علی هاشمی در سال 1340، در شهر اهواز به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی در محور «کرخه کور» و «طراح» به مقابله با پیشروی دشمن بعثی پرداخت. با شکلگیری یگانهای رزم سپاه او مأمور تشکیل تیپ 37 نور... ادامه مطلب
شهید حسین خرازی سال 1336 در یکی از محلههای شهر «اصفهان» در خانوادهای آگاه، متقی و با ایمان متولد شد. در سال 1355 پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی... ادامه مطلب
شهید «سید علیاکبر عدل» با سابقه 37 ماه حضور در جبهه مجروحیتهای مختلفی را متحمل شد که حادترین آن مربوط به نخاع بود که این خیبری را ویلچرنشین کرد. او در عملیات بدر به افتخار جانبازی 70 درصد... ادامه مطلب
صیاد شیرازی آمد به من گفت«کاوه کجاست؟» خودش میدانست آنجا سردترین جای منطقهست، بخصوص در شبها، منتها گفت«باید ببینمش. یک هلیکوپتر دارد میرود آنجا. میآیی؟» با هلیکوپتر رفتی... ادامه مطلب
عنوان یک رزمنده ساده در جبهه خدمت کنی»، من چه عکس العملی نشان خواهم داد؟ از فرماندهی لشکر،حکم فرماندهی تیپ را برایش آورده بودند. سریع با فرمانده لشکر تماس گرفت و گفت: من باید فکر کنم. همین ط... ادامه مطلب
در مقطع دبیرستان تحصیل می کرد. یک روز آمد و اجازه ی رفتن خواست . گفتم : اگر بروی ، من و مادرت تنها و بی کس می شویم. گفت : فرمان امام است باید بروم. اجازه دادیم . غلامحسین با شور و اشتیاق راه... ادامه مطلب
آن روز ها ، سیمان کمیاب بود و او با هزار زحمت برای منزل مسکونیمان چند کیسه فراهم کرده بود و می خواست شروع به کار کند که فهمید مسجد محله برای تعمیرات ، نیاز به سیمان دارد. بدون هیچ تردیدی ، چ... ادامه مطلب
محمد ، سنگ صبور بچه ها بود و در اوج درگیری ها و مقاومت بچه های خرمشهر ، علیرغم فشارهای روحی و جسمی ناشی از شرایط آن روزها از رسیدگی به اوضاع و احوال بچه ها غافل نبود و همواره سعی می کرد که ب... ادامه مطلب
دوست داشتم در کنار او باشم.یک روز در روستای کوخان بودیم. دستور داد که با تعدادی از نیروها به طرف بانه بروم . به بهانه ای نرفتم. نزدیک غروب بود. او تا مرا دید ، با عصبانیت گفت : همراه با نیرو... ادامه مطلب
مراسم بزرگداشت پسر خاله ی شهیدم بود. قبل از شروع مراسم ، سری به مسجد زدم. نزدیک مسجد که شدم صوت قرآن به گوشم خورد. خیلی زیبا بود . وارد که شدم یک نفر بیش تر توی مسجد نبود. نزدیک تر رفتم . شن... ادامه مطلب
جانباز شهید «سیدمجتبی علمدار» در دوران دفاع مقدس، فرمانده گروهان سلمان از گردان مسلم بود و چندین مرتبه مجروح شد. پس از پایان جنگ، در واحد طرح و عملیات لشکر 25 کربلای ساری مشغول به خدمت شد.سی... ادامه مطلب
زندگينامه ي شهيد كاك جلال بارنامه مريوان ، اين شهر مرزي كوچك با تمام زيبايي هاي طبيعي خود، هميشه مظلوم بوده و مردمانش طعم ظلم و ستم را بسيار چشيده اند. قبل از پيروزي انقلاب اسلامي هراس رژيم... ادامه مطلب
در پدافند از ، ارتفاعات خیلی به ما سخت گذشت . منطقه وسیع بود ( حدود هفت هشت کیلومتر ) و ما تقریبا در محاصره کامل بودیم . چند روز تدارکات هم نرسید . گرسنگی جمعی ، هم غم انگیز است و هم بسیار س... ادامه مطلب
توی جزیره کنار سنگر نشسته بودیم . به مهدی گفتم : برویم کنار آب و چای درست کنیم. من مشغول دم کردن چای شدم ، مهدی هم رفت توی آب و مشغول آب تنی شد. از آب که بیرون آمید ، نشستم روی یکی از پل های... ادامه مطلب
محمد درآخرین دیدارش با همسرش از آرزویش سخن گفته بود از سفری که دیگر بازنخواهد گشت و نصیبش شهادت خواهد شد. گویی می دانسته است که به دیدار حق خواهد شتافت و بال و پر از این دنیای مادی خواهد کشی... ادامه مطلب