متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1361/4/28
بسم اللّه الّرحمن الّرحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلي اللّه علي سيدنا محمّد و علي اهل بيته و لعنة اللّه علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين» در ماه شريف رمضان هستيم، يكي از مسائلي را كه بايد همه ما به آن توجه داشته باشيم، مسئلهي توبه است. امروزمي خواهم مقداري دربارهي اين كه توبه چيست؟ از چه بايد توبه كرد؟ چگونه بايد توبه كرد؟ معناي توبه؟ توبه فردي؟ توبه اجتماع؟ قدري دربارهي اينها صحبت كنم. اول معناي توبه: توبه به معناي برگشتن است. آدم يك كار خلافي ميكند، بعد توبه ميكند، يعني از كار خلافش بر ميگردد. منتها هر وقت انسان بخواهد توبه كند، قبل از آن كه انسان توبه كند، دوبار خدا توبه ميكند. يعني هر توبهي انسان، در كنارش دوبار توبه از طرف خداست. فرض كنيد يك نفر گناهكار ميخواهد توبه كند، اول خدا توبه ميكند، يعني خدا لطفش را به اين برمي گرداند كه اين توجه پيدا ميكند و متوجه ميشود كه آدم بدي است و كارش بد است. پس همين كه اول انسان توجه به بدي كار پيدا ميكند، اين توجه لطفي از طرف خدا است. پس اگر اول خدا توبه نكند، من توجه به نقص پيدا نميكنم، بعد كه متوجه شدم، آن وقت من توبه ميكنم. بعد كه من توبه كردم، دو مرتبه خدا توبه ميكند، يعني الطافش را كه از من قطع كرده بود، بعد از توبه به من برمي گرداند، پس دو بر گشت از سوي خداست. اول برگشت لطف خدا به من كه من متوجه كار خلاف خودم شدم، دوم برگشت من از عمل زشت خويش. سوم: برگشت خدا به اين صورت كه لطف به من ميكند و توبهي مرا قبول ميكند. لذا در قرآن ميفرمايد: «تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا»(توبه/118) يعني خدا لطفش را به اينها برگرداند تا بلكه اينها توبه كنند. يعني تا خدا به ما لطف نكند، توفيق توبه حاصل نميشود. خلاصه اينكه توبه كردن نياز به اين دارد كه خداوند به ما لطف بكند. افرادي كه خدا لطفش را از ايشان برداشته است، حتي در خطرناك ترين كارها توجه به اين كه از اين روش برگردند، ندارند. توبه دو نوع است: توبه فرد و توبه جامعه. گاهي يك جامعه توبه ميكند كه قرآن ميگويد «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»(رعد/11) خداوند سرنوشت ملتها را تغيير نميدهد تا اينكه خود مردم توبه كنند. يعني امت ترسو توبه ميكنند، امت شجاع ميشوند. خدا هم رژيم شاهنشاهي را جمهوري اسلامي ميكند. امت بخيل امت سخي ميشود، و خداوند لطفش را مدد غيبي ميكند. جوان از كنار منقل ترياك پاي منبر ميرود، آن وقت مدد غيبي شامل حالش ميشود. گاهي يك امت مسير خودشان را عوض ميكنند و گاهي فرد مسير خودش را عوض ميكند. پس برگشت هم شامل فرد ميشود و هم شامل جامعه و فعلاً بحث ما در توبهي فرد است. چون بحمدالله جامعه ما توبه كرده است. 11ميليون به بني صدر رأي ميدهند، بني صدر كج ميشود، مردم رأيشان را پس ميگيرند، اين خودش توبه است. يعني او از مسير حق برمي گردد و مردم هم از انتخاب باطل برمي گردند. در ايران هر خطي به غير از اسلام خواسته كه در آن حكومت كند، بحمدالله زود با لطف خدا مردم برگشته اند. اما درباره توبه فردي صحبت كنم. دربارهي توبه قرآن ميفرمايد: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه»(زمر/53)اي بندگان من كه اسراف بر نفستان كرديد و ظلم به نفس كرديد. (قرآن روي نفس زياد تكيه ميكند) «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه»(زمر/53) يعني به خودشان ظلم كردند. «أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ» «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»(بقره/16)اي بندگان كه بر خود اسراف كرديد «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه» از رحمت خدا مأيوس نشويد. از اين مطلب يك لطيفهاي را استفاده كنيم. خدا به بندگاني كه «أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ» به خودشان ظلم كردند و انواع گناهان را انجام دادند، باز هم «يا عِبادِيَ» بندهي من ميگويد. يعني با اين كه اين بنده گناه كرده است، ولي باز خدا ميگويد: «اي بنده من» شما پدر و مادري را در نظر بگيريد كه يك بچه خوشگل دارند. همين كه بچه زيباست، مادر ميگويد: «بچهي من» پدر ميگويد: «بچهي من» اما اگر اين بچه كثيف شد، ميگويد: «پاشو بچهات را ببر بيرون» تا حالا بچهي من بود، اما حالا بچهي تو ميشود. اما خدا اين طور نيست. خدا به حضرت ابراهيم ميگويد «عبدي» به افراد مجرم هم ميگويد: «يا عِبادِيَ» يعني خلاصه انسان هر چه هم خلاف بكند، خدا باز به او بنده من ميگويد و نميگويد حالا كه خلاف كردي برو گم شو. اي كساني كه بر خود اسراف كرديد «لا تَقْنَطُوا» يعني از رحمت خدا مأيوس نشويد. يعني نگوييد: ديگر خدا ما را نميبخشد. مي گويند شخصي پرده كعبه را گرفته بود و ميگفت: اي خدا مرا بيامرز. بعد ميگفت: هرچند كه ميدانم نميآمرزي. يك نفر به او رسيد و گفت: اين چه جملهاي است؟ گفت من جزء آن كساني بودم كه كربلا رفتم تا امام حسين را بكشم. گناهم اين قدر سنگين است، جزء لشكر يزيد بودم، حالا ميگويم: خدايا مرا بيامرزد، ولي ياد گناهم كه ميافتم ميدانم كه خدا نميآمرزد. بعد آن مرد خدا به او فرمود: همين كه ميگويي خدايا نميآمرزي و ازرحمت خدا مأيوس هستي، يأس تو از شركت تو در لشكر يزيد بدتر است و لذا همه افرادي كه گناهان كبيره را ميشمرند، يكي از گناهان كبيره يأس از رحمت خداست. يعني آدم بگويد خدا ديگر مرا نميبخشد، ما ديگر پيش خدا روسياه هستيم. البته خوب است كه انسان بگويد پيش خدا روسياه هستم، اما نه اينكه معنايش اين باشد كه خدا ديگر مرا نميبخشد. از رحمت خدا مأيوس نشويد كه يأس از گناهان كبيره است. اگر انسان صد گناه بكند، ولي بعد مأيوس بشود كه خدا مرا نميبخشد، گناه يأسش از صد گناه ديگرش بيشتر است. مثل نقل قول است كه اگر آدم يك گناهي را در خفا انجام دهد، بعد كه بيرون آمد، بگويد: ميداني يا نه؟ ما فلان وقت فلان گناه را كرديم. گفتن گناه از خود گناه بدتر است. چون «تَشيعَ الْفاحِشَةُ»(نور/19) با زبان و بيانش گناه را در جامعه شايع ميكند. شيوع گناه، گناه كبيره است. شايد خود گناه، گناه صغيره و كوچك بوده است، اما نقل آن گناه بزرگ است. مثل اين كه من به طور طبيعي كه حرف ميزنم تا صد متر صداي من ميرود، اما با بلندگو تا هزار متر ميرود. يعني يك بلندگو 9 برابر صداي من را بيشتر ميكند. نقل گناه هم همين طور است. آيا توبه واجب يامستحب است؟ توبه واجب است. خداوند امر كرده است كه: «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً»(تحريم/8) يعني توبه كنيد و برگرديد، اين راه مستقيم است. اگر كج شديد، زود برگرديد. چند روزي در خط مستقيم ميروي و باز كج ميشوي، دوباره برگرد. مدام برگرديد و اين را خدا «أَوَّاب» ميگويد و از چنين كساني تعريف ميكند و ميفرمايد: «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»(ص/30) خوب بندهاي است براي اين كه اواب است. يعني هر چه كج ميشود دومرتبه بر ميگردد. بعضي خيال ميكنند كه توبه متعلق به ساعت آخر عمر است و لذا ميگويند: ميدانيم كه عمر ما در خط مستقيم نيست، اما بگذار خوشي هايمان را بكنيم، آخر عمر كه پير شديم، زود بر ميگرديم. يك چنين مثلثي در ذهنشان است كه ميگويد من راه مستقيم را ميدانم، كه مثلاً اين راه مستقيم است، اما بگذار در اول جوانيم گناهم را انجام بدهم، وقتي گناهم را كردم، پير كه شدم، زود برمي گردم و در آخر عمرم آدم خوبي ميشوم. يك چنين فكري دارند و اين مثلث دو سه اشكال هندسي دارد. 1- اول اينكه شما كه كج شدي، بالا نميروي و مدام پايين ميآيي. 2- دوم اينكه در مثلث آخر اين خط معلوم است و دو سه سانت به آخر مانده برمي گردي، آما آخر عمر شما كه معلوم نيست. شما مثلاً ميداني كه چهل سال زنده هستي؟ آخر عمر آدم معلوم نيست، اما آخر اين خط معلوم است. من دربارهي توبه چند تا روايت ناب دارم كه اگر حوصله كنيد برايتان ميخوانم. قال رسول اللّه(ص): «أَ تَدْرُونَ مَنِ التَّائِبُ»(بحارالأنوار، ج6، ص35) ميدانيد چه كسي توبه كرده است؟ مثلاً بعضيها خيال ميكنند كه ديگر صورتشان را اسلامي بكنند و ظاهر كارشان را كه درست كنند، توبه كرده اند. البته ظاهر را هم بايد درست كرد، اما توبه حقيقي اين است كه: «أَ تَدْرُونَ مَنِ التَّائِبُ فَقَالُوا اللَّهُمَّ لَا» «قَالَ إِذَا تَابَ الْعَبْدُ وَ لَمْ يُرْضِ الْخُصَمَاءَ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» يعني اگر انسان توبه بكند، ولي دشمنان را راضي نكند، توبهاش درست نيست. كسي كه توبه كرد بايد دشمن را راضي كند. پول من را دزديده است، توبه كرده است، بايد پول من را بدهد. اگر به من سيلي زدي، توبه كردي، بايد بيايي و از من عذرخواهي كني. آبروي مرا ريختي، بايد بروي و به خاطر آبروي من، اعاده حيثيت كني. «مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ لِبَاسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» اگر كسي توبه كند «وَ لَمْ يُغَيِّرْ لِبَاسَهُ» توبه بايد در ظاهرش هم ظهور پيدا باشد. اگر توبه كردي، اين لباس را ديگر نپوش. نميشود كسي بگويد من توبه كردم و هنوز مثلاً فرض كنيد حلقهي طلايش در دستش باشد. زنجير طلايش به گردنش و لباسهاي فلانش بر تنش باشد. «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ رُفَقَاءَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» حديث داريم كسي كه توبه كند «وَ لَمْ يُغَيِّرْ رُفَقَاءَهُ» رفقا را بايد رها كند. توبه بايد اثرش اين باشد، در جامعه با كساني كه رابطه دارند، قطع رابطه كند. اين را توبه ميگويند. «من تاب و لم يغير مجلسه فليس بتائب» اگر كسي توبه كند و مجلسش را عوض نكند، توبهاش پذيرفته نيست. عروسي دختر اولش در زمان طاغوت با عروسي دختر دومش در جمهوري اسلامي بايد فرق داشته باشد. انتخاب دامادش با انتخاب دامادش در اين سيستم بايد فرق داشته باشد. «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» حتي توبه بايد در لحاف و رختخواب و متكايش ديده شود. در كتاب ابتدايي، وقتي ميخواستند حرف لام را درس بدهند، سارا بود و بازار بود و پول و لباس بود. اين يك جامعهي مصرفي بود، كتاب آموزش فارسياش هم هيمن طور بود. اما حالا كه ميخواهند فارسي درس بدهند، در كتاب نوشته است: «سلمان رسول خدا را دوست داشت» لام لباس و لام پول، لام سلمان و لام رسول شد. معناي توبه اين است كه كتابها هم بايد توبه كنند، خودكارها هم بايد توبه كنند. آن زمان چه چيزهايي بر متكاها بود؟ معشوقي بود كه جام شرابي را با صد كرشمه دست عاشق ميداد، معشوق بود و جام شراب بود و كرشمه، عكسهايي كه به متكاها بود اينها بود. مجسمهها در دكورها چه بود؟ اگر كسي توبه ميكند بايد در در و ديوارش هم پيدا باشد. به شتري گفتند: كجا بودي؟ گفت: حمام بودم، گفتند: پس چرا اينقدر پهن به پايت چسبيده است؟ «إن الظاهر عنوان الباطن»(بحارالأنوار، ج70، ص278) «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ خُلُقَهُ وَ نِيَّتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» پيغمبر فرمود: كسي كه توبه ميكند ولي «وَ لَمْ يُغَيِّرْ خُلُقَهُ» و در اخلاقش تغيير ايجاد نكند، توبهاش پذيرفته نيست. قيافهاش حزب اللهي است ولي همان فحشها و بد اخلاقي هايش در خانه هست، چادر سياه سر ميكند اما همان بداخلاقي را در خانه دارد «وَ نِيَّتَهُ» نيتش هم خوب نيست. زمان شاه كه بازار ميرفت، ميخواست كلاه برداري كند، حالا هم ميگويد: اي خدا دو تا مشتري خر برسان. من ديدم يك بازاري را كه ميخواست بازار برود دم در خانهاش ميگفت: خدايا! يك مشتري خر برسان، گفتم: چرا اين طور ميگويي؟ گفت: اگر مشتري آگاه باشد من نميتوانم كلاه سرش بگذارم، اين توبه نكرده است. حتي اگر نماز جمعه هم برود. اينرا هم بايد به شما بگويم كه اگر يك كسي در قيافه حزب اللهي گناه بكند، عذابش دو برابر است. چون هر چه انسان قيافهاش حزب اللهيتر باشد گناهش سنگينتر است. خدا به زنهاي پيغمبر ميگويد: چون شما زن پيغمبريد، اگر گناه كنيد عذابتان دو برابر است. «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَفْتَحْ قَلْبَهُ وَ لَمْ يُوَسِّعْ كَفَّهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» كسي كه توبه كند و دل و دستش باز نشود، توبه كننده نيست. در فارسي هم ميگويند: فلاني دست و دلش باز است. اگر كسي توبه كرد بايد دست و دلش را هم باز كند. من ده سال پيش از اين افطاري نميدادم، حالا هم افطاري نميدهم. ده سال پيش از اين چه بود؟ حالا هم همين طور است. «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَصِّرْ أَمَلَهُ وَ لَمْ يَحْفَظْ لِسَانَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» كسي كه توبه كند ولي هنوز آرزويش آرزوهاي طول و دراز باشد، توبه كننده نيست. بعضيها خوابهايي ميبينند، ميگويند نميدانم فرض كنيد اين كار را خوب انجام بدهم، بعد در اين شهر خودم را كانديدا كنم. بعد نميدانم چه كنم. . . نشسته و يك خوابهايي ميبيند كه اگر فلان كنم و فلان طور بشود و. . . مي گويند ملا نصرالدين، يك روز داشت ميرفت و دامنش را زير آسمان گرفته بود. گفتند: چرا چنين كردي؟ گفت شنيدم كه بعضي از پرندهها در هوا تخم مياندازند و من هم ميخواهم تخمش را بگيرم. گفتند: چه آرزوي درازي! گفت: نه! آرزوي درازي نيست. من به خانمم گفتم: آب را جوش بياورد تا من تخم مرغ را بياورم. در عالم خيال، بسياري از افرادي كه بخيل هستند، چون آرزوهاي دراز دارند، همينكه به ايشان ميگويند: كمي از مالت را در راه خدا بده، ميگويد: پيري دارم، كوري دارم، عيالوارم، روزمبادا دارم. از ترس روز مبادا هشتاد سال گداست. يعني هشتاد سال نميخورد كه نكند يك روزي نتواند بخورد. اگر كسي توبه كند ولي آرزوهاي طولاني داشته باشد «وَ لَمْ يَحْفَظْ لِسَانَهُ فَلَيْسَ» زبانش را حفظ نكند «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَدِّمْ فَضْلَ قُوتِهِ مِنْ بَدَنِهِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» اگر كسي توبه كند و در مصرف كم نگذارد، اين هم توبهاش درست نيست. آدمي هست مشهد و مكه و عمره ميرود، اما زندگي و مصرفش با زمان شاه فرق نميكند، زمان شاه چند رقم ميوه ميخريد، هنوز هم همان چند رقم ميوه را با هر قيمتي كه هست، ميخرد. هيچ در مصرف كم نميگذارد. آقا پس چه كسي توبهاش واقعي است؟ ميفرمايد: «إِذَا اسْتَقَامَ عَلَى هَذِهِ الْخِصَالِ فَذَاكَ التَّائِبُ» اگر همهي اينها با هم بود، اين توبه است. پس توبه به اين نيست كه ما ماه رمضان يك قيافه خوبي بگيريم «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَزِدْ فِي الْعِبَادَةِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» اگر كسي توبه كند و عبادتش زياد نشود، توبهاش درست نيست. مثلاً ده سال پيش بنده نمازم 5 دقيقه طول ميكشيده، حالا هم 5 دقيقه طول ميكشد، عبادت زياد نميشود. اگر كسي توبه كند و دشمنش را راضي نكند، اگر توبه كند و در فرم و لباسش اثري نكند، اگر كسي توبه كند و دوستانش را عوض نكند، اگر كسي توبه كند و مجلسش را عوض نكند، توبهاش درست نيست. گاهي ما در ادارهها ميرويم كه نماز بخوانيم، ميگويند: آقاي قرائتي، اين جا يك زماني، مثلاً عياشخانه بوده است. بعضي از ساختمانهاي مهم، جاهايي بوده كه مثلا براي يك سري تفريحات استفاده ميشده است. من همان جا ميگويم: نكند روز قيامت بگوييم كاش ما اين ساختمان بوديم! چون اين ساختمان با چيزهايي كه در آن ميآيد عوض ميشود و اما چيزهايي كه در فكر ما ميآيد، عوض نشده است. علياي حال توبه مشكل است. قرآن آياتي دربارهي توبه دارد و در كنار هر آيه توبه يك چيزي گفته است. مثلاً يك جا ميفرمايد: «فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَح»(مائده/39) توبه در كنارش بايد اصلاح باشد. يعني اگر فساد كردي و الان توبه كردي، بايد به جاي فساد، اصلاح كني. «مَنْ تابَ وَ آمَن»(مريم/60) توبه و ايمان در كنار هم آمده است. «إِلاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دينَهُمْ لِلَّهِ»(نساء/146) نميگويد: فقط توبه، بلكه ميگويد: هم توبه و هم اصلاح و هم به دامن لطف خدا چنگ زدن و هم شرك زدايي بايد باشد. «فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ»(توبه/5) توبه كنند و نماز بخوانند و زكات بدهند. «الاَّ الَّذينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا»(بقره/160) توبه كرده است، بايد اصلاح كند و آن چيزهايي هم كه سابق كتمان كرده است، حالا افشاگري كند. «تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ»(غافر/7) توبه كنند و راه حق را بروند. خلاصه اين كه خداوند در قرآن چندين مرتبه توبه را مطرح كرده است و در كنار هر كدام يك سري مسائل فقهي را مطرح كرده است. گفته است: توبه و نماز، توبه و زكات، توبه و پيروي از خط خدا، توبه و افشاگري، توبه و عمل صالح و توبه و اصلاح و در كنار هر «تابُوا» يك شرطي هم هست. اين بحث نظير بحثي است كه چند ماه پيش داشتيم و گفتم كخ كه قرآن در كنار هر «كُلُوا» يك قيدي دارد. يك جا ميگويد: «وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ»(مائده/88) بخوريد و اهل تقوا هم باشيد. «فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا»(حج/28) بخوريد و به ديگران هم بدهيد. «كلوا و انفقوا» «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»(اعراف/31) همين طور كه در كنار هر «كُلُوا» يك قيدي مطرح شده است، در كنار هر توبه هم شرطي هست. حالا يك عكس العملي هم مردم بايد در مقابل تائب داشته باشند. بعضي از مردم ميگويند: آقا اين شخص را با اين قيافه ميبيني؟ اين زمان شاه نميداني چه ميكرد؟ درست است كه زمان شاه خيلي بد بود، اما حالا كه توبه كرده است بايد دوستش داشته باشيد. جامعه در مقابل آدمهايي كه در خط آمدند چه وظيفهاي دارد؟ آخر ميبينيد ماه رمضان بعضي از حاج خانمهاي مسجدي به بعضي از دختران دبيرستاني، عروسها و اينهايي كه كمتر به مسجد ميروند و مثلاً شب بيست و يكم به مسجد آمده اند، ميگويند: تا حالا كجا بودي؟ مسلمان شب بيست و يكم و. . . چنان به اين عروس و به اين دختر دبيرستاني نيش ميزنند كه اين را توبه كارش ميكنند كه ديگر پايش را در مسجد نگذارد. مدام حاج خانمها و حاج آقاها به اين مسلمانهاي ماه رمضان نيش ميزنند. اين درست است يا نه؟ قَالَ النَّبِيُّ(ص): «يَلْزَمُ الْحَقُّ لِأُمَّتِي فِي أَرْبَعٍ يُحِبُّونَ التَّائِبَ وَ يَرْحَمُونَ الضَّعِيفَ وَ يُعِينُونَ الْمُحْسِنَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلْمُذْنِبِ»(خصال صدوق، ج1، ص239) امت من بايد چهار اصل را فراموش نكنند: 1- «يُحِبُّونَ التَّائِبَ» كسي كه آمده و رو به خدا شده است، دوستش داشته باشند و نيش به او نزنند. برخورد ما نبايد يك برخوردي باشد كه اين مسلمان بعد از انقلاب است، از اسلام زده شود. مثلاً ميگويند: «اينها انقلابيون بعد از انقلابند. يا اينها مسلمانهاي بعد از بني صدر هستند. » «يُحِبُّونَ التَّائِبَ» محبت كنيد به يك كسي كه ماه رمضان به مسجد آمده است. 2- «وَ يَرْحَمُونَ الضَّعِيفَ» به ضعيف رحم كنند. آدمهايي هستند كه ضعيف اند. حالا يا از نظر مالي ضعيف هستند كه بايد به ايشان رحم كرد و كمكشان كرد و يا از نظر فكري ضعيف هستند. مثلاً نماز ميخواند، اين سر نماز نميداند كه وقتي كه ميگويي الله اكبر بايد صاف بايستد. يا وضو ميگيرد ولي غلط وضو ميگيرد يا حمد و سورهاش غلط است. پيغمبر فرمود: «وَ يَرْحَمُونَ الضَّعِيفَ» اين بندهي خدا ضعيف است، به او رحم كنيد. من يادم نميرود، كوچك بودم، صف اول مسجد براي نماز جماعت رفته بودم، گفتم: «الله اكبر» بلد نبودم و اشتباهي بود. يك پيرمردي دست مرا گرفت و از صف اول مثل گربه كنار انداخت. اين روش اسلامي نيست. اگر ضعيف است به او رحم كنيد. 3- «وَ يُعِينُونَ الْمُحْسِنَ» اگر كسي كار خوبي ميكند كمكش كنيد «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلْمُذْنِبِ» كسي كه گناه ميكند نميخواهد در سرت بزني، برايش طلب استغفار كن. بگو: خدايا او را بيامرز. خدايا گناه را از سرش بينداز. حتي اگر كسي روي بام كفتر بازي ميكند، نگو: خاك بر سرت كنند. چون عشقي كه در سر اوست، اگر در سر تو هم باشد، تو هم بالاي پشت بام ميروي، بايد دلت برايش بسوزد. بايد خدا را شكر كني كه آن عشقي كه در سر اوست، در سر تو نيست و دلت براي او بسوزد. پيغمبر فرمود: دوست دارم امت من اين طور باشند. اگر كسي مسلمان بعد از انقلاب شد او را بپذيرند، اگر كسي از نظر مالي و فكري ضعيف است به او رحم كنند. گاهي افراد هستند كه مثلاً بلد نيستند ديپلماتيك حرف بزنند. ميگويد: بنده به شما فرمودم و همه ميخندند و سر به سرش ميگذارند. بعضي از عبارتها را فرض كنيد نميتواند درست بگويد، دو كلاس بيشتر درس نخوانده است. همه ميخندند، مسخرهاش ميكنند، دستش مياندازند، به او طعنه ميزنند، نيش ميزنند و. . . «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»(همزه/1) واي به كسي كه نيش ميزند «وَ يَرْحَمُونَ الضَّعِيفَ وَ يُعِينُونَ الْمُحْسِنَ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلْمُذْنِبِ» و ما چه ميدانيم شايد خدا او را بخشيد. يك مردي گفت: به خدا سوگند خدا فلاني را نميبخشد. پيغمبر فرمود: به چه دليل و به چه جرأتي اين را ميگويي؟ شايد هماني كه ميگويي نميبخشد، خدا او را ببخشد. توبه در رابطه با مسائل سياسي هم هست. قرآن ميگويد: «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ» يعني ميبخشم و من غفار هستم. «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»(طه/82) خدا ميگويد من ميبخشم هر كه توبه كند و ايمان بياورد و عمل صالح انجام بدهد، ولي به شرطي كه بعد از اينها «ثُمَّ اهْتَدى» يعني خط امامت را دنبال كند و خط ولايت را داشته باشد. امام ديد افرادي مكه رفته و گرد كعبه ميگردند، فرمود: خدا كه به اينها گفته بيائيد و دور كعبه بگرديد براي اين است كه بعد از كعبه توجه به من داشته باشند. در شب تولد حضرت علي(ع) يك بحث تلويزيوني داشتيم كه گفته شد: خداوند به علي(ع) اجازه داد در كعبه متولد شود و به مردم كه گفت دور كعبه بگرديد. يعني دور گهواره بگرديد تا توجه به نوزاد كعبه هم داشته باشيم و عبدالفتاح عبد المقصود از علماي اهل سنت ميگويد: خدا علي را در كعبه گذاشت و به مردم گفت: رو به كعبه نماز بخوانيد تا توجه به كعبه توجه به رهبري علي بن ابيطالب هم باشد. در مورد «ثُمَّ اهْتَدى» چندين حديث داريم كه امام ميفرمايد اين آيه كه ميفرمايد: من ميبخشم كسي كه توبه كند و كسي عمل صالح انجام بدهد، به شرطي كه «ثُمَّ اهْتَدى» يعني خط امامت را دنبال كند. يك سري توبهها ارزش ندارد. توبههاي بي ارزش كدام است؟ اگر كسي مفسد في الارض را در حال فرار گرفت، اگر گفت: توبه كردم. اين توبه ارزش ندارد. چون قرآن ميگويد: «إِلاَّ الَّذينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ»(مائده/34) مگر كساني كه قبل از اين كه شما قدرت بر ايشان پيدا كنيد، توبه كرده اند. يعني اگر قبل از دستگيري توبه كند ارزش دارد. اما اگر بعد از دستگيري توبه كند ارزش ندارد. «مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ» و الا هويدا هم وقتي در دادگاه حاضر شد، توبه كرد. الان هم اگر صدام بگيرند، توبه ميكند. «مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ»و به همين خاطر است كه راديو و تلويزيون مكرر اعلام كردند كه منافقين و گروهكها در كردستان و در جاهاي ديگر، قبل از دستگيري بيايند و خودشان را معرفي كنند، چون بعد از دستگيري ديگر فايده ندارد. اصولاً برنامه خدا هم همين است. خدا ميفرمايد: «وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ»(نساء/18) اگر كسي لحظه مرگ بگويد «تُبْتُ» يعني خدايا توبه كردم، اين ديگر فايده ندارد. چون مرگ را ديده است و به خاطر ديدن مرگ توبه ميكند. «إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ» يعني مرگ سراغش آمده است و «قالَ إِنِّي تُبْتُ» توبه وقت مرگ بي فايده است. توبه بعد از دست گيري هم بي فايده است. «فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكينَ»(غافر/84) قرآن نقل ميكند گروهي را كه به محض ديدن خطر را ميگويند: ايمان آورديم! «وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكينَ» و نسبت به كارهاي قبل هم مشركيم. «فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إيمانُهُمْ»(غافر/85) ايمان بعد از اين كه انسان آثار قيامت را ديد فايده ندارد. يكي از گناهاني كه خدا نميبخشد، گناه بعد از دستگيري است. يكي از گناهها هم گناهي است كه صرفاً وقتي مرگ از آن توبه ميكند، يكي از گناهاني را هم كه خدا نميبخشد گناهان كوچك است. يك روز پيغمبر فرمود: «اتقوا ذنوباً لا تغفر» بترسيد از گناهاني كه خداوند نميبخشد. گفتند چه گناهاني است؟ هر كس يك چيزي گفت. بعد همه پرسي شد و هر كس يك چيزي گفت. در آخر از خود پيغمبر پرسيدند: «قيل يا رسول و ما الذنوب التي لا تغفر» كدام گناهان است كه خداوند نميبخشد؟ گفت: «المحقراظت من الذنوب» گناهان كوچك را خدا نميبخشد. چون گناهان كوچك را آدم ميگويد: «چيزي نيست» يك پنج ريال اضافه خورده است. دو تا لقمه آن جا دزديده است و ميگويد: اين چيزها چيزي نيست. اما يك وقت يك ماشين بدزدد، يك زنايي، يك كار خطرناكي بكند تا ميگويند توبه و گناه ميلرزد و ناراحت ميشود و توبه ميكند. اما گاهي وقتها يك گناهاني كرده و نسبت به آن بي توجه است. گناهان بزرگ را چون انسان توجه دارد، توبه ميكند، اما گناهان كوچك را چون انسان توجه ندارد، توبه هم نميكند. اين مطلب را يكي از اولياء خدا به صورت نمايش درآورد كه يك روز يكي از اولياء خدا به اصحابش فرمود: برويد و سنگ كوچك و بزرگ بياوريد، رفتند سنگهاي ريز و درشت آوردند و همه را روي هم ريختند، بعد آن مرد خدا گفت: اين سنگهايي را كه روي هم ريختيد، ببريد و سر جايشان بگذاريد. آنهايي كه سنگهاي بزرگ آورده بودند، ميدانستند كه از كجا آوردهاند و سنگهاي بزرگ جايشان معلوم بود و همه را را سرجايشان گذاشتند. ولي سنگ ريزهها معلوم نبود از كجاست؟ بعد آن مرد خدا گفت: گناه هم همين طور است. گناهان بزرگ را آدم ميداند كه مثلاً با چه كسي بود و كجا بود و چه وقت بود و لذا آدم توجه دارد و زود توبه ميكند. گناهان ريز را آدم هم گناه كرده است و هم نميداند. «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ»(نهجالبلاغه، حكمت 348) در حديث داريم سخت ترين گناه اين است كه آدم بگويد: گناه چيزي نيست. پيغمبر فرمود: «التائب حبيب الله» كسي كه توبه كند دوست خداست. «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ»(كافى، ج2، ص435) كسي كه توبه كند، مثل كسي است كه از مادر متولد شده است و بي گناه است. خدا همه را ميبخشد. قرآن بسيار گفته است كه خدا رحمان است، يعني رحم ميكند و ميبخشد. 5 مرتبه فرموده است كه خداوند غفار است، يعني ميبخشد. 90مرتبه در قرآن ميفرمايد: خداوند غفور است، يعني شما را ميبخشم. 145 مرتبه در قرآن داريم كه خداوند رحيم است و به شما رحم ميكند. دو مرتبه هم ميگويد كه خداوند ودود است. يعني بيش از 200 مرتبه خداوند در قرآن گفته من رحمان هستم، رحيم هستم، غفار هستم، و اگر كسي توبه نكند ستمگر است. قرآن ميگويد: «وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»(حجرات/11) اگركسي توبه نكند ستمگر است. منتهي توبه فقط زباني نيست. اگر كسي به زبان توبه كند ولي در عمل تصميم به ترك نداشته باشد، به زبان بگويد: «إِلَهِي الْعَفْوَ الْعَفْوَ» اما دلش تكان نميخورد. اگر كسي به زبان بگويد العفو و به زبان استغفار كند ولي تصميم نداشته باشد كه از كار خلافش برگردد. امام رضا فرمود: اين خدا را مسخره كرده است. كسي كه قيافهاش قيافه توبه و استغفار باشد، ولي در عملش تصميم به ترك كارهاي زشت نداشته باشد، اين گويا استهزاء ميكند. ماه رمضان است، ماه توبه است. خواهرها ميتوانند از فرم لباس و حجابشان توبه كنند. بازاريها از احتكار و گرانفروشي توبه كنند، افرادي كه كسي را مسخره ميكنند، توبه كنند. زنهايي كه شوهرشان را اذيت ميكنند، شوهرهايي كه زن هايشان را اذيت ميكنند، پسر و دخترهايي كه در خانه پدرها را رنج ميدهند، همسايهها را ناراحت ميكنند، حتي اگر يك بوق بي خود بزني و به خاطر همه اين موارد بايد توبه كنيم. بعضي از رانندهها ميگويند: من كه خلاف نكردم و حال آنكه از صبح كه بيرون رفته دست كم چهل دفعه بوق زده و چهل تا مسلمان را ترسانده و چهل خلاف كرده است. انسان گاهي وقتها روزي سيصد، چهارصد خلاف ميكند و ميگويد: كاري هم نكردم. خيال ميكند كار اين است كه فقط صدام حسين بشود. ما اگر صدام حسين نيستيم، گاهي زورمان بيش از اين نرسيده است و الا متجاوز هستيم. كسي كه يك تير بزند با كسي كه تير باران كند گناهش يكي است، چون او ديگر خشابش فشنگ نداشته است و اگر من خشابم يك فشنگ داشت و زدم نبايد بگويم آقا ما يك فشنگ زديم، چون خشابت بيش از اين نداشت. آب نديده كه شنا كند. افرادي هستند كه بالقوه ستمگرند. اصلاً ذات، ذات متجاوز است. سر كوچه مينشيند و با ابرويش يك كسي را ميترساند و با عطسهاش ديگري را ميترساند و با بوقش يك نفر ديگر را ميترساند. با ويراژ رفتن و با موتور سواريش يك نفر را ميترساند. . . ماه رمضان ماه خودسازي است كه انسان بيايد اين كارهايش را عوض كند. جوانان شهيد ما خودشان را ساختند و الان مهمان حضرت ابراهيم هستند و ما بايد در تلويزيون هنوز به مردم بگوييم: اگر قالي خانهات را ميتكاني و گردش خانهي همسايه ميرود، آب گرم كن را درست نميكني و دودش خانه همسايهها ميرود، بوق بيجا ميزني و ديگري را ميترساني، برفت را در كوچه ميريزي و ايجاد مزاحمت ميكني، مسئولش خودت هستي. زباله را در داخل نايلون نميكني و اين بنده خدا كارگر شهرداري ميآيد زبالهها را بردارد و بوي تعفن به دماغش ميخورد و ناراحت ميشود. چرا يك مسلماني را اذيت ميكني؟ شما از صبح كه بيدار ميشوي، جارو زدنت، بوق زدنت، زباله ها، تا سلام و بچه و مدرسه تمام كارهايمان تجاوز است. و اينها را نگوييد ريز است. اين موهاست كه به هم تابيده ميشود و طناب ميشود. اين گناهان كوچك است كه پيغمبر فرمود: بخشيده نميشود. اميدوارم كه ماه رمضان قدم به قدم به اسلام و خدا و تقوي نزديك بشويم. «والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»