ۱۳۸۴ و اقبال مردمی به کاندیدای اصولگرا آقای دکتر احمدی نژاد ، جریانی که تداوم و استمرار خط و مشی دولت نهم را به معنای ” مرگ سیاسی ” خود می دید ، بر آن شد تا با تمام توان برای فتح انتخابات دهم ریاست جمهوری خود را تدارک ببیند . این جریان در سطحی کلان اهداف ساختار شکنانه دیگری را نیز دنبال می کرد که پیش از این توسط نظریه پردازان و سناریو نویسان این جریان تبیین شده بود .
از طرفی دیگر نظام استکباری غرب و در راس آن آمریکا نیز تداوم گفتمان دولت اصولگرا در سیاست خارجه و موفقیتهای داخلی احمدی نژاد در اداره کشور را نوعی خطر جدی برای تحقق سیاستهای تجاوز طلبانه خود می دید و از مدتها قبل براندازی دولت نهم و روی کار آوردن دولتی همسو با مواضع غرب در دوره دهم ریاست جمهوری را پیگیری می کرده است .
در سطح کلان تر نباید فراموش کرد که غرب سه دهه است که برای براندازی نظام جمهوری اسلامی تلاش و برنامه ریزی می کند و در این زمینه از همه ابزارهای موجود بهره جسته است .
به هر حال این ” وحدت نظر ” بین جریان دوم خرداد و بیگانگان در سطح خرد و کلان به تدریج به ” وحدت رویه ای شوم ” در آستانه انتخابات دهم ریاست جمهوری مبدل گردید و نطفه سیاست ” عبور از احمدی نژاد ” در سطح خرد و ” سناریوی براندازی نظام سیاسی و کودتای مخملین ” در سطح کلان ، در قالب ” فتنه سبز ” منعقد شد .
حوادث اتفاق افتاده بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ، آشنایی با ابعاد مختلف کودتای مخملی را نیازی ضروری مبدل ساخته است . در بررسی چیستی و چگونگی کودتای مخملین سوالات متعددی مطرح می گردد . که می توان به برخی از آنها چنین اشاره نمود :
ماهیت کودتای مخملین چیست ؟
کودتاگران از چه ابزارهایی برای تحقق اهداف خود بهره می گیرند ؟
این سناریو براندازی تا بحال در کدام کشورها محقق گردیده است ؟
کدام موسسات و بنیادهای وابسته به نظام سرمایه داری در این زمینه فعالیت می کنند ؟
در این بخش برای برخی از این سئوالات پاسخی ارائه گردیده است.
معنای ” براندازی نرم “
براندازی ( subversion ) در اصل یک اصطلاح نظامی است که در فرهنگ های نظامی ، چنین تعریف شده است : ›› کلیه اعمال و فعالیت های غیر قانونی که بر ضد مصالح یک کشور انجام می شود و هدف نهایی از آن واژگون کردن حکومت وقت می باشد . به عبارت دیگر ، عملیاتی است که به منظور کاهش می شود تا به تدریج یک رژیم برای سرنگون شدن آماده شود . براندازی یکی از شاخه های جنگ های نامنظم است ››۱ .
تعریف اصطلاحی دیگری از براندازی عبارت است از ‹‹ تغییر سیستم یک نظام . این تغییر گاهی از طریق رفتارهای خشونت آمیز مثل کودتا ، ترور ، تحمیل جنگ و … صورت می گیرد و گاهی از طریق مسالمت آمیز و با اجرای برنامه ای حساب شده و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام قابل اجراست . نتیجه هر دو اقدام منجر به تغییر سیستم و در نهایت براندازی خواهد شد ›› ۲
” براندازی نرم ” را با وام گیری از تعریف بالا می توان چنین تعریف کرد : ‹‹ براندازی نرم در اصطلاح به معنای اجرای برنامه ای حساب شده ، مسالمت آمیز و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول اساسی در باورهای اصلی آن می باشد ›› .
امروزه از براندازی نرم ، تعابیر مختلفی به عمل می آید که هر چند ممکن است تفاوت های ظریفی داشته باشند اما باید دانست که در نهایت ، ماهیت و محتوا یکی است . این موارد عبارتند از :
براندازی در سکوت ، براندازی خاموش ، براندازی قانونی ، فروپاشی از درون ، انقلاب نارنجی ، انقلاب گل سرخ ، انقلاب رنگی ، انقلاب مخملی ، و … هدف مشترک همه اینها ، تغییر ارزش ها و در صورت لزوم افراد نظام حاکم و یا تغییر ساختارهای سیاسی و قانون اساسی با روش های بیشتر مسالمت آمیز و با بهره گیری از ظرفیت های قانونی موجود در قوانین نظام حاکم است .
چیستی کودتای مخملی
کودتای مخملی یا انقلاب رنگی از شیوه های براندازی نرم و نوعی سرنگون کردن حاکمیت و جابه جایی قدرت به وسیله تحولات سیاسی است که به شیوه های آرام و مسالمت آمیز جلوه گر شده است و از شیوه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی نیز بهره می گیرد . این واژه برای نخستین بار از سوی ‹‹ والسلاو هاول ›› رئیس جمهور پیشین چک که در آن زمان رهبر مخالفان چکسلواکی سابق بود به ادبیات سیاسی وارد شد . این طرح و ایده به ترتیب در یوگسلاوی ( ۲۰۰۰ م ) ، گرجستان ( انقلاب گل رز ، ۲۰۰۳ م ) ، اوکراین ( انقلاب نارنجی ، ۲۰۰۴ م ) و قرقیزستان ( انقلاب لاله ای ، ۲۰۰۵ م ) ، لبنان و بلاروس ( ناکام ، ۲۰۰۵ – ۲۰۰۶ م ) صورت گرفت که عمدتاً به صورت نمادین ، نام انقلاب رنگی به خود گرفتند.
بررسی های صورت گرفته در خصوص انقلاب های رنگی نشان می دهد که در وقوع چنین حرکت هایی ، عوامل متعدد داخلی و خارجی نقش دارند و از پیامدهای چنین انقلاباتی تاثیر پذیرفته و منتفع یا متضرر می شوند .
و انگیزه آن تغییر رژیم ، و نتیجه آن ، به قدرت رسیدن احزاب و شخصیت های دموکراتیک و غربگرا می باشد .
شاید تصور شود کودتای مخملی که در سالهای اخیر از آن صحبت می شود پدیده ای جدید در حوادث سیاسی جهان باشد . صاحب نظران سیاسی انقلاب مخملی را نسخه قرن بیست و یکمی کودتاهای قرن بیستمی در کشورهای جهان می دانند که توسط کشورهای بیگانه انجام می شود است . این مدل جدید کودتا که آنرا ” کودتای هوشمند ” ( Smart Coup ) نیز نام نهاده اند سابقه بسیار قدیمی دارد و نمونه های از آن را در تاریخ ملل مختلف می توان یافت .
انقلابات مخملی به رکتهای اعتراضی گفته می شود که به منظور تاثیر گذاری در شرایط سیاسی یک کشور با ویژگیهای زیر سازماندهی و اجرا می شود :
۱ – معمولاً بعد از انتخابات است و به منظور تغییر در نتایج انتخابات انجام می شود .
۲ – از نمادهای رنگین برای هماهنگی در عملیات و بزرگ نمایی استفاده می شود .
۳ – از کمکهای مالی ، رسانه ای و سیاسی دول خارجی برخوردار است .
۴ – طرف پیروز انتخابات ممکن است دارای ضعف ها ، خطاهایی باشد که از آن برای بد نام کردن او استفاده می شود .
در این کشورها در صورتی که نتایج انتخابات به ضرر کشورها و بعضی گروههایی داخلی باشد ، آنها در یک حرکت هماهنگ و با استفاده از چهار اهرم زیر :
۱ ) فشار از پایین ( تحصن ، تظاهرات و اردو کشی های خیابانی ) .
۲ ) بمباران تبلیغاتی توسط رسانه های فرا مرزی .
۳ ) موضع گیری های سیاسی در سطوح بالای کشورهای ذینفع .
۴ ) بزرگنمایی بعضی نقایص و اشتباهات دولتمردان ( حتی تهمت های ساختگی و جعلی ) .
گروه برنده انتخابات ، جو جامعه را به سمتی سوق می دهند که مردم را نسبت به رای خود مردد و مسئولین را نسبت به انتخابات مجدد متقاعد می کنند . بدین ترتیب طرف بازنده مظلوم نمایانده شده و احساسات مردم به او به عنوان ناجی تحریک می شود و در نتیجه در انتخابات مجدد شانس بسیار بیشتری برای پیروزی دارد .
امروزه سوالات متعددی در این خصوص مطرح است که پاسخ آنها می تواند در فهم دقیق موضوع موثر افتد . از جمله اینکه آیا می توان به رخدادهای حاصله در گرجستان ، قرقیزستان و اکراین نام انقلاب نهاد ؟ آیا این انقلابها خود جوش بوده اند و یا آنکه تحت تاثیر عوامل خارجی و نفوذ رسانه های غربی و دولت آمریکا قرار داشته است ؟ آیا حوادث مذکور از جنس کودتا ، رفرم یا اصلاح بوده ، که نام انقلاب را یدک می کشند ؟ آیا انقلاب های رنگی فقط در جغرافیای فرو پاشیده شوروی امکان وقوع داشته یا در کشورهای مشابه و خارج از قلمرو شوروی سابق ، به ویژه در خاور میانه نیز می تواند جامه عمل بپوشد ؟ علل و عوامل داخلی و بین المللی موثر در ایجاد تحولات مزبور کدامند ؟ وجه شبه و وجه تمایز انقلابات رنگی با یکدیگر چیست ؟
———–
۱ – فرهنگ واژه های نظامی ، محمود رستمی ، تهران ، ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران ، ۱۳۷۸ ، ص ۱۵۵ – ۱۵۴ .
۲ – جریان بر انداز و استراتژی براندازی خاموش در دهه سوم انقلاب اسلامی ، اداره سیاسی سپاه ، تهران ، معاونت آموزش نیروی مقاومت بسیج ، ۱۳۸۱ ، ص ۴۵ .