ظهور منجی و سفر به سرزمین موعود
خرافه دیگری كه صهیونیستها آن را در قالب سینمایی مصادره به مطلوب كردهاند، مسأله «ظهور ناجی» و «سفر به سرزمین موعود» است. اما ناجی این قبیل فیلمها نه آن منجی است كه بشریت در انتظار اوست. صهیونیستها در سیری تاریخی، نخستین ناجی خود را «داود نبی»علیه السلام میدانند كه به زعم ایشان پهلوان اسطورهای قوم یهود است و هم اوست كه عشیره بنیاسراییل را از ستم جالوت سنگدل میرهاند.
به همین دلیل نیز ستاره شش پر منتسب به او را به عنوان علامت مقدس و سمبل خویش برگزیدهاند. دومین ناجی قوم یهود «موسای نبی»علیه السلام است كه احكام ده گانه شریعت یهود را از جانب خدا برای قوم بنیاسراییل آورده و آنها را از رنج بردگی فرعون نجات داده است. ارادت صهیونیستها به انبیای بنی اسرائیل علیهم السلام نه به خاطر مقام نبوت، كه به دلیل احراز مقام منجی و یا پادشاهی بر «قوم بنیاسراییل» است. لذا ازایشان نیز با رویكردی نژادپرستانه یاد میكنند…
از نظر صهیونیستها، یهودیان پیش از آنكه پیروان یك آیین الهی تلقی شوند، یك اَبرنژادند و به همین دلیل نیز در مواقع عسرت و سختی، ناجی دیگری از میان آنها ظهور میكند و ایشان را به «سرزمین موعود» میبرد. از آنجا كه فرزند اولین ناجی قوم یهود (سلیمان فرزند داود نبی علیهما السلام) تمام دنیا را به تسخیر خود درآورد، صهیونیسم بینالملل نیز فرمانروایی بر ملك سلیمان را حق طبیعی خود میداند و به همین دلیل هم داعیه سلطنت بر تمامی دنیا را دارد در صورتی که حکومت حضرت یک حاکمیت الهی بود و اینان دنبال حکومتی دنیوی و طاغوتی هستند.
لذا افسانه «نیل تا فرات» تنها مقدمهای بر نقشههای جهانی صهیونیسم و قوم یهود است. موسی علیهالسلام نیز (به عنوان دومین ناجی)، قوم بنیاسراییل را از ستم فرعون رهایی بخشید و از دریا عبور كرد. از آن تاریخ، یهود در انتظار سومین ناجی خویش است که معتقدند بعد از جنگ بزرگ آخرالزمان سومین نجات بخش (مسیح) ظهور خواهد کرد و پادشاهی یهود را بر فلسطین کامل می کند و بهشت زمینی را ایجاد می کند.
البته از آن تاریخ تا امروز منجیان كوچكتری نیز ظهور كردهاند. مثلاً ویل دورانت در مجموعه «تاریخ تمدن»: «كریستف كلمب» را یك یهودی پرتغالیالاصل (60) میداند كه] ظاهرا[ به منظور كاستن از مصایب یهودیان در اروپای قرن پانزدهم، سفری مقدس را در جستجوی ارض موعود آغاز كرد و در نهایت به آمریكا رسید و به اصطلاح کاشف آمریکا است! به همین دلیل صهیونیستها آمریكا را سرزمین موعود خود میدانند و شهر نیویورك نیز از دیرباز به عنوان پایتخت صهیونیسم بینالملل شناخته شده است. اما آیا به راستی چنین است؟
آمریکائی که قبلا نقشه آن در آسیای صغیر یعنی در مرکز تمدن اسلامی در دوره جنگهای صلیبی توسط مسلمانان ترسیم شده بود (61) و کلمب بعد ازفتح آندلس با دزدیدن نقشه مسلمانان و با همکاری دربار اسپانیا به سمت آمریکا حرکت کرد. (62) به عقیده استاد «جلال الدین همایی» ، «ابوریحان بیرونی» چند قرن قبل از کلمب نقشه ای از راه رسیدن به این قاره تهیه کرده بود. (63) در صورتی که طوری از کشف (!) آمریکا توسط کریستف کلمب تبلیغ می شود که انگار انسانهای متمدنی که آنجا بودند و قبل از ورود غاصبانه جناب کلمب در آنجا زندگی می کردند و دارای تمدنی پیشرفته چون «مایاها» بودند (که ساختمانها و جاده های پیشرفته ای حتی در منماطق صعب العبور کوهستانی ، آن هم حدود 500 سال پیش می ساختند) ، اصلا انسان نبودند و حضرت کلمب باید رفته و بر وجود آنها مهر تأیید بزنند! البته او و یاران مستکبرش نه تنها مهر تأیید نزدنند که اکثر مردم بومی آمریکا را به سلاخی کشیدند و تعداد زیادی را به بردگی کشیدند و دخترانشان را مورد تجاوز و تعدی قرار دادند و برای مردم آنجا حتی شأن یک حیوان دست آموز را هم رعایت نکردند.
کلمب خود انسانی حیوان صفت و شهوت ران و طلا پرست بود و پسر حرامزاده ای هم از خانمی به نام «بئاتریس» داشت (64) و در سفر دوم خود طی 13سال از 250،000بومی یک منطقه از آمریکا فقط 60000 نفر را زنده گذاشت و بسیاری از باقی مانده ها را نیز به روسبی گری و بردگی مجبور کرد و 50 سال بعد بیش از 500 بومی باقی نماندند (65) اما بسیاری از غافلان یا مغرضان ابا هدف ترویج فرهنگ یهودی- غربی از کلمب چهره ای انسان دوست و قهرمان ساخته اند مثل ویل دورانت و کتاب کریستف کلمب از انتشارات فرانکلین.
بر مبنای همین الگوی اساطیری، هالیوود تا كنون سفرهای اسطورهای بسیاری را به تصویر كشیده و سینمای اروپا نیز به رقیب آمریكایی خود تأسی كرده است. فیلمهایی نظیر: مجموعه «ایندیاناجونز»، «دنیای آب»، «سفر به غرب وحشی»، «دون فیتز كارالدو» و «خوشههای خشم» بر مبنای همین الگویروایی ساخته شدهاند. همچنین فیلمهایی که سرخپوستان و مالکان اصلی آمریکا را انسانهایی وحشی و بی تمدن و ساده نشان می دهند در همین راستا ارزیابی می شوند.
نقد فیلم ماتریکس
فیلم مشهور «ماتریكس» با رویكردی نمادین به اساطیر كهن قوم یهود، قصه ظهور منجی و سفر به آرمانشهر یهود (ZAYAN یا ZION) را به تصویر میكشد. ناگفته نماند كه «زایان» یا همان «صهیون» نام كوهی مقدس در بیرون از شهر اورشلیم است كه صهیونیستها نام آن كوه را بر آیین خویش نهادهاند.
در فیلم «ماتریكس» دنیا اسیر تاریكی است و تنها چند انسان آزادیخواه در یك زیردریایی اسرارآمیز كه به كشتی نوح علیه السلام نسب میبرد، با این دنیای تاریكی در ستیزند. مقصد زیردریایی همان آرمانشهر «زایان» است كه فقط ناخدا و رهبر گروه «كاپیتان مورفی» نشان دقیق آن را میداند. مورفی خود نیز از نیروهای فرمانروایان شهر زایان است. ولی مورفی بدون امداد یك منجی نمیتواند بر امپراطوری ماتریكس غلبه كند و این بار منجی یا پیامبر جدید را از بین متخصصین كامپیوتر برمیگزیند!
«نئو» در حقیقت همان « New christ» یا «مسیح جدیدی» است كه بر خلاف عیسی مسیح علیهالسلام، (66) نه از میان پارسایان، كه از بین تكنیسینها انتخاب میشود! در نتیجه پیامبر آخرالزمان به جای آنكه: «تئوریسین» باشد، یك «تكنیسین» است.
در ادامه فیلم، مورفی طی آموزشهای سخت، تمام تكنیكهای نبرد با ماتریكس را به پیامبر جدید خود میآموزد و از او یك ماشین كشتار جمعی میسازد و اینها همه نماد مادی گرائی و تسلط فلسفه حس گرایی و کنار زده شدن عقل و دین که در فلسفه و زندگی غربی است.
در پایان فیلم، هنگامی كه مورفی توسط اسمیت (كه تمثیلی از شیطان مدرن است) اسیر شده و برای افشا كردن نشانی شهر «زایان» تحت شكنجه قرار گرفته، منجی قهرمان به همراه دستیار مؤنثش با كولهباری از سلاحهای آتشین از راه میرسند و در نبردی سخت و نابرابر، طومار امپراطوری ماتریكس را در هم میپیچند. در قسمتهای دوم و سوم فیلم با ترویج شکاکیت و حیرانی و به هم ریختن مرزهای دنیای واقع و مجازی بنیان فکری مخاطبان ظاهر اندیش را از هر ایدئولوژی و استحکامی خالی می کند.
كلام آخر آن كه صهیونیسم بینالملل با ترویج خرافات و افسانه های دروغ از طریق سینما، به نوعی جهانی سازی اسطورهای دست زده و قصد آن دارد تا باورهای خرافی خود در زمینه:
«شیطان»، «پایان دنیا»، «ظهور منجی یهود»، « سفر به سرزمین موعود» ، «تشكیل امپراطوری جهانی» و «اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل» را به سایر اقوام و ادیان و ملل نیز تسری میدهد.
رواج فساد
«بگذار ملت آمریكا برای یك بار بفهمند كه این نه یك انحطاط طبیعی، بلكه توطئه حساب شده و ویرانگری است كه ما را احاطه كرده است…»
این جملهای است كه «هنری فورد» آمریكایی قریب هشتاد سال پیش در روزنامه مشهور «دیربورن ایندیپندنت ـ Dear Born Indipendent» نوشت و آمریكاییان را از سقوط در منجلاب فساد مادی و انحطاط اخلاقی بر حذر داشت. او در سلسله مقالات معروف خود از جریان سازماندهی شده و نظاممندی سخن گفت كه تدریجاً با ترویج لیبرالیسم اخلاقی و تساهل اعتقادی، جامعه آن روز آمریكا را به سمت فساد و تباهی سوق میداد.
در حقیقت هدف او آن بود كه ملت آمریكا را از خطر شكلگیری امپراطوری فرهنگی و اقتصادی یهود در این كشور آگاه سازد و بر این باور بود كه یهود بینالملل به حكومت بر آمریكا اكتفا نكرده و در صدد برپایی حكومت جهانی است. «هنری فورد» با تیزبینی خاص خود دریافته بود كه مسأله یهود در آمریكا به قلمرو سیاست و اقتصاد محدود نمیشود و ساحت فرهنگ و هنر و رسانههای جمعی را نیز در بر میگیرد. فورد، سینمای آمریكا را ماهیتاً یهودی میدانست و آن را مهمترین و مؤثرترین ابزار تبلیغی یهودیان بر میشمرد. او بر این باور بود كه یهودیان از طریق سینما سعی در تخریب و انهدام ارزشهای اخلاقی و مبانی اعتقادی جامعه آن روز آمریكا دارند.
«هنری فوردِ» در كتاب معروف خود تحت عنوان «زندگی و كارمن» اینگونه مینویسد:
« در این كشور جریانهای مشخص و صاحب نفوذی مشاهده میشوند كه به نحو محسوس در ادبیات، سرگرمیها و رفتار اجتماعی، كاستی و فساد به بار میآورند. تجارت از سلامت ذاتی خویش دور مانده و كوچك شمردن معیارها و اصول اخلاقی به نحو فراگیر در همه جا احساس میشود. این كه این اعمال نفوذهای مخرب همگی به سرچشمه نژادی واحدی باز میگردد، واقعیتی است كه باید آن را جدی تلقی نمود.
ما مدعی آن نیستیم كه حرف آخر را در خصوص یهودیان مقیم آمریكا بیان داشتهایم، بلكه صرفاً نفوذ كنونی یهود را در این كشور توصیف میكنیم. مخالفت ما صرفاً با اندیشههاست. اندیشههای دروغینی كه بنیه اخلاقی ملت ما را تضعیف میكنند این اندیشهها از منابعی سرچشمه میگیرند كه به سهولت قابل شناساییاند و صرفاً از طریق افشاگری و آگاهساختن افكار عمومی جامعه میتوان از پیشرفت آنها جلوگیری كرد. تأثیرگذار بر محیط خویش را بازشناسند. بگذارید ملت آمریكا برای یك بار بفهمند كه این نه یك انحطاط طبیعی، بلكه توطئه حساب شده و ویرانگری است كه هم اكنون ما را احاطه كرده است.»
هنری فورد در كتاب خود بر سنتها و سجایای اخلاقی و اعتقادی نژاد آنگلوساكسون تأكید میورزد و آن را پایگاه مطمئنی برای مقابله با توطئه جهانی یهود میداند. شكی نیست كه «فورد» با طرح این مسأله همان خطایی را مرتكب میشود كه خود او یهود را به آن متهم ساخته است. اما چنین به نظر میرسد كه تأكید او بر نژاد انگلوساكسون در واقع دفاع از سنن و فضایل اخلاقی و اعتقادات مثبت و سازندهای است كه وی در این نژاد بشری متبلور دانسته و بر این باور است كه در روند مقابله با ترویج فساد، فحشاء، بیبند و باری و در یك كلام مبارزه با لیبرالیسم اخلاقی یهود، میتوان بر این ارزشهای نهادینه شده در نژاد انگلوساكسون تكیه كرد.
امروز قریب هشتاد سال از انتشار مقاله افشاگرانه «هنری فورد» در جراید آمریكا میگذرد و معالاسف بسیاری از پیشبینیها و هشدارهای او به جامعه آمریكا محقق شدهاند. (67)
دولت اسراییل در سرزمین اشغال شده فلسطین ایجاد شده و عملاً زمام سیاستهای داخلی و خارجی آمریكا را در دست گرفته است. آنگونه كه میتوان مدعی شد آمریكا به عنوان بازوی قدرتمند صهیونیسم در سطح جهان عمل میكند. اخلاقیات ملت آمریكا آنچنان رو به زوال رفته است كه صاحبنظران اجتماعی و اندیشمندان دینی به كلی از آینده این ملت قطع امید كردهاند. موسیقی جاز و بیریشه كه برخی كارشناسان آن را برگرفته از موسیقی ییدیش (YIDISH) یهودیان میدانند، در تمامی زوایای جامعه آمریكا (و از جمله سینمای هالیوود) رخنه كرده و روان پریشان جوانان غربی را به تسخیر خود درآورده است. گروههای موسیقی جاز و راك كه زمانی با چند ستاره یهودی (نظیر: «الویس پریسلی» و «رینگو استار») به دنیای غرب معرفی شدند، با گذشت چهار دهه به چنان شهرت و اعتباری دست یافتهاند كه هم اكنون نسل جوان آمریكا «مایكل جكسون» یهودی را از تمام مقدسین كلیسا برتر میدانند. در دهه شصت میلادی گروه موسیقی بتیلها از سر مزاح اعلام كرده بود كه « از خدا نیز معروفتر است» و امروز گروههای موسیقی شیطان پرست عملاً بیرق جنگ با خدا را برافراشتهاند.
اشتیاق جنونآمیز نسل جوان آمریكا به این نوع خاص از موسیقی را در فیلم «دیترویت شهر موسیقی راك» به وضوح میتوان دید. انگار سرشته تمامی امور از دست متصدیان فرهنگ عمومی جامعه رها شده و از والدین آمریكایی و اروپایی و حتی شرقی هم كاری ساخته نیست. (البته اگر بخواهند می توانند با تکیه بر فرهنگ و عرفان غنی دینی در مقابل این سیل بنیان برافکن سدها ی مستحکمی بزنند ؛ چرا که تمدن مادی غرب ، پوشالی و پوک و توخالی است و هیچ حرف جدی برای گفتن ندارد) برای درك عمق این فاجعه، كافی است فیلمهای چند دهه قبل هالیوود را در كنار تولیدات امروز آن قرار دهیم و با یك مقایسه كوتاه زوال ارزشهای اخلاقی انسان غربی را به وضوح ببینیم.
در سینمای امروز هالیوود، روابط جنسی میان نوجوانان آمریكایی و به تبع آن تولد فرزندان نامشروع و مشكلات اجتماعی ناشی از این پدیده سوژهای جذاب و در عین حال كاملاً طبیعی تلقی میگردد. در این قبیل فیلمها، حتی والدین نوجوانان فریب خورده نیز از رفتار فرزندانشان چندان متعجب نمیشوند و بیشتر نگران هزینه نگهداری از نوههای نامشروع خویشاند.
امروز صهیونیسم حاكم بر هالیوود هیچ حریمی را محترم نمیشمارد و مقدسترین شئون اجتماعی را «حتی در حوزه دین و كلیسا» به تمسخر میگیرد. در فیلمهای دهه اخیر هالیوود ، پدران متجاوز، مادران خیانتكار، دختران فریب خورده، پسران منحرف و حتی كشیشهای شیطانپرست فراواناند. عشرتكدههای هاوایی و قمارخانههای لاس و گاس به لوكیشنهای دائمی و محبوب فیلمهای آمریكایی تبدیل شدهاند و قصه بسیاری از فیلمهای هالیوود در این فضای لبریز از گناه اتفاق میافتد.
در روزگاری كه پول به نخستین ارزش انسان غربی تبدیل شده، سینمای هالیوود نیز تمامی ارزشهای اخلاقی را در مسلخ پول قربانی میكند. در قاموس هالیوود، فیلم ارزشمند، باید پولساز باشد و برای پولساز بودن یك فیلم باید بر نقاط ضعف خاطبین آن انگشت نهاد و پستترین غرایز و تمنیات نفسانی انسان غربی را به خود او نشان داد. سینمای هالیوود تشنه پول است و این تشنگی را به مخاطبین خود نیز تسری میدهد. افسوس كه عطش پول درمانناپذیر است و آتش آن به هیچ آبی فرو نمینشیند.
در آینه جادوی هالیوود جوان آس و پاسی بر سر میز قمار یك شبه میلیونر میشود و حسرت و دریغ میلیونها بیننده جوان را بر میانگیزد. همزمان خانواده او در مسابقه لاتاری شركت میكنند و بلیط طلایی را از پیرمرد بیماری كه از شوق برنده شدن در مسابقه سكته كرده، میربایند! در تمام این صحنههای پر زرق و برق، بینندگان نیز در لذات رویای این خانواده خوشبخت شریك میشوند و مثل آنان دل و دین به پول میبازند. حال آنكه در پشت صحنه فیلم، فیلمسازان صهیونیست به ساده دلی مخاطبین خویش میخندند.
یکی از بزرگان یهود گفته بود: «ما حكومتمان را با دنیایی از متخصصان علم اقتصاد احاطه خواهیم كرد. به همین دلیل علم اقتصاد مهمترین موضوع آموزشی است كه توسط یهودیان تعلیم داده میشود. كهكشانی از بانكداران، صاحبان صنایع، كارخانهداران، كاپیتالیستها و خصوصاً میلیونرها ما را احاطه خواهند كرد، زیرا عملاً همه چیز با توسل به ارقام تعیین خواهد شد.» با مرور همین چند سطر مییابیم كه از چه رو سینما طی این همه سال در تعیین الگوهای مصرف و هنجارهای اقتصادی مخاطبین خویش همواره پیشقدم بوده است.
رواج خشونت
خشونت آفت دیگری است كه از نخستین سالهای پیدایش سینما با این «هنر ـ صنعت» قرین بوده و امروز صهیونیستها این همزاد دیرین سینما را نیز به نفع مقاصد خویش به كار گرفتهاند. تهیهكنندگان صهیونیست هالیوود در پی سالها تجربه به فراست دریافتهاند كه «خشونت» و «وحشیگری» علیرغم زشتی باطن و نتایج تلخ آن، بر روی پرده سینما ظاهری جذاب و شیرین دارد و همین ظاهر جذاب و فریبنده فیلمهای چند دهه اخیر را از خشونت و كشتار لبریز كرده است. بینندگان این گروه از فیلمها در حین تماشای صحنههای خشونتبار، از لذتی حیوانی لبریز میشوند و در دل شخصیتهایی جنایتكار فیلم را تحسین میكنند. این فیلمها معمولاً ظاهری مقبول و منطقی دارند. بر اساس یك كلیشه رایج، موجود شریری قانون را نقض میكند و مرتكب جنایتی فجیع میشود. متقابلاً قهرمان فیلم كه طرفداران حق و عدالت است واكنش نشان میدهد و با خشونتی مشابه، موجود شریر و همدستان او را از بین میبرد ولی در هر دو حالت این خشونت است كه تقدیس میشود و تحسین مخاطب را بر میانگیزد.
در تحلیل فیلمهای خشن غربی این نکته را نیز باید مد نظر داشت که غربیان برای تربیت سربازانی قصی القلب و حرف شنو چاره کار را در آن دیده اند که چنین فیلمهایی را هر چه بیشتر بسازند ؛ مثلا در بسیاری از فیلمهایی که در مورد جنگ ویتنام ساخته شده است ، با ظرافت سعی می کنند «حس هم ذات پنداری» مخاطب را به نفع سربازان بی رحم آمریکایی که غاصبانه میلیونها ویتنامی را کشتند ایجاد شود و کم کم مخاطب نه تنها هیچ عذاب وجدانی نداشته باشد که از کشته شدن ویتنامی ها (دشمنان آمریکا) لذت هم ببرد.
البته در بسیاری از فیلمهای جدید غربی مرز میان شرارت و خوبی برداشته شده است و گاهی شریرها کار خوب می کنند و یا خوبها عمل شریرانه مرتکب می شوند. بدین وسیله مرز خوبی و بدی در ذهن مخاطب خصوصا جوانان و نوجوانان به هم می ریزد و زمینه برای پوک شدن کامل درون فکر و دل مخاطب فراهم می شود تا راحت تر ارزشهای آمریکایی که چیزی جزء تجلی هوای نفس آدمی نیست را راحت تر بپذیرد و تبدیل به انسانی منفعل و مصرف کننده ای مطیع برای زر سالاران مادی گرا شود.
بسیاری از فیلمهای ظاهراً خشن واجد صبغههای سیاسی نیز هستند و در لایههای زیرین خود، هدف و سیاست خاصی را دنبال میكنند. به عنوان مثال در فیلم «هواپیمای رییسجمهور» یك بازیگر مشهور و البته یهودیالاصل هالیوود، در نقش رئیسجمهور آمریكا ظاهر میشود. گروهی تروریست مسلح هواپیمای رئیس جمهور را میربایند و خانواده و همراهان رئیس جمهور را به اسارت میگیرند. رئیس جمهور آمریكا با آنكه میتواند به تنهایی بگریزد، داوطلبانه در هواپیما باقی میماند و طی نبردی نابرابر و خونین، دشمن را شكست میدهد و خانواده و همراهانش را از چنگ تروریستها آزاد میكند. در پایان ماجرا هم بیننده از همه جا بیخبر، رئیس جمهور آمریكا را تحسین میكند و او را به عنوان رهبر دنیای جدید میستاید!
در فیلم دیگری گروهی تروریست مسلمان، یك هواپیمای خطوط هوایی آمریكا را همراه با مسافرین آن میربایند و با بمب اتمی كه پیشاپیش در هواپیما جاسازی كردهاند عازم پایتخت آمریكا میشود، تا طی اقدامی انتحاری دولت آمریكا را نابود كنند. رفتار تروریستهای مسلمان با مسافرین بیپناه هواپیما، بسیار خشن و بیرحمانه است. آنها حتی به خود نیز رحم نمیكنند و هر مخالفتی را با گلوله پاسخ میگویند. سیاستمداران انسان دوست آمریكایی كه نمیتوانند هواپیما را با مسافرین آن نابود كنند، یك گروه ویژه كماندویی را (كه دو بازیگر معروف یهودی در آن ایفای نقش میكنند) به داخل هواپیما میفرستند و این گروه ویژه طی عملیاتی متهورانه تمامی تروریستهای مسلمان را میكشند. بمب اتمی را خنثی میكنند و هواپیما را سالم بر زمین مینشانند. باز هم آن چه باقی میماند خاطره شجاعت و نوع دوستی آمریكاییهای ضدتروریست است.
امروزه رد پای سكس، پولپرستی و خشونت را در فیلمهای خانوادگی و آثار ویژه كودكان نیز میتوان دید. ظاهراً استودیوهای هالیوود دیگر هیچ حریمی را محترم نمیدارند و در صدد جهانی ساختن ضد ارزشهای اخلاقی خویشاند. كلام آخر آن كه صهیونیسم بینالملل در عرصه سینما با سوء استفاده از سه قوه شهویه، وهمیه و غضبیه انسان در صدد ترویج مفاسد اخلاقی، غفلت و پولپرستی و خشونت برآمده و در تمامی این موارد، منافع سیاسی خود را دنبال كرده است. دیگر در آستانه قرن بیست و یكم، این بازی به مراحل پایانی خود نزدیك میشود. با یك مرور كوتاه بر اعمال صهیونیستها در کشورهای مختلف و مندرجات کتاب کاهال و پروتكلهای جهانی صهیونیسم و سایر مکتوبات پیشوایان بی رحم صهیون ، به سهولت میتوان دریافت كه بسیاری از نابسامانیهای كنونی عالم ، صورت تحقق یافته همان برنامههایی است كه قریب یك قرن پیش تئوریسینهای صهیونیسم با تکیه بر تجربیات پیشینیان مادی گرایشان طراحی کرده اند (68) ؛ ولی آینده را هوشیاری مردم امروز خواهد ساخت. (69) سحر سامری تنها مردم جاهل را میفریبد و آغاز حكومت عقل پایان پادشاهی تزویر سامری است. (70)
منابع
1 – برای اثبات این مطلب دلایل و شواهد بسیار زیادی موجود است که در انتهای جزوه می آید.
2 – مانند سفر پیدایش ، باب 15 و سفر خروج ، باب 6 و سفر یوشع باب 1 و …
3- اعمال رسولان ، باب 9.
4- مجموعه مقالات پروتستانیسم یهودی ( ناگفته های فرایند صهیونیستی شدن تمدن غرب ) در صفحه پاورقی کیهان از 23 مرداد82 تا 12 شهریور 82 در این زمینه توضیحات مبسوطی داده است.
5- دایره المعارف یهود(جوداییکا) ، جلد11، صفحه 584 .
6- همان جلد 14 ، صفحه 21 .
7- روزنامه کیهان، مورخه 27/5/82 ، صفحه 8
8- سفرپیدایش، باب34.
9- سفرپیدایش ، باب11.
10- سفرسموئیل اول ، باب 15.
11- باب پادشاهان .
12- قرآن کریم ، سوره بقره ، آیات 67تا73 وسایر آیاتی که در این مورد است .
13- سفرخروج ، باب 32. در تورات این داستان به حضرت هارون علیه السلام نسبت داده می شود . اما قطعا آن حضرت چنین نکرده و فردی که این نحوه بت پرستی را رواج دادبه اسم « شمروی بن یساکاربن یعقوب » در میان یهودیان معروف است و مسلمانان او را سامری می نامند .
14- ما با دلایل عقلی دراسلام ثابت می کنیم که تمام پیامبران الهی معصومند وهیچ گونه خطا واشتباهی ندارند
15- کتاب مبانی فراماسونری ، تالیف گروه تحقیقات علمی ، ترجمه جعفر سعیدی ، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ،چاپ دوم ،1376، تهران ، فصل علمای ماسون، صفحه 264.
16- قرآن کریم ، حجر/39، انفال/48، عنکبوت/38.
17- قرآن کریم ، آل عمران/175، زمر/36.
18- قرآن کریم ، حج/4.
19- قرآن کریم ، بقره/36، ناس/4و5، انفال/11.
20- قرآن کریم ، انعام/112و113، مومنون/97.
21- قرآن کریم ، شعراء/221و222.
22- شعراء/223.
23- یونس/7.
24-انعام/68.
25-اسراء/27.
26- مریم/73و74،داستان قارون.
27- بقره/268، نساء/20.
28- بقره/268.
29- اعراف/30.
30- زخرف/37، انعام/116، بقره/91.
31- انعام/116.
32- بقره/111، صافات/69.
33- نساء/118و120
34- بقره/97و98و99، غافر/83.
35- انعام/68 .
36- بقره/14
37- نساء/118
38- بقره/102
39- بقره/75،76،78.
40- بقره/75.
41- بقره/88.
42- تکاثر/1و2.
43- نهج البلاغه استاد محمد دشتی ، خطبه 97.
44- زخرف/ 36و37.
45- زخرف/40
46- شرکت فالکون از آن عماد فایدمصری مشهور به دودی بود .صهیونیستها بعد از موفقیت فیلم این کمپانی به نام « ارابه آتش» ، این شرکت را با تهدیدکردن صاحبش به مرگ با بهایی بسیارپایین تر از قیمت روز از چنگ او درآوردند.(برای مطالعه بیشتر به روزنامه کیهان ، مورخه فروردین80 ،مقاله توطئه صهیونیسم برای سیطره برسینمای جهان – 2ویا کتاب«اسرائیل هنر مصر را می رباید » نوشته محمد الغیطی مراجعه کنید.)
47- در رابطه با این فیلم مراجعه کنید به کیهان ، 22/2/80 ، صفحه 12.
48- فرانکی همان جان کلود ون دام یهودی است و آرنولد یکی ازاعضای حزب جمهوری خواه آمریکاست که ثروت زیادی را از طریق بازی در این فیلمها اندوخت و در سال 2003 میلادی فرماندار کالیفرنیا شد و قطعا کسی بدون حمایت صهیونیست ها نمی تواند به چنین مقامی در آمریکا دست یابد .
49- برای مطالــعه بیشتر در باب تاثیرات وحدت بخش سمبلها و نمادها و زبان درمیان یک گروه یا قوم خاص می توانید به کتابهای هنر و فصل اول و دوم کتاب مبانی فراماسونری مراجعه کنید.
50- در اکثر این فیلمها مسلمانان انسانهای ضعیف و شهوتران و خائن و متعصبی هستند که در قصاوت قلب و فساد اخلاقی و تجاوز همتا ندارند و غالبا شخصیت مقابل اینها یهودیان امانت دار و مهربان و تحصیل کرده ای هستند که مورد تعدی قرار گرفته اند و با شجاعت و زیرکی حق خود را باز پس می ستانند. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب « نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری و سازمانهای بین المللی» نوشته فوادبن سید عبدالرحمن الرفاعی ، ترجمه حسین سرو قامت ، نشر کیهان ،چاپ اول ، 1377، صفحه 48 و روزنامه کیهان ، مورخه 13/5/80 ، صفحه 12 ، مراجعه کنید.
51- برا ی مطالعه بیشتر رجوع کنید به کیهان ،22/2/80 ، صفحه 12 ، مقاله «اهریمن صهیونیسم در بازار مکاره کن» و کیهان، 16/3/80 ، صفحه 12 ، مقاله «جایزه ویژه جشنواره برلین برای یک فیلم صهیونیستی» و کیهان ، 13/5/80 ، صفحه 12 ،
مقاله «ستاره اسکار صنعت یهودی»
51 – جزوه یهود و هنر(2)، سخنرانی استاد شمس الدین رحمانی در تاریخ 19/4/ 82 .
52 – برای مطالعه مفصل تر مراجعه کنید به روزنامه جام جم ، سه شنبه 20/8/82 ، صفحه 6 ، مقاله دزد دریایی کتاب صلح می دزدد.
53- در مورد صحت این تحلیل در باره کارتون گالیور می توان به حرفهای بعغضی استراتژیست های جیره خوار دولت صهیونیستی آمریکا که دقیقا همین تشبیهات را به کار برده اند ، اشاره کرد.
54- جزوه یهود و هنر(2)، سخنرانی استاد شمس الدین رحمانی در تاریخ 19/4/ 82.
55- ترجمه تفسیری فارسی کتاب مقدس ، چاپ انجمن بین المللی کتاب مقدس انگلستان ، 1995میلادی ،سفر میکاه ، باب 5 ،فقره 9و8. در بعضی ترجمه های دیگر درادامه دارد : « دست تو بر خصمانت بلند خواهد شد و جمیع دشمنانت منقطع خواهند گردید . »
56- همان گونه که در تاریخ فلسفه غرب می بینیم با کنار زدن دین از صحنه زندگی بشر ابتدا عقل خود بسنده بشری و سپس
حواس ظاهری و مادی را در هدایت بشر و دفع مشکلات او کافی دانستند ولی کم کم اندیشمندان پست مدرن علیه این وضعیت قیام کرده و همین تفکرات را دلیل وضعیت نگران کننده و به بن بست رسیده تفکر در غرب می دانند. برای مطالعه بیشتر می توانید به کتاب «زندگی در عیش، مردن در خوشی » و « تکنوپولی » اثر نیل پستمن ، جامعه شناس آمریکایی و یا کتاب «سیطره کمیت و آخرالزمان » اثر «رنه گنون » مراجعه کنید .
57- قسمت دوم و سوم این فیلم با بودجه مستقیم اسراییل ساخته شد
58- نکته ای که باقی می ماند این است که ما باید با دقت درمبانی فلسفی این فرقه که همان شکاکیت و سوفسطاییسم و شالوده شکنی است دقت کنیم و متوجه باشیم که این فلسفه ها نتیجه فاصله گرفتن سیر اندیشه فلسفی در غرب از عقل سالم و دین می باشد و این هشداری است به دانشوران فرهیخته ما که بیدا اشندو تیز بین و اسیر بعضی اصطلاحات پر طمطراق و گول زننده فلسفه و علوم غرب نشوند و حتما در مطالعه مباحث عقلی به دقتهای مو شکافانه علمای منصف و منتقد مسلمان و غیر مسلمان هم نظری داشته باشند و محصولات پر زرق و برق تکنولوژیک چشم آنها را پر نکند و به عوارض منفی تکنولوژی هم نظری بیفکنند. در این رابطه اساتیدی چون امام خمینی(ره) ، حضرت آیت ا… خامنه ای، علامه سید محمد حسین طباطبائی ، علامه شهید مطهری ، علامه محمد تقی جعفری ، علامه مصباح یزدی ، علامه جوادی آملی ، شهید سید مرتضی آوینی ، دکتر سید احمد فردید ،استاد محسن غرویان ، رنه گنون ، پروفسور حمید مولانا ، نیل پستمن ، مرحوم سید منیرالدین هاشمی ، حجت الاسلام سید مهدی میر باقری ، دکتر رضا داوری اردکانی ، دکتر محمد مددپور ، پرفسور روژه گارودی ، استاد حمید پارسانیا ، استاد حسن رحیم پور ازغدی ، دکتر حسن عباسی،استاد شهریار زرشناس ، دکتر حسن بلخاری ، استاد شفیعی سروستانی و… به طور مفصل و از مناظر گوناگون به بحث پرداخته اند و آثار آنها برای تدقیق و تحقیق موجود است.
59 – آخرین سفر کتاب مقدس ، سفر مکاشفه ، خصوصا باب 16 ، فقره 16: « آنگاه تمام لشگرهای جهان را در محلی گرد آوردند که به زبان عبری آن را حار مجیدون (یعنی تپه مجدو) می نامند.»
60- ویل دورانت در نوشتن تاریخ تمدن از جانب داری یهودیان و توجیح بعضی جنایات آنها ابایی ندارد ؛ به علاوه همسر او «آریل» که یک یهودی بود همکار و مشاور شوهر خود در جمع آوری تاریخ تمدن بود و لذا به نوشته های او نمی توان اطمینان کرد ، مثلا برخی نویسندگان مسلمان و غیر مسلمان در بسیاری از مباحث مربوط به تاریخ آمریکا خدشه کرده اند. حتی برخی از یهودیان می گویند حدود 2000 سال قبل از کلمب قاره آمریکا کشف شده بوده است. در مطالعات تاریخی باید به شدت محتاطانه برخورد کرد که دستهای زیادی خصوصا از جانب یهودیان در تحریف تاریخ فعال بوده و هستند. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به: پژوهه صهیونیت ، جلد اول ، نشر موسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه ، چاپ اول ، دی 1376، مقاله « سفر کریستف کلمب ، بازیابی نقش یهود » ، اثر محمد طیب و کتاب سفر به ولایت عزراییل ، اثر جلال آل احمد ، نشر رواق ، تهران ، 1363 ، صفحه 72
61- ویژگی های قرون جدید ، مجموعه آثار31 ، دکتر علی شریعتی ، نشر چاپخش ، تهران شهریور 1364 ، صفحه 119 تا 126 .
62- ریشه یابی مختصری از تاریخچه گروهها ، محمد رضا اخگری ، تابستان 1363، چاپ اول ، صفحه 3.
63- نشریه گلچرخ ، شماره 1 ، فروردین 1371 ، صفحه 15 و مقدمه «التفهیم» ، صفحه 131
64 – کریستف کلمب ، اثر شارل ورلند ، ترجمه سید جمال موسوی شیرازی ، شرکت توسعه کتابخانه های ایران ، تهران، زمستان 1370 ، صفحه 36 و 37 و تاریخ تولد ویل دورانت ، جلد 6 ، صفحه 316(جالب است که ویل دورانت با این توجیه که بسیاری از بزرگان در آن دوران که عصر سرخوشی بود از این فرزندان حرامزاده فراوان داشتند کلمب را از این عمل زشت تبرئه می کنند!
65 – سفرهای پرماجرای کریستف کلمب ، ساموئل ایلیوت موریسون ، ترجمه ذبیح ا… منصوری ، نشر زرین ، تهران ، 1373 ، صفحه 180 و اعجوبه ها ، اثر احمد مرعشی ، نشر مولف ، مرکز پخش تندر ، سال 1374 ، صفحه 99 و 98 و صفحه636
66 – یهودیان حضرت عیسی علیه السلام را كذاب میدانند ولی مسیحیان و مسلمانان معتقدند ایشان را یکی از بزرگترین و
بهترین پیامبران خدا بوده اند و به آسمان عروج کرده و در آخرالزمان باز خواهند گشت.
67 – برای مطالعه بیشتر میتوانید به مقاله «یهود بین الملل» از همین نویسنده با ترجمه سید محمد آوینی در جلد اول کتاب
«پژوهه صهیونیت» مراجعه کنید.
68 – برای اثبات این مطلب دلایل و شواهد بسیار زیادی موجود است ؛ مثلا می توان به این گفته پرفسور روژه گارودی اندیشمند فرانسوی اشاره کرد که «آمریکا مستعمره اسراییل است» و یا « صهیونیستهای فرانسه بر کل دستگاههای رهبری فرانسه و مراکز اطلاعاتی این کشور نفوذ کرده اند (کتاب محاکمه آزادی ، جلد 2، نشر کیهان ، صفحه 9 ) . » و یا می توان به سخنی از دانشمند دیگرغربی اشاره کرد که: « فرانسه پایگاه اصلی صهیونیستها در قلب اروپا ست.» و یا می توان به انفجار مرکز یهودیان در بوئنس آیرس آرژانین و تبلیغات جهانی صهیونیسم علیه مسلمانان خصوصا ایران اشاره کرد که بعد از سالها منجر به دستگیری هادی سلیمان پور سفیر سابق ایران در آرژانتین داخل خاک انگلستان و سپس افتضاح رشوه گرفتن بعضی از مقامات آرژانتینی از اسراییل اشاره کرد. شاهد دیگر ما قانون ظالمانه دادگاههای نورمبرگ و قانون ضد نژاد پرستی و ضد یهود ستیزی در بسیاری از کشورهای غربی و ژاپن می باشد و همینطور قانون باور نکردنی و عجیب فابیوس-گیسو در فرانسه اشاره کرد که این قوانین حق هرگونه تحقیق و انتقاد از واقعیات و اسطوره های تاریخی قوم یهود خصوصا در مورد جنگ جهانی دوم را از هر متفکر و آزاد اندیشی سلب نموده است. در پنجاه سال اخیر در کشورهای مختلف غربی دانش پژوهان و حقیقت جویان بسیاری به جرم واهی تحقیق در مورد این اسطوره ها به پرداخت جریمه مالی ، زندان ، جمع آوری کتابهایشان از بازار و نابود کردن آنها و حتی تبعید از کشورشان محکوم شده اند که فقط به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
الف. پروفسور روژه گارودی ، دارای دکترای ادبیات از دانشگاه سوربن فرانسه (1952) و دکترای علوم از آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی. وی 36 سال عضو فعال حزب کمونیست فرانسه و 25 سال رئیس مرکز تحقیقات مارکسیستی در کمیته مرکزی حزب بود. او صاحب تألیفات بسیاری می باشد که به خاطر کتاب مستدل «تاریخ یک ارتداد ، اسطوره های بنیانگذار سیاسیت اسراییل» محکوم شد.
ب. پروفسور رابرت فوریسون ، تاریخدان فرانسوی و استاد دانشگاه لیون که بدلیل تحقیق در مورد خطوط قرمز فوق الذکر و رد کشته شدن شش میلیون یهودی در جنگ دوم کرسی استادی خود را از دست داد و حدود 10 بار در خیابان های فرانسه توسط یهودیان با چماق مورد هجوم قرار گرفت و به او لقب « تنها ترین متفکر فرانسه» را داده اند. هنوز از یاد نبرده ایم آخرین کلمات او را در دیدار با گزارشگر مجله صبح از ایران را که حیرت زده و با ناباوری پرسیده بود: « آیا به راستی حرفهای من در یک رسانه گروهی در جهان منتشر خواهد شد!» آری این چنین است آزادی مورد ادعای غرب.
ج. دکتر فردریک توبن مورخ آلمانی الاصل مقیم استرالیا که به دلیل نقد عالمانه کوره های آدم سوزی و اتاقهای گاز آنچنان بر او فشار آو.ردند که تا حد گرفتن پناهندگی سیاسی از جمهوری اسلامی ایران هم پیش رفت.
د. مارتین هوهمن عضو حزب دموکرات مسیحی آلمان که به دلیل متهم کردن یهودیان در کشتار مردم روسیه درانقلاب کمونیستی و مسئول دانستن یهودیان در بر پا کردن جوخه های اعدام ، در آستانه اخراج از حزب و مجلس فدرال آلمان قرار گرفته است.( کیهان ، 21آبان82)
ه. ژنرال راین هارد گوئنتسل فرمانده نیروهای مداخله ویژه ارتش آلمان که در جنگ افغانستان هم شرکت داشتند. وی به دلیل حمایت از گفته های مارتین هوهمن دیوانه خطاب شد و از ارتش المان اخراج شد.
و. رابرت فیسک روزنامه نگار که به دلیل نوشته های خود در مورد مظلومیت مردم لبنان و فلسطین بارها مورد تهدید مرگ قرار گرفت.
ز. آبه پیر که شخصیت علمی فرهنگی بود و به دلیل انتقاداتش مجبور به کناره گیری از کارهای فرهنگی شد.
ح. روز ترویک مفسر و روزنامه نگار در لوموند که مورد اذیت و آزار بسیاری قرار گرفت.
ط. رییس اتحادیه مسلمانان اروپا که به جریمه مالی محکوم شد.
ی. احمد هوبرروزنامه نگار سوییسی که تا کنون صدمات بسیاری از صهیونیستها دیده است .
ک. کشیش لولون ، کشیش ماتیو و ژاک فووه ، هامیان گارودی که در 1983 همراه با یکی ازمحاکمات گارودی در فرانسه محاکمه شدند .( کتاب محاکه آزادی ،اثر روژه گارودی ، جلد2 ، صفحه 14)
ل. یورگن مولمن معاون حزب لیبرال آلمان که از حزب خود اخراج شد (کیهان 21 آبان 82).
م. گرد هونزویک ،نویسنده اتریشی که به یکسال و نیم زندان و تبعید از کشورش محکوم شد .
..و این ایست خیلی بیش از آن است که در این جا پایان پذیرد ……..
69- همان طور که انقلاب اسلامی ما باعث شد که در این طوفان مادی گرایی و انحطاط معنویت، همه انسانها به سمت خداوند برگردند و پایه های پوسیده تمدن ماده گرایی به لرزش درآید؛ به نحوی که یکی از دو قطب ماده گرایی( شوروی ) از هم فرو پاشید و کارشناسان فن تا کنون چندین سمینار در بررسی چگونگی فروپاشی قطب دیگر آن( آمریکا) گرفته اند و اکنون صهیونیسم بین الملل با فشارهای خارجی و عناصر پنهان و آشکار خود در داخل کشورمان سعی دارد که مستحکم ترین سد مقابل خود را بشکند . در این راستا با حمایت مستقیم از بعضی هنرمند نمایان غرب زده و دادن یارانه های مستقیم به بعضی روشن فکر نمایان کور فکر وتعمیق جنگ روانی مطبوعاتی – رسانه ای و پخش شراب و مواد مخدر و سی دی های مبتذل و خراب کاریهای اقتصادی و … اهداف خویش را به شدت تعقیب می کند. لازم است با صلابت اعلام کنیم که تمام تحرکات آن ها را بسیجیان جنبش نرم افزاری شدیدا تحت نظر دارند و اگر لازم شد به زودی با اسم و مشخصات کامل برخی حقوق بگیران رسمی آن ها و شرکت های صهیونیستی فیلم سازی داخلی وخطوط سیر آن ها و کمپانی های قلدر پشتیبان آن ها را افشا خواهیم کرد که ما پشتوانه امان خداوند قادر متعال است که هیچ قدرتی را توان مقابله با او نیست و بر خلاق مادی پرستان آرزویمان شهادت است و ولی فقیهی داریم که در حکمت و بصیرت و شجاعت نمونه ندارد و مهم تر از همه همان گونه که در کتب مقدس ادیان مختلف آمده است امام آخرالزمان را پشتوانه حق و راستی می دانیم نه دنائت و پستی همان گونه که علمای آن ها می دانند ولی اسناد زیادو معتبر خود را در این زمینه در گنجینه ها و پستو های کاخ های پوشالی شان پنهان کرده اند .
70- در تهیه این جزوهعلاوه بر منابعی که در پاورقی ها ذکر شد از این منابعهم استفاده شده است:
§ جزوه یهود در سینما ،جهاد دانشگاهی، واحد الزهراسلام الله علیها .
§ متن فیلم سینما سرزمین موعود،ساخته دکتر مجید شاه حسینی ، نشر جمیت زنان انقلاب اسلامی .
§ سخنرانی دکتر شهبازی محقق و مورخ معاصر ، اسفندماه 78 ،دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
§ نشریه صبح شماره 88 ، دی 77.
§ نشریه پگاه حوزه ، شماره 80، آذر 81 .
§ نشریه سروش جوان ، شماره 24 ، مرداد 81 .
§ کتاب ره توشه راهیان نور ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، شماره 45 .
§ ریشههای بحران در خاورمیانه، دكتر حمید احمدی .
§ کتاب فاتحین جهانی ، جنایتکاران حقیقی جنگ دوم جهانی ، لوییس مارشال کو ، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی ، نشر موسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان ، تهران،1377، چاپ اول و …