متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1359/1/25
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين.
داريم درسهائي از قرآن را ميخواهيم ببينيم كه اصولاً نظر قرآن درباره مال چيست؟ پس تيتر بحثمان در اين جلسه اين است. “قرآن و مال ”
چند تا جمله هم مربوط به جلسه گذشته است چون وقتمان تمام شد، قيچي كرديم. اينها را بدنيست شما بنويسيد، قاب كنيد و توي خانه هايتان بزنيد و اين جملات را حفظ كنيد چون الان كه ميدانيد افرادي ميآيند و ميگويندحمايت از زحمت كش، حمايت از كارگر و. . . اين كارگر و كشاورز و زحمت كش الان خيلي مد شده است. يك جمله ازپيامبر(صلي الله عليه و آله) برايتان بگويم تا ببينيم حامي زحمت كش كيست؟ پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) ميخواهد از دنيا برود. در لحظه مرگ به علي ابن ابيطالب گفت حاضر شو، حضرت علي را حاضر كرد و يك جمله فرمود، لحظه مرگ خيلي مهم است، سخنان پيامبر همه مهم است و بخصوص سخني كه در لحظه مرگ بگويد.
في وصية رسول الله(صلي الله عليه و آله): در وصيت پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) هست كه در لحظه مرگ فرمود: «يَا عَلِيُّ لَا يُظْلَمُ الْفَلَّاحُونَ بِحَضْرَتِكَ»(كافى، ج5، ص284) يا علي ظلم نشوند به كشاورزها در محضر تو، تا تو در روي كار هستي نبايد به فلاح و كشاورز ظلم شود. 1400 سال پيش، در حساس ترين زمان پيامبر به علي چنين شعاري و چنين جملهاي را فرموده است. بنابراين برادرهاو خواهرها بايد بدانيد اين زحمت كش و كارگر و كشاورز چيز نويي نيست لكن آنها كه ميگفتند بايد به كشاورز ظلم نشود، خودشان هم كشاورز بودند و پيامبر(صلي الله عليه و آله) دست كشاورز را هم بوسيد، به كشاورز هم احترام ميگذاشت. اوحرف زد و عمل كرد در 14 قرن پيش، حالا گروهي حرف ميزنند و عمل نميكنند. بنابراين ما با داشتن شعار«يَا عَلِيُّ لَا يُظْلَمُ الْفَلَّاحُونَ بِحَضْرَتِكَ» هيچ نيازي به طرفداري لفظي نداريم.
مسئله ديگر درباره احترام كارگر. اين كه ميگويند مال كارگر و مال زحمت كش هست، ميدانيد چرا اينها را ميگويند؟ چون افرادي خيال ميكنند حمايت از زحمت كش و حامي زحمت كشان ديگران هستند. من ميگويم دروغ ميگويند! در هيچ حكومت كارگري، كارگران حق اعتصاب ندارند و آزاد نيستند.
اما ببينيم پيامبر(صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: هر كس كارگري، شاگردي، يك كسي زير دستش است، حالا پدرنسبت به پسرش زن و شوهر نسبت به هم، استاد و معلم، كارگر و كشاورز، هر كسي كه يك درجه پائينتر است، هرنوعي، هر فرمي، در هر قشري، رسول خدا(صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: «مَنْ كَانَ أَخُوهُ تَحْتَ يَدِهِ فَلْيُطْعِمْهُ مِمَّا يَأْكُلُ وَ لْيَكْسُهُ مِمَّا يَلْبَسُ وَ لَا يُكَلِّفْهُ مَا يَغْلِبُهُ فَإِنْ كَلَّفَهُ مَا يَغْلِبُهُ فَلْيَبِعْهُ»(مجموعةورام، ج1، ص57) ببينيد، هر كس برادرش تحت يدش يعني زير دستش است هركس يكي زيردستس دارد، در محيط خانه، كشاورزي، بازار، ارتش و. . . «فَلْيُطْعِمْهُ مِمَّا يَأْكُل». همان طعامي كه خودش ميخورد، بايد فرم غذاي او هم همان باشد. اينطور نباشد كه خودش توي يك فرم استكان چاي بخورد و براي او فرم ديگري! نوع غذاها فرق نكند! يك ماه اگر حكومت اسلامي وبرنامههاي حكومتي اسلام(به اسم حكومت) و حقيقت اسلام پياده شود، مردم همه گرايش پيدا خواهند كرد و اين وعده قرآن است. قرآن در چند آيه به ما وعده داده است كه عاقبت همه كره زمين به اسلام گرايش پيدا ميكند. خداوند وعده داده است كه اسلام بر تمام مكتبها و مذهبها پيروز ميشود و اين يك واقعيتي است و ما گرايشها رامي بينيم. الان در كره زمين، 110 دانشگاه در كشورهاي شرقي و غربي توجه پيدا كردهاند و دانشكدههاي اسلام شناسي گذاشته اند. استقبالي كه دنيا از اسلام ميكند براي اين شعارها 1400 ساله است و اولياءعمل كرده اند. هم ايدئولوژي بوده هم ايدئولوك، هم مكتب بوده و هم رهب و عملاً هم پيدا شده است.
ما رهبر انقلابمان وقتي از پاريس به تهران تشريف آوردند، غذاي خودش با غذاي اينها كه توي خانه و اقامتگاه بودند، همه يكي بود. امام رضا(عليه السلام) وقتي ميخواست غذا بخورد، همه بردگانش جمع ميشدند و همه يك جور غذامي خوردند، پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) وقتي ميخواست بنشيند، گرد مينشست، دايرهاي مينشست. يك كسي وارد مسجدشد و ديد جلسه دايرهاي است، به هركدام نگاه كرد و هر چه نگاه كرد، نفهميد كدام پيامبر است. آخر فرمود: «أَيُّكُمْ رَسُولُ اللَّهِ»(كنزالفوائد، ج1، ص212) كدامتان پيامبريد؟
نه اين كه چون من با كلاس هستم بايد چاي پرنگ بخورم، چاي شيرين بخورم، بايد لباسهاي چند متري بپوشم، بايدكفش فلان بپوشم و او چون كلاس فلان است، بايد سادهتر زندگي كند. چون من شهري ام. . . اين چون و چراها اگر يك ماه حذف شود، آن وقت اسلام خودش را نشان خواهد داد.
دوم: «وَ لْيَكْسُهُ مِمَّا يَلْبَسُ». همان فرم لباسي كه خودش ميپوشد، همان را به برادرش بپوشاند.
گاهي، برادر واقعي خودمان را هم تحمل نميكنيم ولي اسلام ميگويد آن كسي هم كه برادر تو نيست، انسان است و زير دست توست.
عجب الگوهايي، عجب اماماني!
علي ابن ابيطالب به بازار ميرود لباسي به دو درهم و لباس ديگري به سه درهم ميخرد و لباس سه درهمي را به قنبرغلامش ميدهد. قنبر ميگويد آقا لباس قشنگتر، زيباتر و گرانتر را به من دادي؟ تو علي هستي و ميخواهي براي مردم حرف بزني، مردم چشمهايشان به تو است. تو لباس قشنگتر را بپوش! علي(عليه السلام) فرمود: تو جواني و چون جوان دوست دارد لباس شيك بپوشد، پيراهن شيكتر را تو بپوش.
«وَ لْيَكْسُهُ مِمَّا يَلْبَسُ وَ لَا يُكَلِّفْهُ مَا يَغْلِبُهُ» كاري كه براي او سنگين است، تكليف نكند و كار سنگين به دوش اونگذارد.
« فَإِنْ كَلَّفَهُ مَا يَغْلِبُهُ فَلْيَبِعْهُ» اما اگر يك كار سنگين پيش آمد، به او كمك كند. اين دستور اسلام است.
ببينيد اسلام ميگويد اصلاً نميخواهد به كارگر و زحمت كش احترام بگذاري، او مثل توست تو كسي برتر از او نيستي تا تو به او احترام بگذاري!
مثلاً عدهاي ميگويند كه توي خانه ما يك كسي هست كه ميآيد و كلفتي ميكند! اصلاً كلمه كلفت و كلمه نوكر غلط است، اصلاً كلمه غلام غلط است. حالا اين را هم بايد تحقيق كرد. مثلاً ما در روايات داريم كه اسامي فرزندانتان راحسن، حسين و علي بگذاريد اما نميگوئيم غلام حسين، غلام علي. خود امام گفته كه اسم بچه هايتان را حسن وحسين بگذاريد ولي ما ميگوئيم غلام حسين. ما حديث نداريم كه بگذاريم غلام حسين
اسلام به ما ميگويد كه حق نداري كه بگويي كلفت، نوكر. در ماه رمضان هم گفتيم، ما حق نداريم سرمان را از خانه بيرون كنيم و بگوئيماي نفتي، اي آشغالي. مگر ميشود به كارمند شهرداري آشغالي گفت؟ اين توهين است(ويل لكل همزة لمزة) لمز و همز يعني مسخره ميكنند. حديث داريم كسي كه ديگري را مسخره كند، به ديد اهانت به او نگاه كند، نميميرد مگر به ديد اهانت به خودش نگاه خواهند كرد.
«وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» حجرات/11. لقب همديگر را زشت نبريد.
حمايت را ببينيد، لباسش هم فرم، غذايش هم فرم و. . . اينها كلمات اسلام است و با داشتن اين كلمات جذب شعارهاي ديگران نميشويم. اينها دنباله بحث جلسه قبل است اما بحث امروز قرآن و مال.
نظر قرآن درباره مال نظر مثبتي است منتهي مال دو جور است. مال خوب است، اما علاقه مفرط به مال بد است. قرآن ميگويد مال خوب است، آيات زيادي داريم:
1 – قرآن ميگويد: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً» كهف/46. مال و اولاد زينت دنيا است وزينت كه بد نيست! زينت خوب است. قرآن ميگويد: «زَيَّنَّا السَّماءَ» صافات/6 آسمانها را زينت داديم، نميخواهد بگويد كه آسمانها را خراب كرديم بلكه ميخواهد بگويد كه آسمانها را زيبا كرديم. پس زينت خوب است «زَيَّنَّا السَّماءَ» آسمانهارا با استفاده از ستارهها زينت داديم. پس زينت كار خوبي است و وقتي ميگوئيم مال زينت است يعني مال خوب است.
2- قرآن ميگويد: بعد از خواندن نماز جمعه پخش بشويد «فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّه» جمعه/10اي كساني كه در نماز جمعه شركت كرديد، بعد از نماز جمعه «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّه» جمعه/10 «ابتغاء» يعني طلب كنيد، دنبال فضل خدا برويد، نماز كه تمام شد برويد دنبال تهيه مال، كشت، كار، كشاورزي، دادو ستد ببينيد ميگويد نماز كه خواندي، برو دنبال مال.
3 – قرآن ميگويد: «وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ» اسراء/6 يعني ما شما را با مال امداد ميكنيم. يعني به وسيله مال شما را كمك ميكنيم. پس مال خوب است چون قرآن ميگويد كه مال زينت است و مال فضل است.
4 – در يك آيه داريم «إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ» بقره/180 قرآن به مال ” خير ” گفته است. اگر كسي در حال مردن است و رها كرد خيري را، بايد وصيت كند.
پس قرآن نظرش درباره مال نظر مثبتي است، مال خوب است و اما اين كه در اسلام داريم زهد، دنيا ارزش ندارد، علاقه به مال بد است و قرآن درباره علاقه به مال زياد صحبت كرده است. ميگويد افرادي هستند كه «الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ» همزه/2 دائم هم ميشمارد. مثل بچهها كه دائم قلكشان را تكان ميدهند! مثل آدمي كه يك مشت پول دارد و هي همينطور به هم مي زند، مثل افرادي كه وقتي ميخواهد چك بكشد، دسته چكهايش را بيرون ميريزد!
جمع مال و شمارش مال و دل بستن به مال بد است.
قرآن ميگويد «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» همزه/3 از عدهاي انتقاد ميكند ومي گويد افرادي هستند و خيال ميكند كه «مالَهُ أَخْلَدَهُ» مالش به هميشگي ميدهد. خيال ميكند مال او را هميشه پايدار نگه ميدارد. «الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» همزه/3-2
تحبون المال ” قرآن انتقاد ميكند و ميگويد شما افرادي هستيد كه به مال محبت داريد، منتهي نه محبت معمولي!
«وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلاً لَمًّا وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» فجر/20-19 به ارث كه ميرسيد، همه را بالا ميكشيد، حساب نميكنيدكسي كه من ارثش را ميخورم، اين كالاها را از كجا آورده است! تا ديديد مال است، به چنگ ميزنيد. «وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ» تراث يعني ارث. ارث را ميخوريد بدون دقت. علاقه به مال داريد، علاقه افراطي!
«جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» علق/7-6 انسان همين كه خودش را بي نياز ببيند، ياغي ميشود. پس نظر قرآن اين است كه مال زينت است و فضل است و خير است و امداد. مال خوب است اما علاقه به مال بد است. انسان بايد دنبال مال برود، مال هم پيدا كند اما وقتي ميخواهد از مال بگذرد، خيلي آسان بتواند از آن بگذرد و يك جمله برايتان بگويم:
معاويه ميگويد حضرت علي(عليه السلام) اگر يك اتاق پر از طلا و يك اتاق پر از كاه باشد، وقتي ميخواهد در راه خدا بدهد، براي علي طلا با كاه فرق نميكند. يعني وقتي خدا در نظر گرفت، ديگر دل از طلا ميكند.
قرآن در سوره توبه آيه داغي دارد. ميگويد «إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ» توبه/24 اگر پدرانتان يا عشيره و فاميلتان واموال و. . . هر يك از اينها كه در راه خدا پيش آمد و امساك كردي، يعني اينها را بيشتر دوست داشتي، منتظر عذاب الهي باشيد.
پس مال خوب و اگر مال ما را سير كند بد است.
ممكن است يك نفر يك دوچرخه داشته باشد و اول علاقمند به دنيا باشد چون اگر كسي دست به زنگ دوچرخهاش بزند، بيرون ميآيد و صد تا فحش به او ميدهد! و ممكن است كسي ماشين داشته باشد و همين كه برادرش نياز دارد، سوئيچ ماشين را به او ميدهد. آيا كسي كه دوچرخه دارد مال پرست است يا آن كسي كه ماشين دارد؟
هيچكدام معلوم نميشود تا ببينيم وقت گذشت، كدامها زودتر ميگذرند.
آدم هست كه روي قالي نشسته و زاهد است و آدم هست كه روي حصير نشسته و زاهد نيست. كسي هست كه حصيرش بند دلش است و كسي هست كه فرشش هم بند دلش نيست. آدم هست كه خانهاش پنجاه هزار تومان ميارزد اما دل نميكند. هرچه به او ميگويي آقا حركت كن، هجرت كن، وضع مملكت خراب است، يك حركتي. . . تو هم ده روز. . . ميگويد آقا خانه و زندگي ام. . . يك وقت باران ميآيد پشت بام مان. يك وقت دزد ميآيد و فرشمان را ميبرد. صد هزار تومان همه خانه و جنس و زندگياش هم خوب باشد اما اگر خدا پيش آمد، زندگياش را مثل يك دانه سيگار، مثل يك شكلات و آدامس در راه خدامي دهد. يعني گذشت برايش آسان است و ما بايد گذشت را تمرين كنيم.
يك سخن از يك بزرگي بگويم: يكي از اولياءخدا داشت افراد را نصيحت ميكرد، اين جمله را گفت. گفت شماها اگر كسي يك چيزي را كه داريد از شما بگيرد، ناراحت ميشويد يا نه؟ مثلاً شما الان عينك داري، كسي عينك شما را بردارد و بشكند، ساعت مچيات را بگيرد، بلوز شما را پاره كند، چيزي كه علاقه داريد بگيرد و از بين ببرد، حتماً از او ناراحت ميشويم. بعد ايشان گفت خداوندوقت مرگ هر چه داريد از شما ميگيرد و لذا خيليها هستند كه وقت مرگ با بغض خدا از دنيا ميروند. چون عمري جان كندند و به دنيا دل بستند، حالا خدا ميخواهد آنچه عمري جان كنده از او بگيرد و لذا با بغض خدا از بين ميرود و اين مرد خدا در نصيحت خود ميگفت گذشت را تمرين كنيد و از حالا خيلي دل نبنديد. دل نبنديد معنياش اين نيست كه كار نكنيد. كار بكنيد ولي دل نبنديد. دنبال مال برويد ولي سعي كنيد علاقه افراطي و زياد نباشد.
انسان هست كه يك پست كوچك دارد، بقدري روي زمين اين پست كوچكش پز ميدهد و ژست ميگيرد و افتخارمي كند و حاضر نيست استعفاء بدهد و افرادي هستند كه حساس ترين پستها را دارند اما علاقه به مال و همچنين علاقه به رياست ندارند.
به علي ابن ابيطالب در زمان حكومت گفتند: به فلاني و فلاني يك مقامي بده، فرمود: به اين دو نفر مقامي نميدهم.
گفتند چرا؟ فرمود: براي اينكه اينها به دنيا علاقه دارند.
حديثي داريم كه امير المؤمنين علي(عليه السلام) ميفرمايد: (من تقدم علي المسلمين و هو يري فيهم من هو افضل فقد خان الله و رسوله و المسلمين)
كسي كه خودش را جلودار مسلمين قرار دهد، كسي كه خودش را پيشگام، الگو، رهبر، امام، وكيل، نماينده و رئيس مردم قرار بدهد و ميبيند که از او بهتر در جامعه هست، به خدا و پيامبر و به مسلمانها خيانت كرده است. اين رياست طلب است، علاقه مفرط به مال و علاقه مفرط به مقام دارد.
خدا ما را حفظ كند. تمرين كنيم اينها را.
و السلام عليكم و رحمة الله و برکاته