متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1368/8/11
بسم الله الرحمن الرحيم
در خدمت برادران و خواهران دبيرستاني هستيم و من افتخار ميكنم كه 20 سال است در كنار تخته سياه هستم و درآستانه آبان و روز دانش آموز و هفتة تربيت هستيم و بحثمان دربارة نسل و قرآن است كه قرآن راجع به پسر و دخترچه ميگويد به خصوص دبيرستانها و بچههاي انجمن اسلامي و بچه حزب اللهيها ارزش دارد كه آياتي را كه خداونددربارة نسل فرموده است حفظ كنيم.
در كشاورزي و هر كاري اصلاح بذر بخشي از تربيت است و اصلاح زمين و نحوة آبياري و چگونگي نظارت همگي مهم است و براي ميوة خوب همه اينها لازم است و جهان هستي هم ميوهاي بهتر از دختر و پسرها ندارد و قرآن هم دراين باره بسيار مايه گذاشته است. من پيرامون اين موضوعها ميخواهم صحبت كنم.
1 – انتخاب مادر كه مثل همان انتخاب زمين است. 2 – ارتباط با خدا كه خدا كمك كند بچه صالح باشد. 3 – حاملگي دوراني است كه اين بذر در رحم مادر رشد ميكند. مسائلي براي دختر و پسر پيش ميايد كه ريشة آن در دوران حاملگي است. 4 – وقتي فرزندي به دنيا ميايد برخي سپاسگزارند و برخي ناسپاس. پسر و دختر فرقي ندارند. كدام فرزند نزد كدام پدر و مادر است. مسألة شير مادر و تغذية بعد از تولد. استعاذه يعني بچه را به خدا سپردن. دلسوزيهاي بجا و نابجا. آينده نگري براي فرزند. رهبر شدن فرزند. سفارشاتي كه انسان بايد به فرزند خودش بكند. برخي بچهها در خط پدر و مادر خوب هستند ولي برخي از اين خط خارج ميشوند. مواردي پدر و مادر بچه را خراب ميكنند و در مواردي هم برعكس است.
و اما انتخاب همسر
قرآن در انتخاب مادر ميفرمايد به اصل فكر و عقيده توجه كنيد. قرآن ميفرمايد: «وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ» بقره/221 كنيزي كه فكرش سالم باشد بهتر از زن آزادي است كه عقيده و فكرش سالم نباشد. پس اصل اعتقاد خيلي مهم است همانطوركه اصل عقل بسيار مهم است. مادر ديندار با اعتقادات درست در مقابل مادري كه كج فكر ميكند و اين مسأله خيلي مهم است.
كسي فرمود من ميخواهم با يك دختر ديوانه ازدواج كنم كه دختر زيبايي است. امام فرمود: نه. بعد كه خيلي اين فرد اصرار كرد امام فرمود پس اگر ازدواج كردي مواظب باش بچه دار نشوي. يا همين طور دختري كه از خانوادة بد است چون فردا اين دختر بايد مادر بشود و دختر زيبايي كه شير مادر خوب نخورده باشد و پدر و مادر خوبي نداشته باشد به گل زيبايي تشبيه شده است كه ريشه هايش در زبالهها باشد و در اين زمينه روايات بسيار است.
در جايي از قرآن داريم: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ» انفال/1 از انفال ميپرسند(انفال را) يعني معادن و كوه و دشت و. . . جايي داريم «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّة» بقره/189 از هلال ماه ميپرسند. يا «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوح» اسراء/85 از روح ميپرسند. «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ» بقره/219 يعني ازشراب ميپرسند. گاهي «وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ» بقره/222 از ايام عادت زنانگي ميپرسند. در مورد همه اينها گفته شده است «يَسْئَلُونَكَ» و اين نشان ميدهد كه دين جامع ديني است كه همه مسائل را در برمي گيرد و در مورد همه مسائل حرف دارد و تك بعدي نيست.
و همين طور اسلام در مورد نسل هم كه تربيت آن مسألة مهمي است حرف دارد.
دعا براي نسل
قرآن ميفرمايد پيامبران دعا ميكردند: «فَهَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُني وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوب» مريم/6-5 خدايا بچه ميخواهم و به من هبه كن.
حضرت زكريا ع «هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ» آل عمران/38 بچه را بايد از خدا خواست و برخي پيامبران كه بچه نداشتند از خدا ميخواستند و اولاد و نسل چيزي است كه پيامبران و اولياي خدا هم به خاطر آن به زانو درمي آيند. بعد ميگويد: «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا» مريم/6 يعني نه هر چهاي، بلكه بچهاي ميخواهم كه مورد رضايت تو باشد يا داريم كه ميگويد: «وَ أَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي» احقاف/15 يعني بچه و ذرية اصلاح شده ميخواهم.
پس همه پدر و مادرها بچه دارند ولي مهم اين است كه آيا اين فرزندان طيب، رضي و. . . هستند يا خير. پس اگر بچهات همه كار ميكند ولي نماز نميخواند نگو 3 تا بچه دارم، بگو 3 تا لاشه دارم. بزرگ ميشود درست ميشود نداريم. چرخ خياطي يا ملامين را وقتي كارخانهاي ميسازد از آن قطعة بزرگ تا كوچكترين قطعه را آرم كارخانه را روي آن ميزند. خانة خدايي هم، همهشان بايد آرم خدايي داشته باشند و ديس و بشقاب فرقي ندارد و همه بايد آرم كارخانه را داشته باشد و بچه مسلمان بايد اعمال و فكر و خنده و گريه و همه رفتارش بايد جهت الهي داشته باشد.
پس بايد ديد بچة شما طيب و صالح هست و مورد رضايت خدا هست يا خير و اينها بايد اصول جهت فكري خداباشد.
و اما مسألة حاملگي
قرآن در اين باره ميفرمايد: «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ» بقره/233 يعني براي خودتان پيش بفرستيد چون بچه غير از نر و مادة حيوان است. جفت گيري حيوان يك عمل طبيعي است اما انسان حتي شهوت و آميزش جنسيش طوري باشد كه به فكر آينده و آخرتش باشد. پس حاملگي هم بايد هدف داشته باشد.
سپاس
اولياي خدا وقتي بچه دار شدند ميگفتند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي وَهَبَ لي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَميعُ الدُّعاءِ» ابراهيم/39 حضرت ابراهيم درپيري بچه دار شد و آنگاه فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» يعني از خدا تشكر كرد.
اما حيواني داشت كه گم شده بود فرمود اگر حيوانم پيدا شود شكر خوبي خواهم كرد. حيوانش كه پيدا شد گفت «الْحَمْدُ لِلَّهِ» فرمود اين از بهترين شكرهاست.
و اما ناسپاسي. در اين مورد آيه داريم عروس و داماد قبل از بچه دار شدن «فَلَمَّا تَغَشَّاها حَمَلَتْ حَمْلاً خَفيفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ» اعراف/189 مادر حامله ميشود «فَلَمَّا أَثْقَلَتْ» كم كم مادر سنگين ميشود «دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُما لَئِنْ آتَيْتَنا صالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ» اگر بچة سالم به ما بدهي تو را شكر ميكنيم. «لَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» اعراف/190 ولي همين كه صاحب فرزند صالحي ميشوند براي خدا شريك قائل ميشوند. يعني به بچه ميگويند اگر ميخواهي سعادتمند بشوي برو دنبال فلان كار. نميگويند برو دنبال خدا. مثل اين كه تا مريض است ميگويد خدا ولي وقتي خوب شد ميگويد چه دكتر خوبي بود. (تكرار مطالب)
دختر و پسر فرقي ندارد خداوند ميفرمايد: «لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً» نساء/11 يعني تو چه ميداني دختر بهتر است يا پسر.
حديث داريم به امام چهارم گفتند خانمتان بچه دار شده است. امام پرسيد سالم است و خدا را شكر كرد. گفتند نميپرسيد كه پسر است يا دختر؟ و امام فرمود نه نميپرسم چون فرقي ندارد. چون قرآن ميفرمايد شما نميدانيد كدام بيشتر به دردتان ميخورد.
قرآن به بچه دار شدن ميگويد: «يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ» شورى/49 يعني خدا به هر كس بخواهد دختر و به هركس بخواهد پسر ميدهد. و دختر دادن را اول گفته است و حديث داريم كسي كه فرزند اولش دختر باشد نشان دهندة اين است كه انسان سعادتمندي است.
و اگر كسي بچه دار شد و بين دختر و پسر خود فرق گذاشت نشان دهندة اين است كه توحيد ضعيفي دارد چون «لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً»
«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ» نحل/58 يعني وقتي در جاهليت به كسي خبر ميداديم كه فرزند دختر به دنيا آمده صورتش سياه ميشد. ميگويد: «يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ» يعني از شهر فرار كنيم و متواري بشويم. «يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍام يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ» نحل/59 با ذلت آن را نگه داريم يا او را زير خاك كنيم ولي قرآن ميفرمايد پسر و دختر فرقي ندارد.
قرآن به پيامبر ميفرمايد «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» كوثر/1 چون كفار ميگفتند پيامبر پسر ندارد و ميميرد و ابتر است اما خداوندمي فرمايد من چنين دختري به تو دادم و دشمن تو خودش ابتر است. «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» كوثر/3 قرآن ميفرمايد: «أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنينَ» شعراء/133 يعني خدا به شما به وسيلة خرها و پسرها كمك كرد.
خدا اگر پدر و دختر خوب بودند ميگويد «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» ولي اگر پدر و پسر بد بودند ميفرمايد: «أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنينَ» پس اگر اولاد در خط نبود خدا پسر را كنار خر و گاو قرار ميدهد.
آية شير دادن در اين مورد آية بزرگي است. «وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ» بقره/233 يعني دو سال كامل بايد شر بدهند ولي شير دادن را نميخواهيم در اين جا مطرح كنيم.
بچه را به خدا سپردن
مادر مريم همين كه خدا مريم را به او داد گفت: «وَ إِنِّي أُعيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ» آل عمران/36 يعني خدايا من اين بچة خودم را به تو ميسپارم و او را حفظ كن.
حضرت ابراهيم ميفرمايد: «وَ اجْنُبْني وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» ابراهيم/35 خدايا من بچههاي من را حفظ كن از اين كه مشرك بشويم. پس ازوظايف پدر و مادر اين است كه فرزند خود را به خدا بسپارند.
و اما براي عقيقه سفارش شده وقتي انسان بچه دار شد گوسفندي را بكشد ولي پدر و مادر از آن گوشت نخورند و آن راپخته يا نپخته بين ديگران تقسيم كنند و براي سلامتي بچه خوب است.
امام دو لقب عجيب به ال سعود داد: 1 – احمق ملحد
قبل از آن كه اين مسلمانان آمريكايي، مكه را ببندند مسلمانان به هم ميرسيدند در مكه(حجاج) و از هم ميپرسيدند كجا آمدي و با كدام كاروان آمدي.
قرآن ميفرمايد در بهشت از همديگر ميپرسند كه شما چه كردي كه آمدي بهشت و آنها ميگويند «قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ في أَهْلِنا مُشْفِقينَ» طور/26 يعني ما نسبت به فرزندانمان دلسوزي داشتيم ولي برخي براي اين كه ظهر راحت بخوابند بچهشان را دركوچه رها ميكنند و برايشان هم مهم نيست با چه كسي رفيق ميشود. البته نبايد طوري هم باشيم كه بچه گمان كند پدرو مادر جاسوس هستند. «من كان له صبي فليتصاب له»(عوالياللآلي، ج3، ص311) كسي كه بچه دارد خودش هم بايد بچه بشود. يعني پدر و مادر خودش رابياورد در حد بچه. مثلاً بچه بازي ميخواهد. آيهاي در اين خصوص داريم. برادران يوسف ميخواستند يوسف راببرند در بيابان و او را بكشند. فكر كردند و به اين نتيجه رسيدند كه بگويند يوسف نوجوان است و احتياج به بازي داردو يعقوب پدرشان هم در مقابل اين دليل چيزي نخواهد گفت چون قويترين دليل همين بود. «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ» يوسف/12 يعني يوسف را با ما بفرست تا بگردد و بازي كند.
«إِذْ قالَ لِبَنيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدي» بقره/133 حضرت يعقوب فرمود پسران من بگوييد بعد از من خط فكريتان چگونه است خداپرست هستيد يا كافر ميشويد؟ «يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» بقره/132 مواظب باشيد از خط تسليم خدا بيرون نرويد.
پدرها و مادرها ما صدهزار طلبه ميخواهيم. تمام دنيا متوجه اسلام شدهاند ولي ما اسلام شناس براي فرستادن به اطراف دنيا نداريم. قرآن به اكثر زبانها ترجمه نشده است. انجيل به زبان ترجمه شده است ولي قرآن به زبان ترجمه شده است.
ما نسبت به كليسا و مسيحيت خيلي عقب هستيم ولي ما گاهي پروارها و جهشهايي ميكنيم كه دنيا تحت تأثير قرارمي گيرد. مثل نامة امام به گورباچف يا اعدام سلمان رشدي ولي اصولاً از نظر تبليغات ضعيف هستيم. پس پدر ومادرهايي كه پسرهاي خوش استعداد داريد يكي را بفرستيد را طلبه بشود.
ما پزشك هم كم داريم، قاضي، امام جمعه و. . . هم همين طور و هر هزار جوان يك طلبه نداريم.
البته هر شغلي فراز و نشيب دارد و طلبگي هم همين طور است. پيامبر هم روزي مجبور بود در غار پنهان شود وعنكبوت تار ببافد و روز ديگر آب وضوي پيامبر را براي تبرك ميبردند.
و بدانيد اگر ما مبلغ نفرستيم آل سعود ميفرستد چون بخش مهمي از بودجة نفت خود را به طلبه سازي اختصاص داده است. ولي خوشبختانه طلبههاي سعودي بي سواد هستند و بهترينشان سال درس خوانده است در حالي كه من كه سال درس خواندهام اينجا عادي هستم. و آخوندهايشان پولكي هستند و ميروند بالاي منبر و در مسجدالحرام ميگويند اگر خوب باشيد خيلي خوب است و اگر بد باشيد خيلي بد است و حتي يك مگس هم از اين خطبهها نميترسد. البته قرآن و حديث هم در آن هست.
پس طرفداران اسلام ناب بايد مثل مطهري و بهشتي بشوند و ليسانسيههاي ما هم مثل چمران و رجاييها بشوند وگرنه اسلام آمريكايي دنيا را زير پوشش خود خواهد گرفت.
و اما آينده نگري
چرا مال يتيمها را خوردي «وَ لْيَخْشَ الَّذينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلاً سَديداً» نساء/9 قرآن ميفرمايد كسي كه مال يتيم را ميخورد حواسش باشد كه ممكن است مال يتيم خودش را هم بخورند.
پس اگر دلت براي فرزند خودت ميسوزد مال يتيم را نخور.
دربارة رهبر شدن فرزند
از دعاهاي حضرت ابراهيم اين بود كه «وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» بقره/124 يعني خدايا همين طور كه خودم را رهبر قرار دادي بچه هايم را هم رهبر قرار بده.
اصولاً ميگويند اگر ميخواهيد ببينيد بچهاي رهبر ميشود يا نه بچه اگر آمد توي ميدان و گفت بچهها بياييد بازي اين رهبر ميشود ولي اگر گفت بچهها من را هم به بازي بگيريد اين دنباله رو است و رهبر نميشود.
سفارشات به فرزند
«وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» طه/132 پدر و مادرها فرزندانتان را به نماز سفارش كنيد.
من غصه ميخورم كه برخي پدر و مادرها صبح كه فرزندانشان را صدا ميزنند ميگويند مدرسهات دير شد ونمي گويند نمازت قضا شد.
و اگر اينطور باشد پدر، پدر شكست خوردهاي هستي و مادر هم همين طور. يعني پدر و مادر به قدري بي عرضه هستند كه نتوانستهاند خدا و نماز را در خود و فرزندانشان طوري جا بيندازند كه بچهات عاشق خدا و نماز باشد. يامي گويد بلند شو غذا سرد ميشود و اين نشان ميدهد تلقينات غذا و آب گوشت بيشتر از نماز بوده است.
وقت ما تمام شد ولي حرفهاي ما تمام نشد.
ممكن است عدهاي بپرسند آقاي قرائتي امشب چي گفته است و برق نبوده و حالا آمده است! بحث را در 2 دقيقه خلاصه ميكنم.
پدر و مادر شكست خورده پدر و مادري هستند كه براي اين كه فرزندانشان را از خواب بيدار كنند ميگويند غذا سردشد، مدرسه دير شد نه نماز قضا شد. نماز تشكر از خداست. پدر و مادر بايد براي فرزندانشان در اين مورد صحبت كنند. به يك سگ اگر غذا بدهي دم تكان ميدهد و از خانه حفاظت ميكند و حال ما نبايد در مقابل اينهمه نعمت نمازبخوانيم؟ اگر انسان گفت الله اكبر ديگر آمريكا برايش بزرگ نيست. وقتي ميگويد «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» فاتحه/5 بندة تو هستم، ديگر پس بندة شهوت نيست. «وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» يعني فقط از تو كمك ميخواهم پس جلوي ديگران دست دراز نميكند و وقتي ميگويد «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» فاتحه/6 خطهاي انحرافي را نميپذيرد و الحمد لله به اين معناست كه ستايش غير خدا و تملق ديگري را نميگويد.
پس نماز سازنده است و همان مقدار كه به كفش و لباس و. . . بچه دقت ميكنيد بايد به معنويات فرزندتان نيز توجه كنيد. همكاران امور تربيتي و پدران و مادران بايد باهم همكاري كنند و به يكديگر كمك كنند و پ در و مادرهايي كه هنري دارند به امور تربيتي كمك كنند. وشما برادران و خواهران كه مسؤولين انجمن اسلامي دبيرستانها هستيدسعي كنيد نماز را محور قرار دهيد.
اگر خواستيد فساد در دبيرستانها كم شود قرآن فرموده: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» عنكبوت/45 بچهاي كه نماز خواند يامنحرف نميشود و يا اگر هم شد متوجه ميشود و برمي گردد. نماز – نماز – نماز
هفتة گذشته ما كسي را از دست داديم كه در ايران ناشناخته بود.
من 3 سال پيش خواستم كمالاتي از ايشان بگويم و چيزهايي گفتم ايشان از من ناراحت شد و گفت راضي نيستم. ولي حال كه ايشان از دنيا رفته است ميگويم. آيت الله ميرزا جواد آقاي تهراني انساني فوق العاده بود. عالم ساله لباس بسيجي پوشيد و رفت جبهه خمپاره انداخت. كمرش خم بود از شدت پيري مثل حالت ركوع ولي فرمود اگرمن شهيد شدم من را همانجا دفن كنيد و ميخواهم اسمي از من نباشد و اجازه نميداد از او عكس بگيرند و الان هم وصيت كرده است كه مردم، سنگ قبر براي من نگذاريد و توي بيابانها كنار بقية مسلمانها دفن كنيد و در جاي اشرافي دفن نكنيد.
ايشان شب آمد مشهد. شب زمستاني خواست در را بزند ديد حديث داريم كه شب خانم خود را از خواب بيدار نكنيدو پيرمرد تا صبح پشت در ماند تا همسرش را از خواب بيدار نكند. همسر او خواب ميبيند كه شوهر شما از مسافرت آمده است و براي اين كه به حديث عمل كند پشت در نشسته است، بلند شو برو در را باز كن. و او هم ميرود در را بازكن. يعني اگر به خاطر خدا كاري كردي خدا تو را فراموش نخواهد كرد و تو را حمايت ميكند.
خانهاي اجاره كرده بود كه درخت توت داشت ولي از توت آن نميخورد و ميگفت ما خانه اجاره كردهايم نه درخت توت را.
حجرة ايشان طبقة بالا بود. براي اين كه صداي پايش در پلهها حجرة مربوطه را ناراحت نكند كفش هايش را از توي حياط درمي آورد.
كتابش باز بود و مورچه روي آن آمده بود ميخواست برود صبر كرد تا مورچه برود بيرون و گفت اگر آن را دور بيندازم ممكن است راه خود را گم كند.
در نجف رفت تحصيل كند شنيد مادرش در تهران مريض شده چون شنيده است كه آب و هواي نجف به تو نساخته است و مريض شدهاي. او هم گفت اگر مادر من ناراحت است من قيد نجف و امير المؤمنين را ميزنم تا دل مادرش رابدست بياورد.
مي خواست برود مسجد، مسجدي ميرفت كه او را نشناسند. جبهه رفت و برمي گشت و پولش را ميداد براي جبهه ومي پرسيدند چرا؟ او ميگفت من كه سرباز نيستم كه غذاي سربازها را خوردم و هرچه به ايشان اصرار ميكردندنمي پذيرفت و پول غذاي خود را ميداد و ما هفتة گذشته چنين عالمي را از دست داديم.
او از نجف برگشت تا مادرش را ناراحت نكند پس پسر و دخترها مادرتان را ناراحت نكنيد.
كفش خود را ميكند و پابرهنه ميرفت پس همسايهها همديگر را اذيت نكنيد.
خانه اجاره كرده از درخت خانه استفاده نميكند. مستأجرها و صاحب خانهها همديگر را اذيت نكنيد.
به اميد روزي كه اين صفات الهي در ما به وجود بيايد.
چقدر ايشان عاشق انقلاب و رهبر انقلاب و امام و حامي انقلابيون بود.
براي شادي روح ايشان صلواتي بفرستيد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»