– خدا کجاست؟ استغفرلله.
این ها جملات پیرمردی است که با ناامیدی ویرانه های اردوگاه آوارگان جنین را جستجو می کند.
در بهار، جاده های منتهی به جنین؛جاده اصلی نابلس – جنین، جاده ی خلوت توباس یا نزرات، تپه ها و کوه پایه ها پر از گل های وحشی زرد و ارغوانی می شوند که از میان چمن های سبز سر بر می آورند. گندم زارها پربارند، درختان زیتون و بادام ها هم پرمحصول.
جنین نزدیک دره اردن در کرانه باختری است؛در میان دشتی حاصل خیز به نام مرج بن عامر. انتفاضه که شروع شد، جنین اول شهری بود که صهیونیست هابه آن حمله کردند و با ساخت دیوار حائل،خسارت هایی که به این شهر وارد آمد به اوج خود رسید. صهیونیست ها برای ادامه مسیر دیوار، درخت های زیتون و بادام را قطع کردند و زمین های کشاورزی را خشکاندند یا از شهر جدا کردند.
اردوگاه جنین در سال ۱۹۵۳ ساخته شد و در حدود چهارده هزار نفر در زمان حمله اسرائیلی ها در آن زندگی می کردند. ارتش اسرائیل ادعا می کرد که بسیاری از نظامیان عالی رتبه ی جهاد اسلامی، حماس،تیپ شهدای الاقصی در این اردوگاه زندگی می کنند. مدتی قبل از این حمله،فلسطینی ها یکی از رستوران های اسرائیلی را با عملیات شهادت طلبانه مورد حمله قرار داده بودند و اسرائیلی ها ادعا می کردند که بسیاری از این انتحار طلب ها در اردوگاه پنهان شده اند و اردوگاه مرکز طرح و اجرای عملیان انتحارطلبانه است.ارتش اسرائیل با این ادعا این حق را به خود داد که در روز سوم آوریل ۲۰۰۲ به اردوگاه حمله کند تا هم مبارزان فلسطینی و هم تاسیساتی که از آن استفاده می کردند را نابود کند. آن ها از ورودی های شمالی وارد اردوگاه شدند و به مرکز آن نزدیک شدند.
کوچه های اردوگاه تنگ بود و ارتش اسرائیل برای اینکه بتواند تانکهایش را به داخل اردوگاه ببرد، بولدوزرهای مسلح را به داخل اردوگاه فرستاد.
بولدوزرها برای عریض کردن کوچه ها، خانه هایی را با خاک یکسان کردند که ساکنانشان هنوز آنها را ترک نکرده بودند. یکی از این قربانیان مرد ۲۷ ساله معلولی بود که نمی توانست از خانه خارج شود،خانواده اش از اسرائیلی ها مهلت خواستند تا او را بیرون ببرند، اما سرعت بولدوزرها بیشتر بود و خواهش سودی نداشت.
ارتش اسرائیل در پیشروی های خانه به خانه از فلسطینی ها به عنوان سپر انسانی استفاده کردند و آنها را وادار کردند اول وارد ساختمان شوند تا امنیت خانه را چک کنند. آنها پدر یک خانواده چهارده نفره را اسیر کردند و او و پسر چهارده ساله اش را وادار کردند همراه آنها بروند و هربار که می خواستند شلیک کنند، اسلحه شان را روی دوش او و پسرش می گذاشتند.
در روز سوم تهاجم، هلی کوپترهای آمریکایی اسرائیل به کمک ارتش آمد.هلی کوپترها صبح زود، وقتی خیلی از مردم هنوز خواب بودند، خانه هایشان را به موشک بستند.اسرائیلی ها به بیمارستان شهر هم حمله کردند و نگذاشتند نیروهای امدادی به مجروحان کمک کنند. آمبولانس ها هم با این بهانه که تروریست ها را جابه جا می کنند از شلیک آن ها در امان نماندند.
علاوه بر این حمله های جمعی و کور،تک تیراندازهای ارتش از کمین خود به سمت غیر نظامی ها شلیک می کردند.
مقامات اسرائیلی هیچگاه قبول نکردند که فاجعه ای در جنین اتفاق افتاده.از نظر آنها این یک جنگ شدید بین قوای اسرائیل و تروریست های فلسطینی بود.اگرچه به طور ضمنی پذیرفتند که گاهی ممکن است سربازی ضامن نارنجکی را بکشد و آن را به سمت نامعلومی پرتاب کند یا به طرف پرده ای که پشت پنجره تکان می خورد شلیک کند؛ از نظر آنها «این راه و رسم جنگ است.»
نماینده سازمان ملل که به اردوگاه رفته بود، در گزارش خود نوشت «اردوگاه بوی مرگ می داد. انگار زلزه ای بزرگی آمده بود » نام رهبر این عملیات،نامی آشناست؛آریل شارون، نخست وزیر وقت اسرائیل، که پیشاپیش افرادی مانند شاوول موفاز، وزیر جنگ و موشه یعالون، رئیس ستاد ارتش اسرائیل این تهاجم را هدایت میکرد. یاسر عرفات فاجعه جنین را جنین گراد نامید تا آن روزها را به روزهایی که استالین گراد در جنگ جهانی دوم محاصره شده بود تشبیه کند.
محمد بکری، کارگردان و تهیه کننده مستند جنین،جنین در سال ۱۹۵۳در روستای البنا در جلیلیه به دنیا آمده و بازیگری و تئاتر را در دانشگاه تل آویو خوانده است.
خودش داستان ساختن فیلم را اینطور بیان می کند « من قصد نداشتم فیلم بسازم. کارگردان نیستم؛هنرپیشه ام. دهم آوریل ۲۰۰۲، در خلال حمله اسرائیل به اردوگاه، نزدیک یکی از پست های بازرسی جنین جمع شده بودیم و می خواستیم سربازها را قانع کنیم بگذارند غذا و دارو به اردوگاه برسانیم… یکی از سربازها من را شناخت، اسلحه اش را بیرون کشید و به طرف من و همکارم تیراندازی کرد. همکارم تیر خورد. ما کاری نکرده بودیم. تظاهرات آرام و صلح آمیزی کرده بودیم اما آنها به سمت ما شلیک کردند. فکر کردم این سربازها که به طرف ما تیراندازی می کنند، داخل اردوگاه چه خواهد کرد؟ از شدت خشم، درد و ناامیدی تصمیم گرفتم به داخل اردوگاه بروم و فیلم بسازم.»
فیلم بکری در بیت المقدس و تل آویو در اکتبر ۲۰۰۲ اکران شد، اما فقط چهار روز روی پرده بود و مقامات اسرائیلی آن را تحریم کردند. بکری به دادگاه شکایت کرد و توانست اجازه نمایش آن را بگیرد، اما مخالفانش دوباره آن را تحریم کردند. در عوض، چند فیلم از تلویزیون پخش کردند که فیلم بکری را غیرواقعی معرفی می کرد. مثل فیلمی با نام جاده ای به جنین، به قول بکری آن ها پاسخ خودشان را پخش می کنند، اما سوال ما را نه.
بکری می گوید « اهمیتی نمی دهم که بگویند فیلم یک جانبه است و تمام حقیقت نیست. مسلم است که این تمام حقیقت نیست. حقیقت دو طرف دارد. من حرف خودم را زده ام و آنها هم ۵۰ سال است که حرف خودشان را می زنند و هر بار که ما حرف میزنیم می گویند ضد صهیونیست است.»
در این فیلم سابقه تاریخی ذکر نمی شود. کارشناسی تفسیری از وقایع نمی دهد. در عوض فیلم کاملا بر اساس تصویر و صدا است؛ چهره و صدای افرادی که طی تهاجم اسرائیل در آنجا زندگی می کردند.
فیلم با صحنه ای شروع می شود که مرد کرولالی اتفاقاتی را دیده تعریف می کند. توصیف صامت او از وقایع، خشونت و آشوب این تهاجم را به تصویر می کشد. به نظر کارگردان زبان اشاره، زبان دنیا است.
شاید یکی از فراموش نشدنی ترین شاهدان این فیلم، دختری است که بکری او را در حالی یافته که در قبرستان بر سر قبر یکی از اقوام خود گریه می کرد. زبانش صریح ، سرد و تلخ است.
فیلم با لحنی متفاوت تمام می شود. دست فروشی مشتریانش را با نمایش خنده داری سرگرم می کند و تظاهر می کند که تلفنی با کوفی عنان صحبت می کند. این صحنه حس تنهایی مردم جنین را نشان می دهد. آن ها فکر می کنند اعراب و همه دنیا آنها را ترک کرده اند و در این صحنه با کنایه در باره آن حرف می زنند.
موضوع : مستند / مقاومت ، فلسطین
کارگردان : محمد بکری
مدت زمان : ۵۴ دقیقه
کیفیت : بالا
حجم : ۱۳۶ مگابایت