من بيمار بودم، تازه از بيمارستان خارج شده بودم، در منزلى در حدود نیاوران استراحت مىكردم و در جريان اوضاع و احوال هم قرار مىگرفتم؛ مرحوم شهيد رجايى و شهيد باهنر و برادران ديگر (میآمدند و)... ادامه مطلب
داستانى را مولوى نقل كرده است كه البته نمادين (سمبليك) است؛ ولى هرگاه به يادم مىآيد، بر خودم مىلرزم و به خدا پناه مىبرم. او مىگويد: در شهرى كه هم مسلمانها و هم مسيحيها زندگى مىكردند، مؤ... ادامه مطلب
در حادثهى مدرسهى فيضيه و سپس در قضيهى پانزده خرداد، عدهاى مىگفتند فايده اى ندارد، بىخود معطليد؛ آنها چند برابر شمايند! بعد هم كه در سال 43 امام(ره) را تبعيد كردند، باز اين طرز فكر در... ادامه مطلب