من براى رفتن به نماز جمعه، شاید به طور متوسط سه ساعت مطالعه مىکنم و همیشه هم ناراضیم؛ به خاطر اینکه واقعاً سه ساعت وقت کمى است. به دلیل اشتغالات زیادى که همیشه داشتم، قبل از روز جمعهیى که... ادامه مطلب
بیانات در خطبههاى نماز جمعه ۰۴/۰۶/۱۳۶۷ ادامه مطلب
بیانات در دیدار خانواده و مسؤولان ستاد برگزارى مراسم ارتحال استاد علامه محمدتقى جعفرى (ره) ۱۷/۰۹/۱۳۷۷ ادامه مطلب
بیانات در جلسهى پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتى امیرکبیر ادامه مطلب
من یک وقت زمان ریاستجمهورى، در شوراى عالى انقلاب فرهنگى جملهاى را از کتاب “سیاستنامه”ی خواجه نظامالملک نقل کردم. این کتاب، یکى از متون بسیار زیبا و فاخرِ ادبى ماست. با اینکه... ادامه مطلب
تحول در پایگاه شهید بابایى اوایل انقلاب در نیروى هوایى ستوان یک بود. در فاصلهى سه سال، درجهى سرهنگى گرفت و فرماندهى آن پایگاه در اصفهان شد؛ یعنى از ستوان یکى به سرهنگ تمامى ارتقاء یافت. آ... ادامه مطلب
مادر اسیری به من گفت که بچهام اسیر بود، امروز خبر آمد که شهید شده است، شما برو به امام بگو فدای سرتان، من ناراحت نیستم! وقتى که خدمت امام آمدم، یادم هم رفت اول بگویم؛ بعد که بیرون آمدم، یاد... ادامه مطلب
ما که رفتیم، مردم ما را تحویل گرفتند؛ چون نماینده این کانون بودیم؛ نه اینکه ما به آنجا برویم و مردمى بىخبر باشند، آن وقت ما بگوییم چنین حادثه اى اتفاق افتاده است. هنوز هم همینطور است. شما... ادامه مطلب
… دیدم همانگونه که ما انتظار داریم -که بیش از آن اصلاً نمىشود انتظار داشت- یک گروه با تفکر چپ، یک کودتاى نظامى کردهاند و یک حرکت نظامىِ چریکى یا منظم انجام دادهاند، بعد هم قدرت را... ادامه مطلب
من در دوران اختناق، استاد معروف عالىمقامى را مىشناختم که روى کفش شاه آن وقت -محمدرضا- افتاد! اساتید در صفى ایستاده بودند و محمدرضا از برابر آنها عبور میکرد و این شخص روى پاى او افتاد! از... ادامه مطلب
یکباره این خبر را به من ندادند. من تدریجاً با ابعاد این قضیه آشنا شدم. یکى دو روز اوّل که به هوش آمده بودم، کسى اجمالاً از وقوع یک انفجارى در حزب به من خبر داد، لکن من در شرائطى نبودم که د... ادامه مطلب
بنده اول جنگ رفتم اهواز. اولین بار این لباس را من شب ورود به اهواز پوشیدم؛ معمول هم نبود آنوقت معممین لباس نظامى بپوشند! من دیدم لباس سربازى را ریختهاند آنجا؛ با مرحوم چمران رفته بودیم و... ادامه مطلب
گوشههایی از خاطرات حضرت آیتالله خامنهای از والدهی مکرمهشان ادامه مطلب
من در اواخر دورهى ریاست جمهورى به کردستان سفر کردم و به مهاباد هم رفتم. وقتى وارد شهر شدم، تمام شهر تعطیل بود! دوستان ما به وحشت افتادند که شاید مردم اعتصاب کردهاند. علت وحشت آنها این بود... ادامه مطلب
بیانات در خطبه های نماز جمعه – ۲۰ بهمن ۷۴ ادامه مطلب