هوالمحبوب
امروز برای چندمین بار ایمیل و پیامک هایی به دستم رسید که هر کدام از من می خواستند تا به سایتی مراجعه کنم و نظری بدهم که آیا خلیج فارس یا خلیج عربی!!!
هر دفعه که این پیامک ها و یا ایمیل ها به دستم می رسید با خودم فکر می کردم مگر در این چند سالی که این نظرسنجی ها اتفاق می افتاد و امثال این ها را که ما کم ندیده ایم به نظر سنجی می گذاشتند که مثلا کدام رهبر و کدام شخصیت و کدام… از نظر شما برتر است، اتفاق معقولی می افتاد و یا واقعا نظر مردم بصورت واقعی منعکس می شد؟
آیا واقعا دست اندرکاران این پروژه های عوام فریب و مردم فریب منتظر مانده اند من و دیگری برویم و رأی بدهیم و نتیجه آنچه واقعی است نمایش داده شود؟
آیا واقعا این رأی ها را می شود به عنوان سند محسوب کرد؟
تازه اگر هم بر فرض محال بپذیریم که این آرا، تماما آرای مردم جهان است، مگر می شود فهمید که هر کس چند بار رأی داده (اگر بر فرض ip ها هم کنترل شود مگر یک نفر نمی تواند از چند دستگاه رایانه اقدام به رأی دادن کند؟!)
و صد ها موردی که بر این رأی گیری ها وارد است.
مگر دفعه پیش که رقابت برای تثبیت نام خلیج فارس یا جایگزینی خلیج ع.ر.ب.ی که خبرش را یکی از دوستان ما در همین سایت منتشر کرد و دوستان رأی دادند اتفاقی افتاد؟
اما این رأی گیری به گونه ای نور علی نور شده که من و تو ایرانی باید برویم و رأی بدهیم که آقا این خلیج فارسی که برای ماست که سندش در تاریخ موجود و است و به نام ماست را برای ما ثبت کنید و تو را به خدا تغییرش ندهید. (عجب عزت نفسی بر این التماس های ما حاکم است!)
تازه صدا و سیمای ما هم تبلیغش می کند که ای ایها الناس وا ایرانا (نظیر وا اسلاما) که خلیجمان را که خلیج فارسمان را به یغما بردند و دزدیدند و گرفتند و بروید و رأی بدهید که نبرندش و ندزدندش و…
واقعا دزد منتظر می ماند تا من و تو رأی بدهیم که آیا ببرد یا نبرد؟
آقا این ها همه بازی است ما چه بخواهیم چه نخواهیم این رأی گیری ها به نفع ما نخواهد بود این که ما برای در دست داشتن حقمان بیاییم و رأی بدهیم یعنی از حقمان کوتاه آمده ایم یعنی از موضعمان پایین آمده ایم و اسناد تاریخی را منکر شده ایم. یعنی موضعمان درست برابر موضع دزدان نام خلیج فارس قرار گرفته. یعنی مایی که اسناد تاریخی داریم با آن که دزد نام خلیج فارس است در یک موضع و در یک جایگاه قرار گرفته ایم تا دیگران بیایند و یکی از ما را انتخاب کنند.
و این یعنی کوتاه آمدن ما که اگر بر فرض محال هم در این رأی گیری پیروز شویم باز شکست خورده ایم و اسنادمان را به رأی گیری کوچکی فروخته ایم و این شروع بازی دیگری خواهد بود و شکست دیگری در سال های آینده نصیبمان خواهد شد. آن وقت می آیند پیرهن عثمان می کنند همین رأی گیری را که اگر حق با شما بود و سند داشتید چرا آمدید و رأی دادید. و آنجا که ما از همه چیزمان کوتاه آمده ایم و افتاده ایم در بازی این دزدان؛ دیگر بازی به دست ما نخواهد بود و گوی و میدان را باخته ایم.
تا به حال شده از خودمان بپرسیم چرا این رأی گیری ها را ما راه نمی اندازیم؟ آیا اگر مثلا در موردی علیه استکبارهای جهانی رأی گیری به راه بیندازیم آیا کسی اعتنا می کند؟ مثلا بپرسیم آیا هولوکاست واقعا وجود داشته و یا نه؛ کسی اعتنا می کند؟ یا سایت ما بعد از دو سه روز سالم می ماند؟
آقا درست است که حق گرفتنی است اما باید دید که برای گرفتن این حق بازی نخوریم و به بهانه گرفتن حق، حقمان را از دست ندهیم که بدتر دو دستی حقمان را به گلوی دیگران نریزیم.
کاش قبل از انجام این رأی دادن ها و پیامک دادن ها و ایمیل فرستادن ها و تیزر تبلیغاتی تلویزیونی پخش کردن ها و فراخوان زدن ها، کمی به مقاصد مجریان این طرح ها فکر کنیم…
2 دیدگاه
عمار
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/1717
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
عصر انتظار
سلام
ممنون از شما