متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1368/6/9
بسم اللّه الّرحمن الّرحيم
بحث اين هفته كيفيت و كميت است. اين الفاظ فني هستند. كيفيت يعني چگونه، كميت يعني چقدر. نظر اسلام آيا اين است كه چگونه كار بكند يا اين كه نه چقدر كار بكند.
مثلاً كسي ميگويد: من صد ركعت نماز خواندم، بايد گفت: چگونه خواندي؟ پس بايد ديد اسلام طرفدار چقدر است، يا چگونه؟ چون بسياري از اقشار مختلف ما به چقدر اهميت ميدهند. مثلاً 2000 كتاب خواندم يا چقدر رانندگي كردم و در جامعه بيشتر به چقدر مينازند و كسي نميگويد: چگونه. ميگويد: روزي يك جزء قرآن ميخواند و يا 9 بار جبهه رفته است ولي چگونه؟ و حتي پول خرج كردن هم همين طور. مبلغ مهم نيست! با چه نيتي دادهاي؟ و در چه شرايطي؟ خلاصه بحث ما هم امروز اين است كه به چگونه بنازيم يا به چقدر. در اين زمينه من آيات و احاديثي گرد آوردهام.
آيات و خاطرات؛
1 – داستان صد شتر: شخصي شتري نهر كرد و آب گوشتي درست كرد و در خانهي فقرا فرستاد. اتفاقاً درخانهي كسي فرستاد و او ناراحت شد. كه مگر من فقير هستم! و زد زير قابلمهي آب گوشت و آن را ريخت و براي اين كه به طرف ثابت كند كه من بيشتر دارم شتر كشت و اين قدر اين موضوع ادامه يافت كه رسيد به جايي كه به خاطر رقابت. . . شتر را كشتند. حضرت امير(ع) فرمود: هيچ كس از اين آب گوشتها نخورد. چون به خاطر چشم و هم چشمي است. مثلاً كسي ميگويد: هيأت ما فلان مقدار غذا ميدهد. ولي از كجا و چطور اين ديگ رفت بالا. يا سر چند نفر را كلاه گذاشته است؟ چند سال است آخوند شدهاي؟ يا چند بار مكه رفتهاي؟ و چند بار جبهه رفتهاي؟ مهم نيست. اين كه چگونه رفتي مهم است.
مسئلهي نشاط و عشق در كار: عشق و نشاط در كار خيلي مهم است. قرآن ميفرمايد: نمازش را نميخواهم به اين دليل كه در حالت كسالت نمازخواند. «كُسالى»(توبه/54) «كارِهُونَ»(توبه/54) كساني هستند كه پول خرج ميكنند و زكات ميدهند ولي با كراهت انجام دادند. پس كار كساني كه نشاط ندارد بي كيفيت است.
زمان بني اسرائيل كشتهاي روي زمين بود، قبيلهي اول گفت: قبيلهي دوم كشته است و قبيلهي دوم هم گفت که قبيلهي اول كشته است. نزد حضرت موسي آمدند و ايشان هم از خدا خواست كه روشن كند كه قاتل كيست؟ خدا فرمود: گاوي را بكش و بزن به مرده، مرده زنده ميشود و وقتي موسي(ع) اين حرف را به بني اسرائيل زد، آنها خنديدند و مرتب ميپرسيدند كه گاو چه رنگي باشد چطوري باشد؟ و. . . و براي همين ميگويند ايرادهاي بني اسرائيلي تا بالاخره «فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ»(بقره/71) يعني كشتند و قاتل هم مشخص شد ولي چون عمل با نشاط انجام نشد. خداوند اين عمل را قبول نكرد.
3 – مشركين پول دادند كه مسجد الحرام را بسازند، آيه نازل شد که: «ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ»(توبه/17) مشركين حق ندارند مسجد خدا را تعمير كنند. مشرك ممكن است اسكناس زيادي داشته باشد، ولي چون روح درست و اخلاص ندارد، پولش هم قابل قبول نيست و الآن هم كساني كه براي ساختن مساجد و حسينيهها ميخواهند پول بدهند همين طور است. قرآن ميفرمايد: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ»(مائده/27) يعني خدا كار را افراد با تقوي ميپذيرد.
ما ماه رمضان افطاري ميدهيم، عيد، عيدي ميدهيم و يا مهماني ميدهيم و كلي آدم را بنابر هر دليلي دعوت ميكنيم، اما بايد ديد كداميك از اينها به خاطر خداست. پس تعداد نفرات و مقدار پولي كه خرج ميشود، مهم نيست. بلكه مهم اين اين است كه چه مقدار از آن به خاطر خدا بوده است.
آدم داريم که: «مَادُّ الْقَامَةِ قَصِيرُ الْهمه»(نهجالبلاغه، خطبه234) يعني قدش بلند است و همتش كوتاه است و اين سخن از نهج البلاغه است، پس كيلويي نيست. كسي هست چند پسر 86 كيلويي دارد ولي يكي از اينها يك ركعت نماز نميخواند، يا جبهه نميرود و كار خيري انجام نميدهد يا همهي بچه هايش باسواد هستند ولي در كوچه بي سواد زياد وجود دارد. قرآن ميفرمايد: «الَّذينَ اتَّبَعُوهُ في ساعَةِ الْعُسْرَةِ»(توبه/117) افرادي بودند كه پيامبر را در زمان بدبختي تبعيت و كمك ميكردند و اينها ارزش دارند. يك زمان مرگ بر شاه به اندازهي چند سال نماز مستحبي ارزش داشت، ولي وقتي همه گفتند مرگ بر شاه، ما هم گفتيم و اين مرگ بر شاه هم يك قران(يك ريال) نميارزد. پس «في ساعَةِ الْعُسْرَةِ» يعني كيفيت مهم است. اگر به طلبه يا دانشجوي دكترا كمك كردي، مهم است. نه اين كه وقتي دكتر شد و يا راه به جايي پيدا كرد.
نماز در بيابان: حديث براي رانندههاي كاميون ديدم كه كسي كه در بيابان تنها نماز ميخواند اين نماز را خدا و فرشتهها دوست دارند. داريم كه در نماز مقداري از آن قبول ميشود كه حضور قلب داري و حواست جمع است و ممكن است كسي 1000 ركعت نماز بخواند ولي يك دقيقه از آن هم قبول نباشد. اما در مقابل حديث داريم اگر كسي 2 ركعت نماز مورد قبول بخواند، نجاتش ميدهد.
به علي(ع) گفتند: خيلي زحمت ميكشي؟ حضرت امير(ع) فرمود: والله نميدانم كه يكي از اينها قبول است يا نه و فرمود: والله قسم اگر بدانم يكي از اينها قبول شده است اين قدر خودم را خسته نميكنم. به بلال گفتند: بيا اذان بگو، ثواب دارد. بلال گفت: نه هر الله اكبري ثواب ندارد، من فقط براي نمازي اذان ميگويم كه پيش نماز آن پيامبر(ص) باشد.
الآن آل سعودي نماز ميخواند ولي هيچ كس نميترسد. اما امام فتوا ميدهد و راهپيمايي چند صد هزار نفري در لندن بر پا ميشود و فتوايي كه انگلستان را تكان بدهد فتوا است. خلاصه برادرها و خواهرها بايد ببينيم چه كارهاي كيفي انجام دادهايم؟
در حديث داريم «لضربة علي يوم الخندق أفضل من عبادة الثقلين»(إقبالالأعمال، ص467) پيامبر فرمود: و شيعه و سني نقل كردهاند كه يك ضربهي علي(ع) در جنگ خندق به اندازهي كل عبادتها ارزش دارد. چون كيفيت و چگونگي داشت. در اسلام مبلغ مهم نيست، نسبت مهم است. كسي صد تومان دارد، 1 تومان ميدهد و كسي صد ميليون دارد و يك ميليون ميدهد. ولي چون هر دو يك صدم مال خودشان را دادهاند، ثواب برابري خواهند برد. نماز شب 11ركعت است 4 تا دو ركعتي به نام نماز شب. يك دو ركعتي به اسم شفع و يكي هم وتر. كه اسم اينها مهم نيست. اما يكي خوابش نبرده و نماز شب ميخواند و ديگري از خواب بيدار شده است و نماز شب ميخواند. چرا قرآن ميفرمايد: «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ»(بقره/238) قرآن فرموده: مواظب نماز خودتان باشيد بخصوص نماز ظهر. چون كسي در هواي داغ براي نماز ظهر، حال جماعت ندارد.
با كمال تأسف بگويم كه ما صبحها در تهران به ندرت صداي اذان ميشنويم. و حال نداريم بلند شويم و حال كه شبها كوتاه است نبايد دير بخوابيم كه نماز صبح دير بشود. اما در كشورهاي ديگر حتي در آفريقا وقتي اذان ميشود مثل ماه رمضان اين جا، در تمام كوچهها صداي اذان ميايد و در پاكستان هم همين طور و در تمام سال همين طور است. و در تركيه و پاكستان و تانزانيا كه من بودهام همه همين طور است، اما در تهران با كمال تأسف پيش نمازها هم ديگر صبحها نماز نميخوانند و درهاي مسجد را بستهاند و گويي صبحها در حال خارج شدن از ميدان است. درصورتي كه نماز صبح خيلي مهم است. گاهي ميپرسند خودسازي چگونه است؟ ما كه بلد نيستيم ولي اول نمازصبح خودتان را بخوانيد، خودش خودسازي است. پدران ما نماز ميخوانند و بين الطلوعين راه ميرفتند. و چقدر خواب بين الطلوعين بد است و خوب است كه انسان شبها زود بخوابد و صبحها بعد از نماز نخوابد. . .
ما هواي تميز را ميخوابيم و هواي آلوده را استفاده ميكنيم. قرآن ميفرمايد: گاهي مردم گناه ميكنند و ما خوبيها را از آنها ميگيريم. «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ»(نساء/160) بني اسرائيل گناهي كردند و ما چيزهاي خوب را از آنها گرفتيم.
حديث داريم اگر كسي گناه بكند خدا توفيق نماز شب را از او ميگيرد. و ما هم از هواي تمييز و بين الطلوعين محروم شدهايم. اگر محصلين شبها زود بخوابند و بين الطلوعين مطالعه كنند، در يك ساعت به اندازهي چند ساعت شب چيزي ميفهمند. البته اول سخت است ولي عادت ميكنيد.
نماز عالم: دو ركعت نماز عالم از نماز بسيار جاهل برتر است. يا حديث داريم نشستن در كنار عالم بر روي خاك بهتر از نشستن برروي قالي كنار غير دانشمند است. گاهي بچهها ميگويند: اگر كنار پدرمان كار كنيم، كمتر پول ميدهد تا غريبه. اما چگونگي مهم است «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً»(بقره/83) يعني اين چگونگي دارد ولي پول زياد غريبه چگونگي ندارد.
يك سال مكه حاجي خيلي بود، يك نفر به امام گفت: چقدر حاجي زياد است. اما امام صادق(ع)فرمود: «مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ»(بصائرالدرجات، ص358) يعني اينهايي كه توي سرخودشان ميزنند و ناله ميكنند زياد هستند، ولي حاجي واقعي كم است.
حجي كه در آن برائت نباشد كه حج نيست و مرگ بر كفار بايد در آن باشد وگرنه آدم توي شهر خودش هم ميتواند نماز بخواند. پس ميرويم مكه تا همه جمع شويم و مانور بدهيم و دشمنان روي ما حساب كنند و قدرت خود را نشان بدهيم و ميتينگي باشد. ولي اگر سلمان رشدي از اين همه حاجي بترسد و از رهبر انقلاب بترسد، موي رهبر انقلاب به تمام حجاج شرف دارد. ولي حتي اگر سلمان رشدي مكه هم رود توهين بكند، كسي با او كاري نخواهد داشت.
مردم! جوانها! به مبلغ كم، حقوق كم، كم داشتن بچه، مقدار و. . . اهميت ندهيد، چون چقدر مهم نيست و پيامبر فقط يك فاطمه داشت و علي اصغر6 ماه بيشتر نداشت و حاج احمد آقا ميگفت: امام 200 كتاب بيشتر نداشت، اما من چندين هزار جلد كتاب دارم ولي يك سوسك هم از من نميترسد و قرآن ميفرمايد: كسي كه كتاب زياد دارد ولي خودش مايهاي ندارد مثل الاغي است كه كتاب بار ميكند. آقا ميگويد: من ديپلمه هستم ولي دركوچه دردي را دوا نكرده است يا گاهي فقرا دور هم جمع ميشوند و مثلاً كوچهي خود را آسفالت ميكنند، اما گاهي در كوچهاي كلي پول دار وجود دارد ولي هيچ خاصيتي ندارند. پس مهم استفاده كردن از علم و پول است.
خدا ميداند ما افرادي داريم كه در كنكور قبول شدهاند ولي به خاطر شرايط بد مالي نميتوانند تحصيل كنند. خوب! يك پول دار ميتواند بگويد: پول از من، مغز از تو و پول دارها ميتوانند براي اين مملكت متخصص بسازند. خداوند بركت را از برخي پولها گرفته است. رسول اكرم(ص) به جايي رسيد، پرسيد: ميشود از شير اين حيوانات بخوريم. طرف گفت: نه! پيامبر فرمود: خدا اين قدر به تو بدهد كه خيلي بشود. جاي ديگر رفت و از كسي كه يك بز داشت شير خواست و او داد. پيامبر(ص) فرمود: خدا اين قدر به تو بدهد كه كافي باشد. مردم به پيامبر اشكال كردند كه چرا اين طور دعا كرديد؟ پيامبر فرمود: به فرد اولي نفرين كردم. و اين هم اگر خيلي داشته باشد، ديگر از گلوي خودش هم چيزي پايين نميرود. قرآن ميفرمايد: گاهي به برخي خيلي ميدهيم تا او را زجر دهيم. <إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا>(توبه/55) يعني به او چيزي ميدهد تا او را عذاب كند، چون وقتي به او داد خواب از سرش ميپرد. ما حديث داريم گاهي افرادي كه پول آنها بركت ندارد، خدا در سرشان مياندازد كه بنايي كنند. البته فرق اينها با قارون اين است كه زمين قارون و پولش را با هم گرفت، اما زمين اول پولهاي ما را ميگيرد، بعد كه پولمان تمام شد، خودمان را ميگيرد. قرآن در مورد قارون ميفرمايد: <فخسفنا به و بداره> يعني خودش و خانهاش را با هم گرفت. ولي درمورد ما «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ»(قصص/81) يعني اول پول و خانه را و سپس ما را خواهد گرفت.
مهم قيمت خانه و استخر داشتن آن نيست يا اين كه چه ماشيني داري. مهم اين است كه تا بحال چند نفر را با آن سوار كردهاي؟ غصه خواهند خورد كساني كه دارند ولي استفاده نكردهاند. هارون الرشيد لحظهي مرگ گفت: قبري كنار بستر من بسازيد و ساختند. سپس به قبر نگريست و گفت: «ما أَغْنى عَنِّي مالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ»(بقره/29-28) قدرت داشتم، پوچ شد. زور داشتم، پوچ شد و مال داشتم هيچ شد و اين را گفت: و به درك رفت. پس سعي كنيم از چيزهايي كه داريم استفاده كنيم. گاهي افراد حتي در چيزهايي بخيل هستند كه استفاده از آن باعث كم شدن هم نميشود. مثلاً ميايد زير درخت بنشيند، ميگويد: بلند شو برو. خوب، كم كه نميشود ولي روح خبيثي دارد.
حديث داريم اگر كسي برود مكه و عوض نشود، شترش حاجي شده است و خودش حاجي نيست. چون قديم با شتر حج ميرفتند. قرآن در مورد كعبه ميفرمايد: «وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتيقِ»(حج/29) پيرامون خانهاي كه عتيق است، طواف كنيد. عتيق به معناي آزاد است يعني پيرامون خانهي آزاد طاف كنيد تا درس آزادي بگيريد. خود قرآن هم به كسي بند نيست «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى»(نجم/4) پيابر هم بند به كسي نيست و هيچ بيعتي بر گردن پيامبر نيست.
بد نيست نكتهي لطيفي بگويم. تمام كساني كه بر پيامبر حق داشتند، مثل اين كه شير داده بودند و. . . همه تا 40 سالگي از دنيا رفتند و در آن زمان هيچ كس بر پيامبر حقي نداشت. اما مسلماناني كه قرآن و كعبه و پيامبر آزاد دارند، خودشان آزاد نيستند. قرآن ميفرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»(مومنون/2-1) يعني مقدار نماز مهم نيست مهم اين است كه در نماز خاشع باشي.
كسي همين طور كه نماز ميخواند با ريش خود بازي ميكرد. امام قدري به او نگريست و گفت: او اگر حضور قلب داشت چنين نميكرد. اما گاهي ما در نماز همهي كارهايمان را انجام ميدهيم و ما فراموش ميكنيم در حضور خداهستيم. ما اگر در جلوي دوربين عكاسي باشيم فراموش نميكنيم. قرآن ميفرمايد: «أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن»(نساء/82) قرآن ميفرمايد: با تدبر قرآن بخوان و نميگويد: چقدر بخوان. حضرت فرمود: من ميتوانم در يك روز تمام قرآن را بخوانم، ولي اين كار را نميكنم. چون ميخواهم فكر كنم و وقتي به آيات بهشت رسيدم بگويم: خدايا به من لطف كن و وقتي به آيات جهنم رسيدم بگويم: خدايا مرا ببخش و. . . پس چقدر خواندن مهم نيست. و چقدر سن بسيجيهاي ما كم بود و مثلاً بچهاي 13 ساله بود. ولي چگونگي كار آن قدر مهم بود كه رهبر انقلاب فرمود: رهبر من همان پسر 13 ساله است. دانش آموزان و محصلين ما چقدر كتاب ميخوانند و مقدارش آن قدر زياد است كه شب امتحان درسهاي مختلف را باهم قاطي ميكنند، ولي چگونگي و تحليل وجود ندارد و هضم نميشود.
در سخنرانيهاي مسجد ممكن است 2 ساعت حرف بزند، ولي هيچ نداشته باشد. اما اگر مثل مكتب باشد و 10 دقيقه آقا صحبت كند و همه با قلم و دفتر بيايند و شبي دو تا حديث خوانده شود، همهي مسجديها مثل اصحاب امام صادق(ع) ميشوند كه هزار يا 10 هزار حديث حفظ بودند.
شيشهي گلاب مهم نيست اگر چه بزرگ است ولي شيشهي كوچك عطر مهم است. «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»(قدر/3) «لَيْلَةُ الْقَدْرِ» هم يك شب است ولي «خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» يعني از هزار ماه برتر است يعني 83 سال و خوردهاي. پس مهم نيست چقدر پول داري يا درس خواندي يا چقدر عمر كردهاي. مثل پيرزنها كه مينشينند و نوه و نتيجههاي خود را ميشمارند و. . .
خلاصه در اسلام چگونگي مهم است و قرآن چند مرتبه ميفرمايد: «وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»(مائده/103)، «بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ»(نمل/61) و از اكثريت انتقاد كرده است. پس ببينيم چه كردهايم و چه ميتوانيم بكنيم و ما خيلي بيش از اين كه هستيم ميتوانيم كار انجام دهيم. اگر به ما بگويند: چقدر قدرت دويدن داري؟ ميگوييم: 2 كيلومتر. ولي اگر يك گرگ دنبال ما بدود 30 كيلومتر ميدويم و ما هم هنوز همهي استعدادهايمان شكوفا نشده است. اگر قويها ضعفا را كمك كنند، قويها تجديديها را كمك كنند، محلي كه همه پول دارند بنشينند بگويند ما مشكل فلان روستا را حل كنيم و. . . خيلي از مشكلات حل خواهد شد.
خدايا، به حق محمد و آل محمد به ما توفيق بده اعمالمان از كيفيت و كميت عالي برخوردار باشد. خدايا، عمر ما مهم نيست به عمر ما بركت بده تا دقايق آن با بركت باشد. پيامبر دعا ميكند و در قرآن ميگويد: «وَ جَعَلَني مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ»(مريم/31) مهم نيست چقدر عمر كنم، مهم اين است که بركت داشته باشد. 30 سال با بركت از صد سال بي بركت بهتر است. خدايا، عمر، حرف، بيان، قلم، بچه و خانهي با بركت به ما عنايت بفرما.
آخوندي در آفريقا من را به خانهاش برد كه اتاقي 10متري داشت و گفت: هزار بچهي سياه پوست را در اين اتاق قرآن ياد دادهام و اتاقش هم سياه بود. ولي ما اين قدر خانهها و اتاقهاي بزرگ داريم ولي يك بار هم نشده است كه در آن اتاق بچههاي كوچه را كه ول هستند، در آن جمع كند و بستني به آنها بدهد و يك حديث به آنها ياد بدهد. اين قدر سالنها بلا استفاده هستند و اين قدر در اتاقهاي تنگ قرآن ياد گرفتهاند و اسلام آموختهاند. خدايا به خانه، بيان و فكر، نسل و ذريهي ما بركت، كيفيت و چگونگي مرحمت بفرما. رهبر عزيز انقلاب را به سلامت بدار. خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»