هر چه بود، از در و دیوار خودم فهمیدم حاجتی نیست به اصرار خودم فهمیدم راز حبس نَفَس و جوشش خون از سینه از فرورفتن مسمار خودم فهمیدم -=-=-=-=-=-=-=- نباریده ست بارانی در آتش دری می سوخت پنهانی... ادامه مطلب
شکسته بال وپری زآشیانه میبردند/ تن ضعیف غریبانه شبانه میبردند/ جنازه ای که همه انبیاء قربانش/ چه شد که هفت نفرمخفیانه میبردند/ —————————... ادامه مطلب