نیروهای واحد بهداری رزمی حین انجام ماموریت های محوله در زمان دفاع مقدس با عشق و علاقه ، شجاعت و از خود گذشتگی در زیر آتش مستقیم انواع جنگ افزارهای دشمن به امداد رسانی و انتقال مجروحین از س... ادامه مطلب
منطقه ای حداکثر 2.5 در یک کیلومتر را که شبیه یک شبه جزیره کوچک بود که ما رزمندگان به آن کیسه ای می گفتیم. دکتر محسن رضایی در وصف شهادت شهید مهدی باکری می گوید:یک ساعت به یک ساعت با آقامهدی ت... ادامه مطلب
شهید دکتر مصطفی چمران بحق رزمنده ای زمان شناس و ولایتمدار حقیقی بود تاثیر و نفوذ کلام بسیار بالایی داشت که نشان از اخلاص و تقوای ایشان بود تا جایی که حتی کسانی که به خلافکاری مشهور بودند ب... ادامه مطلب
در گذر یک ماه از تهاجم ارتش رژیم صیهونیستی به لبنان، بیروت جنگزده بر گرداگرد خود محاصره اشغالگران را تجربه میکرد. “الیاس سرکیس” رئیس جمهور لبنان در پیامی به همه دولتها و مجامع... ادامه مطلب
قبل از عملیات والفجر 10در یک روز سرد زمستانی اسفند 67 با بچه های گردان عاشورا در زیر تپه دزلی درحال استراحت و شوخی بودیم ، در همین حین فرمانده مان سردار شهید منصور کلبادی نژاد از جاده زیر تپ... ادامه مطلب
همهی فرماندهان، در پایگاه سپاه سوسنگرد جمع شده بودند. قبل از صرف ناهار، برای گرفتن وضو به بیرون از ساختمان آمدم. وقتی آماده ی وضو گرفتن شدم، حسن را دیدم که وضو گرفته بود و داشت آستین پیراهن... ادامه مطلب
یک بار که از جبهه برگشته بود، سراغ من آمد و گفت: «نمیخواین به جبهه بیاین؟» ما در همسایگی خانوادهی افشردی زندگی میکردیم و رابطهی بسیار گرمی با آنها داشتیم، به او گفتم: «ما اینجا هم توی جب... ادامه مطلب
سال ۱۳۳۸ روستای «گازرگاه» نورآباد فارس میزبان قدوم کودکی آسمانی شد. کودکی که نام زیبای باقر اهلبیت(ع) را بر او گذاردند. باقر روزهای پرنشاط کودکی را در میان مردم مهربان زادگاهش سپری کرد و در... ادامه مطلب
تقریبا رد تمامی کش و قوسهای تخریب در جنگ را میتوان در ذهن و بیان برادر صلواتیان جستجو کرد. قدیمی و پیشکسوت بودن این حسن را دارد . کاش که این قدیمیها خاطرات خود را ثبت و ضبط کنند. یکی از خ... ادامه مطلب
همسفر نور رضا در تیرماه سال 1361 برای خواستگاری من آمد، پایش در گچ بود. در اولین ملاقاتمان گفت:«من یک سپاهی ساده هستم در زندگی هیچ چیزی از خودم ندارم و برای خودم ندارم…» صورتم از شرم سرخ شد... ادامه مطلب
اسفند ماه سال 66 بود که قرار شد برای آموزش به سد دز بریم. آن ایام غلامرضازعفری مسوول زاغه مهمات تخریب بود و اومد سد دز پهلوی ما و از دیدنش خیلی خوشحال شدم. اگه دو سه روز نمی دیدمش دلم براش ت... ادامه مطلب
گوشه سمت راست پیراهن نظامیاش نوشته شده بود حمید کانطوری. آن زمان 19 سال سن داشت و چهار سال از ورودش به جبهه میگذشت. اردیبهشتماه سال 65 بود که گفته بودند برای گردان غواص داوطلب میخواهند و... ادامه مطلب
شهید داریوش رضایی نژاد از شهدای هسته ای کشورمان بود که توسط تروریستها به شهادت رسید. آنچه از نظر خواهید گذراند گفتگویی است با همسر این شهید عزیز که بر گرفته از کتاب شهید علم است. *چی شده؟ ت... ادامه مطلب
در طول دوران انقلاب و استقرار نظام اسلامی، شهدای عزیز بسیاری در گوشه گوشه ایران اسلامی جانشان را در ره معشوق فدا کردند و امروز پاسداشت آنها در حقیقت تجلیل از همه خوبی هاست. امروز بی شک تنها... ادامه مطلب
«همه سیزده سالگیام» عنوان خاطرات مهدی طحانیان از روزهای جنگ و اسارت است که به قلم گلستان جعفریان، نویسنده، نوشته و برای انتشار به سوره مهر تحویل داده شده است. این اثر دربردارنده خاطرات کوچک... ادامه مطلب