یکی از بسیجیان لشکر 31 عاشورا تعریف می کند: شب عملیات والفجر 8 شهید «محمد شمسی» در حاشیه اروندرود به مانعی بر می خورد و به شدت مجروح می شود. هرچه برادران اصرار می کنند «بیا تو را به عقب برگر... ادامه مطلب
“شهید مقیمی” یکی از شهدای غواص در نامه ای به دوست هم رزم خود نوشته است: با سلام به ارواح پاک وطیبه و مطهر شهدای سرخ جامه که با ایثار خون و هدیه جان سرودی به قامت کلمه حق سرودند و... ادامه مطلب
جعفری از رزمندگان دوران دفاعمقدس که دورههای ویژهای در زمان جنگ دیده است توضیح داد: من از عملیات خیبر به بعد آموزشهای نظامی خاصی را گذراندم تا همراه رزمندگان دیگر بتوانیم در شرایط مختلف آ... ادامه مطلب
خودش را با بغض اینطور معرفی میکند: «اصغر بالویی پدر شهید غواص حسینعلی بالویی». 29 سال انتظار کشیده تا بتواند دوباره آن نوجوان رعنایی را که روزی برای کربلای4 بدرقه اروندرود کرد، ببیند. حالا... ادامه مطلب
28 اردیبهشت ماه بود که خبری مبنی بر کشف پیکر 175 شهید غواص با دستان بسته منتشر شد. سردار سید محمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کشف آنها را طی عملیات تفحص اخیر... ادامه مطلب
“علیرضا دلبریان” معاون گردان غواصی یاسین و مسئول آموزش غواصان در برنامهای به بیان برخی خاطرات در رابطه با غواصان دفاع مقدس پرداخت و گفت: بیشتر نیروهای گردان غواصی یاسین رزمندهه... ادامه مطلب
جعفر یوسفی، یکی از غواصانی است که در عملیات کربلای 4 حضور داشت. او که اکنون استاد دانشگاه است، آن روزها در لشگر 21 امام رضا(ع) بود و خاطرات زیادی از این عملیات دارد. عملیاتی که در آبهای سرد... ادامه مطلب
منطقه جفیر به لحاظ موقعیت استراتژیک خاص، در شرایط جنگی، برای دشمن بعثی از حساسیت بالائی برخوردار بود، به همین علت بعثی های عراق، منطقه را آب بسته بودند تا جلوی پیشروی نیروهای پیاده بسیجی را... ادامه مطلب
… داشتم با خودکارم ، کاغذ روی میز را خط خطی می کردم . حوصله ام حسابی سر رفته بود . چشمم که به محمد رضا الهی خورد نگاهمان در هم قفل شد . او هم با نگاهش سوال کرد : موضوع از چه قرار است ؟... ادامه مطلب
… هیچ وقت فکر نمی کردم دو نفر آدم ، این همه خون داشته باشند . منور را که هوا فرستادند ، چشمم دید . کف قایق پر از خون بود . همین طور گلوله بود که به طرفمان می آمد . هیچ پناهگاهی جز... ادامه مطلب
همه اسکله به هم ریخت . هنوز صدای تق تق پوتینهای آنها روی کف اسکله توی گوشم است . وقتی مطمئن شدم حسابی کار از کار گذشته است که صدای آژِپر خطر اسکله در دریا پیچید . بین عربده کشیدن عراقیها ، ص... ادامه مطلب
دریا آرام بود و من تشنه بودم . پارو زدن حسابی عرقم را در آورده بود . نمی دانم چند ساعت بود که روی آب بودم .الهی هم مثل من بود . صدای نفس نفس زدنش به گوشم می رسید . دلم می خواست آب دریا شیری... ادامه مطلب
هیچ کاری نمی توانستیم بکنیم جز تحمل . این وضعیت 45 دقیقه طول کشید . وقتی بلند شد و ایستاد ، انگار دنیا را به ما دادند . فکر کردیم می خواهد برود… ، ولی دقتی دست برد و زیپ شلوارش را پایی... ادامه مطلب