یکی از مجروحان عملیات فتح المبین ، گلویش پر از خون و کف شده بود و تا مرحله خفه شدن فاصله چندانی نداشت. در آن منطقه خوف و خطر دستگاه مکنده همراهمان نبود و اگر هم بود ، بدون برق یا باطری کاری... ادامه مطلب
به عیادت مجروحان عملیات والفجر 4 رفتم . در میان مجروحان ، مجروحی را دیدم که صورتش به طور کامل پانسمان شده بود . نحوه تنفس او کنجکاویم را بر انگیخت ! پس از دقیق شدن در قضیه ، متوجه شدم که در... ادامه مطلب
از این که در سخت ترین و حساس ترین شب عملیات کربلای 5 ، قرار است با گردان امام سجاد وارد عمل شویم، خوشحالیم. احمدرضا از جا می پرد و به مسئول دسته می گوید : محمدجان قربان تو که ابن خبر را آور... ادامه مطلب
صدای عطرآگین اذان مغرب ، از بلند گوی سنگر تبلیغات در فضا پیچیده است و نیروها یکی پس از دیگری پای تانکر آب می روند و وضو می گیرند . گه گاهی صدای سوت خمپاره و بعد اصابت آن به زمین ، سکوت قبل... ادامه مطلب
مجروحی را وارد اورژانس می کنند که خونی در بدن او نمانده است ، باید هر چه سریعتر به بدن مجروح خون تزریق شود . نفر اول با سوزن کیسه خون به جان مجروح افتاده ولی دریغ از یک رگ ! نفر بعدی این کار... ادامه مطلب
از کرمانشاه با او آشنا شدم . پزشکی فعال و پر تحرک بود که در کرمانشاه تعداد زیادی از مجروحان را مداوا می کرد . تاکنون پزشکی را ندیده بودم که همپای رزمندگان در عملیات شرکت کند . به او گفتم : آ... ادامه مطلب
در یکی از جلسات فرماندهی لشکر امام حسین (ع)، حاج حسین خزاری نقل می کرد که در عملیات خیبر به شدت مجروح شدم، طوری که فکر می کردم حتما شهید خواهم شد. در آن هنگان ندایی به گوشم رسید که سوال می... ادامه مطلب
از غروب آفتاب که پیاده ایستگاه حسینیه را ترک کردیم تا حالا که نزدیک دژ مرزی خرمشهر هستیم؛ دیگر نایی برای کسی نمانده است. گرمی هوا، مسیر طولانی و بار زیاد از یک طرف، گشتی های عراقی و التهاب ش... ادامه مطلب
آخرین دقایقی است که عراق در فاو استقامت می کند، حمل و نقل و پانسمان مجروحان به خوبی انجام می گیرد و علیرضا شمس مسئول محور بهداری ، با آقای رحیمی هماهنگی خط را بر عهده دارند و وقتی با موتور ب... ادامه مطلب
در عملیات بدر ، هماهنگی نیروهای عمل کننده به علت مسیر طولانی و آبی بودن منطقه ، کار مشکلی بود . بعدازظهر اولین روز عملیات ، با زیادتر شدن آتش دشمن تعداد مجروحان نیز چند برابر شد. سوار قایق ش... ادامه مطلب
حاج حسین خرازی ،فرمانده قرار گاه 3 فتح وارد منطقه عملیاتی والفجر1 شد تا منطقه را بررسی کند و دستورات لازم را برای ادامه عملیات صادر كند. حاج حسین در این عملیات هم فرمانده لشگر امام حسین بود... ادامه مطلب
هوای گرم تیر ماه و شرجی بودن هوا، اکثر نیروهای مستقر در شهرک دارخوین را به اورژانس می کشایند، حتی فرمانده لشگر یعنی حاج حسین خرازی را ! به محض ورود فرمانده لشکر به اورژانس، پزشک و پرستاران م... ادامه مطلب
تله گذاري کردن اجسام و اشیاو وسایل دیگر عموما کار نیروهای تخریب بود .تله گذاري کردن مین به پدال گاز یا کلاج و ترمز جزو ابتکارات اوایل جنگ بود . بعد از مدتی دشمن خبره شده و به همین دلیل ،فر... ادامه مطلب
دی ماه 1359 بود، جنوب سوسنگرد و در روستای مالکیه مستقر بودیم. طرحی دادم و خواستم یک دستگاه آمپلی فایر و بلندگو و یک دستگاه ضبط صوت تهیه کنند وسایل فراهم شد. با یکی از دوستانم بنام سید محمد م... ادامه مطلب