متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1361/4/5
بسم اللّه الّرحمن الّرحيم
«الحمد للّه رب العالمين و صلي اللّه علي سيدنا و نبينا محمّد و علي أهل بيته و لعنة اللّه علي اعدائهم اجمعين، من الآن الي قيام يوم الدين»
كم كم بايد بحثهاي ماه رمضان خودمان را شروع كنيم. در ماه رمضان امسال برنامه اين است كه يك مقدار از فقه بگوييم. آيهاي را مينويسم. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(بقره/183) يعنياي كساني كه ايمان آوردهايد بر شما واجب شد كه روزه بگيريد. صيام به معني روزه است. دينهاي ديگر هم روزه گرفتن را داشتند. كما اين كه نوشته شده بر كساني كه قبل از شما بودند. يعني قبل از شما مسلمانها، دينهاي ديگر هم بودند كه آنها هم بايد روزه بگيرند. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» هدف فرمان روزه اين بود كه شما كم كم تقوي داشته باشيد. اين ترجمه آيه است. مسلمانها روزه بگيريد دينهاي ديگر هم روزه داشتند. روزه براي تقوي خوب است. اگر كسي معلم است يا پدر و مادر است ميتواند از اين آيه استفادهي تربيتي بكند. اين استفادهي تربيتي اين است: اي كساني كه ايمان آوردهايد، روزه بگيريد. دنبال اين آيه ميگويد: «أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ»(بقره/184) اين كه گفتهاند روزه بگيريد چند روزي بيشتر نيست. بعد ميگويد: اگر يك وقت مريض بودي و نتوانستي «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً»اگر كسي مريض بود «أَوْ عَلى سَفَرٍ» يا كسي مسافر بود روزهاش را بخورد. مثال اين مثل آمپول زدن است. فرض كنيد يك آقازادهاي را ميخواهند آمپول بزنند. او از آمپول ميترسد. آمپول زن براي اين كه او ناراحت نباشد، اول چند كار ميكند كه اين آماده بشود. اول ميگويد: آقاجان من تو را دوست دارم. وقتي ميگويد من تو را دوست دارم، اين بچه چند درصد دلش آرام ميشود. بعد ميگويد: همه اينها آمپول زدهاند. همه بچهها كه مريض ميشوند آمپول ميزنند. ميگويد: پنج دقيقه بيشتر درد ندارد. ميگويد: اگر بيش از پنج دقيقه درد داشت دفعه ديگر برايت آمپول نميزنم. با اين چهار جمله او را آماده ميكند تا او حاضر بشود كه آمپول را بزند. خدا هم به كسي كه ميخواهد آمپول بزند، ميگويد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»اي كساني كه ايمان آوردهايد. چون شما با من دوست هستيد، اگر من به شما يك كاري بگويم، چون شما اهل ايمان هستيد، انجام ميدهيد. مثل اين كه شما به بچهات ميگويي: پسرم بلند شو و براي من آب بياور. يعني چون پسرم هستي و چون من را به عنوان پدر خودت دوست داري و من هم تو را به عنوان فرزند خودم دوست دارم، به تو ميگويم كه براي من آب بياوري. اين كه ميگويم: پسرم! معنايش اين است كه با همديگر آشنا هستيم. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» اول ميگويد: اي كساني كه ايمان آوردهايد، اي كساني كه با من رابطه داريد. بعد ميگويد: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» روزه بگيريد. «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» يعني قبل ازتو بقيه هم آمپول زدهاند. اگر ميگوييم: روزه بگير ناراحت نشو. تمام اينها روزه گرفتهاند. از اول ميگويد: دوستت دارم و بعد آمپول ميزند. بعد ميگويد: طوري نيست همه آمپول زدهاند. بعد ميگويد: «أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ» يعني چند دقيقه بيشتر طول نميكشد. روزه گرفتن چند روز بيشتر نيست. بعد ميگويد: حالا اگر مريض بودي «أَوْ عَلى سَفَرٍ» اگر بيش از 5 دقيقه درد آمد ديگر آمپول نميزنم. قرصش را برايت مينويسم. اين سيستم تربيتي اسلام است كه خدا ميخواهد بگويد: يك كاري را بكن. محكم نميگويد: بايد اين كار را بكني، نبايد اين كار را بكني. ميگويد: روزه براي شما نوشته شد اما اين طرف و آن طرفش را كنترل ميكند. چنين اين طرف و آن طرف مياندازد كه شخص يك باره با يك فرمان سفت و سخت مواجه نشود. گفته است: روزه بگيريد اما آن طرف ديگر گفته است كه ديگران هم روزه ميگرفتند. باز اين طرف ميگويد: چيزي نيست. بعد ميگويد: حالا اگر توانستي بخور. يعني طوري گفته است روزه بگير كه دستور، دستور خشونت آوري نباشد. اين آيه گرچه حكم روزه است اما سيستم تربيتي هم در آن هست. ماه رمضان ماه مهماني خداست و آدم مهمان خداست. نگو خدا معركه است. قربانش بروم با اين مهماني كه دارد. مادر بچه را دوست دارد. براي اين كه بچه را تميز كند، لباسش را در ميآورد و آب داغ سرش ميريزد. كيسه زبر هم به او ميمالد. همهي اينها به خاطر محبت است. خداوند هم در ماه رمضان لباس آدم را در ميآورد. يعني زن را از شوهر جدا ميكند. چون قرآن ميگويد: زن براي شوهر لباس است. شوهر براي زن لباس است. «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ»(بقره/187) ميگويد: زن و شوهر نبايد با هم بد باشند. اگر مادر براي حمام رفتن بچهاش لباس را از تن او در ميآورد، آب داغ هم سر بچهاش ميريزد، براي اين نيست كه از بچهاش بغض دارد. اينها براي محبت است. اصولاً اسلام دين رحم است. شلاق او هم رحم است. اعدام او هم رحم است. مثل جراحي كه يك عضو را قطع ميكند. گرچه عضو قطع شده است، اما قطع كردن جراح هم رحم است. حالا من ميخواهم دربارهي ميزباني و مهماني با هم صحبت كنيم. خدا ما را مهمان كرده است. در اينجا مهمان چه كسي است؟ ميزبان چه كسي است؟ ماه رمضان خدا از بندگان مهماني كرده است. ويژگيهاي ميهماني خدا را بگويم: 1- شخصاً دعوت كرده است. خود خدا گفته است: بيا. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» دعوت شخصي است.
2- مجبور هم نيست، آخر گاهي آدم مهماني ميرود و مجبور است، چون چهار جا رفته خورده است، حالا بايد پس بدهد. خدا ما را مهمان كرده است اما مجبور نيست. بعضيها مهماني ميكنند كه مجبور نيستند، اما مهماني ميكنند كه يك پزي بدهند. چون فلاني پريشب خانه ما بود حالا من بايد او را دعوت كنم. خدا ما را مهمان كرده است اما در اين مهماني پزي در كار نيست. مهمانهاي ديگر يك سنخيتي بايد داشته باشند. مثلاً كارمند، كارمند را مهمان ميكند. آخوند، آخوند را مهمان ميكند. بازاري، بازاري را مهمان ميكند. در مهمانيها يك سنخيت و يك هم فكري و هم ذوقي با هم هست اما مهماني خدا مهماني خالق از مخلوق است. مهماني خدا در ماه رمضان مهماني عالم از جاهل، مهماني قادر از عاجز، مهماني باقي از فاني است. اگر دو تا هم شاگردي، همديگر را مهمان كنند، مهم نيست. اين شيرين است كه معلم شاگردش را مهمان كند. چقدر براي دانش آموز افتخار است كه بگويد: معلم من را مهمان كرده است. اگر رئيس جمهور يك نفر شخص عادي را مهمان كند اين خيلي مهم است. چون اينها از نظر رتبه يكي نيستند. خدا هم ما را مهمان كرده است. چه كسي پذيرايي ميكند؟ گاهي وقتها آدم به يك جايي دعوت ميشود و ميبيند كه صاحب خانه نشسته است، آشپز و غلام و كارگر و اينها پذيرايي ميكنند. در مهماني رمضان خود خدا پذيرايي ميكند. «نَبِّئْ عِبادي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحيمُ»(حجر/49) به بندگانم بگو خودم شما را ميبخشم «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي وَ لْيُؤْمِنُوا بي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ»(بقره/186) قرآن ميگويد: اگر بندگان خودم، سراغ خودم را گرفتند بگو: خودم نزديك ايشان هستم و پهلوي خودم بيايند. از خودم بخواهند، خودم حرف هايشان را گوش ميدهم. اين پذيرايي شخصي است. اصولاً بعضي وقتها كارهايي كه خدا با واسطه ميكند، ميگويد: ما كرديم اما بعضي وقتها يك كارهايي كه خودش ميكند بدون واسطه ميگويد: خودم كردم و لذا در قرآن هم داريم: «أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحيمُ» من خودم شما را ميبخشم. يعني شما حق نداري در بخشش به كسي بگويي: گناه كردم و لذا از گناهان بزرگ است كه كسي اقرار كند، آقا من فلان گناه را كردم! چرا ميگويي؟ اگر كسي گناه بكند و به كسي بگويد، گفتنش هم گناه است. خود گناهش يك گناه است، اين هم كه به كسي ميگويد دو گناه ميشود. هركس هر گناهي كرده است فقط به خود خدا بگويد و زمزمه او رمز عفو و بخشش اوست. خداوند دربارهي فلسفهي اين مهماني گفته است، ميداني چرا تو را دعوت كردم؟ «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» اگر ميگويم: روزه بگيريد براي اين است كه ميخواهم شما تقوي داشته باشي. آدمي كه سي روز نان و آب خودش را نخورد، بعد نان و آب مردم را هم ميتواند نخورد.
تنور شكم دم به دم تافتن مصيبت بود روز نايافتن
كسي كه هرچه ببيند بخورد، يك بار كه چيزي گيرش نيايد سكته ميكند. كسي كه هر شب متكا زير سرش ميگذارد اگر يك شب متكا نباشد، خوابش نميبرد. سي روز نان خودت را نخور تا بتواني نان مردم را نخوري. آب خودت را نخور تا بتواني از آب مردم صرف نظر بكني. دست به خانم خودت دراز نكن تا وقتي به خانم مردم رسيدي، بتواني خودت را نگه داري. سي روز تمرين است. هر شب متكا دارد ولي اگر يك شب زير سرش متكا نگذارد خوابش نميبرد و اين مسئله تمرين تقوا است. حديث داريم كه ميفرمايد: «لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُّ وَ الْفَقِيرُ»(منلايحضرهالفقيه، ج2، ص73) گفتم كم بخوريد، تا غني و فقير مساوي شوند، غني نخورد تا بفهمد به فقير چه ميگذرد. يك بار با ماشين نرو تا بفهمي به پيادهها چه ميگذرد. يك بار به جاده خاكي برو تا ببيني به اين روستاييها كه جادهي آسفالت ندارند چه ميگذرد.
مي گويند پيرمردي به پسر جوانش گفت: پسر در حياط برف است سرما ميخوري، داخل اتاق بيا. گوش نداد گفت: پسرم سرما ميخوري. گوش نداد. هرچه اين پدر پير به جوان گفت: بيا تو اتاق، گوش نداد. اين پسر جوان يك پسر داشت. يك پسر كوچك كه در قنداق بود. پيرمرد به پسر جوان هر چه گفت: داخل اتاق بيا گوش نداد. پيرمرد هم رفت بچهي قنداقي را كه بچه پسر خودش بود برداشت و آورد در برفها گذاشت. پسر جوان داد زد. بچهام سرما خورد. گفت: همينطور كه تو دلت براي بچهات ميسوزد من هم دلم براي تو ميسوزد. گاهي بايد مسئله ملموس بشود. پيغمبري كه قرار بود رهبر بشود خودش مزه يتيمي را چشيده است. «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى»(ضحى/8-6) تو عائل بودي، يعني نياز داشتي. تو يتيم بودي. كسي كه ميخواهد رهبر بشود بايد مزهها را بچشد. «لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُّ وَ الْفَقِيرُ» يعني پول دار شمال شهر و فقير جنوب شهر سهميهشان «يستوي» مساوي است. امام ميفرمايد: خدا گفت روزه بگير تا همه مردم مزه گرسنگي را بچشند. امير المؤمنين علي(ع) به استاندارش دستور ميدهد و ميگويد «فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَى»(نهجالبلاغه، نامه 53) سهم دورترين نقطهي مملكت بايد با نزديك ترين نقطه مملكت يكي باشد. خداوند در ماه رمضان از گنهكاران هم دعوت كرده است و جالب اين است كه وقتي آنها توبه ميكنند خداوند توبه آنها را قبول ميكند. آخر گاهي وقتها صاحب خانه دو سه شب حرفي ندارد ميگويد: بفرما داخل، اما اگر مرتب آمدي خسته ميشود و گاهي ممكن است پشيمان بشود. در تهران يك كسي يك اتاق اجارهاي داشت. يك اتاق داشت و زن و بچهاش در اين اتاق زندگي ميكردند. يك بار به يكي از اين همشهري هايش رسيد و گفت: بفرما منزل، اين هم شهري هم گفت: بفرما برويم. گفت: خاك بر سرم، من يك تعارف كردم. حالا چه كار كنم؟ خلاصه اين هم شهري پشت سر اين مرد افتاد كه به خانهاش برود. اين مرد گفت: چه كار كنم؟ به او بگويم اشتباه كردم. گفت: او را در يكي از جاهاي شلوغ تهران بردم. گفت: در شلوغي همين طور كه داشتيم ميرفتيم، من در جمعيت نشستم. اين هم رفت. من هم از طرف ديگر فرار كردم. اين طرف يك مقداري گشت و ديد من را پيدا نميكند و رفت. بالاخره قصه گذشت و رفت و در مسافرخانه خوابيد. بعد از چند سال پولي پيدا كردم و خانهاي خريدم و بعد دوباره آن طرف را ديدم. گفتم: آقا ما را حلال كن. گفت: براي چه؟ گفتم: من چند سال پيش به تو يك تعارفي كردم و تو هم تعارف را پذيرفتي و من خلاصه چارهاي نداشتم. خجالت كشيدم كه به تو بگويم: خانهي ما نيا. داخل شلوغي رفتيم من روي زمين نشستم تا تو نتواني مرا پيدا كني. من عمداً تو را گم كردم كه سرگردان بشوي. گاهي يك كسي يك شب، دوشب، حاضر است كسي را مهمان كند ولي خدا اين طور نيست «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ»(بقره/222) توبه را قبول ميكند. در قرآن داريم اگر كسي توبه كند خجالت نكشد. آخر گاهي وقتها يك كسي به يك نفر يك سيلي زده است. آن طرف هم ميگويد: تو را بخشيدم اما خود آدم خجالت ميكشد. يك شاعري يك شعري ميگويد. به خدا ميگويد:
گيرم تو مرا بخشيدي اما زان شرم كه ديدي كه چه كردم چه كنم.
گاهي وقتها خود آدم خجالت ميكشد، اما خدا براي اين كه خجالت نكشد گفته است «يُحِبُّ» اصلاً من تو را دوست دارم. اين طور نيست كه بگويد: ديگر از اين غلطها نكن. ميگويد: تو اگر برگردي دوستت دارم. حديث داريم اگر كسي يك وجب به طرف خدا برود، خدا هروله كنان به سمت او ميآيد و اين مضمون حديثي است. خدا در ماه رمضان دعوت كرده است. شخصاً دعوت كرده است. هر سال همين دعوت را ميكند. در اين مهماني همه را دعوت كرده است. آخر بعضيها كه دعوت ميكنند، فرق ميكند. سابق كه زمان طاغوت بود وقتي كسي عقد ميكرد، افرادي كه وضع ماليشان خوب بود، يك روز يك عده را دعوت ميكردند و يك روز هم افراد متوسط را دعوت ميكردند. خدا همه را دعوت كرده است. كارت همه يك شكل دارد. كارت دعوت اين است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»(بقره/183) اين كارت دعوت است و همه را هم يك شكل دعوت كرده است. اين مهماني جلو مزاحمها را هم گرفته است چون روايات بسياري داريم «الشَّيَاطِينَ مَغْلُولَة»(أمالى صدوق، ص92) يعني خدا ميگويد: من در ماه رمضان شيطان را غل ميكنم. يعني هم همه را دعوت كرده است و هم چيزهايي كه عامل انحراف ميشود را در جاده جلوش را گرفته است. مهمان بايد مؤدب باشد. مهمان بايد سر وقت بيايد. سر وقت چه موقع است؟ اول ماه رمضان تا شب عيد فطر را سر وقت ميگويند. مهمان بايد خودش را آماده كند و لذا در بين پيرمردها و پيرزنهاي ما رسم خوبي است حتي روزهاي آخر ماه شعبان روزه ميگيرند. ميگويند: به استقبال ماه رمضان ميرويم. يعني ما علاقه داريم كه ماه رمضان بيايد. مهمان بايد در خانه به مقررات عمل كند. امام صادق فرمود: «لَا يَكُونُ يَوْمُ صَوْمِكَ كَيَوْمِ فِطْرِكَ»(كافى، ج4، ص87) يعني روزي كه روزه هستي با روزي ديگر فرق ميكند. وقتي شما به مهماني ميروي همه چيز را رعايت ميكني پس شما در اين ماه رمضان هم مهمان خدا هستيد. بنابراين بايد همه كارهايتان فرق كند. مهمان نبايد از صاحب خانه قطع رابطه بكند. حالا پذيرايي چيست؟ 1- خدا به ما قرآن داده است. صاحب خانه در ماه رمضان مردم را دعوت كرده است. «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ»(بقره/185) ماه رمضان مهمان تو هستي و صاحب خانه خدا است. وسيله پذيرايي قرآن است. قرآن هم غذا ميشود؟ چرا؟ چون قرآن، غذاي همهي عصرها و نسل هاست و غذاهايي كه ما ميخوريم، اگر بماند براي فردا فاسد ميشود. ولي غذاي قرآن غذايي است كه هرچه تاريخ علم بر قرآن ميگذرد تازه مسائلي در قرآن كشف ميشود كه براي ديگران تازگي دارد. در هر عصر و نسلي چيزهايي در قرآن كشف ميشود كه براي پيشينيان كشف نشده بود. غذاهاي خرما و شير و ماست و گوشت يك يا چند نوع ويتامين دارد ولي غذاي قرآن داراي همهي راههاي سعادت است. قدرت غذايي كه آدم از خرما و گوشت و نان ميگيرد، محدود است ولي قدرتي كه غذاي قرآن به ما ميدهد قدرت ايمان است و قدرت ايمان نامحدود است. پس خدا از ما با قرآن پذيرايي ميكند. با آيات قرآن و با وحي از ما پذيرايي ميكند. غذاي روح، غذايي است كه قدرتش ايمان است. غذايي كه گذشت تاريخ او را فاسد نميكند. غذايي كه هرچه بخوري كم نميشود. غذايي كه همه ميتوانند از اين غذا بخورند. اين چه مهماني است كه زن و شوهر را به هم حرام ميكند؟ «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ»(بقره/187) لباس بايد كنار برود. مادري كه ميخواهد بچهاش را به حمام ببرد، بايد لباسش را در بياورد، بايد آب داغ هم سر بچه بريزد. كيسه زبرهم به او بكشد. در حديث ميخوانيم افرادي كه همهاش ميخورند و ميخوابند، اينها «أَبْغَضُ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ جِيفَةٌ بِاللَّيْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَارِ»(قصصالأنبياء راوندى، ص163) اينها مردار شب و ياوه گوي روز هستند. افرادي هستند تا شب ميخوابند. شب مثل لاشه ميافتد و روز هم مادام ميخورد. اميرالمؤمنين ميفرمايد: اينها حيوانهايي هستند كه «هَمُّهَا عَلَفُهَا»(نهجالبلاغه، نامه45) همتش علفش است. ميگويد: امروز روز خوشي بود، ميگوييم: چرا؟ ميگويد: صبح عسل خورديم، ظهركباب برگ خورديم. هر روزي كه به شكمش برسد اسمش را روز خوش ميگذارد. امروز روز نحسي است. چرا؟ خيلي درس خواندم و مطالعه كردم. اگر روزي، چيزي ياد بگيرد، ميگويد: روز نحسي است. هر روزي كه ميخورد، ميگويد: روز خوشي است. ماه رمضان ماه توبه، ماه برگشت امت از گناه است. يك، يك ما بايد برگرديم. ايران ميليونها ترسو داشت. وقتي انقلاب شد همه توبه كردند و شجاع شدند. خط آمريكا خط اسلام شد. شاه، تبديل به رئيس جمهور محبوبمان شد. قانون طاغوت، قانون مجلس اسلامي شد. در شما كه ميگويي: خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار! براي ديدن انقلاب مهدي، بايد چشم پاك داشت. حديث داريم كه در ماه رمضان چشمتان هم روزه باشد. حرام هارا نبيند. گوشتان روزه باشد، حرامها را نشنود. زبانتان روزه باشد، حرامها را نگويد. پايتان روزه باشد تا به راه بد نرود. حديث داريم، بسياري از افراد هستند كه در ماه رمضان فقط گرسنگي و تشنگي را تحمل ميكنند وگرنه همان كارهاي خلاف را انجام ميدهند. اين چنين روزه گرفتن كه فايدهاي ندارد. ماه رمضان ماه عبادت است. ماهي است كه خواندن يك آيه از قرآن ثواب يك ختم قرآن را دارد. در اين ماه دعاها مستجاب است. حديث داريم كه پيغمبر اسلام فرمود: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّه»(أمالى صدوق، ص93) ماه رمضان دارد ميآيد، پيغمبر در ماه شعبان مدام ميگفت: مواظب باشيد ماه رمضان تشريف ميآورد. در ماه رمضان، بد اخلاقها خوش اخلاق شوند. در ماه رمضان هركس وضعش خوب است به زن و بچهاش توسعه بدهد. در ماه رمضان انفاق كنيد. خيلي از افراد هستند كه تمام پولي كه ميخواهند انفاق كنند در طول سال، ماه رمضان كنار ميگذارند. مثلاً در طول سال براي آسفالت، براي آب، براي لوله كشي، جهيزيه فقرا، جبهه، جنگ، هرچه پول ميخواهد بدهد ماه رمضان يك جا كنار ميگذارد كه ثوابش زيادتر باشد. بعد تدريجاً هر وقت لازم بود ميدهد. نماز ماه رمضان و عبادت ماه رمضان خيلي ثواب دارد. حتي نفس كشيدن مومن در ماه رمضان عبادت است. در ماه رمضان سبحان الله گفتن بسيار ثواب دارد. خوابيدن درماه رمضان عبادت است. همهي اينها مضمون روايات است. بهترين عمل در اين ماه تقوي است. كسي كه يك ماه جز راه حق، نديد و نگفت و نخورد، يك ماه تمرين كرد، ديگر بعد از يك ماه برايش آسان ميشود. در تعليم رانندگي افسري با شما ميآيد. چند تا پيچ را كه شما خوب رد كردي، ديگر به شما تصديق ميدهد. ميگويد: شما عرضه رانندگي كردن را داري. اگر معماري دو سه ساختمان را خوب بسازد، معمار است. اگر يك دانشجو يك مقاله و تحقيقي خوب در دانشگاه ارائه بدهد، دكترايش را به او ميدهند. شما در طول يك ماه آنچه را كه حرام است، نبين. به آن چه كه حرام است، گوش نكن. آن چه را كه حرام است، نگو. آن چه را كه حرام است، خريداري نكن. اگر يك ماه اينقدر خوب تمرين كني بعد ميتواني دكتراي آدميت را بگيري. دكتراي آدميت خيلي مهم است. از همهي دكتراها مشكلتر است. روزه يك عبادتي است كه پيدا نيست. الآن اگر من روزه باشم نميتواني چيزي بفهمي. روزه عبادتي مخفي است. حديث داريم خدا ميگويد چون اين عبادت را كسي نميفهمد پاداش آن را خودم ميدهم. «قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْزِي بِه»(منلايحضرهالفقيه، ج2، ص75) «زَكَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّيَامُ»(كافى، ج4، ص62) همين طور كه مال زكات دارد، بدن سالم هم زكات دارد. زكات بدن سالم روزه است. چند نوع روزه داريم، روزه عوام، روزه خواص، روزه خوب، روزه متوسط روزه افراد متوسط، همين روزهاي است كه معمولاً سحر ميخورند و ميخوابند اما روزه خوبها اين است كه چشم و گوششان هم روزه است. روزه خوب اين است كه اصولاً به غير خدا توجه نميكنند. دختران 9 ساله بايد روزه بگيرند. بعضي از خانهها ميگويند اين دختر 9 ساله چطور ميشود روزه بگيرد؟ اگر يك مقدار فعاليت بدنش را كم كند و استراحتش را زياد كند ميتواند روزه بگيرد. البته براي بعضيها واقعاً ضرر دارد. اگر واقعاً بر اثر روزه گرفتن مريض ميشود، مثلا زخم معده پيدا ميكند، نبايد روزه بگيرد. اگر واقعاً اين چنين است، روزهاش را بخورد. نگوييد: دختر 9 ساله كه روزه نميگيرد. چرا كه روزه نگيرد. شما عيب داري كه دختر 9 ساله را تحقير ميكني. وقتي ميخواستند به بسيج، براي كمك به جبهه بروند، يك بچه 9 ساله در اينها بود. در صف ايستاده بود كه اسمش را براي بسيج بنويسند. يك نفر از دوستان آمد و گفت: تو ميخواهي به جبهه بروي؟ گفت: بله، گفت: تو؟ گفت: مگر من چه اشكالي دارم؟ مگر اين دختر 9 ساله چه مشكلي دارد؟ اگر ضعيف است، مقداري از ضعيفها ميتوانند به خاطر دوندگي كمتر و استراحت بيشتر خودشان را تقويت كنند. يك موقع ميبيني كه كشاورزهاي ما، نان دو سه هفته پيش را ميخورند. زورشان هم خيلي از من و تو بيشتر است. يك كسي رفت سبزي بخرد. گفت: آقا 5 ريال سبزي بده. گفت: 5 ريال نميشود. گفت: يك تومان بده. يك تومان سبزي داد. گفت قربان دستت، اين سبزي را دو قسمت كن. گفت: خوب اين 5 ريال ميشود چرا گفتي 5 ريال نميشود؟ در قديم اگر يك كسي از يك فاميل از دنيا ميرفت ميگفتند: تا سالش نگذرد نميشود عروسي كرد. حالا ميبينيم در بهشت زهرا همان روزي كه صد شهيد ميآورند، همان باز ماندگان شهيد هفته ديگر، عروسي ميكنند. ما يك سري از زنجيرها را خودمان به پاهايمان بستهايم. «أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ»(صافات/95) بت پرستها يك چيزي را با دست خودشان ميتراشيدند. بعد در مقابل آن اشك ميريختند. حالا ما هم يك رسوماتي و يك مراسمي را خودمان با دست خودمان ميتراشيم و خودمان براي مراسم خودمان اشك ميريزيم. اين قصه هم خدا را ميخواهد و هم خرما را، از همان شاخه است. بت پرستها هسته هاي60، 70 كيلو خرما را در آوردند. خرماها را خمير كردند و يك بت خرمايي ساختند. سالها درمقابلش اشك ميريختند تا اينكه در مكه قحطي شد. ميخواستند چيزي بخورند. گفتند: ميرويم و خدايي كه، 70 كيلوخرما خشك است را ميشكنيم، آب ميزنيم و ميخوريم. تيشه آوردند تا خداي خرمايي خودشان را بشكنند. گفتند: اين خدايي است كه ما چند سال درمقابلش اشك ريخيم. نميشود اين خدا را خورد. به خانه هايشان رفتند. ديدند خيلي گرسنه هستند. چيزي نيست كه بخورند. گفتند: اين كه خدا نيست، خرماست، برويم آن را بخوريم. نزديك آمدند و گفتند: اين خداي ماست. دوباره به خانه رفتند گفتند: اين كه خدا نيست خرماست. و اين مثل كه ميگفتند: هم خدا را ميخواهد هم خرما را درست شد. ما خودمان با دست خودمان يك سري چيزهايي را خلق ميكنيم. چه خوب است كه بچهها روزه هايشان را بگيرند. دخترها در سن 9 سالگي و پسرها در سن 15 سالگي به تكليف ميرسند. البته پسرها گاهي قبل از 15 سالگي هم به تكليف ميرسند. توجه داشته باشيد كه روزه يكي از زير بناهاي اسلام است. «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ»(كافى، ج2، ص18) در بعضي از رواياتش آمده كه روزه را سبك نشماريد. وقتي آمريكا ميگويد شما را در محاصره اقتصادي قرار ميدهم. شما در مقابل او اول انقلاب روزه ميگيريد، در دهان او ميخورد. از اين گذشته در بدن انسان يك سري چربيهاي زائد است كه اين چربيهاي بدن نميسوزد. گرسنگي و تشنگي به آن فشار ميآورد. اين مازاد بدن كه همين طور ذخيره مانده است سوخت ميشود و از راه تنفس بيرون ميآيد و لذا ميبينيد دهن آدم روزه دار، آدمي كه گرسنه است، بو ميدهد. به خاطر اين كه گرسنگي به او فشار ميآورد. زوائد بدنش ذوب ميشود و از راه تنفس دفع ميشود. آب دهانش غليط ميشود و چسبان است و بو ميدهد. يكي از افرادي كه مسلمان نيست در شوروي كتابي نوشته است. كتابش هم ترجمه شده است در آن كتاب ميگويد: بنده به عنوان يك پزشك متخصص در چند رشته تاكنون چند نوع مرض را توسط امساك خوب كردم. اصولاً در روزه چند تقويت است. روزه گرفتن باعث تقويت عاطفه، تقويت اراده، تقويت تقوي، تقويت بدن ميشود. گرسنگي را بچش تا بفهمي گرسنهها چه طور هستند؟ بچش تا بفهمي تشنهها چه ميكشند؟ با خانم خودت تماس نگير تا بفهمي عذبها چه ميكشند؟ عاطفه تو تقويت ميشود. اراده تقويت ميشود. مال خودت را نخور تا ارادهات محكم بشود. تقوي تقويت ميشود. اگر ما درختي را به عنوان درخت گناه فرض كنيم. اگر درختي را به عنوان درخت جنايت فرض كنيم، تمام شاخههاي گناه يا از شهوت و يا از غضب است. ريشهي يك سري گناهان از شهوت است. ريشهي يك سري گناهان از غضب است. گرسنگي و تشنگي، شهوت و غضب را پايين ميآورد. ريشه كه تعطيل شد، آمار جنايت هم كم ميشود و كم شدن آمار جنايت تقوي است. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» قرآن ميگويد: روزه بگيرند تا تقوا داشته باشيد. چرا؟ چون روزه گرسنگي وتشنگي است و گرسنگي و تشنگي غريزه غضب و شهوت را كم ميكند. وقتي كه اين دو غريزه كم شد آمار جنايت هم كم ميشود. از همه گذشته، سنت سحرخيزي زياد ميشود و همه سحر خيز ميشوند. ما در زمان شاه نماز خوان كم داشتيم. فقط بعضي از پيرها نماز ميخواندند. حالا در جمهوري اسلامي هم نماز شب خوان زياد داريم و هم اكثرا جوان هستند. در ماه رمضان يك قانون طبيعي پيش ميآيد و توفيق تقريباً اجباري ميشود كه انسان سحري را ميخورد و ميبيند كه ده دقيقه به اذان مانده است. ميگويد: نميارزد كه براي اين 10 دقيقه بخوابم. يك توفيقي براي خواندن نماز شب است. «وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالْأَسْحارِ»(آل عمران/17) آنهايي كه در سحرها استغفار ميكنند. اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق بدهد كه در اين ماه رمضان بتوانيد اعمال خير بسياري را انجام دهيد. خدا روزه شما را قبول كند و توفيق بدهد و حضرت مهدي(عج) برساند و رهبر ما را در پناهش حفظ كند.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»