روز دوشنبه 31 شهریور سال 59 بود. دانشجویان دانشکدهی افسری پس از سپری کردن تعطیلات تابستانی برای آغاز سال تحصیلی جدید، در دانشگاه اجتماع کرده بودند. مقدمات کار فراهم شده بود و برنامهها طبق... ادامه مطلب
اسارت یادآور سختیها و مرارتهای بسیاری در دوران دفاع مقدس است که بعضی از رزمندگان توانستند با زیرکی خود را از دست نیروهای بعثی آزادسازند. مطلب زیر یکی از این روایتها را بازگو می کند. شب ه... ادامه مطلب
بخشی از خاطرات خواندنی «باقر سیلواری» که در بهار 82 آمده است، در ادامه میخوانیم: *** در تیپ خودمان یک رزمنده همدانی داشتیم به اسم... ادامه مطلب
امیر سیفی معاون نیروی انسانی ارتش جمهوری اسلامی خاطرات زیادی با شهید علی صیاد شیرازی دارد. وی یکی از خاطراتی را که به خوبی در ذهن دارد ماجرای دیدار شهید صیاد است با آیتالله بهاءالدینی در ن... ادامه مطلب
مقر شهید باغبانی بود و روزهای آرام، گرم، تب زده و کسالتباری که بوی باروت کهنه میداد و جز چادرهای خالی و تک و توک رفت و آمد بچههایی که روزهای پرآشوبی را انتظار میکشیدند، هیچ خبر مهمی شنید... ادامه مطلب
در چند قدمی شهادت بودند؛ خودشان را آماده میکردند برای رفتن تا بقیه بمانند؛ هر کدام از ۲۳۰ هزار شهید انقلاب و دفاع مقدس سفارشهای زیادی داشتند، آنها از جانشان گذشتند و از ما خواستند تا مطیع... ادامه مطلب
محمد تهرانیمقدم برادر شهید حسن تهرانیمقدم در گفتگو با تسنیم، به خاطرهای از شهید تهرانی مقدم اشاره کرده و از ارادت ایشان به اقامه عزای امام حسین(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) میگوید. او ای... ادامه مطلب
رژیم بعثی عراق در طول دوران دفاع مقدس علاوه بر حملات وحشیانه، در دوران اسارت نیز نیروهای رزمنده را به روش های مختلف شکنجه می کرد. روایت زیر بیان همین واقعیتهاست. *** هیچگاه آن سال های پر ا... ادامه مطلب
یکی از معضلات عمده شهید همت در جایگاه فرمانده جدید تیپ 27 محمدرسولالله(ص) طی عملیات رمضان، جوسازیهای جدید جریان مرموز مسلط بر سپاه منطقه 10 تهران در آن برهه علیه وی بود. در جریان گپوگفتی... ادامه مطلب
همه ما یه جورهایی با بیتالمال سر و کار داریم، از دانش آموزی که روی نیمکت کلاس مینشیند تا کارگر و کارمندهایی که در اداره و کارخانهها کار میکنند، حتی زنی که خانهدار است. فرقی نمیکند که ب... ادامه مطلب
وقتی وارد پادگان شدیم، ما را به صف کردند و بعد هم نشاندند. در حالی که داشتیم نگاهشان میکردیم و منتظر بودیم ببینیم چه میخواهند بر سرمان بیاورند، باز با کابل و چیزهای دیگر افتادند به جان ما... ادامه مطلب
زمستان سرد و سختی بود و مدام برف و باران میبارید. وضعیت عبور و مرور، حالت خاصی داشت. در روز خودرو نمیتوانست عبور کند. از بس گل و لای بود به جای پوتینها که درگل و لای گیر میکردند از چکمه... ادامه مطلب
بارها از شکنجههای نیروهای صدام در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شنیدهایم؛ از بریدن گوش و بستن دست و پای رزمندهها تا زنده به گور کردن آنها. وقتی پای حرفهای از معراج برگشتگان مینشینیم، روایت... ادامه مطلب
میانگین سن بچه های اردوگاه هفده تا بیست سال بود، اما همه چهره ها تکیده و شکسته. جوان هفده ساله، گویی پیرمردی است هشتاد ساله. صبح که از آسایشگاه بیرون می زدیم، در حیاط هواخوری کسی حق نداشت پا... ادامه مطلب
درست 28 سال پیش ناصر شاه میرزایی ، معلم بسیجی این شهر با همه خداحافظی کرد و رفت و در عملیات «قادر» در غرب کشور خوب درخشید. فرماندهی نیروهای رزمنده این شهر را در عملیات به عهده گرفت و افتخار... ادامه مطلب