مدتی بود که بچه ها هنگام عصر کنار باغچه جمع می شدند و قرآن را با صوت زیبا تلاوت می کردند. کم کم این کار برایشان عادی شد. یکی از بچه ها که ذوق زیادی نسبت به گیاهان داشت گفت: من توجه زیادی به... ادامه مطلب
آبان ۹۰ اسطوره ای گمنام برای مردم ایران رخ نشان داد که تا قبل از آن فقط برخی خواص و دوستانش او را می شناختند. مردی که در بین آشنایانش هم شناخته شده نبود. حاج حسن طهرانی مقدم به گونه ای زیست... ادامه مطلب
به دنبال پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، به همت وزارت امور خارجه کنفرانسی بینالمللی تحت عنوان «تجاوز و دفاع» با حضور شخصیتهای سیاسی، نظامی و فرهنگی چندین کشور از 1... ادامه مطلب
در عمليات فتح المبين سيف ا… تك تيرانداز بود. در شب عمليات، پشت خاكريز عراقي ها پناه گرفته بوديم و هوا هم خيلي سرد بود. به هر شكل، آن شب را تحمل كرديم؛ اما صبح، چاله اي كنديم تا از سرم... ادامه مطلب
حمیدرضا سلیم خانیان یکی از مردان بزرگ دیار 15 خرداد و چهره ماندگار دفاع مقدس بوده که با داشتن 85 درصد جانبازی از بالاترین درصد جانبازی در میان رزمندگان شهرستان ورامین برخوردار است.اگر چه درد... ادامه مطلب
موقع خداحافظي، محمدجواد در خواب بود. در حالي كه از دور نگاهش مي كرد، به من گفت: -« پروانه! مراقبش باش؛ او تنها يادگار من است؛ طوري او را تربيت كن كه باعث افتخار هر دوي ما شود.» بعد، كمي مكث... ادامه مطلب
احمدعلی ابکایی، از فرماندهان گردان امام محمدباقر (ع) لشکر ویژه 25 کربلا، بهمناسبت ایام عملیات کربلای پنج، روایتی را از حالوهوای آن روزهای بهیادماندنی و آن لحظات ناب عاشقی، به شیوایی بیان... ادامه مطلب
تنها هفده سالش بود كه گفت: -« من حتماً بايد به جبهه بروم.» گفتم: -« برو؛ اما زمان سربازي ات!» -« نه! دشمن به كشور ما حمله كرده و امام هم حكم جهاد دادند. من نبايد منتظر باشم تا زمان سربازي ام... ادامه مطلب
بهروز نقدیبیک، خلبان بازنشسته نیروی هوایی از خلبانانی است که در دوران دفاع مقدس در پایگاه سوم شکاری همدان آبدیده شد. بارها به قلب دشمن زد و در عملیاتهای متعددِ درون و برون مرزی از منافع کش... ادامه مطلب
هرجا سخنی از شهر ایثار و حماسه آبادان مقاوم، به میان میآید، برای زیبایی سخن و حسن ختام آن، جا دارد که از اسوه مقاومت این شهر مظلوم یعنی روحانی مبارز، حجتالاسلام والمسلمین حاج آقا غلامحسین... ادامه مطلب
يك روز قبل از آخرين اعزامش به دهلران، دوستانش به خانه ي ما آمدند و كنار در، با تيمور صحبت مي كردند. بعد از چند دقيقه، تيمور از آن ها جدا شد و مادرم را صدا زده، گفت: -« مادر! كيف و لباس هايم... ادامه مطلب
مادرش برايش زن گرفت تا سرش به زندگي گرم شود و فكر جبهه رفتن از سرش بيفتد؛ اما عبدالعلي آن قدر شيفته ي جبهه رفتن بود كه بعد از ازدواج هم دست برنداشت. مدتي از خدمت سربازي اش در گيلانغرب سپري م... ادامه مطلب
بعد از اين كه آرام شد، كنارم نشست و شروع كرد به دل جويي كردن. -« راضيه! اگر سرت فرياد مي زنم يا حرفي مي گويم كه باعث ناراحتي ات مي شود؛ خواهش مي كنم مرا ببخش! باور كن اصلاً دست خودم نيست. ح... ادامه مطلب
در كارهاي فرهنگي محل، از آموزش خطاطي گرفته تا مسابقات دوميداني، فعاليت داشت. جوان هاي بسياري هم به دليل شادابي اي كه او در اين برنامه ها ايجاد مي كرد، جذبش شده بودند. يك بار او در محل، مسابق... ادامه مطلب
خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید ب... ادامه مطلب